محمد علی مهرزاد

   

نیمروز

نیمروزازولایات سرحدی جنوب غربی کشورعزیزما افغانستان محسوب میشود، این ولایت دارای54336کیلومترمساحت بوده، ازطرف شمال به ولایت فراه ، ازطرف جنوب به بلوچستان ، ازطرف شرق به ولایت هلمند واز طرف غرب به خط سرحدی ایران محدود می گردد ودارای شش واحداداری می باشد:شا روالی زرنج، ولسوالی کنگ، ولسوالی چخانسور، ولسوالی خاشرورد ، علاقه داری( میل کرکی) که امروزبا تاسف اراضی آن گاهی غرق دراب هیرمند وگاهی ازفقدان بی ابی مردم آن درداخل وخارج کشوردرحال اوارگی بسر می برند.  خاک این ولایت عبارت از رسوبات رود خانه هیرمند وسایررود خانه های است که به آن قسمت علیا می پیوندد،خیلی حاصلخیزوپرفیض بوده وبدون شک ازنوع خاک وادی دجله وفراط وسند وسایر دره ها ی اباد  است . نیمروزتاریخی درگذشته به نامهای- زره- زرنگه- سکستان ،سجستان یاد شده است.     واما سیستان ویا نیمروزفعلی قسمت از جنوبغربی افغانستان وحصه ازحاشیه جنوب شرقی کشورایران امروزرا احتوا می کند. راجع به حدود سابق ان اختلاف نظرموجود است،ولی در سابق سیستا ن  ساحه وسیع را احتوا می نمود ، به عقیده یکی ازمورخین سیستان یا نیمروزیک ساحه نسبتاً فرورفته را دربرمی گیرد،این ساحه ازطرف جنوب دامنه های کوه سلطان وکچه کوه وازسمت غرب تپه های پلنگان وبندان احاطه نموده است. جانب شمال نواحی حاصلخیز،قلعه کاه فراه وسبزواران را از حوزه حاصلخیز هرات مجزا می سازد.این سرزمین روزگاری مرکزجنبش های درخشان شرق زمین درقلب اسیا بوده است. همان طوریکه زمانی وادی های اکسوس( آمو) واندوس( سند) هرکدام به حیث پرورشگاه فرهنگ های بزرگ ویدایی وبودیزم قرارداشته اند،حوزه سیستان یا نیمروزنیزمهمترین وبهترین مهد رشد وتکامل اوستای محسوب شده است.بنابرین عقیده ای مستشرقین( ایتالیایی، فرانسوی،دنمارکی) براینست که زردشت ا ز اینجاه سربراورده ، ودین او که برسه اصل : گفتارنیک، پندارنیک، وکردارنیک استوار است ازاین جا به سراسراریانا را فراگرفت.بنا به روایات مذهبی سیستا ن یا نیمروزیا زدهمین جای است که ان را زردشتیان ( اهورامزدا) به بهترین وضع بیافرید ورود هیتومنت ( هیرمند ) را که از ( فرا هورامزدا) برخورداری یافت به انجا جا ری ساخت تا دریاچه مقدس هامون را که محل پیدایش سوشیات یا موعودهای زردشتی یعنی جهان پهلوانان مشهورچون گرشا سب ، سام ، زال، رستم وسهراب ، زریانووآذرگرشب دخترا ن مبا رز رستم ومرکزسلطنت خاندا ن کیانی بعد ازکیخسرو است . نتایج کاوش های با ستان شنا سا ن غرب در حوزه هامون ( مرو) وسند( موهنجودا رو) وارغنداب ( مندیگک) و( هیرمند)( شهرسوخته ) ودورترتا عیلام ( سوزیا ن) دربین النحرین میرساند که نیمروزیا سیستان قدیم در قد یمی ترین ازمنه تاریخی نقش خودرا بحیث محکمترین رشد ارتباط مدنیت های سند ، آمو با مدنیت دجله وفرات وحتی وادی نیل به نحو دلپذیربازکرده است. این سرزمین به اثرموقعیت مهم جغرافیایی اش که ان را روی یکی از شاهراه های ارتباطی شرق وغرب قرارداده وهم از لحاظ اهمیت که برای تسلط فاتحا ن به شرق یا غرب آن دا شته نه تنها معرفی یکی ازمکانهای جا لب اریا نا است ، بلکه بطورکلی اسیا نیز است. کورش نخستین پادشاه هخا منشی در2500 سال قبل هنگام که برای تسخیر افغانستان لشکرکشید از نیمروزعبورکرد، چون در دشتهای سوزان این منطقه نزدیک بود با سپا ه اش به کام مرگ فرورود ، خوبی های مردم سیستان را دید از این