سنجر غفاری

 

قوت های مسلح افغان و سه ضلع خونین

( ای.اس.ای ، طالبان و سازمان سیا)

 

بخش شصت ویکم ( ۶۱ )

پرویز مشرف و همیار بودن اش در تطبیق اهداف خاص سازمان سیا و القاعده دروجود هسته ای رهبری طالبان تحت امر،هدایت و مراقبت سازمان  ای.اس.ای. وسیا ، جهت عملی شدن پروژه ای حضور نظامی امریکا در افغانستان ومنطقه !

بدون شک در قبال حضور اسامه بن لادن و یکجا شدن ملامحمد عمر با نمایش پیوند خانوادگی میان بن لادن و ملامحمد عمر اهدافی وجود داشت که استحکامات موجودیت بدون پرسش و پاسخ اسامه بن لادن رادر افغانستان تکمیل نمود ، اداره ای استخبارات نظامی پاکستان در سازماندهی و تطبیق چنین برنامه های هدفمند پیش دست است و تربیت شده ای استخبارات انگلیس و پیرو اهداف استخباراتی سعودی که با چنین شیوه و اندیشه مهره سازی مینمایند و حمایت و استحکام از آن را قبیلوی و ریشه دار میسازند ، ملامحمد عمر امیرالمومنین ساخت ای.اس.ای و تحت عنوان بیت اسامه بن لادن به امیرالمومنین فلسفه ای بنیادی این پیوند و حمایت از بن لادن و دلائل موجودیت اش  رادر افغانستان حتمی ساخت ، ای.اس.ای تلاش نمود تا امنیت ومحافظت بن لادن را از خطرات احتمالی ایکه رقبای  اعرابی تبار و قبیلوی اش باوی داشتند محافظت نمایند ، هزاران هزار جنگجوی عرب در قلمرو خاص اهداف مشترک ای.اس.ای.، انگلیس ، سازمان سیا و مباحث سازمان استخباراتی سعودی در پاکستان شامل مدارس خاص و کمپ های آموزش نظامی و چریکی جهت فراگیری اهداف بنیادگرائي حضور داشتند و بعداز تکمیل پروسه ای ذهنیت شوئی و آموزش های پارتیزانی و خشن دوباره به کشورهای سودان ، سومالیا ، یمن ، مصر ، سوریه ، فلسطین ، لبنان و سایر کشور های حوزه ای خلیج و سعودی ، شاخه ای افریقا ، جمهوریت های آسیای میانه ، قفقاز و چچن روسیه فرستاده می شدند و در جنگ چچنیا تعدادی از این لشکریان عربی تحت فرمان ابوسعید و خطاب و دیگران وارد محرکه شدند و با جوهر دودایف و قوماندانان خونخوار چون خطاب ، مسخادوف ، داکو عمر  وپارتیزان های دیگری که در شهر مسکو و سایرمناطق قفقاز به فعالیت های تروریستی متوصل گردیدند از این مدارس و کمپ ها ایده و تفکر خشن و تروریستی را آموختند و بن لادن و ملامحمد عمر به شکلی از اشکال در عقب اینها به نمایش گذاشته شده بودند که در حقیقت امر چنین نبود ، اداره ای نظامی و استخباراتی پاکستان موظف و معلم این تروریستان بودند و تا اکنون هستند ، وقتی برنامه های تروریستی در نایروبی و دارسلام علیه اتباع امریکايی و یکعده برنامه ها و انفجارات در اروپا عملی گردید ، در عقب این همه بازی ها اداره استخباراتی پاکستان ذیدخل بود ، اما خاموشی های هدفمند و چشم پوشی های سازمان سیا مفهوم خاصی رادر قبال این حادثات و جنایات افاده مینمود، از جانبی سرعت بخشیدن در حملات نظامی و حمایت های خاص هوائي و توپچی ، سوق اداره ای ملیشه های طالبان و لشکر القاعده در جنگ با مقاومت شمال تحت رهبری شهید احمد شاه مسعود پروژه ای دیگری بود که نظامیان و استخبارات پاکستان موظف این برنامه بودند تا اینکه پلان ترور مرموز احمد شاه مسعود که نتیجه ای یک بازی و پروژه ای مشترک و مرموز استخباراتی بود و اداره ای استخبارات نظامی پاکستان واقف از این پروژه بودند و بشکلی از اشکال افسران خاص و اداره ای خاص ضد افغانستان در ای.اس.ای پاکستان انواع اطلاعات و معلومات های محرم خویش رادر مورد احمد شاه مسعود در این پروژه شریک ساخته بود ، تنش میان امریکائي ها و رهبری القاعده نیز بشکلی از اشکال آن طوری سازمان داده شده بود تا پروژه ای ترورمرموز احمدشاه مسعود افشا نگردد، وقتی در برنامه ای سیاسی این اهداف یا ترور مرموز مسعود ، بازدید مسعود از پارلمان اروپا ، نشست های خاص و دیدارهای تشویقی و تاکتیکی برنامه ریزی شده بود ، دنیای غرب بخصوص سازمان سیا بربنیاد معلومات های خاص اداره استخبارات پاکستان در مورد کرکتر شخصی و تسلیم نشدن احمد شاه مسعود روی یک برنامه ای نظامی برای نابودی اسامه بن لادن در حضور نظامی واحدهای خاص عملیاتی امریکا در افغانستان ، اطلاعات و استخبارات امریکا و ناتو در این بازدید احمدشاه مسعود دریافتند که هیچگاه مسعود حاضر به سازش در حضور نظامی دیگری انهم قوت های امریکا وناتو در افغانستان نبود ، اینجا شد که طرح حزف فزیکی مسعود زیر دست گرفته شد و عملی گردید ، انچه عمده است اینکه پرویز مشرف و نظامیان تحت امرش توانسته بودند تا پایگاه خاص اطلاعاتی و کشفی ، کوماندوهای استراتیژیک و افسران مجرب کشفی خود را به ولایت کندوز ، اطراف واخان ، ساحات حیرتان و مزارشریف ، نقاط استراتیژیک شمال جابجا نمایند ، همچنان در موافقت با رهبری وقت اطلاعاتی تاجکستان یک گروپ خاص کشفی قوت های محرم و تخنیکی اداره سیا در تماس و همکاری با احمد شاه مسعود تحت پوشش کشف موقعیت بود وباش اسامه بن لادن در مناطق مرتفع و استراتیژیک پامیر ، هندوکش و کوهبندان شمال و شمال شرق غرب ، حتی در سرحدات ولایت بامیان و اروزگان جابجا نموده بودند که درزمینه ارزومندم تا جناب صالح ریگستانی ، داکتر عبدالله عبدالله و جنرال بسم الله محمدی ، جنرال عارف و امرالله صالح معاون نخست ریاست جمهوری از واقعیت این موضوع پرده برداری نمایند تا سرنخ ترور مرموز قوماندان احمدشاه مسعود فقید نیز ممد واقع گردد که ترور احمدشاه مسعود با حادثه ای خونین سپتامبر ۲۰۰۱ مرتبط است و اداره ای استخبارات پاکستان بخصوص شخص جنرال پرویز مشرف در این دوحادثه ( ترور مرموز احمدشاه مسعود و حادثه ای یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ ) مشترکات خاص خویش رادارند.

 ادامه دارد . 

 در بخش  شصت و دوم بیشترین و جدید ترین دیدگاه های اوپراتیفی ، تحلیلی وواقعیت بینی رادر زمینه با امتیاز گیری های خاص جنرال پرویز مشرف بعداز عملی شدن این دو پروژه ای تروریستی از سازمان سیا روشنی می اندازیم . 

 سنجر غفاری   

 

++++++++

بخش شصت و شکست ( ۶۰ )

صلح کثیف یا ادامه ای جنگ کثیف در شکست استراتیژی سازمان نظامی پاکستان در افغانستان و منطقه در پس منظر خروج بی شرمانه و شتاب زده ای امریکا از افغانستان و منطقه که پس منظر اش رسوائی های را برای مقامات ارشد پنتاگون ، سازمان سیا و رهبران قصر سفید به همراه دارد ، بیرون شدن عجولانه یا برنامه ریزی تحت پوشش توافقنامه ای صلح امریکا با ملیشه های استخباراتی و خاص پاکستان  که با صلابت و همنوائي استخباراتی پاکستان و اجنت سازمان سیا خلیلزاد صورت گرفت ، آینده ای وجود دارد تا بشمول خلیلزاد یکعده از رهبران ارشد پنتاگون و سازمان سیا به محاکمه ای ملت و دادگاه قانون اساسی امریکا کشانیده شدنی هستند و همچنان سرو گردن یکعده از جنرالان نظامی پاکستان نیز به تناب دار اویزان شدنی هستند .

بدون شک بازی بزرگ جنگ و صلح ایکه مقامات ارشد پنتاگون و سازمان سیا در پیروی از هدایات مقامات قصر سفید پس از حادثه ای سپتامبر ۲۰۰۱ در افغانستان و منطقه راه اندازی گردید ، سناریوی آن  قبل از وقوع این حادثه طرح ریزی گردیده بود ،تنش های نظامی در جنگ کارگیل میان هند و پاکستان  در سال ۱۹۹۹ یکی از اساسات بازی بود ، پایان این بازی با یک کودتای نظامی رنگ گرفت ریزرف سازمان سیا جهت پیش برد بازی ( جنرال پرویز مشرف ) روی صحنه ای تصمیم گیری و سوق اداره ای سیاسی ، نظامی و دولتی پاکستان قرار گرفت ، محمد نواز شریف یکی از حامیان امارت اسلامی و مبتکرین خاص بود ، سازمان سیا اتکا بر نواز شریف را به منظور حضور نظامی اش در افغانستان و منطقه هیچگاه موثر نمی یافت ، بنآ پرویز مشرف را سازمان استخباراتی پاکستان بیرپن کشید و فرصت داد و کودتای نظامی را سازمان استخبارات نظامی پاکستان مدیریت نمود و جنرال مشرف را در رآس قدرت قرار داد و خود در عقب بازی با سازمان سیا طرح بازی جدید حضور نظامی امریکا در افغانستان و منطقه را طرح ریزی و عملی نمودند ، اینجا هدف تحریری فوق بیداری زهنیت عام مردم پاکستان و افغانستان است ، هدف دیگری وجود ندارد ، باید نسل امروزی و فردای  وطنم بدانند که در سرنوشت شان کدام افکار وو دستان کثیف نقش بازی نمودند ، طالبان و القاعده ، بن لادن و ملا محمد عمر اخند را چگونه بوجود آوردند ، چطور استعمال کردند و بلاخره بشکل مرموز حزف نمودند ، مشرف چگونه وارد بازی گردید و گول خورد ، بلاخره این مشرف بود که ماشین نظامی القاعده و طالبان را در جنگ علیه جبهه شمال مدیریت نمود ، مشرف بود که برای ایالات متحده ای امریکا تمامی امکانات و قلمرو پاکستان را برای نابودی ماشین جنگی طالبان و القاعده پس از حادثه ای مرموز سپتامبر ۲۰۰۱ مساعد ساخت و مشرف قومانده ای دخول قوت های نظامی و ملیشه های استخباراتی طالبان و القاعده را در جنگ علیه مقاومت شمال صادر نمود و همین جنرال مشرف بود که عقب نشینی لشکر اعراب بشمول اسامه بن لادن ، لشکر ملیشه های استخباراتی شان طالبان تحت رهبری ملامحمد عمر آخند را مدیر یت نمود و موفقانه به سود سازمان سیا وارد عمل شد ، اما متاسفانه که عام مردم پاکستان در اختیار قرار دادن قلمرو ناموسی مردم پاکستان را به وسیله ای سازمان ای.اس.ای وجنرال مشرف اگاه نبودند و نیستند؟

روی این ملحوضات سازمان سیا و نظامیان پاکستان متشکل است از چهره ها و کرکتر های خاص و استراتیژیک به سود منابع و منافع امریکا و انگلیس در مقطع زمانی ، انچه مردم پاکستان تصور دارند اینکه : اداره ای استخبارات و نظامیان کشور شان در اختیار کرکتر ملی و تفکر ملی مردم پاکستان قرار دارند ، اشتباه نمودند و بازنده هستند، وقتی انگلیس و امریکا بخواهند تا تغیری را در استراتیژی محلی و منطقوی شان بوجود بیاورند ، ریزرف های خاص در تشکیل اردو و استخبارات پاکستان دارند ، کودتا های متعدد نظامی در پاکستان دال براین واقعیت می نماید که یا انگلیس و یا امریکا برنامه ریزی خاص استراتیژیکی در منطقه دارند ، فراموش نکنیم که کودتای نظامی پرویز مشرف علیه نوار شریف یکی از این واقعیت های است که امریکا نیازی داشت تا در افغانستان و منطقه باید حضور نظامی داشته باشد ، در سقوط امارت اسلامی طالبان نقش پرویز مشرف کلید بنیادی در اختیار سازمان سیا بوده و باقی ماند ، وقتی مشرف به این واقعیت پی برد که استعمال شده است ، علیه حضور امریکا در افغانستان و منطقه قرار گرفت ، در حالیکه تمامی شرایط استفاده از حریم فضائی پاکستان در هنگام حملات راکتی و هوائی امریکا علیه طالبان پس از برنامه ای مرموز و خونین سپتامبر ۲۰۰۱ ، پرویز مشرف مبتکر بود ، همچنان مشرف بانی و مسول حمایت و حفاظت از هسته ای رهبری القاعده و طالبان در افغانستان بخصوص  پس از هجوم نظامی امریکا در افغانستان گردید و پلان طرح ریزی شده ای سیا را دقیق عملی نمود. ادامه دارد

در بخش شصت و یکم در زمینه بیشتر می پردازیم .

