مهرالدین مشید
شکست افتضاح بار امریکا و خیانت غنی در افغانستان
در این شکی نیست که پایان هر تجاوز به شکست می
انجامد و تجاوز به هر عنوانی حتا زیر پوشش داعیه های مقدس محکوم به شکست است.
شکست افتضاح بار حملهء امریکا در افغانستان زیر نام " مبارزه باتروریزم" نمونهء
آشکار آن است. حال پرسش این است که علت این شکست نتیجهء پی آمد های سیاستهای
کشور متجاوز است و یا نتیجهء سیاست های بی رویه و ضد مردمی حکام دزد و
تبارگرایی مانند غنی تحت نظر ارتش مهاجم است که دموکراسی و ارزش های آن را خیلی
قشنگ قربانی گرایش های زشت تباری و انحصار گرایی و فساد گسترده نمود و به گونهء
بیرحمانه ای تیغ از دمار دموکراسی جوان افغانستان بیرون کرد. جمهوری سه نفری
غنی در افغانستان از نمونه های آشکار آن است. غنی با قرار گرفتن در برابر
دموکراسی به بهای بازی با سرنوشت مردم افغانستان بالاخره با سازش های پشت پرده
با طالبان جاده را برای فتح کابل بوسیلهء آنان فراهم کرد.
غنی طی هفت سال حاکمیت استبدادی و ضد ملی و
اسلامی خود جفای بزرگی در حق افغانستان و مردمش روا داشت. بزرگ ترین خیانت او
تخریب روند انتقال قدرت و بازی با سرنوشت مردم افغانستان است. او نه تنها مرتکب
این خیانت بزرگ شد؛ بلکه او با مشتی از غارت گران مفسدان و زنباره های نامدار
وحدت ملی را تخریب کرد و به اقتدار ملی سخت آسیب رساند. وی با رویکرد های قومی
و سیاست های تکروانه و انحصاری هر روز بر فاصله میان حکومت و مردم افزود و تخم
کینه و دشمنی را در دل های مردم افغانستان کاشت. او در حالی به سیاست های قومی
و ضدملی روی آورد که در اصل به ارزش های واقعی قومی و تباری خود باور نداشت؛
بلکه او خواست تا قومت را ابزاری برای پیشبرد سیاست های
ضدملی و ضد اسلامی خود قرار بدهد که این بزرگ ترین جفای او در
حق تمامی اقوام و بویژه قوم پشتون بود. او در حالی تخم نفاق میان اقوام را کاشت
و آتش آن را مشتعل گردانید که اقوام ساکن در کشور در روز های سخت و دشوار در
کنار هم و در یک سنگر دره به دره و کوه به کوه در کنار هم برضد متجاوزان جنگیده
اند. چشمان غنی را چنان تعصب کور و گوش هایش را کر نموده که حتا به عدالت تن
نداد و در مورد حیات
۳۵
میلیون انسان این سرزمین فکر نکرد. این نشان داد که او نه ذره ای از تفکر بهره
ندارد که عصبیت او به مثابهء چتر سیاه بر افکار او سیاهی دارد. او چنان در آتش
عصبیت می سوخت که حتا از تجزیه اردوی ملی دریغ نکرد و خواست آی اس آی را عملی
کرد. این از جرم بزرگ او به حساب می رود. حکومت آینده مکلفیت دارد تا با توجه
به خیانت های پیهم و انحصارگرایی های غنی و غارت های ملیون ها دالری او
بوسیلهء خانم و خسربره لبنانی اش محاکمهء او را در دستور کار خود قرار بدهد و
او را در هر کشوری که پنهان شده است ار طریق تلاش از مجاری دیپلوماتیک به
افغانستان بخواهد.