سرزمین ومردم ان به خوبی یاد کرده ، درآن زمان این سرزمین بنام ( زرنگیا) که اسم دریاچه هامون در اوستا آمده نامیده می شد. داریوش یکم نیز ازنعمت های مخصوص سیستان درتخت جمشید بی نصیب نماند ودرکتبه( بهستون)درتخت جمشید از این سرزمین ومردم آن به اسم زرنگار وزرنگ نام برده است. اسکندرمقدونی نیز در2500 سال قبل درخط سیرحمله اش به هندوستان زمستان را درهمین سرزمین سپری کرد واسکندریه را بنا نهاد ولی درهمین جا قریب بود جانش را از دست بدهد ، مگربزودی با اعدام فیلوتا س جنرال بزرگ خود نیمروزرا ترک گفت واز مرگ نجات یافت ، این دیا ربنام زرگیا نا یا د می شد که یونان وجغرافیا نگاران همسفراسکندر انرا  (درنگیانا)یادرنجیانا) نامیده اند که فرق با زرنگاروزرگیانا ندارد ومعنی آن سرزمین آب ودریا ست.      سیستان درربع اخیرقرن دوم قبل از میلاد بعدازاستیلای قوم (سکا) یا( ساک )براین سرزمین بصورت ساکستان نشست که بعد اعراب ان را سجستان نا میدند وسپس به شکل سیستا ن درآمد صاحب تاریخ سیستان می گوید: (اما سیستان از بهرآن گویند که ضحاک که این جا مهمان بود به نزدیک گرشاسب وضحاک طالب شبستان شد؛ گرشاسب عادت اورا دانسته بود گفت اینجا سیوستان است نه شبستان سیومرد مرد را گفتندی بدان روزگاران ، سیستان بدان گویند که همیشه انجا مردانه مرد باشند، چون این سخن گفته شد ضحاک شرمناک شد وگفت ای پهلوان راست گوی ما به سیستانیم نه به شبستان ازاین پس اینجا را سیستان گویند به یک حرف کمترکه (و) است . واما درباره نیمروزدوقول دیگرنیزوجود دارد : یکی خسروان رادرسال یک روزبودی که داوری یکساله را مظالم کردند- ودیگراینکه آفتاب درنیمروزمستقیم می تابد. درعصرساسیان نیزاین منطقه به اسم نیمروزمسما بوده که درزبان دری به معنی جنوب است و( درپهلوی) کلیمه سیستان یا د وشناخته می شد ، دردوره اسلام از همان آغازخلافت بنی امیه ، سیستان مرکزجنبش های عظیم ضد سلطه عرب وپایگاه مستحکم خوارج وگروه عیاران شبگرد قرارگرفت تا بالاخره با ظهورحمزه پسرآذرک سیستانی بیرق استقلال محلی دربرابرزورگوی حکومت عباسی درسیستان بلند شد وعمال عربی را تشکیل حکومت طاهریان هرات از سرزمین شان پاک وخراجی هم به دربا ربغداد نفرستاد.صدسال بعدقیام عیاران سیستان رهبری یک رویگرزاده سیستانی یعنی یعقوب لیث صفاری مجدداً بیرق استقلال سرزمین های خراسان وایران از سیستان بلند گردید وبرای دایم دیگرسلطه حکومت عباسی از این سرزمین ها برداشته شد واز همین زمان زبا ن دری نیز به حیث زبان رسمی شناخته شد.    دریای هیرمند یا نیل افغانستان ازبزرگترین رودخانه های افغانستان بوده ، ازبین ا راضی کوهستانی عبورنموده بطرف جنوب وجنوب غرب جریان دارد وازنزدیک گرشک به اراضی مسطح هلمند بعد ازقلعه بست به سمت جنوب غرب وسپس به سمت غرب وشمال می رسد، وسرانجام به ولایت نیمروزجریان پیدامی کند. مجموعاً فاصله تقریباً 225 مایل را احتوا می کند وبه سوی سرحد  افغانستان وایران نزدیک شده ، بصورت اوسط سه میل دربعضی ازنواحی عرض دارد . درطول این فاصله دردوطرف رودخانه بیا با نهای پهناوروبایر افتاده است ، دشت مارگودرشمال، دشت زره وگود زره به سمت جنوب آن موقعیت دارد.بعد ازعبورازقلعه بست رود هلمند به شکل یک قوس فراخ بین بیا با نها ی وسیع جنوب غرب افغانستان به طرف سد کمال خان ( نواحی چها ربرجک) جریا ن داشته واز سد کمال خان به بعد به سمت شمال ادامه دارد .            