 سنجر غفاری

 

+++++

بخش پنجاه ونهم ( ۵۹ )

 صلح کثیف یا تحمیل اهداف دیرینه ای اداره استخباراتی و نظامیان پاکستان برمردم و کشور افغانستان به اتکا با همنوائی سازمان سیا ، انگیزه گیری مشاورین خاص و عقده مند نظامی انگلیس علیه مردم افغانستان و حضور نظامی امریکا و ناتو که هیچگاه قابل پسند انگلیس ، موجودیت پایگاه های نظامی و پیروزی استراتیژی امریکائیان در افغانستان و منطقه به مزاخ شان برابر نبوده و نخواهد شد، درحالیکه  بشکلی از اشکال مناسبات و همکاریهای دیرینه ای خصوصی وعلنی، سیاسی، دیپلواتیک ، اقتصادی ، اطلاعاتی و استراتیژیک دارند ، اما با حضور متداوم امریکا و اتحاد ناتو که: کشورهای اروپای غربی و اسکندناوی شامل آن باشد هرگز نی؟

عامل بنیادی تداوم جنگ کنونی به وسیله ای طالبان علیه مردم و کشورما بدون شک که پروژه ای ظهور طالبان در افغانستان ومنطقه ، به منظور برگشت صلح و ثبات ، حاکمیت قانون ، تشکیل نظام سیاسی و دولتی باعلمیت، قانونیت ، مسلکی وتخصصی برسرنوشت ملی وکشوری مردم افغانستان نبود، بلکه حوادث و رخداد های خونین پس از حضور نظامی امریکا و متحدین در کشور ما ومنطقه این واقعیت را ثابت نمود که : پروژه ای طالبان در اصل یک استراتیژی خاص و هدفمند اداره ای استخباراتی پاکستان بود تا درافغانستان و منطقه آنرابه سود خود تمویل و دنبال نماید، نه نابودی تروریستان بین المللی ،مبارزه  با تروریزم بین المللی ، موادمخدر، و مافیای بین المللی ؟

اینجا لازم است تا دقت نمائیم به اسناد کمیته ای تروریزم کنگره ایالات متحده امریکا ، سال ۱۹۹۰ میلادی ، کمیته ای تحقیقاتی حزب جمهوریخواه پیرامون تروریزم وجنگهای غیرمتعارف ،(واشنگتن دی سی – اپریل ۱۹۹۰ ) توجه شما را معطوف میداریم .

 ( ارتش افغانی پاکستان ) حزب اسلامی گلبدین و طالبان ، شبکه ای حقانی در گام نخست و دیگران.

 دستگاه استخبارات نظامی پاکستان یک اردوی افغانی را بصورت اشکارا تربیت نمودند، توسعه دادند وکنترول بالای شان دارند و آنرابه منفعت خویش استعمال نموده و می نمایند،  اداره ای.اس.ای از این قوای افغانی برای درهم کوبیدن سایر نیروهای جهادی که در داخل افغانستان بودند و بصورت محلی فعالیت داشتند بکار بردند ، این واقعیت اشکارای آن زمان و امروزی است که هیچگاه و هیچ قدرتی در منطقه و جهان نمی توانند که کتمان این واقعیت رانمایند ، اگر نمودند ومی نمایند پس خود حامی تروریزم بین المللی  در محاسبه  تاریخ حوادث خونین علیه کشور ومردم ما خواهند بود و این جنایات هرگز بخشیدنی نیست ؟

اداره ای استخباراتی و نظامی پاکستان ،از سالیان متمادی برنامه ریزی شان همواره هجوم نظامی ، ارسال  باندتیزم و تروریزم به کشورما و هندوستان  بوده تا درفرجام بتواند زمینه را طوری برای رسیدن این اهداف اش هموار بسازد تا طرق حل سیاسی مسهله ای افغانستان را به شکلی در آورد که برای اسلام آباد قابل قبول باشد ، بدین منظور پاکستانیها به تشکیل اردوی  نتشکل از ریزرف های تنظیم های تحت فرمان شان که قبلآ در اردوی افغانستان فعالیت داشتند یا صاحب منصبان خائين به مادروطن شان بودند قطعاتی را تشکیل دادند این پروژه را از سال ۱۹۸۶ آغاز نمودند و بلاخره با ظهورطالبان الی امروز توانستند تاازاین وسیله ای شان تحت عناوین مختلف سیاسی و استخباراتی و نظامی استفاده ببرند وهنوزهم این برنامه وپلان شوم شان را با بسیار بی حیائی و دیده درائی سیاسی و پامال نمودن همه ای قوانین و عرف  دیپلوماتیک میان دوکشور همسایه ،   با پشت پازدن به میثاقهای بین المللی و قوانین شورای امنیت سازمان ملل متحد بخصوص قطعنامه های متعدد این سازمان در مبارزه ای قاطع علیه باندتیزم و تروریزم بین المللی ، کشت و تولید و ترافیک مواد مخدره و قاچاق اسلحه ، مقامات در پاکستان اندک حرمت و دقت و توجه ندارند وبا کسب حمایت و هدایت از سازمان سیا و سرویس های استخباراتی کشور های انگلیس ، چین و روسیه در حمایت ، توسعه و گسیل تروریستان علیه کشور ما و مردم وکشور هندوستان در گام نخست و اکثریت نقاط داغ جهان امروزی ایکه بنیادگرایان افراطی و شبکه های تروریستان بین المللی تحت عنوان اسلام و تنظیم های اسلامی ، فریاد شریعت و نعره ای تکبیر می گویند و وحشت و جنایت آفزینی دارند ، برضد انسانیت و اسلامیت قرار دارند و می گیرند همه ای هسته های رهبری و ریشه های رشد و گسترش تروریستان در آغوش سازمان استخباراتی پاکستان قرار دارند ، مادرشان جنرالان و افسران نظامی و استخباراتی پاکستان بوده و می باشد ، دیدیم که چگونه تروریست شماره اول (اسامه بن لادن) را که قوت های بین المللی برای جستجو و گرفتاری این دشمن بشریت و رهبر تروریستان جهان به افغانستان هجوم نظامی آوردند تا دستگیر گردد، اما اداره ای.اس.ای  از سال ۲۰۰۱، الی ماه می سال ۲۰۱۱ ، این تروریست و صدهاتن دیگرش را درآغوش خویش پناه داد، حفاظت نمود و حمایت کرد، در حالیکه شامل لیست سیاه سازمان ملل متحد بودند ، اسامه بن لادن  متهم به اجرای حملات تروریستی در سراسر جهان بود ، از جمله بمب گذاری سال ۱۹۹۸ در سفارتخانه های امریکا در در ( داراسلام تانزانیا)  در ( نایروبی کنیا) حمله برکشتی جنگی (یو، اس اس کول ) و حملات خونین یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ به مرکز تجارت جهانی  و پنتاگون که تحت تعقیب پولیس فدرال امریکا قرار داشت ، وقتی توسط نیروهای خاص دریایی و فرماندهی ویژه ای عملیات های ایالات متحده درساحه ای نظامی پاکستان نابود گردید، بیان این واقعیت که چرا به پاکستان جامعه جهانی گوشمالی ندادند و لااقل به صفت حامی تروریستان بین المللی مورد تعریضات بین المللی قرار نگرفتند و خلع سلاح اتومی باید می شدند ، همه ای پایگاه های تروریستان بین المللی و هسته های رهبری و تشکیلاتی شان از آغوش حمایت های خاص اداره نظامی و استخبارات پاکستان خارج و نابود می گردیدذند که نشدند ، امروز می بینیم که بشکل آفتابی همه ای رهبری و ماشین جنگی طالبان رادر آغوش دارند و درهجوم نظامی و بی نهایت لجوجانه و خونین ملیشه های شان ( طالبان ) سوق و اداره و اکمالات ، سوقیات منظم این جنگ رادر سراسر کشور ما عهده دارهستند ،اما سردمداران متحد و سوگند خورده بین المللی تحت ریاست امریکا در مبارزه با تروریزم بین المللی  از موجودیت تروریستان درآغوش ای.اس.ای ، ازتداوم جنگ لجوجانه ، انتقام گیرنده و هدفمند، سوق اداره ،اکمالات و گسیل طالبان در جنگ با اردوی ملی و نظام جمهوری افغانستان به وسیله ای نظامیان و رهبری اداره استخبارات پاکستان چشم بسته اند وتماشاگر خونریزی فرزندان مردم افغانستان که طی گذشت هر ۲۴ ساعت بیش از چهار الی پنجصد تن از مردم ما درحملات منظم و تعرضی، به وسیله ای ملیشه های طالبان تحت هدایت و فرمان پاکستان قربانی می شوند، این خاموشی و تماشاگربودن ، انتظار برگشت صلح و ثبات ، حاکمیت قانون ، علمیت ، تخصصی بودن یک نظام جدید را به وسیله تروریستان بین المللی داشتن ، جفا و خیانت بزرگ تاریخی علیه ثبات و منافع ملی ، حاکمیت و تمامیت ارضی افغانستان در موجودیت تعهدات جامعه بین المللی در مبارزه و نابودی کامل تروریستان بین المللی در افغانستان و منطقه نیست  ؟؟؟

 ادامه دارد                                                                                                       

 در بخش شصت ( ۶۰ ) انشالله از شکست های اهداف جدید و سازش های قبلی و بعدی اداره ای استخبارات نظامی پاکستان با تروریستان طالب و اشتباهات متعدد سازمان سیا در خصوص جنگ بیست ساله در کشور ما می پردازیم . 