اشرف غنی پس از یک سناریوی شگفت انگیز در تبانی
با معصوم ستانکزی و محب و فضلی در تلویزیون ظاهر شد و با اظهارات بی شرمانه و
ضد و نقیض کفت که گروهی ناشناس که زبان شان خارجی بود و وارد اتاق او شدند و او
را اختطاف و به داخل هلیکوپتر بردند. وی در حالی این سخنان دروغین را می گوید
که در طیاره با او پنجاه نفر به امارات پرواز کرده و اکنون خود او در یک ویلای
لوکسی در این شهر زنده گی می کند. جالب تر این که این گروهء آدم ربایان پیش
از ربودن او افراد دیگر را ربوده و در طیاره جابجا کرده و بعد پول های میلیون
ها دالری او را در طیاره جاسازی می کنند. پس از آن این گروه بدون کدام ممانعت
از هفتاد دربند فولادین بدون اندک ترین مزاحمت وارد اتاق او می شوند و او را
بدون سرپایی به داخل طیاره می برند. حرف های ضد و نقیض غنی به اینجا پایان
نیافته و در ضمن می گوید، هرگاه او فرار نمی کرد حادثهء
۲۵
سال پیش بوقوع می پس دست و گویا او مانند داکتر نجیب بوسیلهء طالبان به دار
آویخته می شد. این جناب متفکر آنقدر عمیق و دقیق تفکر کرده که حاصل آن ابراز
این سخنان کودکانه است که با اظهار آن به خود دوسیه ساخته است. از این که غنی
نتوانسته بود
۱۶۹
میلیون دیگر را با خود انتقال بدهد و از آن رو حواس وی پرت شده بود و از آن رو
نتوانست سخنان خود را درست تنظیم کند. این سبب شد که سخنان او بجای برائت او
برعکس اتهام اش را فربه تر کرد و ثابت ساخت که او پول های زیادی را دزدیده است
که شهاب الدین دلاور یکی از رهبران طالبان از دریافت هشتصد دالر و دوصد دالر از
دو جای ارگ خب داد. غنی در حالی این سخنان ضد و نقیض را گفته است که چند روز
پیش پاسپورت خود را از وزارت خارجه خواسته بود. او در حالی این سخنان را گفته
که با فرار خود سرنوشت یک ملت را به بازی گرفته و نوعی بلاتکلیفی و سر در گمی
را در سراسر کشور بوجود آورده است. او مگر نمی دانست که با این فرار و با این
دزدی خود چه خیانت بزرگ و جنایت کلان را در حق ملتی روا داشت که بیش از نیم قرن
خون می نوشند و آب در شکم شان گرم نیامده است. بدون تردید بخشی از مسوءولیت
این مصیبت و بدروزگاری مردم افغانستان غنی و تیم فاسد اش بویژه محب و فضلی است
که با اتخاذ سیاست های فساد آلود پر از فساد سیاسی و اداری و اخلاقی هفت سال
تمام سرنوشت مردم افغانستان را به بازی گرفت و با وعده های دروغین پول های بیت
المال را در همکاری با فضلی دزدید و یک گام هم برای ایجاد اصلاحات بنیادی کار
نکرد و وزیر قانونی را برکنار و وزیر سرپرست را خلاف قانون حفظ کرد. روند صلح
را به تعویق افکند و برای ایجاد اجماع ملی گام های واقعی نگذاشت.
غنی با خیانت ها و دزدی های میلیون ها دالری خود
ثابت کرد که او آدمی پررو و دروغگو و پرحرف؛ وجودش ننگی بر جبین انسانیت و لکهء
ننگی بر دامان بشریت است. کاش مادرش سترون می شد و او را نمی زاد و تا امروز
اینچنین او را خجل نمی ساخت و سر بلندش را بر زمین نمی زد و حق بزرگ مادری او
را پایمال نمی کرد. ای کاش نام او با پیشوند اشرف آغاز نمی نشد؛ زیرا اشرف اسم
تفضیل است و معنای بسیار باشرف و آدمی خیلی شریف را ارائه می دهد و اشرف غنی
یعنی انسانی سرشار از شرف و عزت و اما افسوس که نامی بدون مسما است و این درد
بی مسمایی پرده از روی او افگند و سیمای اصلی او را بحیث آدمی دزد و خاین به
مردم و ملت افغانستان آشکارا گردانید. هرچند مجله های آمریکایی در بک نظر سنجی
استخباراتی او را من مرد متفکر درجه دوم جهان معرفی کرد و اما کارکردهای
غارتگرانه و دزدانهء او نشان داد که او نه تنها متفکر نبود و تفکر از او برائت
می جوید؛ بلکه آدم نفهم و مغرور و خودخواه و پول دوست و قدرت طلب و انحصار گرا
بود که تحمل ناپذیری در موجی ار عصبیت تباری در او زبانه می کشید و انسانیت از
او شرم می کند. اما دزدی های او بر تمامی کارنامه های سیاهء او چربی دارد و
دزدی میلیون ها دالری او ثابت کرد که او تنها از نداشتن حیا و عزت رنج نمی برد؛
بلکه او داراکولایی بود که از کشته شدن انسان و فواره کردن خون از گلوی او حظ
می برد. وی قاتل بیش از چهل هزار سرباز بیگناهء این کشور است. گفته می توان که
او سادیستی بود که از رنج دادن دیگران لذت می برد و از همین رو بیش از پنجاه
هزار انسان مظلوم را به قتل رساند. هرگاه چنین نمی بود هرگز وجدانش برای او
اجازه نمی داد تا از شکم میلیون ها انسان گرسنهء این سرزمین دزدی کند و به خارج
از کشور انتقال بدهد.