  دریای هلمند( هیرمند) ازدیدگاه بیگانگان:

رودخانه هیرمند یا نیل افغانستان موجب ایجاد مدنیت های بزرگ شده ودرسرسبزی ولایات اطراف خود نقش تاریخی درافغانستان داشته وولایت نیمروزرا به حیث( سبد غذایی وکندوی غله) در منطقه تبدیل نموده است؛ بنابرین خاک ولایت نیمروزا ز نوع خاک وادی های نیل ودجله  سند وغیره دره های حاصل خیز است. مکما هون انگلیسی که درتعین سرحدات غربی نقش داشته دربا ره اراضی نیمروز چنین نوشته است:( حاصلخیزترین اراضی نیمروزبی ما نند وفراوانی اب رود خانه هیرمند این ولایت را غنی ترین از حیث محصولات ز راعتی قرارداده است) . لارد کرزن انگلیسی نایب سلطنه هند برتا نوی دراواخرقرن 19 میلادی به اهمیت آبادانی ولایت نیمروزچنین گفته بود:(( زمانی نیمروزمعروف جها ن بود حاصلخیزی آن مشهورافاق ، سکنه زیادی داشت ونهرهای مجلل وپرجمعیت داشته سکنه غنی وبا ثروت بودند ، شک نیست که باردیگربه همان اندازه اباد ومعمورخواهد شد! اگرنیمروزدراختیار ودردست مردمان جدی وحسابی قرارگیرد وابیاری درست شود ایا شهرت کندووغله وسبدغذایی تاریخی خودرا باز بدست نخواهد اورد.؟ اینده ولایت نیمروز بسته به اتخا ذ اصول صحیح اداره اب هیرمند است وبس.))(اصطخری وابن حوقل) دوجغرافیه نویس معروف اسلامی دریک هزارسال قبل نوشته بودند:( بین زرنج مرکزولایت نیمروز وبست مرکز ولایت هلمند کانال درسی میلی شهرزرنج یک سلسله سدهای روی هیرمند وجود داشت که ازآنجا مقدارزیاد آب درپنج نهر بطرف شهرزرنج می رفت.  درتاریخ گذشته ای وطن نا م هیرمند بنام ( هیتومنت) یعنی هیتو به پل وسد ( منت) به معنی رودخانه یاد شده است.رودخانه هیرمند از ارتفاعات کوتل ( اونی) پغمان کا بل به بلندی  4212 مترسرچشمه می گیرد بعد ازپیچ وخم ها، سنگلا خهای عظیم عبورمی کند، می توان گفت پهنایش دربعضی از نقاط کم شده که اسپ هم قدرت عبورازعرض ده متری آن را ندارد. طول این رودخانه درحدود 1200 الی 1400 کیلومتروبزرگترین رود خانه درمیان سند وفرات درشرق حساب شده است. نظربه قول مکماهون انگلیسی درمورد رودخانه هیرمند میگوید: (رودخانه هیرمند یا هلمند دراوقات عادی ، درهرثانیه 2000فت مکعب به ولایت نیمروزمی دهد،درموقع سیلاب های فوق العاده مانند سیلاب سال 1880 میلادی این میزان 600-700 هزارفت مکعب آب درثانیه می کشد، نظربه قول مورخین : رودخانه عظیم همان قدرکه دردرهای سهمگین کوه پایه های مرکزکشور، خشمگین است همین که ازبند کجکی می گذرد از غریوش می کاهد وبه صورت یک رودخانه بسیا رپرفیض وسود بخش درمی آید ، دلتای هیرمند ، که امروزنیمروزش می خوانند،ظاهراً از سد کمال خان آغازمی گردد. باید گفت که فاضلاب هریک از شاخه های هیرمند درهامون های سیستان می ریزد وازهمین فاضلاب است که ساحه( میان کنگی) ایران از آن بهره برده است ؛ درحالیکه با تاسف درموقع کم ابی بضورت مشکل می تواند ولسوالی های ولایت نیمروزرا ابیاری کند.درطول سا لیان متما دی دریای هیرمند با داشتن آب به شکل سیلاب های مدهش وخشمگین مشکلات درامرزراعت را با رآورده ، هیچ نوع استفاده تا اکنون بعمل نیامده است، وحشیانه درداخل کشورجریان داشته ، ولی درخارج از وطن به حد اعظمی از اب دریای هلمند ایران استفاده کرده وهنوزادامه دارد.از انجا ییکه موقع سیلاب نهرها وسد های که ان طرف دریای هلمند بخاطرانحراف آب ساخته شده ، وتوسط ذخیره گاهای متعدد که بنام      (چاهای نیمه ) یاد میشود ، دهنه سدها ونهرها را مسدود می کند؛ که این امرباعث می شود تا فشارآب به طرف ولایت نیمروزدوچندان شده خسارات تباه کن جانی ومالی را درولایت نیمروزبه با رآورد. ازطرف دیگرعدم توجه نظا م های گذشته نسبت به کنترول آب دریای هلمند ، یک قسمت از اهالی ولایت نیمروز تحت سیلاب قرارداشته خا نه وکاشانه خودرا ترک گفته؛ وتعدادی ازبی آبی اواره دیارغیرشده اند. وهم چنان  ا دامه این وضع  نا گواردرطول زما نهای متمادی موجبا ت تغیرمسیر دریا ی هلمند رابه سوی ایران مساعد ساخته ، مجرای خودرا عوض نموده دلتا ی دیگری اختیا رنموده است.درقرن نوزدهم میلادی باردیگردریای  هیرمند وارد مجرای رود پریان گردید ومردم بنا برضرورت آب ، بند رستم را اعما رکرده اند، وا ب را درمجرای متروکه به سمت دلتای شمال جاری ساخته اند،سد رستم توسط تیمورلنگ درسال 1383 میلادی یعنی 615سال قبل تخریب گردید؛ بعد ازآن تخریب وحشتناک مردم به اعما ربند دیگری بنام کمال خا ن دست زدند تا جلوی سیلابهای وحشتناک را گرفته باشند. ولی باهزارتاسف ودریغ که اختلافا ت روی قدرت وثروت دربین دوبرادرموجب تخریب سد کما خان شد، که بعد گذشت 634 سال از آن تخریب بند کمال خان تا اکنون دولت های بعدی برسر اقتداردرافغانستا ن میراث(( تفرقه به اندازوحکومت کن)) را تداوم بخشیده ، منافع علیای کشوررا این طمع کارا ن بد کنش وبد اندیش فدای خودخواهی های غیرانسانی خود ساختند، وبا رفتن خود از اریکه قدرت برای اخلاف خود جزویرانی وخانه خرابی چیزی دیگری به میراث نگذاشتند؛ که بهترین مثال این خانه خرابی تاریخی را می توان درخرابی سدکمال خان توسط برادرش بازگونمود که تا حالا ولایت نیمروزگاهی ازخشک ابی وزمانی ازسیلاب های نوح اواره دیارغیراست، این درحا لیست که دریای هلمند این نیل افغانستان چون دولت های وابسته به بیگانگان با مردم نیمروزسرسازش نداشته ،ونسل هارا درانتظار(( اب درکوزه وما تشنه لبان می گردیم)) قرارداده اند.

