مهرالدین مشید
از اشرف
غنی متفکر تا ملا غنی تاثیرگذار
بنگاه های مافیایی و دلالان سرمایه قیامت می کنند
دلالان و مافیا
های رسانه ای در غرب هر از گاهی که خواسته باشند، زیر نام نظر خواهی ها و همه
پرسی ها افراد و اشخاصی را به عنوان متفکر و تاثیرگذار و فعال مدنی و خبرنگار
فعال و همین گونه القاب های دیگر در ردیف ضد معرفی می کند. هرگاه چنین بررسی ها
مستقل و غیرسیاسی و واقع بینانه و بدور از هر نوع غرض و مرض باشد؛ رویکردی خوب
و تشویقی برای آنانی است که صادقانه می خواهند؛ مصدر خدمات بایسته و شایسته
برای کشور خود و مردم جهان شوند. باتاسف که این گونه بررسی ها و انتشار همچو
فهرست ها ببشتر سیاسی بوده و بهتر گفته شود، سناریو هایی اند که با خاک پاشیدن
در چشم مردم جهان، به گونهء گزینشی شماری را روی آنتن می آورند و بر پیشانی شان
مهر متفکر و تاثیرگذار و بهترین مرد سال و غیره می زنند.
در هفتهء گذشته مجله پراس پکت، یکی از دلالان معروف رسانه ای در غرب
عبدالغنی برادر، یکی از بنیانگذاران گروه طالبان و معاون کنونی صدراعظم دولت
طالبان را به عنوان یکی از چهرههای تاثیر گذار سال
۲۰۲۱
اعلام کرده است.
پیش از این اشرف
غنی از سوی مجله پراس پکت بریتانیا در سال
۲۰۱۳
به عنوان دومین مرد متفکر جهان انتخاب شد، این مجله نوشت، اشرف غنی از معدود
دانشمندانی است که فکرهای خود را عملی می کند.
اشرق غنی پس از آن در یک سخنرانی از مردم افغانستان خواست تا از تعصبات قومی و
زبانی پرهیز کنند؛ اما در جریان حرف های دو ساعته خویش در این محفل حتی یک کلمه
هم با زبان دری صحبت نکرد و بعد تر طی سخنانی در قندهار گفت ک
۹۰
درصد زندانیان بگرام به یک قوم تعلق دارند. اینکه غنی در زمان قدرت افزون بر
دزدی های شاخدار اش چقدر تعصب های قومی و زبانی را دامن زد و انحصار گرایی و
استبداد و حکومت سه نفری او شهرهء آفاق شده و در دزدی نام آور ترین رئیس جمهور
در جهان شده است؛ جای بحث ندارد و این صفات او به اجماع رسیده و قابل تبصره
نیست.
مجلهء پراس پکت از ملا برادر به عنوان یکی از مغزهای متفکر گروهء طالبان
یاد کرده و به ادامه نوشته که او در مدارس دینی پاکستان مسایل دینی را خوانده و
مدتی در گروه طالبان جنگیده است. ممکن یکی از دلایل متفکر بودن و تاثیر گذاری
او، آموزش های وی در مدارس دینی پاکستان باشد و نبوغ فکری او ریشه در همان
آموزش ها دارد. این در حالی است که واقعیت چیز دیگر است و آقای برادر به اتهام
اینکه قصد گفت وگو با دولت افغانستان در زمان کرزی را داشت، از سوی آی اس آی
زندانی شد و تصویر های او بسته در زنجیر ها رسانه ای شد. خلیل زاد در یک
معاملهء پنهان با آی اس آی ملابرادر را از زندان بیرون کرد و او را سفیر صلح
افغانستان نمود. خلیل زاد در تبانی با آی اس آی و در غیاب مردم افغانستان
توافقنامهء دوحه را طبق دلخواهء پاکستان به سود آمریکا و برضد مردم افغانستان
با ملابرادر امضا کرد. القاب جدید برای ملاغنی در واقع سناریوی جدید غرب برضد
مردم افغانستان است.