غنی و یاران معامله گراش یک صدا سناریوی شگفت
انگیز غافل گیر شدن و ازپشت خنجر خوردن و دچار توطیهء ناشناخته شدن را عنوان
کردند و بدین بهانه خواستند بر چشم مردم خاک بپاشند. در حالی که غنی در یک بازی
مرموز و خاینانه در همسویی با محب و فضلی و معاونین خود سرنوشت مردم افغانستان
را در قمار پاکستان نهاد و افغانستان را تسلیم طالبان کرد. اما با آنهم دست به
ترفند زده و ادعا دارد که از آسمان چند آدمی ناآشنا به زبان او را ربوده و سوار
طیاره کردند. غنی دزد و یاران ناخلفش با این سناریوی خاینانه ستم بزرگ تر از
طالبان را در حق مردم افغانستان روا داشتند. غنی نه تنها حکومت را تسلیم طالبان
کرد و میلیون ها دالر دزدید و با نژادگرایی و انحصار گرایی مزمن به وحدت ملی و
اقتدار ملی آسیب جبران ناپذیر وارد کرد ؛ بلکه بدتر از آن اردوی
۳۵۰
هرار نفری و نظام اداری افغانستان را به خواست پاکستان از هم پاشید. حکومت
آینده مکلفیت بازگرداندن او را بوسیلهء پولیس انترپول دارد تا پول های دزدی
شدهء او را دوباره به کشور بازگرداند و او را به اتهام خیانت ملی محاکمه کند تا
باب محاکمهء تمامی مفسدان و غارتگران و دزدان باز شود. این متفکر استخبار اتی
در یک سناریو شگفت انگیز در تبانی با پاکستان زیر نام عقب نشینی تاکتیکی
افغانستان را به طالبان سپرد. این روند را چنان شتابزده انجام داد که ورود
طالبان به ارگ نه تنها آنان؛ بلکه جهانیان را شگفت زده گردانید، طلسم شیطانی
آمریکا را شکست و رئیس جمهور آمریکا را با پی آمد های ناگواری رو به رو
گردانید. پیچ مک کانل رهبر جمهوری خواهان خروج آمریکا از افغانستان را شتاب زده
و برخلاف توصیهء همگان عنوان کرد. وی خروج آمریکا از افغانستان را یک
فاجعه مهارنشدنی و لکه ننگی بر اعتبار ایالات متحده آمریکا دانست و آن را مایهء
خوشی همه تروریستها در سراسر جهان، در سوریه، در عراق و یمن و در آفریقا
خواند.
چاک هیگل، وزیر دفاع پیشین امریکا اشتباهء این
کشور را در طول
۲۰
سال گذشته فراوان خواند و تلاش شبیه سازی ارتش افغانستان مانند آمریکا اشتباه
آلود دانست. وی دلیل این شکست را ناآگاهی از تاریخ و فرهنگ افغانستان و احترام
نگذاشتن به فرهنگ آن و تفاوت های فرهنگی آن با امربکا دانسته که هیچ گاه از سوی
یک دولت مرکزی اداره نشده است. وی می گوید که
هیچ نیروی نظامی نمی تواند مسیر رویدادهای افغانستان را که به گورستان مهاجمان
معروف است تغییر دهد. رئیسجمهوری پیشین
آمریکا با اشاره به تصاویر هواپیمای نظامی این کشور در فرودگاه کابل گفت که
ایالات متحده «تحقیرآمیزترین دوره» را سپری میکند. وی در گفت و گو با فاکس
نیوز وارد شدن آمریکا به خاورمیانه را بدترین تصمیم آمریکا دانست که در نتیجهء
آن میلیون ها نفر کشته شد و وی در ضمن اشرف غنی را آدمی ناخوشایند خواند. وی
میگوید که او علاقمند توافق دولت افغانستان با طالبان بود و اما وی غنی را شخص
کلاهبردار می خواند که هرگز نمی توان با او اعتماد کرد. وی می گوید کهارتش
افغانستان برای دالر جنگید نه برای دفاع از جمهوری. وی با انتقاد تند از جو
بایدن گفت: «بایدن بیش از هر رئیسجمهور دیگری در تاریخ و همکار دمکراتش جیمی
کارتر در بحران گروگانگیری اعضای سفارت آمریکا در تهران، ایالاتمتحده را تحقیر
کرد.» ترامپ خروج از افغانستان را «بزرگترین شرمساری» تاریخ آمریکا توصیف کرد.