مفکوره بنای شهرزرنج !

به شهادت(( تاریخ سیستان)) نیمروزبه چهارنام ( سیستان) ،( زابل) ،( زرنگ)و( نیمروز)یادمیشده، عبارت از دلتای هیرمند است،که از ملییون سال این(( گودال مرگ)) را ((به بهشت عدن )) تبدیل نموده. این خطه کشور، (( کندوخانه ای غله )) دراسیا معروف بوده.ابوالموئد بلخی درمورد رود بارسیستان چنین می گوید (( ...واکنون پیداست که رود هیرمند ورخد رود وخاشرود وفراه رود وهریرود از همه اطراف سیستان در(( هزارسنگ)) همه به( زره)آیدویک سوراخ است آن را ( دهان شیر) گویند که همه این چندین آب بدان فروشود، هیچ کس نداند که کجا شود مگرخدای متعال وتقدس ...))این شش رود که ابوالموئد بلخی درسیستان می شمارد ،همه درخاک افغانستان امروزی می ریزد وموقعیت دارد وازین جا سرچشمه می گیرند. دهان شیر که از آن (( شیردهن)) ساخته اند ، سوراخی بوده درقدیم که اب هیر مند یکی ازبزرگترین رودخانه های افغانستان از انجا عبور کرده به ( گود زره)) می ریخت (( گود)) جاهای سیل بردگی را گوید .این قسمت سیستان به شمول (( گود صابری)) دریاچه دیگردرملیون سال فرسایش بصورت جمعی یک دریاچه وسیعی وبی نهایت بزرگی را تشکیل داده اند که ابهای رودخانه های فوق الذکربه خصوص رود هیرمند با رسوبات خود دامان جنوب غربی سیستان را به تدریج پرکرده وارتفاع آن حتی امروز از 400 متر از سطح بحرتجاوز نمی کند.         چون (( جمشید)) غروروتکبر کرد وفرشاهی از او بازگشت ، به زابلستان آمد در اینجا پادشاه دیگری بنام (( کورنگ شاه)) سلطنت داشت جمشید مخفیانه با دخترکورنگ شاه ازدواج نمود وازو نسلی جدیدی بوجود آمد .نظربعضی مآخذ از دختر کورنگ شاه وجمشید احفادی به میان آمد که درتاریخ افغانستان به نامهای (( تور))، ((تورک))و(( سرند)) مشهوراند.درسیستان خرابه های متعدی موجود است و(( زرنج)) شهریست که خود گرشا سپ آنرا به کمک مهند سین هندی، ورومی وبه دستیاری سی هزاراسرای جنگی کابلی تعمیر نمود وشهری ساخت .گرشاسپ بعد ازشکست کابل شاهان درزمین داور دوباره به سیستان بازگشت وبه فکربنای نیمکاره شهر(( زرنج)) مرکز ولایت نیمروزوسیستان افتاد ومهندسان را جمع نمود وعازم سیستان شد. زرنج امروز ودیروز یکی از مراکز بسیار مهم کشور ما بوده است ؛ امروزمرکز اداری ولایت (( نیمروز)) است ودیروزمرکز جها نبانی کل سیستان به حساب می رفت، چنانکه جغرافیه نگاران عرب ان را ((مدیته سجستان)) می خواندند. یعقوبی درقرن سوم هجری گوید که مرکزسیستان شهر زرنج بودابن (( هوقل)) یک قرن بعد از ان مفصل تر صحبت می کند ومی گوید که حومه شهر (( زرنج)) پنج دروازه دارد وپیرامون آن خند ق بزرگ است ودروازه پنجگانه از آهن ساخته شده ودودروازه بنامهای (( عتیق وجدید)) یا کهنه ونو معروف بود. آب وافربه تمام شهرمیرساند، راه ابی بین زرنج و(( بست)) کشیده شده بود وعامل ارتباط بین زرنج و( بست) ولشکرگاه بشمار می رفت ؛ طوفان باد همیشه درین شهرگارستانهارا بوجود می آورد واین یکی از اختصاصات آن بشمار میرفت واسیاب های بادی را در گردش می اورد. اب وباد همیشه در این شهر طغیان می کرد، اب وهوایش بسیارگرم بود.