سنجر غفاری

 

+++++++++++++

بخش پنجاه و هشتم ( ۵۸)

جنگ کثیف چیست ، ایا میشود تا به جنگ موجوده ای افغانستان جنگ کثیف نامید نه جنگ با تروریزم بین المللی ؟

  .                                                                                   Dirty War : جنگ کثیف

اصطلاحی است که برای خصلت جنگ اشغالگرانه دولت های اشغالگر بر ضد مردمانیکه  بخاطر آزادی و استقلال مبارزه می نمایند استعمال میشود، نخستین بار اصطلاح جنگ کثیف  برای تشخیص جنگ استعماری امپریالیست های فرانسوی برضد خلق ویتنام ( ۱۹۴۶-۱۹۵۴-بوسیله ای مردم  فرانسه  کثیف  نامیده شد ، ایالات متحده امریکا با نقض موافقتنامه ۱۹۵۴ ژینو در باره ای حل و فصل صلح آمیز مسهله ای ویتنام وقیحانه در امور داخلی ویتنام مداخله نمود و جنگ کثیف چندین ساله  رابرضد مردم ویتنام  دامن زدند،این جنگ با پیروزی مردم  ویتنام پایان یافت  و درس های ماندگار تاریخ گردید الی امروز ایکه می توانیم نمونه ای این جنگ کثیف رادر سرنوشت کشور ومردم خویش به تکرار ثبت حافظه ای تاریخ یافت ، تاریخ کنونی و سراغاز یک تحمیل خونین ؟ ازسال ۱۹۷۸ آمادگی ها برای گسیل دسته های مخرب جهت آغاز این جنگ کثیف  علیه  کشور و مردم افغانستان در پاکستان تحت کارقرار گرفت ، جنوری ۱۹۷۹ دسته های مسلح خرابکاران تعلیم دیده از میدانهای آموزش نظامی تحت رهبری نظامیان و استخبارات پاکستان به حمایت مالی و خاص سعودی و سازمان سیا وارد مناطق مختلف کشور ما گردیدند، انگیزه ای این برنامه سازیها همانا رویاروئی خاص میان ابرقدرتها و متحدان شان را تشکیل داده بود که این واقعیت یک تعریف است ،از همان آغاز همه اشتراک کننده گان در این جنگ موقف منفی و دشمنانه را در مقابل همدیگر گرفتند، از آغاز این پروژه یا جنگ کثیف موقف ایالات متحده ای امریکا همانند جنگ امروزی در قبال اوضاع افغانستان یکسان نبود ، وقتی اتحاد شوروی حضور نظامی اش رادر افغانستان عملی ساخت ، توازن قوآ در منطقه برهم خورد و همه به نفع شوروی این تغیر توازن را محاسبه نمودند ،در آن زمان سیروس وانس  از جمله ای چهره های میانه رو به صفت وزیرخارجه ایالات متحده قرار داشت وهمه متحدان شان را به خویشتنداری فراخواند، اینجابود که هواداران مشی برخورد قاطع به رهبری بژیژنسکی به رئیس جمهور کارترهشدار دادند ( اگر تلاش صورت نگیرد و عقب نشینی صورت بگیرد،نابسامانی اوضاع ایران به متحدان امریکا درمنطقه دیگر از حوزه ای منافع امریکائیان حذف شده است ) ؟

یقین کنید که فعلن و جنگ کثیف موجوده به منظور بحران ایران و امریکا تحمیل طالبان و برگشت امارت به سرنوشت همگانی مردم ما در منطقه ، کجرویهای سازمان استخباراتی و نظامیان پاکستان در اختیار داشتن هسته های تروریستان بین المللی که امریکادر جنگ با تروریستان بین المللی کوتا آمده است و راه بیرون شدن از حضور نظامی رابه یک گزینه می پندارد، عاری ازتصور نیست ؟ جنگ راه انداخته شده ای حدود بیست سال در حضور نظامی ایالات متحده و ناتو که در مبارزه با تروریزم بین المللی متحدان امریکا بودند و شدند ، مسیر این پروژه  را به جنگ کثیف میلان دادند، بژیژنسکی همکارخاص رئیس جمهور امریکا در آن زمان در مسایل امنیت ملی با بهره گیری از نقش نیرومند خود در سازمان سیا دست به اقدامات پویايی زد ، درماه می سال ۱۹۷۸ با ( دین سیاوبین) صدراعظم چین دیدار نمودند ودرزمینه ای اوضاع افغانستان و اهداف بعدی ایالات متحده ای امریکا در منطقه و مسهله ای امنیت دوجانبه به توافق رسیدند، مسول امنیت ملی امریکا توانست زمینه سازیهای ارزشمند و توانائی های رادر اختیار سازمان استخباراتی و نظامیان پاکستان قرار بدهند تا از این طریق پروژه ای جهاد افغانستان را روی پا ایستاده نمایند و علیه رسیدن اتحاد شوروی وقت و رژیم تحت حمایت شور.وی  حاکمیت ( ح.د.خ.ا را  قرار بگیرند ؟

همچنان کارمندان سفارت امریکا در کابل در سال ۱۹۷۸ در گفتگو با مقامات رسمی افغانستان  به گونه اشکار هشدارمیدادند که گرایش بیشتر افغانستان بسوی اتحاد شوروی ، ایالات متحده را ناگزیر میسازد تادست به هرکاریبرای تحکیم موقف خود درمنطقه را از راه حمایت ازمتحدان خود وهم انجام اقدامات درزمینه فعال ساختن اردوگاه سنتو بزند، بلی چنان نمودند و فعلن نیز در این جنگ کثیف که تحمیل برقوت های مسلح و مردم افغانستان در فرجام حضور نظامی ایالات متحده ای امریکا و هم پیمانان شان از کشور ما قرار داریم ، اداره استخباراتی و نظامیان پاکستان را موظف به حفظ و تحکیم موقف ایالات متحده امریکا در منطقه ولو به وسیله ای تروریستان بین المللی ایکه خود برای نابودی وشعارنابودی ومبارزه با تروریزم بین المللی آمده بودند ، فعلن اتکادارند تا موقف و موقعیت امریکا و متحدان در مقابل ایران ، روسیه ، بخصوص در موجودیت بحران سیاسی و اقتصادی ایکه نظام کنونی امریکا با کشور چین در جهان دارند و برعلاوه با اخند های ایران و مقامات کریملن یا روسیه ای امروزی ، این جنگ کثیف را اکنون راه اندازی نموده اند و درعقب آن سازمان استخباراتی پاکستان در اتحاد به سازمان سیا قرار دارند و اکنون  سرنوشت جنگ با تروریزم بین المللی درافغانستان وارد یک مرحله ای دشوار رقابت های نیابتی میان قدرتهای منطقوی و بین المللی در موجودیت هزاران هزار تروریست و بنیاد گرایان افراطی اسلامی که همه در حمایت ، هدایت و مراقبت ای.اس.ای.قراردارند، شعله های آتش انتقام ، رسیدن به اهداف خاص و حفظ توازن اهداف خاص ایالات متحد وپاکستان با تشدید جنگ کثیف به وسیله ای طالبان می سوزد و از فرزندان ملت ما قربانی می گیرند، همچنان دیده میشود که موازی باجنگ کثیف ، پروژه ای صلح کثیف نیز راه اندازی شده است که در بخش پنجاه نهم ( ۵۹ ) صلح کثیف و خونین را نیز به تحلیل قرار می دهیم . ادامه دارد .    سنجر غفاری 

 

 

 +++++++++++++

 

بخش پنجاه و هفتم ( ۵۷)

 جنگ موجوده ای کنونی در افغانستان را چگونه تعریف بدهیم ؟

بدون شک همه تعریف جنگ را می دانند و لذت جنگ را چشیده اند و علل و انگیزه های مختلف جنگ را می دانند و دیده اند ، اما جنگ در افغانستان تعریف خود را دشوار می بیند و درهرزمان وادوارتاریخ نمی توان تعریف حقیقی این جنگها را براساس تعریف آن در فرهنگ عمید که : جنگ ، نبرد، پیکار، رزم ،کارزار،آورد، زدوخوردوکشتارمیان چندین تن، یا میان سپاهیان دو کشور ؟

در کشور ما جنگ آزما ،جنگ آزموده ، جنگاور،همه حضور یافتند، جنگ میان چند کشور و چند قدرت و چند ایدیالوژی و بلاخره جنگ جهانی سوم با تروریزم بین المللی به آزمایش گرفته شده است که در این جنگل سرای جنگ و جنگ ستیزان گوناگون کدام واژه و تعریف والقاب به این جنگ را بگزاریم ، فراموش نکنیم که با مداخلات نظامی عرب و حجم ، روس و انگلیس ، پاکستان و بعدش امریکا و سرانجام ناتو وامریکا که تحت عنوان متجدین ضد تروریزم بین المللی  به جنگل درویشان در فقر سواد و اقتصاد قرار داده شده ،قدرتهای بزرگ اقتصادی، استخباراتی ، نظامی و مدرن عصر کمپیوتر و انترنت  هجوم نظامی و قدرتمند آوردند ، لازم است تا تعریف  جنگ درجغرافیای جیواستراتیژیک و جیوپولتیک را که با خون فرزندانش طوفانی گردیده است و امواج سرکش خون و انتقام ، طلوع خورشید وغروب اش را خونین و رنگین ساخته اند ، تعریف نمایند این جنگ را که چیست و چرا به آن متوصل شده اند ؟

وقتی جنگ را مبارزه ای مسلحانه میان دولتها با طبقات اجتماعی به خاطر تحقق اهداف اقتصادی و سیاسی انها جنگ میان طبقات یک کشور یا جنگ داخلی بنامیم و بدین گونه جنگهارا به دو گروپ تقسیم شده بدانیم یعنی ( جنگ عادلانه و جنگهای غیر عادلانه ) ؟

بدون شک که جنگ عادلانه به منظور آزادی خلقها از ستم طبقاتی ، ملی یا استعماری آغازمی گردد، ایا میشود که به جنگ در کشور ما که امروز انتقام گیرنده ای از فرزندان ملت ما است نامید ویا؟

جنگ غیر عادلانه که عبارت است از :جنگهای ایکه به منظور ادامه سیاست طیقات استثمارگر به منظور اسارت زحمتکشان، اشغال خاکهای بیگانه و توسعه سلطه بیگانه پیش برده می شود ؟

