انجنیر حفیظ ا له حازم
مردم ! نکند دیر کنید
در جریان حیات اهمیت زمان و تصمیمات متناسب با آن برای بشر همیشه سرنوشت ساز بوده است که بشر توانسته با تصمیمات بموقع و متناسبخود ها را از مهلکه های بزرگ و تباهی های جبران ناپذیر بدهد.
مردمانی که به زمان بها نداده اند و در لحظات حساس و تاریخی عمل نکرده اند همیشه ناکام بوده و فرصت ها را از دست داده اند. حوادث امروزین کشور ما هم از مردم میخواهد که در این شرایط دشوار و تاریخی کشور واردعمل شوند و سرنوشت خود شانرا خود رقم بزنند.
از قراین گویا امریکایی ها رفتنی شدند, اینکه میروند و یا میمانند حرف جداگانه است ولی در هر حالت ساز و برگ شانرا بسته اند و استحکامات و آبادی هایی که در کشور ما برای خود و زندگی خود شان آباد کرده بودند, همه را تخریب میکنند و ازبین میبرند. شاید در تلویزیون ها, میدیا و اخبارها هم دوستان و هموطنان ما مشاهده کرده باشند که امریکایی ها حتی میز و چوکی و قلم و کاغذ هایشان را هم تخریب و نابود میکنند و از بین میبرند و به کسی نمیدهند تا نشود این قلم و کاغذ ها بدست کودکان فقیر این کشور بیآفتد و از آن بخاطر آموزش و یاد گرفتن استفاده کنند, چه رسد به وسایل و وسایط لوژیستیکی, تخنیکی و نظامی؟؟؟
در یک سطر میخواهم یاددهانی بکنم زمانی که شوروی ها افغانستان را ترک گفتند تمام بیز ها, استحکامات, لوازم, وسایل, وسایط و قطعات نظامی شانرا بصورت مکمل مطابق یک لست در حضور کمیسیون های هر دو طرف به دولت و وزارت دفاع آنوقت تحویل دادند که یک خشت را هم در تمام افغانستان تخریب نکردند.
اگر برآمدن شوروی ها و امریکایی ها را مقایسه بکنیم می بینیم که امریکایی ها بر عکس شوروی ها میخ در دیوار نمانده و خشت هم در زمین و تمام آبادانی ها را تخریب کرده میروند که جمع کردن کثافات آنها کاریست برای دو دولت آینده افغانستان که این دولت ها حد اقل دو دهه مصروف پاک کاری کثافت های باقیمانده امریکایی ها باشند.
در هر حالت بحث ما روی مقایسه دو طرز برآمدن و ترک افغانستان توسط ابر قدرت های جهانی نیست, از وضعیت چنین معلوم میشود که دولت کابل هویت, حیثیت و مشروعیتی هم که نداشت همه را از دست داده و رفته رفته در کابل و بالاخره در ارگ محاصره خواهد شد.
چون هر روز شاهد سقوط صد ها روستا, دها پوسته امنیتی و حدود 5 تا 10 ولسوالی در سطح کشور هستیم و در بیش از 70 ولسوالی ها هم جنگ های تباه کن و سرنوشت ساز در جریان است و از یک هفته بدینسو هم دامنه جنگ ها به بزرگ شهر های کشور چون سرپل کشانیده شده که با سقوط سرپل طالبان شاید در یک هفته تا سالنگ ها پیشروی بکنند.
به عقیده بنده برای مردم جز دو انتخاب , انتخاب دیگری باقی نمانده است, چون نه دولتی ونه اردویی و نه هم حاکمیتی جود دارد که از مردم حمایت کند, همه روزه شاهد تسلیم شدن دها و صد ها سرباز, افسر و نیرو های دفاع خودی بدست طالبان هستیم که همه در محاصره دشمن قرار داشته و هفته ها و ماها تقاضای کمک و مهمات را از دولت غنی میکنند, ولی کجاست حکومتی و دولتی که به داد آنها برسد.... با دریغ که همه این سربازان و افسران از طرف طالبان سرزده میشوند.
اشرف غنی هم با دار و دسته اش آماده گی فرار را گرفته و دزدان بزرگ و چپاولگران مشهور هم که از برکت جهاد میلیونر و میلیارد ها شده اند هم رکابش هستند. همه اینها یکجا با خانواده هایشان که پاسپورت های چندین کشور را در جیب هایشان دارند و سرمایه های باد آورده شانرا هم به این کشور ها انتقال داده اند آماده فرار اند.
اینجاست که مردم میماند و سرنوشت تلخ شان. طوریکه می بینیم تمام شهر های بزرگ در محاصره طالبان قرار دارند ودربقیه جا ها حاکمیت اماراتی طالبان است. مردم باید انتخاب کنند که یا بصورت دسته جمعی به طالبان تسلیم شوند اینکه بعد از تسلیم شدن, طالبان کیها را سر میبرد ودر فرق کدام هاشان سرب میکوبند زمان گویا خواهد بود و راه دوم هم با تمام امکانات دسته داشته با قیام سراسری و عمومی برای نجات جان, هویت و حریت شان آماده قربانی و جان نثاری باشند و از خانه و کاشانه و سرزمین شان در برابر اجیران پاکستانی و نوکران وطنی شان در سنگر ها قرار بگیرند.
تاریخ از مردمانی که بخاطر حق خود ارادیت, آزادی و نجات بشریت سر هایشان را سپر دشمن کرده اند همیشه یاد آوری کرده و نام هایشان را در سینه اش ثبت کرده است و آنهایی که غلامی و برده گی را پذیرفته اند همیشه شرمسار تاریخ باقی مانده اند.