دیروز غنی دومین متفکر جهان و امروز هم ملابرادر در جمع صد مرد تاثیر گذار و
فردا هم آدم گمنام و مجهول الوهیت دیگر مانند غنی دزد و غدار و خاین به مقام
دومین متفکر جهان چه که به مقام نخستین متفکر جهان و یا در جمع تاثیرگذاران صدر
نشین شود و با صعود در سکوی نخست
۹۹
مرتبه از غنی دروغگو و دزد پیشی می گیرد. این آدمک سازی ها برای شبکه های
استخباراتی غرب خیلی ساده است و فقط با دادن مقداری پول به یک رسانه و راه
اندازی یک نظر خواهی جعلی و تقلبی و حتا پرتقلبتر از انتخابات های غنی؛ یک آدم
را از پس کوچه های غرب و شرق پیدا کرده و از آن متفکر درجه یک معرفی می کند و
دیگری را در میان صد چهرهء تاثیر گذار چه که تاثیرگذارتر از آن معرفی می کند و
بر پیشانی آنان مهر و نشان زده و بالای مردم ما آنان را حاکم می سازند. به یاد
داشته باشید که القاب تازه برای ملا غنی برادر سرآغاز یک سناریو است، برای مطرح
کردن بدیل خوب در تحریک طالبان تا ماموریت تازهء غرب را در افغانستان به پیش
ببرد. غرب دریافته که در میان مردم افغانستان زیاد اند آدمکهایی که تا کمپنی
می دوند و بعد از نفر عقبی خود می پرسند که چه گپ است. چنین مردمی راویان خوبی
برای سناریو سازی غرب اند و از آنان استفادهء بهینه می کنند.
این ذهنیت به دنبال تیر اندازی ها در ارگ آغاز شد که در نتیجهء رویارویی
شبکهء حقانی با شاخهء درانی ها به وقوع پیوست. رسانه ها در نتیجهء این درگیری
از کشته شدن شماری و زخم برداشتن ملا برادر گزارش دادند که سبب غیابت چند روزهء
ملاغنی شد. درگیری میان طالبان پس از آن اوج گرفت که آنان بعد از رایزنی ها
میان خود در حضور پررنگ و مسلط فیض حمید روی تشکیل کابینه به وحدت نظر نرسیدند.
حوادث بعدی نشان داد که طالبان برسر تشکیل کابینه اختلاف شدید داشتند و هدف از
سفر فیض حمید رئیس آی اس آی به کابل خاموش ساختن منازعهء میان گروهی طالبان و
تشویق آنان برای یک توافق روی تشکیل کابینه بود. گفته می شود که رئیس آی اس آی
کابینهء مسلط حقانی ها را برگزید که در نتیجه خشم برادر را برانگیخت. هرچند سفر
فیض حمید به کابل بیرابطه به حملهء پهباد پاکستانی در پنجشیر نیز نبود. حمله از
سوی حقانی ها برملابرادر و زخم برداشتن او در حالی رسانه ای شد که او چند روز
غایب گردید. این رخداد در واقع بیانگر عمق اختلاف میان طالبان است و حکایت از
خاموشی قبل از توفان دارد. از سویی هم در این منازعه شبکهء حقانی به مثابهء
بازوی اردو پاکستان نقش نیرومند دارد و بدون تردید دست آی اس آی در آن دخیل
است؛ زیرا ملابرادر ده سال را در زندان پاکستان به جرم مذاکره با حکومت کرزی
سپری کرد که این سبب بی باوری آی اس آی به او می تواند باشد. این نشانگر آن است
که پاکستان نسبت به ملابرادر کم باور بوده و از سویی؛ هم این درگیری اختلاف
میان حقانی های غلزایی و درانی ها را آفتابی ساخت و نشان داد که این اختلاف
عمیق تر از آن است که رئیس آی اس آی بتواند آن را برطرف کند.