بدون شک لازم است تا در این بحث  حاد ترین شکل مسلحانه مبارزه ای طبقاتی به خاطر قدرت دولتی میان طبفات و گروه های اجتماعی داخلی کشور مارا به محاسبه بگیریم و اگر این جنگ موجوده را جنگ داخلی  نامید ، در حالیکه  جنگ کنونی در کشور ما میان تروریستان باحامیان تروریستان ، جنگ میان متحدین ضد تروریستان بین المللی با تروریستان ، جنگ میان حاکمیت دولتی و تروریستان بین المللی ، بلاخره جنگ موجوده جنگ اعلان ناشده میان دو کشور افغانستان و پاکستان ، جنگ نیابتی میان هندوستان و پاکستان ، جنگ منطقوی و استراتیژیک ، استخباراتی ، اقتصادی و مذهبی ، در جریان است ، جنگ در افغانستان را دشوار است تا تعریفی به این جنگ یافت ، در جنگ دوم جهانی که میان المان هتلری و اتحاد های مختلف و بلوک های متخاصم بوقوع پیوست ، بلاخره قدرت های مطرح وقت چون فرانسه ، ایتالیا، انگلیس ، امریکا ، المان ، اتحاد شوروی وقت  در سال ۱۹۴۲ به جبهه ای شوروی ، المان در اوقیانوس آرام و شمال افریقا کشانیده شد، این جنگ شش سال یعنی ( ۲۱۹۴ روز ) دوام کرد، در این جنگ ۶۱ دولت شرکت نمودند، این عملیات بزرگ نظامی در چهل کشور اروپائی ، آسیا و افریقا بوقوع پیوست ، ۱۱۰ ملیون انسان مسلح شامل این جنگ گردیدند ، و پنجاه ملیون انسان را در کام خود بلعید که عنوان اش جنگ جهانی، جنگ ائتلافی برضد تجاوزگران فاشستی بود ، اما جنگ کنونی در کشور ما بیش از چهل سال می شود که ادامه دارد ، این جنگ تعریف مشخص ندارد ، در این جنگ بیش از هشتاد کشور جهانی اشتراک نموده است ، اتحاد شوروی دیروزی یا بلوک شرق ، اتحاد ضد شوروی یا ناتو ، بیائیم جمع بندی و محاسبه  کنیم  مصارف جنگ اول و دوم جهانی را با جنگ سردر گم و خونین افغانستان که تحت عناوین مختلف چون  جهاد افغانستان ، آزادی دین و آئین اسلامی ، جنگ ضد کمونیستی ، جنگهای تنظیمی ، جنگهای حکومات شروفساد، جنگهای امارات اسلامی با بقایای کمونیستی ، بلاخره جنگ و مقاومت شمال و جنوب ، طالبان و جنگ تنظم های جهادی که سر انجام اش بیست سال قبل به جنگ با تروریزم بین المللی تحت رهبری ایالات متحده ای امریکا و کشور های عضوناتو که حدود چهل و هشت کشور جهان در این جنگ که عنوان دارد و تعریف ندارند بشمول قدرت های بزرگ منطقوی در افغانستان و رقبای استراتیژیکی ( چین ، روسیه ، انگلیس ، امریکا ) همچنان همسایه های ای دارای قدرت اتومی وماشین جنگی مدرن چون پاکستان و هندوستان نیز در کشور ما خود را موظف و متحد با اتحاد ضد تروریستان بین المللی دانستند و در اجلاس عمومی شورای امنیت سازمان ملل متحد جنگ با تروریزم بین المللی را که عوامل و عناصر جنگ ( طالبان ، القاعده و سازمانهای بنیاد گ رائیان منطقوی و بین المللی منجمله تنظیم حزب اسلامی گلبدین حکمتیار و رهبران امارات اسلامی طالبان و سازمان افراطی بنیادگرائی القاعده و هسته های حمایتی این تروریستان در آغوش پاکستان را که به جماعت اسلامی ، جمعیت العلمای پاکستان ، جیش محمد ، لشکر طیبه و لشکر جندالله و دها تن از رهبران و تندروان دیگر آزمون دیده و پرورش یافته ای مدارس خاص نظامیان و استخبارات پاکستان  را شامل لیست سیاه تروریستان بین المللی در سازمان ملل متحد ثبت و راجستر نمودند ، اما تعریف جنگ و علل و انگیزه ای تداوم این جنگ را حتی شورای امنیت سازمان ملل متحد الی اکنون نتوانسته است تا برای مردم افغانستان و جهانیان بیان نمایند ، اینکه وسیله ای جنگ یا به اصطلاح وطنی ما هیزم جنگ فرزندان  مردم  افغانستان طی بیش از چهل سال بوده و است همه می دانند ، اما : جنگ سرد و عصاره ای جنگ سرد راکه علیه شوروی از وجود سازمانها و چهره های تاریک و بنیان گرایان افراطی اسلامی از سراسر جهان سوم و کشورهای عقب مانده جهان منسجم نمودند و لشکر بی بدیل تروریستان بین المللی را از این مخلوط و مرکب تحریک احساسات مذهبی و ملی ، آزادیخواهانه ای ملیونها تن از انسانهای دربند فقر سواد و اقتصاد در جهان سوم بخصوص در افغانستان را مسلح نمودند و به کوه مقاومت جهت رسیدن به اهداف خاص استراتیژی شان همچون (جنگ کثیف ) اصطلاحی است که برای جنگ اشغالگرانه  دولت های امپریالستی  بر ضد خلقهای ایکه در مبارزه علیه خلق ویتنام  در سالیان ( ۱۹۴۶- ۱۹۵۴) ....... ادامه دارد .                                                                                 

 در بخش ۵۸ در زمینه ای  (جنگ  کثیف ) موضوع در یافتن تعریف به جنگ کنونی در افغانستان را دنبال می کنیم .

 سنجر غفاری

 

 

+++++++

بخش پنجاه و شش( ۵۶ )

 جنگ عادلانه ویا غیر عادلانه ، جنگ داخلی و یا جنگ خارجی ، اینجاست که منطق و استدلال انسانی را در زمینه ای این جنگ بخصوص دشواریهای کنونی حضور و تلاش برای خروج از این حضور را به برسی می گیریم .

امروز در بخش اساسی این کتاب رسیدیم که بیان واقعیت های عینی رابدون تعصب و لجاجت ، با ارائه ای فاکتور های اساسی علمی ، تخصصی ، اطلاعاتی و نظامی پیشکش علاقمندان امروز وفردای کشورم که زادگاه انسانیت بود وامروز موردتهاجم دشمنان انسان و انسانیت قرار گرفته است و سردمداران بین المللی حقوق بشری و دفاع از آزادی بیان و حقوق بشری خاموش هستند ، لانه و آشیانه ای تروریستان بین المللی درآغوش سازمان استخباراتی و نظامیان پاکستان را نمی بینند، اگر هم می بینند به منظورحفاظت ازاستراتیژی و اهداف شان درافغانستان و منطقه ، درحمایت و حفاظت از همه خواست های دولتمردان پاکستانی که شیردهنده وفرزند اهداف شان درافغانستان و منطقه است، بهترین گزینه ای شان قربانی شدن فرزندان مردم افغانستان را دراین حمایت می پندارند؟ 

خون فرزندان مردم افغانستان را نباید لیلام اهداف خویش بدانند ، اینجا مادر و زن وجود دارد ، اینجا حقوق مادر و زن را نباید قربانی تروریزم بین المللی ایکه خود به حمایت و تولد ، خود به نابودی آن شعار هایث اغواگرانه و کازبی را دنبال نمود ، فراموش نکنید که این خلق خدائی دارد ؟

 بسیار دشوار است که امروز در سراسر کشورم بنام صلح از فرزندان مردم ما قربانی گیری ادامه دارد ، امریکا با متحدین به جنگ علیه تروریزم بین المللی در کشورم هجوم نظامی آوردند ، بمبادمان نمودند ، اهداف خاص شان را بشمول مجر ها و افسران استخباراتی پاکستان ، لشکر اعراب تروریست تحت رهبری بن لادن ، اجیران و ملیشه های استخباراتی ای.اس.ای پرتاب شده ای شان ،ملامحمد عمر و دارو دسته ای شان تروریستان  از طریق سپین بولدک قندهار دهلیز دخولی شان به خروج تاکتیکی به حمایت و مراقبت قطعه ای خاص سازمان استخباراتی پاکستان به مخفی گاه از قبل اماده شده رسیدند ، سازمان سیا و دیگران پس از دریافت این اطمینان حملات هدفمندانه ای نظامی و تاکتیکی شان را بر مواضع شان که باید افشا نگردد مورد ضربات شدید و خورد کننده قرار دادند ، اینکه عام مردم افغانستان در آن تاریخ و شرایط دشوار از طالبان شدیدآ نفرت داشتند ، از هجوم نظامی امریکا و متحدین علیه طالبان و تروریستان ایکه سازمان سیا و قصر سفید عامل حمله و حمایت از القاعده و بن لادن ، بر برج های بلند و سازمان اقتصادی امریکا دانسته بودند ، این ملت بیچاره باور نمودند و با حضور و هجوم نظامی امریکا و متحدین شان بشمول کشور های همسایه ، ایران ، روسیه ، چین و پاکستان ، جنگ و مصیبت را در کشور شان پایان یافته خواندند و همچنان بعداز ترور مرموز احمد شاه مسعود یگانه تفکر ضد حضور نظامی بیگانگان در کشور ، تصور نمودند که پایان سلطه ای تاریک اندیشان در سرنوشت همگانی مردم افغانستان حتمی و نهائی شد؟

اما افسوس و صد افسوس که اداره ای استخباراتی امریکا و متحدین از دید نظامی  و استخبارات پاکستان با اتکا به چهره های تنظیمی وعاملین مصیبت آفرینی های متداوم تحت فرمان پاکستان ، با سرنوشت همگانی مردم ما ، وارد تعامل شدند و مصسبت هارا تداوم بخشیدند ؟

دلیل اینکه :اگر مقامات کشفی و اطلاعاتی با کوردینه و اطمینان قصر سفید بدون در نظرداشت اطلاعات کاذب سازمان اطلاعاتی پاکستان در نابودی کامل تروریستان بین المللی الی امروز وارد عمل می گردیدند ، امروز اتکا امریکا با طالبان و بخصوص ملا برادرچهره ای صد در صد قابل اطمینان سازمان استخباراتی پاکستان به توافق و آتش بس میان طالبان تروریست  و امریکا نمی رسیدند ، بازی کنونی و هجوم نظامی امریکا بر مواضع تروریستان یک سناریوی اخفال ملی مردم افغانستان بوده و است ، سوی استفاده از فقر سواد و اقتصاد ، ناهنجاریهای دیروزی و امروزی تحمیل اهداف پشت پرده ای اشغال نظامی افغانستان به ابتکار طالبان و ای.اس.ای، به سود امریکا در منطقه که هرگز عقل سلیم و منطق این بازی خود را گول خورده محاسبه نخواهند نمود نباید دور از واقعیت پنداشت ، طوفان  موجوده در افغانستان ذهنیت و قضاوت چهره های ملی و فرزندان اصیل زاده گان ملی این مرزو بوم را نابود نکرده است ، امروز در دوردست ترین قشلاق و دهات کشورم ملت این واقعیت تلخ را به گوشت و خون واستخوان شان درک و تشخیص دارند که طالب و ای.اس.ای ، یک چهره ای ساخت و بافت سازمان سیا و اتحاد سعودی ، انگلیس و پاکستان بوده و است ، همچنان جهادیزم ، گلبدنیزم ، طالبانیزم ، داعشیزم ، شیر یک مادر را نوش جان نموده اند ، داعیه ای مشترک شان سازمان استخباراتی پاکستان است و حمایتگر مالی و اید یالوژیکی شان سعودی بوده و است ، با مداخلات نظامی آمریکا و انگلیس در کشورما ، نام جنگ و صلح در خطوط اندیشمندان تاریخ و سیاست و همچنان در افکارعموم و اکثر نقاط جهان بالا گرفته ، مردم مارا دردو دیدگاه متخاصم قرار داده اند که جنگ امروزی جنگ بین المللی با تروریسزم است ویا جنگ داخلی در افغانستان امروزی ، در حالیکه قوت های بزرگ و نیرومند بین المللی در کشور ما هجوم آوردند و حمایت بین المللی و منطقوی را به همراه داشتند و دارند منجمله شورای امنیت سازمان ملل متحد را پس چرا باندتیزم ، تروریزم ، طالبانیزم و داعشیزم همه روزه از فرزندان مردم افغانستان قربانی می گیرند و کدام علل و انگیزه باعث آن گردیده است که طالبان به قدرت بین المللی مبدل شده اند و قدرت بین المللی از طالبان فرار و عقب نشینی  را به ارزش خون فرزندان مردم ما به سود سازمان استخبا راتی و نظامیان پاکستان را یگانه ،گزینه ای برگشت ثبات و صلح در سرنوشت همگانی مردم و کشور ما می پندارند ، در حالیکه ماشین جنگی و رهبری تروریستان بین المللی در آغوش پاکستان خوابیده است و مقامات ارشد قصر سفید امریکا پیام پیروزی به این هجوم را به مردم خود می دهند ، جهان شاهد غسل خون فرزندان مردم افغانستان در این بازی هستند ؟   

ادامه دارد ، د بخش ۵۷ نیز به بیان این واقعیت می پردازیم که جنگ کنونی را چی تعریف باید داد ؟ سنجر غفاری

 

 

+++++++++

بخش پنجاه وپنج ( ۵۵)

 اساسات خونریزی و انتقام گیری در افغانستان ، بیان جنگ و انگیزای تحمیل آن بردوش فرزندان مردم ما در قوت های مسلح و عام مردم افغانستان !

بدون شک قبل از اینکه تعریف جنگهارا بنمائيم و بشناسیم لازم است تا انگیزه ای اصلی و بنیادی تحمیل این جنگ را و تعریف حقیقی جنگ کنونی ، دیروزی و تحمیل آن را بر مردم و کشور ما دقیق و منطقی بیان نمود و نباید کتمان حقایق کرد و ‌ذهنیت ملی نسل امروزی و فردای فرزندان سرزمین رنج و اشغال ، جغرافیای جیو پولتیک و جیو استراتیژیک ( افغانستان ) را در منطقه واضح ساخت ودشمنان این مصیبت وتحمیل را آفتابی ،اهداف اغواگرانه شان را  تحت عنوان دوست ومتحد،  انواع برنامهای خاص وتاکتیکی ،فورمولهای کاذب ودوروغین ، سوی استفاده ازاحساسات ملی و مذهبی ، عقیدتی ، اقوام و قبائيل ساکن در کشور مارا که استعمار در گرو اهداف شان داشتند و دارند لازم است تا به نسل جوان امروزی و فردای کشور ماکه قربانی اهداف پلید و خونین ، انتقام گیری از همدیگر در جغرافیای کشور مارا دنبال می نمایند و نمودند به اگاهی عام ملی باید رسانید و اگاه بود.