(( گرشمن)) و (( هاکن)) باستان شناسان فرانسوی در1926 میلادی تحقیقات باستان شناسی را درسیستان درخرابه های (( زرنج)) و(( نادعلی)) و(( قلعه کنگ)) و(( قلعه سار)) وتپه ی سرخ داغ وسفید داغ که قریب 30 متراز سطح جلگه ارتفاع دارد شروع نمودند. اگرچه حفریات زرنج ودیگرنقاط وساحات ولایت نیمروز تا هنوز نا تکمیل مانده وانجام نیافته است ؛ معذالک به عقیده باستان شناسان مذکور به زندگانی باشنده گان قدیم زرنج درهزاراول قبل از میلاد روشنی می اندازد ، سیستان را چهار هزارسال قبل از میلاد روشن خواهد ساخت ؛ زرنج در ازمنه قدیم در (( اوستا)) بنام زریوا و(زریاک) یادشده واین کلیمه (( زرانگ)) هم خوانده شده است. محترم احمدعلی- کهزاد ضمن یاداشتهای که از حفریات زرنج توسط فرانسویان صورت گرفته بود می نویسد که چند سال قبل به نیمروزسفری به سیستان ونیمروز داشتم ، به خرابه ای فرود آمدم که شرح دیدنی های ان قابل توجه است . درین فرصت که موضوع طوفان وطغیان آب وباد پیش می آید ، تهلکه این دوعنصر طبعی برای شهری مانند (( زرنج)) نیمروز افت عظیمی بود وهوش وفکرکسانی را مشغول ابادی شهربودند مات ومبهوت ساخت. کهزاد دریاداشت های خود علاوه نموده که گرشاسب موقع باز گشت از کابل ، از پیر مردبرهمن که سر راه کابل در علاقه (( شاه جو)) غزنی نشسته بود ؛ برای گرشاسب ضمن یک سلسله پند واندرزگفته بود که اگرشهری درنیمروز اباد می کردی فکرآب وباد را کرده باشی ، علی الخصوص در سرزمین سیستان که آب دریا وباد وصحرا که چندین ماه می وزد انسان را دیوانه می کنند، هرچه اباد کنند ویران می سازد. پس باید در   آ نجاه سد های محکم بسازی وآب دریا وباد های سیستان را مهارکنی تا از حملات هردو درآمان باشی. بدین طریق هفت سال ، روز دومرتبه کار جاری بود تا شهر (( زرنج)) به سر رسید وکامل آباد شد . پس مردم کابل اعم از زن ومرد در ساختمان شهر((زرنج )) پایتخت قدیم نیمروز سهم مهمی داشتند.

دریای هلمند یا نیل افغانستان!؟

سرانجام فعالیت وسیاست بازیهای فریب ونیرنگ ایران درقبال اوضاع افغانستان از لا بلای شبکه های استخباراتی دروجود ستون پنجم درافغانستان سربرون کرد؛جریانات نه چندان دوروحتی امروزکه دروطن ما ودرسطح منطقه وجهان می گذرد، دامنه آن به شکل آنچه درگذشته بود، چهره بدل نموده ازمون زمان منافع طمعکاران بدکنش وبد اندیش ایران را هویدا وتشت روسوایی شان نه تنها درافغانستان بلکه درمنطقه وپهنه بین ا لمللی روشن گردید، که ایران دردوچهره سیاست ماکیاولی جدید خودرا پنهان نمود ه، با مداخله خود درافغانستان و با همسایگا ن وکشورهای خاورمیا نه وحتی درافریقا ، مشکلات داخلی خودرا درلابلای این مداخلات پنهان ومردم خودرا اغفال می نماید.