وی شکست آمریکا در افغانستان را نه تنها یک شکست نظامی؛ بلکه شکست روانی خوانده
که هیچگاه چنین چیزی اتفاق نیفتاده بود. وی با اشاره به فروپاشی شوروی پیشین،
بازگشت دوبارهء روسیه را به افغانستان محتمل خوانده است. این سخنان او سال های
آغاز تهاجم شوروی را در خاطره ها تداعی می کند که برژینسکی مشاور امنیت پیشین
آمریکا کارتر را ترغیب کرد تا با نشان دادن مانور های سیاسی و نظامی، شوروی را
برای تجاوز به افغانستان ترغیب کند. سایر
مقام های ارشد آمریکایی مانند، نیکی هلی
سفیر سابق ایالات متحده در سازمان ملل نیز شکست اسفناک جو بایدن در افغانستان
را سیلی محکمی به هر کهنه سرباز ، خانواده نظامی آمریکا خوانده است.
سیاست های نادرست آمریکا مورد انتقاد مخالفان
آمریکا مانند، محمد رضا نقدی معاون هماهنگ کنندهء سپاه پاسداران ایران قرار
گرفته و از شکست آمریکا در افغانستان استقبال کرده است.وی
گفته است: «وقایع افغانستان نشان داد که پیروزی و شکست به دارایی و امکانات و
سلاح نیست؛ بلکه به ارادههای محکم حاضر در میدان نبرد است.» هرچند این سخنان
او ریشه در اختلافات عمیق میان رهبران ایران و آمریکا دارد؛ اما در هر حالی
سیاست های غیرشفاف و ناروشن آمریکا نسبت به افغانستان قابل نقد است.
از آنچه گفته آمد، فهمیده می شود که شکست امریکا در
افغانستان علل و عوامل زیاد سیاسی و نظامی و اقتصادی دارد؛ اما عدم تمرکز
آمریکا به اصل مبارزه با تروریزم علل اصلی شکست آن در افغانستان است. بنابراین
گفته می توان که آمریکا افغانستان را زیر چتر مبارزه باتروریزم بخاطر رسیدن به
اهداف راهبردی خود مورد حمله قرار داد و اما بجای تمرکز برای مبارزه با تروریزم
بر اهداف ستراتیژیک خود تمرکز نمود. به گفتهء مقام های ارشد آمریکایی پیشگیری
از برتری طلبی های اقتصادی چین و بلند پروازی های تسلیحاتی روسیه برای آمریکا
مهم تر از مبارزه باتروریزم بود. این بی توجهی آمریکا به اصل مبارزه باتروریزم
سبب شد که بیش از بیست گروهء تروریستی در افغانستان فعال شدند و نظر به گزارش
های سازمان ملل اکنون القاعده و طالبان بیشتر از زمان حملهء امریکا به
افغانستان نیرومند و فربه تر شدند. از سویی هم نگاهء پاکستان محور آمریکا به
افغانستان بر مصداق " گرگ را چوپان گرفتن" سبب شکست این کشور در افغانستان شد.
ناگفته نباید گذاشت که تحمیل زمامداران ناکارا و فاسد و تبارگرا مانند غنی در
افغانستان پس از حملهء امریکا از جمله عامل مهم شکست آمریکا در افغانستان است.
این علل و عوامل دست بدست هم داده و شکست فاحش و افتضاح بار امریکا را در
افغانستان به نمایش گذاشت. حمایت آمریکا از زمامداران فاسد و دزد و کلاهبرداری
مانند غنی چرخهء شکست آمریکا را در افغانستان سریع تر به دوران آورد. یاهو