لازم به یادآوری میدانم این ضرب المثل قدیمی بودائي ها را در زمینه ای تحمیل وشکنجه ای ملی مردم ما به وسیله ای انگریزی ها ، اجیران انگریز ( ای.اس.ای و اتحاد ضد منافع ملی و سعادت همگانی مردم ما درمنطقه  به وسیله ای ارتجاع منطقه این دشمنان ثابت شده  که باهم رقابت دارند و باید افغانستان ومردم اش رادر این رقابت و انتقام گیری از همدیگر، پایمال اهداف خاص خود نمایند که نمودند ، این نسخه را در اختیار دارند توجه کنید به این ضرب المثل :   ( بیماررا به حال خودش بگذارید، شکیبائی را ازدست ندهید، سرانجام شمارا باهمه تلخی دوست خواهد داشت ) ؟؟؟

 بلی امروزوطن و مردم  ما واقعن بیمار شان شدند و هستند ، محتاج ثبات ، نان وآب و برق ،  فاقد نظام قانون وشایسته سالاری، به اصطلاح مردمی ما، در هرفصل وباب خود خواسته ای اتحاد استعماری و اشغالگران ثابت شده بخصوص ای.اس.ای. انگریزی و سازمان سیا ، مهارشترمردم را دردم خرها گره زده اند و تلاش دارند تا هریک مرکب خویش را موظف این معمول نمایند   ؟؟؟ بدون شک واقعیت تلخ تاریخ  همین است که امروز افغانستان زخمی ، تکه تکه وملت بیمارومحتاج زنجدیده و دردمند ، غرق دربغض و انتقام گیری ملی ، سیاسی، عقیدتی ، سمتی و زبانی ،درسوگ و ماتم فرزندان شان به اسا رت اهداف بازیگران خاص شطرنج راه انداخته شده ای منطقوی قرار دارد.فراموش نکنیم که سخت ملت بیمار و افگار، عقب مانده و دور نگهداشته شده از واقعیت های سرنوشت همگانی و کشوری شان در فقرسواد واقتصاد ، ناباوری ملی و سیاسی غرق گردانیده شدند، امروزمردم ما متاسفانه تعریف واقعی و حقیقت این جنگ و غارت ، ویرانگری و عقب مانی شان رادرعصرانترنت و کمپیوتر نمی دانند، آب آشامیدنی ، برق و فضای باورملی ندارند ، این مصیبت بزرگ و هولناک ترین فاجعه ای تاریخ و قرن امروزی است ، بیش از چهل و هشت کشور بزرگ اقتصادی ، سیاسی و نظامی که تحت ریاست سردمدار دموکراسی و آزادی بیان و حقوق بشری وزنان ( ایالات متحده امریکا وتمامی  قدرت ناتو ) درافغانستان به بهانه ای نابودی تروریزم بین المللی به استیناد مجوز حقوقی ، فیصله نامه ها و قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد، برای نجات اطفال و زنان کشور ما تعهد بستند و هجوم نظامی نمودند ، بلاخره  باتاریکترین و جاهل ترین چهره هاوکرکتر های پلید و افراطی ایکه بوی انسانیت ،علمیت، اسلامیت وافغانیت در اجزای متشکله ای فزیکی واناتومی بدن شان وجودندارد،خود بنام تروریستان بین المللی ثبت وراجسترتاریخ بشریت و مکان حقوقی دفاع از انسان و انسانیت ( سازمان ملل متحد ) نمودند ، امروز شاهد آن هستیم که با ایشان توافقنامه ای صلح و تمنای استقرار نظامی انسانی ، قانونیت و عدالت ، علمیت وآزادی رابه مردم افغانستان امر حتمی و تحمیل آن نسخه ای بودائي می پندارند ، وا برما ملت ؟؟؟

اینجا لازم است تا تعریف جنگ را داشته باشیم ( مبارزه ای مسلحانه میان دولت ها با طبقات اجتماعی به خاطر تحقق اهداف اقتصادی و سیاسی آنها ، جنگ میان ظبقات یک کشور را جنگ داخلی می نامند و از قبل جنگهارا به دو عنوان می شناختیم ، (جنگ عادلانه و جنگ ناعادلانه ).

بادر نظر داشت تحمیل انواع مصیبت های موجوده بردوش ملت افغانستان ، کدام تعریف  رابه این جنگ( جنگ افغانستان ) بخصوص  که قدرت های جهانی تحت سرپرستی مقامات ارشد قصر سفید امریکا بعداز حادثه خونین سپتامبر ۲۰۰۱ در امریکا صورت گرفت و همه قدرت های نظامی ، اقتصادی و استخباراتی جهانی خط سرخ شان نابودی کامل تروریزم بین المللی در افغانستان ، منطقه و جهان ، برگشت ثبات و قانون حیات ، استقرار نظام قوی با پایه های وسیع بر مبنای قانون بشری و آزادپی بیان ، نجات اطفال و زنان در افغانستان را پیشکش و تعریف جنگ شان نمودند ، حالا تعریف این جنگ در افغانستان چیست ؟                                                           

جنگ عادلانه ویا جنگ غیر عادلانه ،جنگ داخلی ویا جنگ خارجی ، در بخش ۵۶ این بحث را علمی و منطقی پیشکش ملت و دوستان بین المللی مینمائیم  ادامه دارد .                  

  سنجر غفاری

 

+++++++++

بخش (۵۴)

سازمان های استخباراتی اتحاد مشترک،تولید انسجام ، پرورش،  تروریستان و مسلح  نمودن شان پس از مرحله ای آموزش های خاص چریکی، سوق اداره و اوپرسیون شان بشکل پارتیزان ها ،( مجاهدین ) ،سوی استفاده از احساسات مذهبی شان درکشورهای مختلف اسلام بخصوص افغانستان ، جهت رسیدن به اهداف خاص شان درمنطقه .

 

بدون شک در افغانستان پروژه جهاد تولید خاص سازمان سیا بود ، در زمینه ای این واقعیت نباید شک و تردیدی داشت ، همچنان ایکه اداره ای استخباراتی انگلیس ها هنگام اضمحلال امپراتوری شان در نیم قاره ای هند تصمیم گرفتند تا انگشت ششم در منطقه ( پاکستان ) را ایجاد نمایند ، یگانه وسیله ایکه در اختیار داشتند و روی آن محاسبه نمودند همانا داشتن یکعده از مهره های خاص و کرکتر های بنیادگرایان افراطی اسلامی درمیان مسلمانان دردوطرف منازعه یعنی هندوها و مسلمانان ،وقتی اتحاد نیرومند مسلمانان افغانستان با مسلمانان هندوستان باعث فشار و تجرید قدرت و سلطه ای نظامی انگلیس ها در قلمرو امپراتوری شان نیم قاره ای هند گردید ، اداره ای استخباراتی انگریزی درس خوبی را به منافع خویش از اتحاد مسلمانان و آزادیخواهان در آن زمان و آن تاریخ به خویش دید، همانا، تجزیه وقطعه قطعه نمودن قوت و انسجام ملیت ها و اقوام ، مذاهب وپیروان عقاید مختلف را درآن جغرافیا به سود حفاظا از اهداف بعدی و رسیدن به آن که دیدیم ، بحران دیورند میان افغانستان و پاکستان ، منازعه میان کشمیر دو کشور هند و پاکستان ؟؟؟

این نمونه های است از ایجاد تفرقه اندازیهای استخباراتی قدرتهای بزرگ جهانی و منطقوی هنگام اضمحلال شان ویا جهت رسیدن به اهداف خاص استراتیژی شان در سراسر جهان امروزی و دیروزی ، همین اکنون بحران های گوناگون در کشورهای عربی را که تحت عنوان بهار عرب بیش از یک دهه میشود که خونین تراز گذشته های تاریخ آن کشورها مورد تطبیق قرار داده اند ، از بحران و جنگ ایران و عراق که در آواخر دهه هشتاد آغاز گردید ، بحران کویت و عراق ، فلیطین، اسرائیل ، مصر، سع.ودی ، لبیا ، سوریه ،لبنان ، اردن ، قطر، سومالی، یمن، سودان ، نایجریا ، فلپین ، جمهوریت های آسیای میانه ، قفقاز روسیه و همه کشورهای اسلامی را دقت کنیم بیش از سه دهه می شود که آشوب وفتنه را به وسیله ای چهره ها و کرکتر های اجیروهدفمند سازمان سیا و اتحاد خاص استخباراتی کشورهای ( سعودی ، انگلیس، امریکا و پاکستان ) درگام نخست به بحران سوق گزدیده اند ، چونکه پاکستان یگانه پایگاه مطمین و قرارگاه انسجام ، تعلیم و تربیه و سوق اداره ای بنیادگرایان افراطی اسلامی قبل ازبازی بزرگ و جهت دنبال اهداف بازی بزرگ که به جنگ سردمیان ابرقدرت های بزرگ جهانی پس از پیروزی کودتای نظامی سردارمحمد داود درسال  ۱۹۷۳،به تعقیب آن کودتای نظامی سال ۱۹۷۷درپاکستان تحت قیادت جنرال ضیاالحق برضد اهداف شوروی وقت  در افغانستان و منطقه ،اتحاد استخباراتی سیا، انگلیس، سعودی و پاکستان موظف گردیدند تا آماده شوند برای جلوگیری از اهداف بعدی استراتیژی حریف ( شوروی وقت ) در منطقه همانا کودتای نظامی تحت رهبری ح.د.خ.افغانستان یا جنبش چپ با وجود اینکه کشور های سعودی ، ایران ، پاکستان به دستور سازمان سیا و انگلیس ها توانسته بودند که سردارمحمد داود را علیه اهداف شوروی در افغانستان به سود خویش در منطقه بکشانند ، اما اتحاد استخباراتی کشورهند و شوروی وقت برای آینده ای بازی اتحاد استخباراتی پاکستان ، ایران و سعودی در افغانستان که برای انحراف سردارمحمد داود درجهت رسیدن به اهداف سیا در منطقه فعالیت داشتند بتاریخ ۲۷ اپریل ۱۹۷۸ در نتیجه ای پیروزی قیام مسلحانه ای افسران اردو تحت حمایت شوروی وقت در افغانستان ، یکباردیگر بازی خاص و بزرگ وارد مرحله ای خونین و بحران آفرین در منطقه مبدل گردید و سقوط جمهوریت تحت قیادت سردار محمد داود پس از پیروزی کودتای ۲۷ اپریل نظامیان چپ برای کشور ایران و پاکستان در منطقه زنگ خطری بود که به صدا درآمد و سازمان سیا همچنان خود رابرای مقابله ای جدی با شوروی وقت آماده ساخت و تلاش بیشتری در جهت انسجام سریعتربنیادگرایان افراطی از سراسرکشورهای اسلامی راشامل یک برنامه ای خاص استخباراتی و اشد محرم شان نمودند، در گام نخست مسیر پیشرفت شوروی هارا دررسیدن به اهداف شان در کشور ایران گرفتند و بحران سیاسی و نارضایتی های مردم درایران علیه محمد رضاشاه برای اتحاد استخباراتی انگلیس، امریکا، سعودی وپاکستان و ایران که علیه شوروی در منطقه داشتند و تلاش شان حفاظت و حمایت از جمهوریت سردارمحمد داود در افغانستان و تحریک سردار محمد داود علیه شوروی ، همچنان مبدل نمودن افغانستان در منطقه را به یک دیوار مقاوم علیه پیشرفت اهداف شوروی بسوی آبهای گرم و جلوگیری از تشکیل پروژه ای مشترک استخباراتی ( شوروی ، چین ، هندوستان) را درمنطقه  به آزمایش گرفته بودند تا در صورت داشتن قدرت نظامی و اتوریته ای  سردارمحمد داود در افغانستان ، داشتن محمد رضا شاه ایران و جنرال ضیاالحق و سازمان های چریکی افراطی اسلامی را که بعداز پیروزی جمهوریت تحت قیادت سردار محمد داود از قبل درحمایت شان داشتند بخصوص حزب اسلامی گلبدین حکمتیار ، جمعیت اسلامی برهان الدین ربانی ، بنیادگرایانی چون محمد یونس خالص ، مولوی محمد نبی محمدی که طرفداران شاه سابق افغانستان بودند بشکول مولوی حقانی که در اختیار سازمان استخباراتی پاکستان قرار داشتند ، اتحاد استخباراتی کشورهای تحت فرمان سیا و انگلیس، سعودی یعنی  ( رهبری نظامی پاکستان وشاهی  ایران ) در کنار سردارمحمد داود قرار می گرفتند و این همه قوت های سنجیده شده ای اهداف استخباراتی سازمان سیا و انگلیس در منطقه بودند تا جلو پیشرفت شوروی رادر منطقه بگیرند و همچنان در صورت پیروزی شان علیه شوروی در افغانستان نیروهای تندرو اخوان المسلین در کشور های مصر، عراق ، یمن ، اردن و شاخه ای افریقا به این اتحاد مدغم می گردید و همانا حرکت قوی تحریک مسلمانان در جمهوریت های آسیای میانه ، کشور چین و قفقاز شوروی به بزرگترین نیروی ضد اهداف شوروی و چین در منطقه تولیدی بود که بعدش در ایام جنگ سرد سریعن تشکیل ، رشد و توسعه یافتند و تحت عنوان پروژه ( جهاد افغانستان ) ادامه یافت؟