این فعالیت های تخریبی توام با سازشهای پشت پرده با دولت مردان دیروزوامروزما مبنی برادعای ناحق روی استفاده غیرقانونی بشکل تجاوزکارانه از آب های داخلی ما یعنی دریای هلمند (هیرمند) صورت گرفته ؛ بنام حق السکوت وتحفه گویا بخا طر غارت آب دریای هیلمند درگذشته وامروز به شدت جریان داشته ودارد.ولی آنچه تا اکنون دولت مردان ما بنا به سا زشها ودرظاهربنام حسن همجواری کمتر به آن توجه  داشته اند آب دریای هلمند است .تجربه سالهای گذشته برای مردم ، واندیشمندان ملی این کشورثا بت ساخت که حل این موضوع نسبت عدم کارایی وعدم توجه به مسایل ملی از صلاحیت حکومت  های دیروزفراتراست. درین اواخرمردم افغانستان ناگذیر شدند تا توسط ایجاد تشکل های ملی- مدنی همه اختلافات سیاسی وسلیقوی را کنار بگذارند وبا براه انداختن مظاهرات وراهپیمای ودر راس آن جنبش   مشا رکت ملی نقش پیش تاز را دراگاهی مردم نسبت به این موضوع ملی وحیاتی یعنی تجاوزبه حریم مقدس وطن ما که درطول حیات ننگین حکومات غیرمرد می گذشته وامروز،ازطرف ایران؛ خصوصاً غا رت واستفاده ازآب هلمند   ازسیا ست وسا زشهای پشت پرده اگاه بسیج کنند. دفاع از سرما یه ملی نیازمند ی امروزوفردا ی مردم افغانستان حکم می کند که آب چون ما یه حیات است، نمی توان ازآن گذشت ؛ ولو که این گذشتن زندگی دیگران را ما یه بخشد.    دریای هلمند فرزند اسما ن این سرزمین است ، این دریا درکهساران افغانستان بدنیا آمده ودرخاک آن چشم از جهان می پوشد ،نسل امروزافغا نستان باید خودرا به تا ریخ وجغرافیای طبعی ،سیاسی ،منافع وسرما یه ملی آشنا واز آن دفاع نماید. جوانا ن که سرما یه ملی کشوراند؛ باید بدانند که از کجا آمده وبه کجا می روند، وجایگاه کشورشان درمنطقه وجهان درکجا قراردارد؛ ودارای کدام حدود وثغورقرارداشته ودارد. تحولات سیاسی، اجتماعی وفرهنگی که درین یک قرن اخیردرکشورما رونما شده درمتن مسایل بصورت همه جانیه بدون تعلقات قومی ومذهبی خودرا درمتن حوادث سیاست قراربدهند، بخصوص تحولات که درین مدت بخصوص درین چهاردهه اخیر درسرحدات جنوبی وغربی رونما شده ودرحال شکل گیری است اگاه سازند ؛ تا بصورت اگاهانه ازتمامیت ارضی ومنافع ملی خود دفاع کنند.چه فعلاً نه تنها درمنطقه بلکه درسراسر جهان ملت ها به لحظه ای از بحران غیر قابل کنترول وتحمل رسیده اند.بصیرت ، اخلاق وروابط بین الدول وحسن هم جواری به انحطاط گراییده است.جای دارد تا دیر نه شده مردم افغانستان دررواط خود با همسایگان غربی وجنوبی با نهایت درایت وهشیا ری درسیاست خارجی خود بصورت همه جانبه تجدیدنظر وازحالت انفعالی درمیدان دیپلماسی فعا لانه حضورداشته باشند. این یک واقعیت محض است که سیا ست مداران ایران با خدعه ونیرگ نه با زیرکی وکاردانی ؛ برعکس د ر طول همسا یه داری زیر عنوان شهنشاهی ایران از ا د رس (( پان ایرانیستی)) وفعلاًازادرس تعصبات مذهبی درتلاش است تا نبض جریانات سیا سی را درمنطقه به ارتباط مسایل افغانستان به بهانه حضورقوای امریکا وناتوبه مداخله خود ادامه بدهد ؛ وازین طریق موضوع استفاده از آب هیرمندرا درگروایجاد بحران درافغانستان پنهان نگهداشته تا مردم ما نتوانند به سرمایه ملی خود ازجمله آب هلمند حتی فکری ویا تصمیمی داشته باشند. ولی ما یقین وباورداریم که عمر((بارکج به منزل نمی رسد)) به پایان رسیده وزود است که این همه عدم صداقت وتجا وزبه منافع ما از طریق ایران دامن گیر خودشان شود.ایران زما نی برای به جریان انداختن ادعای ناحق وغیر مشروع روی آبهای داخلی ما اقدام نمود که حکومت آن وقت روبزوال وشورای که مدت کارشان آخرین نفسهای را می کشید ، وکابینه ای که خود حضورفزیکی درمسایل نداشت ، چگونه می توان برای شان حق فیصله وبحث روی مسایل ملی را قایل شد.؟خصوصاً موضوع چون آب هیرمند با ایران ، این با زی شیطانی را شیطانهای بزرگ ایجاد وشیطان های کوچک تداوم بخشیدند. معامله گری های پشت پرده همیشه روی دریای هلمند درفضای پوشیده وابهام آمیز از دید مردم ما دورنگهداشته شده است،یک موضوعی که اصلاً وجود نداشته برای نسل های بعدی بحیث یک معضل ملی بوجود آوردند؛ درحالیکه یک موضوع داخلی وسرمایه ملی ما را که هیچ کشوری با ما درباره آن حق اعتراض نداشته وندارد ،از کیسه خلیفه بنام حسن نیت ؛آخرآب هلمند مگرشامپوی فرانسوی ویا روغن نباتی ایرانی ویا برنج دیره دونی است که انرا به این سا دگی به همسا یه که درطول تاریخ به اشکال مختلف مداخلات بی مورد نموده است قایل شد.؟سیاست مداران ما در معا دلات روابط خود نه تنها با کشورهای همسا یه ، بلکه با قدرت های مطرح جهان نتوانستند یک سیاست شفاف ومشخص را بکاربرند تا از منافع ملی نما یندگی کند درعمل نا موفق بوده اند. وابستگان که به همسایگان غربی وجنوبی درداخل کشوربدون درنظرداشت منافع ملی وتعلقات هم میهنی داشته باشند، در باطلاق کثیف ومتعفن منافع بیگا نگان غطه ورشدند؛ وازین طریق مصیبت های جبران ناپذیررا مرتکب، وبرای نسل امروز وحتی فردا به میراث گذاشتند ؛ پیامد این وابستگی وعدم توجه به منافع ملی منجر به تیزاب پاشی وسوء قصد ازطرف شبکه های استخباراتی ایران به جان شخصیت های ملی ما شده است؛ هرزمان که موضوع آب هلمند عنوان می شود شبکه های فروخته شده به ایران بحیث ستون پنجم دست به ترور نخبگان وشخصیت های ملی کشورما می زند؛ ازجمله تیزاب پاشی بروی اقای مامون وسوء قصد به جان رهبرمشارکت ملی اقای کابلی را می توان درین آواخریاد آورشد. از مجموع راپوروگذارشها چند ین ساله به شکل موثق وغیر قابل انکاراز اعمال غیرقانونی وتخطی صریح  ایران که نسبت به اب دریای داخلی ما استفاده سوء نموده می توان یک بخشی انرا یاد آورشد وخواهان غرامت چند ین سال نسبت به استفاده غیرقانونی ازسرما یه ملی یعنی آب هلمند به مجامع بین المللی و مداخله و ایجاد موانع دراعمارسد روی دریای داخلی ما یعنی دریای هیرمند شد ، تا خواننده گان محترم اگاه شوند که چگونه از مشکلات داخلی وجنگهای تحمیلی که حتی خود ایران به حیث هیزم کش درشعله ورساختن اختلافات دربین ملیت های باهم برادر ما درافغانستان ،گوی سبقت را ازپاکستان ربودند وهمواره از پشت برما خنجرزدند.توجه بفرمایید به تخطی های ایران که بنام اشتراک فرهنگی وتاریخی چگونه سوء استفاد ازمفهوم حسن هم جواری به تاسیسات جدید وچگونه از آب دریای داخلی ما با امکانات واحداث نهرهای جدید وذخیره گاهای مصنوعی آبی با ظرفیت بی نها یت وسیع استفاده غیرقانونی نموده، ومسیر دریا ی هلمند را بسوی خاک خود منحرف ساخته است ذیلاً یاد آور می شوم.:

 1-احداث نهربنام گلمیردرموقعیت غرب نادعلی ودرجنوب نهرگلمیرسابق درمقابل تهانه ( پوسته های سرحدی) بنام تهانه منشی.

  2-احداث نهرجدید درنزد یک بند کهک وانشعاب رود سیستان از هلمند ، مضاعف براحداث چا ه های نیمه ها ( ذخیره گاهای مصنوعی) استفاده می کند.

3- حفرنهرجدید دیگردرکنار شمالی رود پریان.

  4- حفرچهار کانال درساحه واقع درمیان بند کمال خان وبند( لخشک).

 5- وسعت دادن دهنه نهرگلمیروپیوست گردانیدن آن به رود هلمند.

6- است فاده از رود متروکه پریان که از چندین سال به این طرف مسدود وبلا استفاده بوده وپیوست گردانیدن ان به رود مشترک. 

7- تصرف قسمت های از خاک افغانستان چون سا حه نهرسا بقه سیخسر( لخشک) ، ریگ پریان وبرخی از ساحات دیگر واقع درجناح چپ دریای هلمند.

8- ریزش مقدارزیاد آب بطرف ایران از طریق حفر( چا های نیمه) یعنی ذخیره گاهای مصنوعی موجب گردیده که یک بند کهک ( که دررود سیستان موقعیت دارد) به شکل سد آب گردان نهرمذکوردر آمده است .به این ترتیب موقع سیلابی دروازه های این بند را مسدود کرده ، موجب ویرانی چندین ولسوالی ولایت نیمروز می شود.

9- علاوتاً استفاده از کانال واقع در روستای ( شیردل )، کانال ( زهک) ، کانال گلمیر( واقع درشمال تهانه ای منشی) وکانال گلمیر جدید وبند کهک ، وهم چنان از دها کانال د یگر که جدیداً حفرکرده اند استفاده می نمایند.

10- برعلاوه برانچه که درفوق یاد آورشد یم ، ایرانی ها درسالها ی اخیر با لای دریای هلمند به پیمانه ای هنگفتی واترپمپ ها با ظرفیت 13 تا 24 انچ نصب نموده وبه این وسیله نیزاز اب هیر مند استفاده می نماید.

