انجنیر حفیظ ا له حازم
مردم از همه متنفرند
حوادث یکماه اخیر و سقوط پی در پی اولسوالی ها و روستا ها بدست طالبان و تسلیمی پوسته ها و سربازان اردو به دشمن, کشور ما را وارد یک فاز نوین جنگ, دربدری و بدبختی ساخته است.
عواقب سقوط دادن این اولسوالی ها, سقوط کردن پوسته ها,و رسیدن مرز های جنگ تا دروازه های بزرگ شهر ها, مردم را بیشتر از هر وقت دیگر بیچاره تر, آواره تر, بی امنیت تر و بی صاحب تر کرده است.
پروژه طالب در شمال که توسط معماران اصلی آن ( کرزی, غنی و خلیل زاد) طرح ریزی و در عمل پیاده شد تا جنگ را از جنوب به شمال انتقال بدهند. چون مناطق شمال طی سالیان متمادی از یک امنیت و رفاه نسبی برخوردار بود, بنآ در زمان زمامداری کرزی این پروژه آهسته آهسته عملی گردید و در وقت غنی به اکمال رسید و مردم عملآ شاهد بوده اند و به چشم سر دیده اند که چگونه هیلی کوپترهای دولتی و امریکایی, طالبان را با مهمات و سلاح و تمام امکانات لوژیستکی در ولایات شمالی کشور چون قندز, سرپل, جوزجان, تخار و دیگر نقاط شمال شبانه جابجا میکردند.
هرچند میدیا, اخبار ها و ژورنالیستان درین زمینه صدا بلند کردند و چشم دید های مردم را نوشتند وگفتند و از زمام داران چگونگی مسآله را پرسیدند, لیک مهندسین این حرکت و عقبه این برنامه ها همیشه آنرا انکار کرده و خود را به کوچه حسن چپ زده اند.
ولی مساله چنان روشن و هویدا بود که مردم را نمیشد فریب داد و چنانچه میگویند آفتاب را نمیتوان با دو انگشت پنهان کرد. طالب ها با حمایت مالی, نظامی و لوژیستیکی دولت روز تا روز ساحه فعالیت هایشان را وسعت بخشیدند و کرزی در زمان زمامداری اش عملآ با امریکایی ها درگیر گردید که نباید طالبان بمباران شوند و کشته شوند و یا از بین بروند و طالبان را برادرانش خواند.
طالب ها از دو بار شکست قبلی در شمال تجربه های زیادی آموختند. طالب ها در دو حمله و خیزش قبلی شان فقط شهر ها را تصرف میکردند و نیروی نظامی و جنگی شان هم متعق به قندهاری ها, هلمندی ها, زابلی ها یکجا با طالب های پاکستانی جمع نظامیان ارودی پاکستانی بود.
اینبار طالبان اشغال را از روستا ها و قریه ها شروع کردند و موضع هایشان را در قریه جات استحکام بخشیدند وبعدآ هم رفتند بسوی ولسوالی ها و اکنون که حدود یکصد ولسوالی را در قبضه دارند, بزرگ شهر ها را در محاصره گرفته اند که احدی را امکان فرار و گریزاز این شهر ها نیست و تمام شاهراه های افغانستان هم در اختیار و کنترول طالبان است.
برعلاوه این, طالبان از مردم محل سربازگیری میکنند, امروز طالبان اوزبیک, هزاره, تاجک, ترکمن وغیره هم در بین طالبان فراوان است.
طالبان با اجیر کردن طالبان محلی اهداف زیادی را دنبال میکنند. در قدم نخست هم برای مردم افغانستان و هم جهانیان میخواهند نشان بدهند که طالبان دیگر متعلق به یک قوم نیستند, ثانیآ برای بازی های سیاسی میخواهند نشان بدهند که همه مردم افغانستان و از تمام اقوام کشور خواهان بقدرت رسیدن طالبان و شریعت اسلامی هستند و ثالثآ هم با این سرباز گیری ها با منطقه و محل بلدیت پیدا کرده و در قسمت شناسایی مخالفین شان از وجود آنها بهره میبرند.
امروز که طبل جنگ ها بیشتر از هر موقع دیگر بشدت نواخته میشود, ابعاد فاجعه و بیرحمی ها هم زخمی تر و خونین تر از هر وقت دیگر گردیده است.
مردم از تمام طرفین درگیری ها متنفرند. مردم نه طالب میخواهند و نه هم دولت فاسد و منفور غنی را و نه هم کوچکترین باوری به این تکه داران قومی و مذهبی دارند که تحت نام خیزش های مردمی تنها و تنها بخاطر بقای ثروت و دارایی هایشان بجنگند.
مردم اعمال این افراد را که سالهای سال آنها را گرسنه نگهداشته و بر گرده هایشان سوار بودند فراموش نخواهند کرد و مردم هم میدانند که برای این افراد قصر ها و ثروت هایشان با ارزش تر ازجان تمام مردم افغانستان است.
در تمام این تحولات مردم افغانستان غایب بوده و بار بزرگ جنگ و بیرحمی ها را بر شانه هایشان کشیده اند و از طرف سه دشمن مورد هجوم ننگین و غیر انسانی قرار گرفته است.
ای کاش مردم صاحبان خودشان باشند و این قیام واقعآ مردمی و برخاسته از درد و رنج های مردم باشد تا هر سه دشمن سفاک و خونخوار کشور را یکجا و برای همیش نابود کنند و به عذت و شرف شان صاحب گردند.