 در بخش( ۵۵ ) ادامه ای این بازی رادنبال مینمائيم ، درزمینه ای اساسات خونریزی و انتقام گیری در افغانستان رابه عنوان جهاد وآزادی افغانستان از چنگال کفر وکمونیزم . ادامه دارد                   

 

----------------------

بخش پنجاه وسوم ( ۵۳)

اغوای ملی مسلمانان در افغانستان ، منطقه و جهان اسلام ،از نام و کلام خداوندگار عالم و آدم به وسیله ای اجیران سازمانهای استخباراتی انگلیس ، امریکا ، سعودی و پاکستان که این اتحاد چهارگانه (انگلیس ، سعودی ، امریکا و پاکستان ) والدین تروریزم بین المللی در آغوش پاکستان بودند و هستند و خواهند ماند ؟

در بخش های قبلی این کتاب فشرده ای از معلومات دقیق و عینی را با دلایل منطقی و مدارک معتبر آن مبنی بر این واقعیت که چگونگی سیاست خارجی ایالات متحده ای امریکا را که همانآ ( داشتن احساسات مذهبی و عقیدتی، افکار و اندیشه ای مسلمانان در سراسرجهان در اختیار سازمان سیا و  استراتیژی سیاست  خارجی  امریکا از هنگام ریاست جمهوری روزولت  الی امروز بیان نمودم که چگونه توانستند سازمان سیا و سیاست خارجی امریکا را در این زمینه توجهی نمایند اینکه داشتن کشورهای همچون عربستان سعودی ، کویت ، قطر و بهرین ، عراق و مصر، لبیا و سوریه ، همچنان کشور های اسلامی چون سودان ، نایجریا ، سومالی ، لبیا ، و مسلمانان شاخه ای افریقآ را در کمربند اهداف شان الی خلیج فارس در اختیار اهداف شان داشته باشند که پیوند کشور های اسلامی ازجنوب شرق آسیا که افغانستان به قلب آسیا و دهلیز اسستراتیژیک ، جیوپولتیک و جیو استراتیژیک در منطقه یگانه راه رسیدن به جمهوریت های آسیای میانه را در خویش حفظ دارد ، برای اهداف استراتیژیک امریکا و اتحاد ناتو در جلوگیری از نفوذ روسیه ، چین و رقبای بین المللی شان در کشور ما ، منطقه و جهان از اهمیت خاص برخوردار بوده واست ، انگلیس ها بیش از چند قرن است که با روس هادر منطقه ( افغانستان ) مصروف بازی بزرگ شان هستند ، کشور چین همچنان و ایالات متحده ای امریکا نظارگر و همچنان متحد بلند و پرقدرت در کنار انگلیس علیه همه دشمنان خود درگام نخست ، بادر نظرداشت این واقعیت هنگام ایکه امپراطوری انگلیس در نیم قاره هند زوال و اضمحلال می گردید ، عامل این زوال و اضمحلال اتحاد مشترک مسلمانان ترکیه با مسلمانان منطقه و همکاری و ابتکار المان های در آن زمان و آن تاریخ امپراطوری انگلیس رابه زانودر اوردند و همچنان دست دادن مسلمانان و قبائل سرحدی افغانستان با هندوستان یکی از علل و انگیزه ای بزرگ وحشت انگلیس در منطقه گردید و همان بود و چنان شد که انگشت ششم در جغرافیای منطقه را بنام پاکستان ایجاد نمایند و بازهم جلو پیشرفت و استحکام مسلمانان رادر دوطرف که مرزننگین دیورند را نیزاز قبل پروژه سازی داشتند ، به اصطلاح نظامی بلنداژ بزرگ و مخوف علیه پیشرفت تهاجم احتمالی روس هارا که تزارروس یکی از برنامه های بزرگ اش رسیدن به آبهای گرم و تسخیر افغانستان ، هند و حلقه زدن به منافع استراتیژیک شان در منطقه علیه انگلیس و امریکا ، چین وجلوگیری از نفوذ اروپائیان بخصوص المان ، فرانسته و کشور های اسکندناوی بود دنبال می نمود که انگریز هاباایجاد انگشت ششم در منطقه ( پاکستان ) توانست تا جای پای خویش رادرمنطقه به شکی از اشکال حفظ داشته باشد که چنان هم شد ، افغانستان و هندوستان مرزی میان شان راانگشت ششم و دانه ای خونین و سرطانی یافتند ( پاکستان ) ؟

اینجا لازم است تا به اصل واقعیت های عینی و استراتیژیک آن برگردیم که بازی بزرگ از سالیان بعداز پایان جنگ دوم جهانی در آسیا بخصوص در جغرافیای جیو پولتیک و جیو استراتیژیک میان قدرت های بزرگ جهانی ( چین ، شوروی وقت یا روسیه ای امروز ، انگلیس و امریکا ) علیه حضور کشورهای اروپای غربی و کشورهای اسکاندنوی از یک جانب ، علیه همدیگرشان ازجانب دیگر راه اندازی گردید، امریکا تلاش نمود تا کشور های هند، پاکستان ، ایران ، افغانستان ، مصر، عراق و عربستان رادر گام نخست باهم پیوند استراتیژیک علیه اهداف روس ، چین و المان درآسیا پیوند خاص بدهند، همچنان کشور چین نیز در جنوب شرق آسیا تلاش های خویش را درزمینه ای داشتن کشور های چهار اطراف خویش همچون جاپان ، ویتنام ، کوریا ، لاوس ، کمپوچیا ، بنگله دیش، پاکستان ، برما ، تبت ، سریلانکا و دیگرانی که نیازمند کمک های مخالی ، نظامی ، استراتیژیکی از قدرتهای بزرگ بودند داشتند ، بازی رقابتی قدرت های بزرگ در منطقه را انگریز ها بیشتر در داشتن احساسات ملی و مذهبی مردمان جغرافیای متذکره به خود حفظ داشتند ، امریکائي ها همچنان ، وقتی کعبه و سردمداران آن را که خانواده ای اهل سعودی بود به خویش و تحت قیممیت خاص استخباراتی ، نظامی و اقتصادی قرار دادند ، کشور های همچون مصر،عراق ، سوریه ، اسرائیل ، قطر و بهرین ، اردون و کویت وهمه شیخ نشینان و اعراب تحت فرمان و هدایت شان قرار گرفتند، دیگر جرعت برای کشورهای فقیر و ناتوان در منطقه همچون نایجریا ، سودان ، سومالی ، لبیا و سایرین الی شاخه ای افریقا وجود نداشت و همه مسلمانان منطقه به فرمان اهداف استراتیژی اتحاد امریکا و سعودی عامل رشد و بنیان گذاری پروژه ای جهاد افغانستان که از پیروزی کودتای ۲۶سرطان ۱۳۵۲ سردارمحمد داود خان در افغانستان و منطقه زنگ خطری بود برای شان تدارک دیدند و هسته های اخوانیزم بین المللی یا پروژه ای جهادیزم را که بعدش خود تروریزم بین المللی نامیدند گذاشتند و پاکستان رابه ژاندارم منطقه پس از کودتای نظامی جنرال ضیاالحق در سال ۱۹۷۷ که هنوز کودتای نظامی سال ۱۹۷۸ یا اپریل  تحت قیادت نظامیان حزب دیموکراتیک خلق صورت نگرفته بود ، اتحاد امریکا، سعودی ، انگلیس و پاکستان سنگر بندی های خاص و استخباراتی شان را داشتند و جهادیزیم دیروزی و تروریزم امروزی را در زیربال مرغک طلائی شان اداره ای.اس.ای پاکستان گذاشته بودند که دیدیم ، تشکیل باندتیزم یا تنظیم های هفتگانه تحت نظارت ای.اس.ای ، حمایت مالی شیخ های سعودی و هدایت و پرورش سازمان سیا و استخبارات انگلیس چگونه گلفشانی و قد علم در مقابل جنبش های ملی و دیموکراتیک در افغانستان ، منطقه و جهان را موظف شدند و دنبال نمودند ، در مصر ، لبنان ، سوریه ، لبیا ، یمن ،عراق ، کویت ، سودان ، اردون، ترکیه  و سایر کشور های عربی چندین بهاری را سازمان دادند و به نفع خویش از این تقویم ها استفاده بردند، اوضاع کنونی در شبعه جزیره ای عرب ، خلیج فارس و مناطق اشغالی فلسطینی ها همه وهمه نتیجه ای داشتن مهره های خاص مذهبی و چهره های اسلامی است که سازمان سیا و انگلیس ها توانسته اند از آنهابه سود منافع استراتیژیک شان استفاده نمایند ، گردش نظام در ایران ، رسیدن قدرت اخندی در سرنوشت ایران ایکه رضا شاه به حمایت و هدایت امریکا ، انگلیس و تقسیم بندی منابه و منافع خاص اقتصادی شان میان کشورهای اروپای غربی در خلیج فارس داشتند صورت گرفته بود ، حضور اخند ها عامل برهم خوردن این استراتیژی در خایج فارس گردید ، همچنان در افغانستان و منطقه ای آسیا همچنان ، پیروزی جمهوریت سردار محمد داود ، بعدش پیروزی نظامیان حزب دیموکراتیک خلق افغانستان به سود استراتیژی شوروی وقت در منطقه برای اتحاد استراتیژیک امریکا و متحدانش قابل پذیرش نبود و در تقویت کمربند سبز یا اخوانیزم خونین که تحت عنوان جهاد افغانستان پروژه سازی گردیدو از سراسر جهان اسلام باندتیزم افراطی انسجام داده شد وبه آغوش نظامیان و استخبارات پاکستان این انگشت ششم در منطقه سپرده شده است ، فراموش نکنیم که قرارگاه بزرگ و استراتیژیک امریکا ، انگلیس در منطقه علیه چین و روسیه الی رسیدن اهداف استراتیژیک اتحاد سعودی ، انگلیس ، امریکا و پاکستان در وجود بنیاد گرایان افراطی بین المللی ( القاعده ،طالبان ، داعش و سایر نطفه های جدید و انکشاف یافته ) ای این استراتیژی نخست برای قربانی گرفتن از فرزندان مردم افغانستان در منطقه فعال شده است چونکه روسیه ، چین ، ایران ، هند برعلاوه ای اتحاد امریکا ، انگلیس، سعودی و پاکستان منابع و منافع خویش رادر حفاظت از تروریستان بین المللی ( القاعده ، طالبان ،جهادیزم و داعش ) دارند ، حالا روسیه ، چین ، ترکیه ، ایران ، هندوستان نیز در منطقه طالبان ، القاعده ، جهادیزم و داعش خویش را در حمایت و هدایت شان دارند که باعث تشدید بحران و تحمیل مصیبت های گوناگون بردوش مردم افغانستان بخصوص قوت های سه گانه ای امنیتی و دفاعی کشور ما گردیده است . ادامه دارد .در بخش ۰۵۴ نیزدر زمینه نکات خاص این بازی را برجسته میسازیم .