لازم به تذکراست که این مناطق در اثر لغزش دریای هلمند بطرف راست درآنسوی رود جا نب ایران رفته، وایران به زارعین ومالکین این زمین ها ما اجازه استفاده از ان را نمی دهد، وعملاً این زمین ها را به خاک خود ضمیمه ساخته است.از انجاییکه بنا به شرایط فزیکی ود یگرعوامل طبعی وعدم توجه نظامهای گذ شته وحتی امروز افغانستان ، احتمال تغیرمسیربستررود هلمند بطرف افغانستان چون دریای آمو متصوراست وامکان دارد آراضی بیشترافغانستان ازین طریق به جانب ایران قرارگرفته وبه تصرف ایران چون د یگرساحات غصب کند.انسانهای که سالها ازین زمینهای خود که قواله شرعی بدست دارند کشت وبهره می بردند ؛ درین آواخرکاملاً مانع زراعت دهقانان ما شده درتحت تصرف خودگرفته است. در رابطه به مشکلات ومعضلات که ایرانی ها درسرحدات غربی برای ما درساحات مختلف بوجود آورده است ؛ جانب افغانی مذاکرات متعدد وتشریفاتی بدون ضمانت اجرایی با  ایران انجام داده ؛ ولی برعکس ایران با بی اعتنایی نماینده گان افغان را تطمیع ویا درمیزمذاکرات انهارا اغفال نموده ؛ با استفاده از پراکندگی وعدم انسجام ونبود تصمیم واحد درحکومت وحدت ملی نسبت به ایران؛ موضوع جلوگیری از آب هلمندبه ایران  وبد رازا کشیدن سد کمال خان روی دریای هلمند بهترین شاهد ونمونه مداخله ایران وتخریب دراعمار سد کمال خان می تواند دلیلی غیر قا بل انکارباشد؛ که تقریباً از شروع کار این سد بیش از پنجاه سال می گذرد ؛ بعد از نیم قرن اکنون به فازسوم روی کاغذ اعلان می شود؛ شما خود تصورکنید که به چه پیما نه ایران مهره های وابسته وشنا خته شده دارد؛ازین طریق ایران در افغا نستان بازهم به حق السکوت خود ادامه می دهد ؛ وبا تا سف که صاحب حق سکوت بر لب دارد. تعجب است که    کا رشناسان سیاسی و با درد وملی افغا نستان بخصوص سران جریان مشا رکت با اسناد مداخله ایران را درولایا ت غربی یعنی فراه ونیمروز که قراراست درین ولایات سد روی دریا اعمارشود افشا نموده ؛ ولی عدم توجه دولت ها ی گذشته و سکوت حکومت وحدت ملی به یک معما می خواهد تبدیل شود. لازم است تا قبل از اینک مهرضد منافع ملی برپیکرلرزان حکومت وحدت ملی وارد شود ، کار اعمار سد کمال خان روی دریای هلمند این نیل افغانستان در ولایت نیمروزرا تشدید بخشند. درصورت اکمال این سد به جراات گفته می توانیم که ثلث نفوس بی زمین افغا نستان را می تواند هم صا حب کا رو بی زمین ها را صا حب زمین کند، وکارسد بخش آباد در ولایت فراه را ، که مراحل سروی وقرار داد ودرپروسه تدارکات گیرمانده است نفسی تازه بخشند؛ والانه این سد به سرنوشت سد کمال خان که نزد یک بود شامل مرورزمان شود، گرفتارنشود. درین شرایط که جهان در خشکسالی و کمبود مواد غذایی درسطح منطقه وجهان روبرو شده و کارشناسان د رین زمینه  خطرجنگهای آینده را روی اب ها پیش بینی می کنند ؛ نباید ما با این مصوبا ت که   ضما نت اجرایی ندارد خودرا مصروف وزمان را از دست بدهیم. امید واریم این معما ی سیاسی تحمیل شده ومزمن که موجب رنج ومصیبت های گونه گون مردم ولایت نیمروز وبه هدررفتن سرما یه ملی ما که به مثا به آب حیات است خاتمه داده شود . ایران باید بداند همان طوریکه د رسطح بین ا لمللی حوصله ای کشورها نسبت به مداخله که موجب نارضایتی را درروابط  کشورهای همسا یه وخاورمیا نه وعراق بوجود آورده است ؛ ولی نارضا یتی افغانستان غیر از آنچه که ایران درخاورمیانه انجام می دهد ؛ کاملاً جنبه ملی وحیاتی دارد ، هرگزبوی سیا سی نداشته ؛ اسناد موثق نسبت به مداخلات ایران درگذشته ودر اخیر به بهانه  حضورنیروهای ناتو تهیه دیده وبه موقع مناسب به مجامع بین المللی ارایه خواهد شد. آنچه گفته آمدیم ، واقعیت امر این است که بحران اجتماعی ناشی از معاصره اقتصادی غرب وتضادهای غیرقابل جلوگیری واعدام های دسته جمعی مخالفین دولت ایران وافغانهای مقیم ایران ، در درون حاکمیت درحال شکل گیری است. درجامعه ایران نا رضایتی ها هرروزعمق وابعاد بیشتروگسترده تری دربخش اقتصادی ، سیاسی از چنان تلاطمی برخورداراست که نمی تواند به تغیرات گسترده منجرنگردد؛ ازجمله بی هدفی ، بی برنامه گی ، دارای ساختارچند وجهی وسرتا پا گرفتارهیولای فساد سرمایه داری دلالی است، نظام سیاسی دچارازهم گسیختگی تشتت ونا امیدی بدون چشم انداز روشن درتعین اهداف کوتا وبلند مدت ویک پارچگی لازم درجهت  اعمال قدرت دولتی درعرصه ای سیاست داخلی وخارجی است،این عوامل موجب شده تا مشکلات وافکارجامعه را خارج از مرزهای خود توسط مداخلات واتهامات به کشورهای همسا یه صا درکند.این تشتت ومراکزتصمیم گیری درنظام باعث شده تا همه اصول ونورمهای بین المللی را نا دیده گرفتن فن واداب دیپلما سی را سفیران ایران مقیم کشورهای خارج ازایران ، با تکبر وتفرعن درسطح جهان برخورد متعصبا نه داشته باشند؛ بدون شک پارا از گلیم خود دراز کرده است. البته سفیران ایران چون نوآ موزان راه سیاست با ما تمرین سیاسی می کنند؛ بلکه درسطح بین ا لمللی دشمن تراشی برای مردم شریف ایران می کنند. البته نسل امروزایران کمتربتاریخ افغانستان آشنایی دارند، که این سرزمین محمود غزنوی، احمدشاه درانی ومرویس خان هوتکی وفرزندان قهرمان چون شاه اشرف هوتکی وعیاران چون یعقوب لیث صفاروامثال ان را در آغوش خود پرورانده است؛ نباید دولت مردان امروزدولت ایران با شیران چون روباه صفتان با ما بازی دوگانه نمایند.

 

 


بالا
 
بازگشت