سلیمان کبیر نوری
اجاره ای ها و اجاره دار ها!!!
(طالبان و صلح؟ در تویت ترامپ و سرمقاله 8 صبح)
«خیال صلح با طالبان خام بود» عنوان سرمقاله 16 اسد 1400 روزنامه وزین هشت صبح است. میتوان گفت که این سرمقاله؛ یکی از عالیترین و نادرترین سرمقاله ها در تاریخ روزنامه نگاری افغانستان است.
نویسنده سرمقاله؛ حکمی را که در عنوان آورده است، بر مبنای چنان انالیز حقایق و واقعیت های سیاسی، نظامی و دپلوماسی؛ استخراج میکند که شباهت به دست آورد های بزرگترین لابراتوار های فیزیک ذرات مانند لابراتوار عظیم «سرن» در اروپا دارد.
با حفظ همین مقام و صلابت؛ بازهم نتیجه؛ کشف قلهِ یک کوه یخ سترگ است که درون بحری عظیم و ژرف قرار دارد.
پیش از اینکه مردم افغانستان و مردمان جهان این یکسال تجارب آنچنانی را ببینند و لمس و درک کنند؛ کوه یخ عظیم و دهشتناک مزبور طی تویت کوتاهی به وسیله دونالد ترامپ اجاره دار آنوقت کاخ سفید امریکا که رئیس جمهور می خوانندش؛ نشان داده و بیان کرده شده بود. توجه فرمائید:
"طالبان قاتلان اجارهای و کرایی هستند. هر که برای شان پول بدهد، آنها (طالبان) برایش کار خواهند کرد. اما حقیقت این است که طالبان نتوانسته اند که عساکر ما را بکشند، طالبان فقط افغانها را کشتهاند، پس روسیه باید پول خود را از طالبان پس بگیرد. ما (دولت آمریکا) طالبان را برای یک مدت نامعلوم به اجاره گرفتهایم تا بعد ازین به خواست و به اساس منافع ما به کشتن خود ادامه بدهند. طالبان پول پرست هستند. و حاضر هستند برای پول دست به هرکاری بزنند، حتی حاضر هستند تا خود را بکشند. در حقیقت طالبان در کشتن و خلق ترور و وحشت، بهترین هستند. آنها درین مدت صدها هزار افغانها را کشتهاند و هنوز هم به ترور و وحشت ادامه میدهند. طالبان از قتل مردم لذت میبرند. ما آنها را به اجاره گرفتیم تا به عنوان پیشمرگه های ما و برای منافع ما کار کنند."30ر3 بعداز ظهر 29 جون 2020
تصویر متن اصلی و انگلیسی و همچنان برگردان پشتو و یک ردیف تحلیل ها و تبصره ها پیرامون این تویت مهم و بی مهابا و افشا گر را که خواندنش کمتر از پنج دقیقه وقت میگیرد؛ اینجا ملاحظه و مطالعه فرمایید:
http://ariaye.com/dari17/siasi/noori6.html
یک مهم دیگر که باید در موضوع اکنون مورد تاکید قرار گیرد؛ اینست که آن زمان آقای رئیس جمهور ترامپ میفرماید که«ما؛ آنها(طالبان ـ قاتلان کرایی) را به اجاره گرفتیم تا به عنوان پیشمرگه های ما و برای منافع ما کار کنند»روشن است که این به «اجاره گرفتن» را توسط جناب زلمی خلیلزاد محقق گردانیده بودند که به او عنوان خر رنگ کن «نماینده ویژه امریکا برای صلح افغانستان» را داده بودند.
اکنون که حقایق عملی شوم و واقعیت های میدانی شنیع این پروژه و پروسه؛ آفتابی گردیده و رسوایی های غیر منتظره را متوجه اصلیت و ماهیت راستین سردمداران آشکار و پنهان امریکا ساخته است؛ تلاش ها برای رفع و رجوع و ختم به خیر افتضاح؛ با ملامت و مسئول قرار دادن آقای «نماینده ویژه» به راه افتاده است؛ از جمله روزنامه مهم و پالیسی میکر "واشنگتن پست" به تازگی مقاله مهم به هدف برگرداندن و مورد بازخواست قرار دادن خلیلزاد انتشار داده که فشرده آن درین نشانی قابل دریافت است:
http://www.razaqmamoon.com/2021/08/blog-post_25.html
خوشبختانه دونالد ترامپ یکی دو هفته پس از تویت بالایی؛ مستقیما در مورد خلیلزاد نیز تویت کرده و به کلمات کمی نرمتر گفته بود"خلیلزاد راستی یک آدم شیطان است ولی برای کار و هدفی که ما داریم؛ همو ضرور است و اهل کار!".
به نظرمیرسد با بگو مگوی بیشتر سخن را دراز نکرده؛ برویم سرمقاله جانانه هشت صبحرا با هم بخوانیم و به دنیای اسرار نگاهی بیاندازیم:
**************
هشت صبح۱۶اسد ۱۴۰۰
بیش از یک دهه از شروع تلاشهای منظم برای قانع کردن طالبان به صلح با دولت سپری شده است. این تلاشها با برگزاری «جرگه ملی مشورتی صلح» در ماه جوزای ۱۳۸۹ و تأسیس «شورای عالی صلح» در اواسط همین سال آغاز شده بود. پیش از آن، تلاشها برای صلح، نامنظم و پراکنده بود و هدف «کمیسیون تحکیم صلح» نیز تنها ادغام افراد تسلیمشده طالبان به جامعه بود.