 

+++++++++++++

بخش پنجاه ودوم (۵۲)

 مرحله ای عمده  عملیات بیرون کشیدن قوت های خاص ای اس ای ، اسامه بن لادن ، ملامحمد عمر و هسته های خاص استخباراتی ، فعالین اشد محرم زمینه سازان حضور نظامی امریکا به همکاری و اتحاد ای.اس.ای.وسازمان سیا  در افغانستان و منطقه .

این واقعیت است که مینویسم ، حدس وگمان نیست ، انچه عمده است اینکه : مهره های کلیدی  کود جهاد افغانستان که به حمایت و هدایت سازمان سیا ، مدیریت پیترتامسن ، ترکی الفیصل سعودی ، بن لادن ،  جنرال اختر، ضیاالحق سوختانده شده در صانعه هوائی و سفیر مرحوم وقت امریکا در پاکستان ، جنرالان بیچاره ای قوت های تانک ، جنرال حمید گل و سیاسیون امروزی جهادیون  و چهره های در گرو اهداف پشت پرده ای این بازی و اسرارخاموش ، امروز و دیروز خود را موظف به درک این حقایق نمی بینند ،چونکه به نوعی ازآن خود در پیش برد اهداف  بازی اداره استخباراتی پاکستان و سازمان سیا ،مهره ها و پیاده ای بازی شطرنج شان بودند و هستند .

فراموش نکنیم که پروژه طالبان را تحت پوشش یک برنامه ای خاص استخباراتی ( ارسال مواد امدادی پاکستان  به ترکمنستان از طریق زمین به آن کشور به وسیله ای پاکستان ) این پروژه را نصیر الله بابر و افسران تحت امراش که قطعه ای خاص استخباراتی پاکستان همرائی و اسکورت مینمود و داتسون های منظم طالبان مدارس پاکستانی که اعراب و طالبان پنجابی ، قبایلی و اجیران تنظیم های حزب اسلامی گلبدین ، سیاف ، خالص ، مولوی محمدی ، پیر گیلانی و حضرت مجددی با پیش قراول افراد مسلح و اجیران خاص سازمان استخباراتی پاکستان شبکه ای حقانی از طریق چمن وارد سپین بولدک قندهار شدند و ملابورجان در رآس این قطار بخش تنظیم های فوق الزکر قرار داشت و از داشتن نفوذ شخصی و مذهبی مرحوم اعلحضرت محمد ظاهر شاه ، پیر سید احمد گیلانی ، حضرت مجددی در میان اهالی مختلف قریه جات در دوطرف چمن و بولدک ، با خریداری قوماندانان مسلح تنظیم های جهادی در مناطق چمن و بولدک بدون جنگ و مقاومت قطار طالبان وارد افغانستان گردید، بسیار کم مقاومت های پراگنده صورت گرفت و بعدش به رسم انگریزی دریک دست قرآن داشتند و بر دست دیگر شمشیر و در چانته کلدار و دالر ، به اهالی و قوماندانان محلی هم قران دادند وپول ، سلاح های شان را گرفتند و به اصطلاح خود شان بیت شان را نیز؟

درآن تاریخ بیت نمودن به طالبان یک رسم عمده و قابل قبول ، حکم شرعی و قبول راه واصول اسلامی پنداشته می شد و این شیوه از آرشیف برنامه ای خاص انگلیس ها به اداره ای کل استخباراتی این پروژه منحیث حکم صادر شده بود، واقعیت این بود که استفاده از احساسات مذهبی ، فقر سواد اسلامی ، علمی و اقتصادی همه ای مردمان آن روستا ها و سایر روستا نشینان در افغانستان در طول تاریخ برای انگریز ها واعمال انگریزی در افغانستان اسلحه و گنجینه ای بسیار نیرومند و توانای بوده است که دشمنان  حریت ملی ما بخصوص متجاوزین توانسته اند تا از آن به سود خویش استفاده ای موثری را نمایند که نمودند ، انگریز ها همیشه از با استفاده از نقشه ای راه دست داشته اش درتفرقه واستفاده بردن از فقر مذهبی ، اقتصادی و نبود اگاهی علمی ، داشتن احساسات پاک ملی روستانشینان محلی و معتقد به دین و آئین اسلامی مردم ما سوی استفاده برده اند و هنوزهم می برند؟

طالبان زمانیکه وارد سپین بولدک شدند ، شعار انها این بود : که پاتک سالاری را دور می سازیم ،امنیت را برقرار می نمائيم ،سلاح را جمع آوری میکنیم ، طالبان می گفتند زمانیکه امنیت تآمین گردید، قدرت به ملت سپرده می شود، وما واپس به مدارس و مسجد ها برمیگردیم ، اما ملت فراموش نمودند که بعدآ خودشان امارات اسلامی اعلان نمودند ،ملامحمد عمر رابه حیث امیرالمومنین از جانب ملاها تعین نمودند ، این یکی از خلاف رفتاری های طالبان بود که در ابتدآ برای اغوای مردم به دستور و هدایت استخباراتی انگریز و پاکستان ، سعودی و امریکا، برای اغوا  بکار بردند؟ اما در واقعیت دستور جنرال نصیر الله بابر و نواز شریف برای طالبان تشکیل امارت اسلامی و تطبیق اهداف بعدی شان تحت پوشش فرمان های امیرالمومنین ملامحمد عمر علیه مردم بود .

در فرمان ملامحمد عمر معاشات طبقه ای اناث برای شان باید تادیه شود ، اناث ایکه در ادارات دولتی کار می نمودند باید کار ننمایند به خانه های شان باشند و معاشات شان پرداخته می شود که چنان نشد .وعده های فعال شدن سرویس های برقی در شهر کابل بعداز فتح کابل به دست طالبان ، اما در یخ نوشته شد و درآفتاب گذاشته ،قبل از رسیدن طالبان به میدان شهر طالبان اعلان نمودند که به کابل حمله نمی کنند ، اما دیدیم که بعداز رسیدن به چهار آسیاب ، کابل را زیر شدید ترین حملات هوائی و راکتباران نمودند ، این رهبری طالبان بودند که بعداز اینکه امریکا خواستار بن لادن از ایشان شدند ، بتاریخ ۲۴ دلو سال ۱۳۷۷ اعلان داشتند که اسامه بن لادن در افغانستان ناپدید گردیده است و به جای نامعلوم فرار نموده است ،اما پس ازمدت کوتا اسامه بن لادن باحمایت طالبان درافغانستان هویدا شد ؟  ملامحمد عمر طی فرمان خاص اش گفت که ما حاضر نیستیم که اسامه بن لادن رابه امریکا تسلیم ویا از خاک خویش خارج بسازیم ، بن لادن مهمان ما است ، اینجاست که انگلیس ها از نام طالبان درزمینه ای عدم تسلیمی بن لادن به امریکائی ها از نام ملامحمد عمر ایات ًران شریف را پیشکش نمود و احساسات ملی و مذهبی ملت و اجیران طالبان شان را تحریک نمودند وبرای امریکا تصمیم گیری؟ طالبان از سوره ای بقره ، ۱۷۷، سوره مریم ،۵۴، سوره اسرا ۲۴ ، سوره ای مومنون ۸ و ۳۲، تحت بهانه ای اینکه هرکش پیمان بشکند به زیان خودش است ، امیرالمومنین دسته ای تبرش رابا پیشکش نمودن این فرامین الله و کتاب خداوندگار تیز نمود و به روی امریکائي ها خنجر کشید .

 ادامه دارد ، در بخش ۵۳ در ادامه ای این بازی که چگونه دشمنان ثبات و قانون حیات در کشور ما از نام خدا و کلام خدا فقط وفقط به اغوای ملی الی امروز ادامه داده اند و می دهند ادامه می دهیم .

 

--------------

 

بخش پنجاه و یکم ( ۵۱)

اغوای مردم افغانستان درزمینه ای چگونگی بازی طالبان و القاعده با امریکا جهت فراهم آوری حضور نظامی امریکا در افغانستان قبل از سپتامبر ۲۰۰۲ و بعداز حادثه سپتامبر ۲۰۰۱ که طالبان و القاعده ممثلین تیاتر اماده شده ای اتحاد مشترک ای.ای.ای و سازمان سیا در زمینه ای فراهم آوری شرایط این حضور نظامی گردیدند ؟

بدون شک انتخاب ملامحمد عمر به صفت امیرالمومنین در میان لشکر افراط گرایان منسجم ساخته از سرتاسر کشور های اسلامی بخصوص جهان سوم و کشانیدن شان به جهاد افغانستان یک پروژه ای فوق العاده از قبل اماده شده ای بود که از ایجاد تنظیم های جهادی در ایام جنگ سرد طالبان در تشکیل هر تنظیم جایگاه ای ویژه و خاص شان راهمانند اینکه در هرجزوتام قوت های مسلح دولتی یک بلوک کشف شامل تشکیلات حتمی میباشد ، در جنب تنظیم ها از قبل طالبان را موظف به جمع آوری اطلاعات خاص و تحت مراقبت داشتن اعضای تنظیم ها و همچنان رهبری تنظیم ها اداره ای استخبارات انگلیس ، امریکا و پاکستان نفوذ داده بودند ، طالبان بسیار با مهارت های خاص و مرموزی در میان تنظیم ها در جمع اوری اطلاعات درون تنظیم ها فعال بودند ، نقش دیگری را در میان تنظیم ها اتحاد شبکه ای حقانی و طالبان که بصورت مشخص و محرم در میان تنظیم ها فعالیت داشتند ، فقط و فقط همه گذارشات شان وابسته به افسران خاص و تحت پوشش مجاهدین در داخل تشکیلات تنظیم ها بوده و این افسران تحت پوشش مجاهدین افغانی ویا قبایلی چهره های مرموز ، آرام و بسیار بی گپ بودند و در مواقع خاص تماس های شان رابه اشکال شفری به دسته های رهبری شان در میان هسته های رهبری تنظیم های جهادی و بعدش به اداره های خاص استخباراتی شبکه های شان که اسامه بن لادن نیز در جمع از چهره های کلیدی تصمیم گیرنده ای مقامات عالیه ای تنظیم ها بودند و نماینده ای خاص سازمان سیا با اسامه دستور و تماس گیری خاص داشتند فعالیت طالبان چند بعدی بود و بدین ترتیبب طالبان خارجی بخصوص اعراب تحت فرمان اسامه بن لادن نیز در چنین تشکیلات ها مدغم بودند ، طالبان شیره و ریشه های خاص استخباراتی داخل تنظیم های جهادی بودند که قوماندانان خاصی رابعدش از میان شان به فردهای اهداف شان همچون ملامحمد عمر آخند ، ملا حامد کرزی ، ملاربانی ، ملاترابی ، ملامنصور ، ملادادالله ، ملاحقانی و صد هاتن از کادر رهبری طالبان ، شبکه ای حقانی ، شبکه القاعده و تشکیلات داعش و لشکر طیبه ، جندالله ، جیش محمد و سایر رهبران احزاب و تنظیم های مختلف بنیادگرائی میان دوطرف دیورند بشمول حزا اسلامی گلبدین ، خالص و سیاف ، محمدی و پیرگیلانی را به سراسر اهداف شان کشانیدند و استخدام نمودند که از نقش روحانی حضرت مجددی و پیر گیلانی بیشتر در مناطق غرب و جنوب شرق و ولایات همر مرزبا دیورند و قبایل سرحدی ، کوچی ها و سران قوم قبیله های درانی ، هوتک ، غلجائی ، محمد زائی و سایر اقوام و قبایل در انسوی دیورند که قبیله ای مسعود ، افریدی ، بارکزائی ها ، مهمند و خروتی هارا که گلبدین را به آن نسبت دادند بیشترین استفاده های را اداره استخباراتی انگلیس و ای.اس.ای در انسجام و ایجاد باند گروپ های مسلح اهداف شان انتخاب ، تربیت و آموزش دادند و مسلح ساختند و ریزرف های خاص را در میان شان رشد و پرورش دادند تا اینکه ظهور طالبان و انتخاب امیرالمومنین برای یک امارت اسلامی تشکیلات خاص اسلامی و تاکتیکی بود تا برنامه های خاص استخباراتی و پشت پرده ای اتحاد استخباراتی این پروژه که امریکا ، انگلیس ، سعودی و ای.اس.ای در عقب این امارت اسلامی و امیرالمومنین ملامحمد عمر آخند قرار داشتند که در واقعیت امر اسامه بن لادن حرف نخست را از دستور و هدایات سازمان سیا می گرفت و به همه ای طالبان بشمول ملامحمد عمر آخند تحمیل و تطبیق مینمود و مقام امارت اسلامی برای شخص ملامحمد عمر آخند فقط تشریفاتی و فریبنده برای عام صفوف مسلح طالبان بودند که از احساسات مذهبی شان الی امروز استفاده صورت می گیرد و گرفته شده است وبس چیزی دیگری وجود ندارد ؟