هرچه باشد، مفقودی چند روزه ملابرادر از اختلاف شدید میان این گروه پرده
برداشت. بلومبرگ به نقل از منبعی آگاه که نخواسته نامش فاش شود، نوشته است
که ملا برادر خواهان کابینهای «فراگیر» بوده که گروههایی جز طالبان و نیز
اقلیتهای قومی را دربربگیرد و بتواند در جهان وجههای کسب کند؛ اما در این
جلسه، خلیلالرحمن حقانی از صندلیاش برخاسته و ملا برادر را زیر ضربات مشت
گرفته است. محافظان شخصی دو طرف هم وارد معرکه شده و به هم تیراندازی
کردهاند که در نتیجه عدهای کشته و زخمی شدند. حتا گزارش هایی وجود
دارد که ملابرادر در حصر خانگی بسر می برد و مصاحبهء او در قندهار جعلی خوانده
شده است. همچنین از شماری از فرماندهان حوزهء غرب طالبان مانند صدر ابراهیم و
قیوم ذاکر کابل را ترک کرده اند.
چنین حادثه ای در جریان های استخباراتی مثل طالبان یک امر عادی است. مثلی که
ما پس از سقوط نجیب شاهد اختلاف های شدید میان گروه های جهادی بودیم. زود است
که اختلاف میان طالبان برجسته شود و حوادث خونین دیگر در کشور تکرار شود. زیرا
پاکستان به افغانستان تحت حاکمیت مزدوران خود چشم دوخته است تا در تبانی با چین
به اهداف جیوایکونومیک و جیو پولیتیک و جیواستراتیژیک خود در این کشور برسد و
از این رو خواهان افغانستان مقتدر و نیرومند و با ثبات نیست. بنابراین پاکستان
هسته های خود را در لایه های گوناگون طالبان مانند شبکهء حقانی حفظ کرده و هر
زمان که خواسته باشد طبق میل خود عمل می کند. از این رو بیش از آنکه امید
پیروزی طالبان را داشت خطر از هم پاشید آنان بیشتر است. بعید نیست که ما شاهد
آن باشیم.
برخورد اخیر بار دیگر درس های تگرار شدهء تاریخ را در افکار تداعی می کند که
مردم افغانستان هر از گاهی درگیر نبرد با نیرو های مهاجم بوده و تمامی شجاعت و
درایت خود را صرف مبارزه با استعمار غرب و شرق نموده اند؛ اما زمانی که بر قدرت
مهاجم غلبه حاصل کرده اند و دوران خستگی ها و درمانده گی های بعد از آن را در
جنگ های خانمان سوز در میان خود سپری کرده اند. جنگ های تنظیمی پس از سرنگونی
داکتر نجیب و جنگ کنونی میان طالبان پس از خروج نیرو های آمریکایی نمونهء آشکار
آن به حساب می رود. اینکه قدرت های بزرگ در افغانستان پا در گل مانده اند؛ عدم
محاسبهء دقیق آنان از پیشینهء تاریخی و ساختار های قومی و فرهنگی افغانستان
است. مثلی که جنگ های گروهی پس از سقوط نجیب افغانستان را به کام مرگ برد و به
آی اس آی فرصت داد تا به کمک امریکا و عربستان طالبان را بسازد. درگیری اخیر
میان طالبان و زخمی شدن ملاغنی که شاید در عقب آن توطیهء فیض حمید رئیس آی اس
آی باشد تا طالبان را ضعیف بسازد و گروهء دیگری را در برابر آنان ایستاد کند.
درست مثل توطیه ای که طالبان را در برابر مجاهدین قرار داد. هرگاه طالبان به سر
عقل بیایند و متوجه توطئه های کشور های منطقه و بویژه پاکستان و ایران نشوند؛
نه تنها که بقا پیدا نمی کنند؛ بلکه طعمهء استخباراتی شده و به تدریج از هم
پاشیده و نابود می شوند.