با دخالت مستقیم امریکا در روند صلح افغانستان، امید میرفت که جنگ در این کشور پایان یابد. نخستین دور مذاکرات امریکا و طالبان در میزان ۱۳۹۷ در قطر برگزار شد. این مذاکرات یازده دور طول کشید و سرانجام دو طرف در دهم حوت سال بعد «توافقنامه آوردن صلح به افغانستان» را امضا کردند. رهایی بیش از پنجهزار زندانی طالبان از بند دولت، شروع برنامه خروج سربازان بینالمللی و مذاکرات بین دولت و طالبان از پیامدهای امضای این توافقنامه بود.
مذاکرات صلح بین دولت و طالبان با میزبانی قطر در سنبله ۱۳۹۹ آغاز شد. یک ماه بعد این مذاکرات یکساله میشود.
دولت افغانستان و جامعه جهانی در بیش از یازده سال تلاش منظم موفق نشدهاند تا گروه طالبان را به ترک خشونت و انتخاب زندهگی صلحآمیز قانع کنند. خلاف این تلاشها، تحولات افغانستان به سویی سوق یافته است که تصور میشود امکان برقراری صلح در این کشور نیست. جنگ داخلی، سقوط دولت و تبدیل شدن افغانستان به کانون فعالیت گروههای تروریستی، سناریوهایی است که درباره آینده این کشور وجود دارد.
اگر افغانستان با پدیده شورشگری داخلی روبهرو باشد، یازده سال تلاش منظم برای سازش با شورشیان وقت کمی نیست. ناکامی این تلاش منظم میرساند که قضیه افغانستان بسیار پیچیدهتر از مسأله شورشگری است. از اینرو، خیال صلح با گروه طالبان زیر نام یک گروه ناراض، راندهشده و شورشی، یک خیال خام و باطل بوده است.
با پیشروی سریع گروه طالبان به سمت مناطق تحت اداره دولت و تلاش این گروه برای تصرف شهرها، خام بودن خیال صلح با این گروه بیشتر برآفتاب شده است. در سه ماه گذشته، این دولت افغانستان بود که به تنهایی میگفت که گروه طالبان آماده صلح نیست. حالا مقامات بسیاری کشورها نیز عین ادعا را مطرح میکنند. از جمله سرپرست سفارت امریکا در کابل به تازهگی گفته است که طالبان از صلح میترسند و تنها به جنگ باور دارند. نماینده دایمی بریتانیا در سازمان ملل متحد هم گفته است که دلیلی برای حذف نام رهبران طالبان از فهرست سیاه این سازمان نمیبیند. او نیز تلاشهای سه ماه اخیر طالبان را نگرانکننده خوانده است.
جنگ جاری در افغانستان، جنگ بین دولت و یک گروه شورشی نیست. دولت افغانستان با گروهی درگیر جنگ است که توسط پاکستان اجیر شده است. این گروه به نوبه خود بستر فعالیت ائتلاف بینالمللی تروریسم در افغانستان را نیز فراهم کرده است. گروههایی که عضو این ائتلاف هستند، شامل القاعده، داعش، جنبش اسلامی ترکستان شرقی، نهضت اسلامی تاجیکستان، حرکت اسلامی اوزبیکستان و گروههای اسلامگرای ضد هند میشوند. مجموع این گروهها فعلاً در یک ائتلاف اعلامنشده علیه دولت افغانستان در جنگ هستند. به این ترتیب، جنگ افغانستان را نباید تنها از عینک شورشگری دید و برای پایان آن راهکاری در همین محدوده جستوجو کرد.
دریافت کریس الکساندر از وضعیت افغانستان کاملاً واقعبینانه است. او که سابق سفیر کانادا در افغانستان بود، پاکستان را مقصر اصلی این وضعیت میداند. پیشنهاد الکساندر آن است که برای پایان دادن به جنگ افغانستان، کوتاهترین راه تحریم پاکستان است.
جای بسیار امیدواری است که نگاه جامعه جهانی نسبت به گروه طالبان در حال تغییر است. این گروه فعلاً عضو ائتلاف جهانی تروریسم است که جنگ با دولت افغانستان را اجاره کرده است. تا زمانی که کشورهای پشتیبان طالبان هدف قرار نگیرند، بعید است که تیغ کشتار این گروه کند شود. بنابراین، کوتاهترین مسیر رسیدن به صلح در افغانستان آن است که دستان کشورهای بیرونی از پشتیبانی گروه طالبان قطع شود. این کار اما تنها در توان جامعه جهانی است.
گروه طالبان در یازده سال گذشته به صورت پیوسته به توصیههای صلح با دولت افغانستان پشت پا زده است. این گروه در اوج فشارهای نظامی امریکا و ناتو نیز آماده نشد که صادقانه پشت میز مذاکره با دولت افغانستان بنشیند. توقع اینکه گروه طالبان پس از پایان «اشغال» به ندای صلح دولت لبیک بگوید، خلاف واقع است. به این خیال خام باید پایان داد. جامعه جهانی باید مسیرهای نرفته تازه را برای توقف جنگ در افغانستان دنبال کند. یکی از این مسیرها، افزایش تحریمها بر گروه طالبان و وضع تحریم بر کشورهایی است که این گروه را برای جنگ اجاره کردهاند. در غیر این صورت، صلح در افغانستان همان سرابی خواهد بود که تاکنون بوده است.
https://8am.af/the-idea-of-peace-with-the-taliban-was-crude/