بزرگ ترین اشتباهء طالبان گوش کردن توصیه های مغرضانه فیض حمید بود که آنان
را برای جنگ در پنجشیر ترغیب کرد تا از یک سو مشروعیت جنگ طالبان در برابر
آمریکا را از میان ببرد و از سویی هم ساختن حکومت تمامیت خواهانه و تک گروهی
تیغ از دمار آنان بیرون کند. هرگاه طالبان بیش از این دست و پا بین آی اس آی
باشند و در این صورت مطمئن باشند که بجای رسیدن به کعبهء مراد به ترکستان
نامرادی ها خواهند رفت و روز تا روز ضعیف شده و در برابر خشم و نفرت روزافزون
مردم افغانستان قرار می گیرند.
شگفت آور این که بنگاه های شیطانی غرب در موجی از این تنش ها مثلی که دیروز از
یک فاشیست و دیکتاتور و دزد بالفطرت دومین متفکر ساختند و آن را بر مردم
افغانستان تحمیل کردند و اکنون ملا غنی را از جمله ضد مرد تاثیر گذار اعلان
کردند.
دومین متفکر آنان پس از خیانت ها و جنایت ها با چمه دان
۱۶۹
میلیون دالری از افغانستان فرار کرد، پروسهء صلح را ناکام و اردوی افغانستان را
منحل و این کشور را به پاکستان سپرد تا طالبان به قدرت رسیدند. بعید نیست که
نبوغ فکری غنی زد و بند های مخفی او با استخبارات پاکستان و نبوغ دیگر او در
استبداد به مردم و معامله با مفسدان بزرگ و شکست روند صلح و انحلال اردو و
تسلیمی حکومت به پاکستان باشد. حال دیده شود که مرد تاثیر گذار آنان چه گل هایی
را به آب خواهد داد. پس از این مردم افغانستان منتظر بمانند که ملا غنی چه
معجزه ها از خود نشان خواهد داد تا نبوغ فکری اش بیشتر آشکار شود. با تاسف که
این نبوغ در اعلان حکومت و ساختار یک تنه طالبانی آن آشکار نشد.
از نوشته مجلهء پراس پکت این نکته آشکار می شود که غرب می خواهد بالای ملابرادر
سرمایه گذاری کند و او را به اریکهء قدرت بنشاند. پس از این غرب قرعهء فال را
به نام ملابرادر می زند و بخت خود را با آن می آرایند. امید که او در خطاکاری
از غنی پیشی نگیرد. داوری مجلهء پراس پکت مردم افغانستان را بیدار ساخت تا
متوجه بازی های شیطانی غرب شوند و شکار تبلیغات آنان نشوند. درگیری چند روز
پیش میان هواخواهان برادر و خلیل حقانی نشان می دهد که شبکهء حقانی این نوکر
گوش به فرمان آی اس آی از این موضوع آگاهی یافته و قصد نابودی او را داشت که
ملابرادر از زیر تیغ او نجات یافت.
حال که مردم افغانستان تحت حاکمیت طالبان با کوله باری از دشواری های سیاسی و
اجتماعی و اقتصادی بسر می برند و فقر و تنگدستی بیشتر از گذشته بر مردم غلبه
دارد. گزارش ها از کابل حوادث پس از سال های
۱۳۷۱
را در افکار تداعی می کند و کوچه ها و بازار های کابل پر از کالا ها است که از
سوی خانواده ها از دست تهی دستی و فقر و یا ترک کشور به فروش رسیده اند. این در
حالی است که کیسهء طالبان خالی و پول های افغانستان هم در بانک های خارجی مسدود
و جهان از شناخت و کمک به آنان انکار کرده اند. حال دیده شود که طالبان درایت و
توان این را دادند که برد نظامی را به برد در عرصه های اقتصادی و اجتماعی بدل
کنند و یا خیر و یا اینکه ماه عسل آنان زود بسر میرسد و با خشم و انزجار مردم
رو برو می شوند. بدون تردید خاموشی پیش از توفان کنونی به موج سنگینی از اعتراض
بدل خواهد شد و سلطنت طالبان را به لرزه خواهد آورد و در نتیجه فقر و تهی دستی
مردم را به انقلاب خواهد کشاند. یاهو