واقعیت دیگری این است که همه ای طالبان در مدارس دینی کتب خاص و اماده شده ای یک بورد متخصصین استخباراتی و عقیدتی اداره ای استخباراتی سعودی ، امریکا و انگلیس را فراگرفته اند که فقط وفقط توحید ، وحدانیت دین و امر الهی انهم در جهاد علیه کافران و چهره های ایکه به اصطلاح استادان این مدارس بی کتاب هستند و پیروان کفرو الهاد ، متجاوزین علیه ملک خدا و قلمرو مسلمانان ایکه توحید راه و کلام شان است ، جهاد فرض و استشادی بلند ترین مقام ارجعت به جنت و رسیدن به خالق آفریده گار است ، زمین تنها از مسلمانان است و جهاد علیه کفار فرض عام مسلمین که طالبان یا طلبه یکی از پایه های رسیدن به این اهداف و تکمیل ارمان صحابه ای کرام و پیغمبر اکرم ص میباشد ، چنین است استفاده و بهره برداری از احساسات جوانان و نوجوانان قبایل و فرزندان فقر سواد و اقتصاد در دوطرف دیورند ، در کشورهای دور افتاده ای عرب و بیچاره گان در شاخه ای افریقا بخصوص سودان ، الجزایر، سومالی ، مصر و لبیا و سایر کشورهای عربی و افریقائی ایکه نفوذ اسامه و سازمان القاعده در آن بیشترین شاخه های را چون الشباب و سایر تشکیلات های دیگری که هسته های مرکزی و رهبری شان همه در اغوش سازمان استخباراتی پاکستان ودر مدارس تربیت عقاید بنیادگرائی در پاکستان رشد و پرورش یافته اند همه را اتحاد استخباراتی پروژه ای طالبان به امارت اسلامی طالبان تحت فرمان امیرالمومنین ملامحمد عمر آخند گره زدند ، درحالیکه ملامحمد عمر آخند را همانطوریکه از نام اش در تمامی قلمرونفوذ استخباراتی سازمان سیا و اعراب استفاده های خاص بردند و اکثریت رهبران  سازمان های افراطی در کشور های مختلف از ملامحمد عمر بشمول اسامه بن لادن بیت گرفت ، ملامحمد عمر آخند را چنان ایکه ساخته بودند همچون بت پرسستیدند و هیچ یک از شاخه ای رهبری و صفوف طالبان الی امروز ندانستند که چگونه ملامحمد عمر آخند به رهبری و امارت رسید و چگونه قبض روح گردید و بکدام تاریخ ، روز، ماه و سال ، اما اجیران بی خبر و بی اراده ای شان طالبان، این ملیشه های با وفا و مطیع سازمان استخباراتی پاکستان ، هنوز هم مسلح هستند و بر علیه منافع ملی مردم افغانستان تحت عنوان آزادی دین و استقرار نظام اسلامی به هجوم خونین شان اجیرگونه حمله مینمایند و فعلن هم اگاهی از رهبری شان که ملاهیبت الله است اگاه نیستند که در کجا است ، حیات دارد ویا قبض روح شده است؟ ادامه دارد ، در بخش ۵۲ اساسات بازی و رسیدن مرحله ای هجوم نظامی امریکا ، زمینه سازی بیرون کشیدن قوت های مسلح و خاص استخباراتی پاکستان ، انتقال ملامحمد عمر و اسامه بن لادن به کویته را به وسیله ای سازمان استخبارات پاکستان به نقد می گیریم .  ادامه دارد

 

++++++++++++

بخش پنجاهم ( ۵۰)

شیوه های خاص بازی اغواگرانه ای طالبان به هدایت و رهنمود سازمان استخباراتی پاکستان به هدایت سازمان سیا ، رهبری طالبان و القاعده فقط دستور پذیر واجراکننده ای  مرام و اهداف سازمان سیا و دستور گیرنده ای متحد وموظف سازمان استخباراتی و نظامیان پاکستان در همه امورات شان بودند و الی امروز هستند .

 

اینجا میخواهم به جرعت ابراز نمائیم و بنویسم که طالبان و القاعده اسلحه ای بنیادی اهداف امروزی حضور امریکا ، ادامه ای حضور، و یا خروج  امریکا  افغانستان و منطقه بودند و هستند ؟

حال وطن به تباهی کشید و وطنداران از خورد وبزرگ، پیروجوان ، زن ومرد، آنانیکه برای شان شرایط ممکن شد به دیار غیر پرداختند و افق نگاه همه گان سیاه و تیره وتارشد، دیگر امیدی و آرزوهائی برای کسی میسر نبود تا امیدی در دل داشته باشد ، در این جهان مبهم و تاریک و تار، مبهم و غامض ؟

ای دوستان وطن کو ، باغ وگل و چمن کو ،

گل رفت وخار آمد رعنا و یاسمن کو ؟

بلی هموطنان عزیز فراموش نکنید که سازمان استخباراتی پاکستان به دستور سازمان سیا در کنار طالبان پنجابی ها واعراب را موظف پیشبر اهداف شان نمودند و ازجهتی طالبان رامورد کنترول و استفاده ای اهداف شان بدین شیوه و به وسیله ای پنجابی ها و اعراب قرار دادند ، یکی از بازی های خاص اداره استخباراتی سیا و ای.اس.ای در بازی طالبان و قدرت شان در افغانستان و منطقه پای نماینده ای سازمان ملل متحد را نیز به افغانستان کشانیدند ، چنانچه کشور های ۲+۶ در مقر ملل متحد جلسه دائر نمودند وزیر خارجه ای پاکستان این جلسه را مفید خواند، این جلسه به منظور جلوکیری از جنگ طالبان با ایران بود که این خود یک بازی خاص سازمان استخباراتی پاکستان و سازمان سیا به سود طالبان و بالاکشیدن طالبان منحیث یک نیروی مطرح در منطقه بود ، شکل دیگر بازی را ببینسد که سعودی ها در حالیکه حکومت طالبان را به رسمیت شناخته بود شارزدافیر طالبان را از عربستان سعودی اخراج نمود، طالبان همچنان به عمل بل مثل دست زدند ، اما وجدان بین المللی در قبال جنایات طالبان خاموش و کرخت بود ، چند جنایت هولناک طالبان را در این بخش یادر آور میشویم ( پرتاب یک فیر لونا در میدان هوائی و دیگر بخش های خیرخانه مینه در یک تعمیر دومنزله که باعث شهادت ۳۲ تن و بیش از صد تن زخمی در قبال داشت ، پرتاب یک مرمی لونا در جوار سینما بهار ستان کابل بر یک اپارتمان دومنزله که ۱۸۰ تن شهید و ۲۷۰ تن زخمی شدند و در فاصله ای یک کلیو متری کلکین ها و شیشه های منازل شکست و در فاصله ای پنجصد متری آن کله های انسان ها پرتاب شده بود، جندروز بعدش راکتی در خیرخانه مینه اصابت نمود که ۳۰ تن کشته و بیش از ۵۰ تن زخمی شدند اما جهان چشم بسته ماند ، اینکه این راکت هارا جنای ضد طالبان و یا طالبان فیر نموده بودند ، جنایت بود و بازی بزرگ اهداف پشت پرده ای اهداف سیا و ای.اس.ای که طالبان و همه تنظیم های جهادی زاده و پرورده ای مکتب سیا و ای.اس.ای بودند و هستند ، در این شرایط ملامحمد عمر از سازمان ملل متحد خواستار به رسمیت شناختن امارات اسلامی طالبان را گردیده بود ، همچنان برای این خواست و چناق دلخواه خود قبول نموده بود تا در سراسر افغانستان کشت کوکنار توسط طالبان قطع می گردد ، یقین کنید که چقدر جهان بالای خون فرزندان مردم افغانستان تجارت خاص نموده است و مینمائید ، این همه حرف های ملاعمر نبود ، ای.اس.ای دستور می داد و ملاعمر گونه نشر و پخش می نمودند ، همچنان طالبان این اجیران ای.اس.ای به دستور پاکستان همیشه اوقات همانند امروز تلاش در تبادل اسیران را پیشه و مسلک دارند و تقاضای تبادله ای ۲۵۰ تن از اسیران جنگی شان را از جبهه ای کقاومت مینمایند ، همچنان در این بازی از سید جلال مشاور ولیعد عربستان سعودی استفاده بردند و صد تن از اسیران خویش را تبادله نمودن ؟  یقین کنید که بازی  شبکه های استخباراتی سازمان سیا ، طالبان ، القاعده و سازمان استخباراتی پاکستان ،چقدر پیچیده گی های خود را گره خورده با خون فرزندان مردم افغانستان داشت و دارد ؟

 بعداز تکمیل این برنامه و این پروژه سازی ها نماینده ای وزارت خارجه ای امریکا ( رویئن)  اظهاد داشت که حکومت امریکا رهبران طالبان را به رسمیت  نمی شناسند ، درحالیکه مولد طالبان سازمان سیا بوده و است ؟؟؟

سازمان ملل متحد در زمینه ای ادامه ای بازی و جنایات طالبان اعلامیه های متعددی صادر نمودند که در یکی از اعلامیه های شدید الحن این سازمان از طالبان و مخالفین طالبان خواسته شده بود تا حکومتی بوجود آورند که مورد قبول همه ملت باشد و به دهشت افگنی موقع داده نشود، جلوگیری از قاچاق مواد مخدره صورت بگیرد که در نشست شورای امنیت  سازمان ملل متحد تنها سفیر پاکستان از طالبان حمایت نمودند و اما نماینده امریکا و روسیه  طالبان را شدیدآ مورد انتقاد قرار دادند و شورای امنیت سازمان ملل متحد روی حقوق زنان و اطفال نیز بحث طولانی داشتند و تاکید داشتند تا به تبعیض پایان داده شود ، اما این تصامیم و برنامه ریزی ها پایان اش را در کجا گره خورده یافت ؟ ادامه دارد دربخش ۵۱ نی دراین زمینه وادامه ای بازی و اغوای مردم ما جهت دنبال این بازی الی امروزمی پردازیم که چگونه طالبان، القاعده و تنظیم های جهادی وسیله ای یک بازی بودند وهستند ؟  

 

++++++++++++++

بخش چهل ونهم ( ۴۹ )

سناریوی  استراتیژی  تاکتیک طالبان ، سازمان استخباراتی پاکستان و سازمان سیا ، در پیشبرد بازی خاص تحت عنوان  تسلیمی اسامه بن لادن بوسیله ای طالبان به سازمان سیا به جرم اینکه اسامه بن لادن مسول انفجارات در تانزانیا و نایروبی علیه  امریکائیان و متهم شدن رهبری  القاعده و بن لادن در انفجارات مختلف علیه اهداف امریکائی در سراسر جهان ؟

واقعیت این است که القاعده  تشکیلات بین المللی نظامی وبنیادگرای اسلامی است ،این سازمان به وسیله ای اتحاد استخباراتی نظامی امریکا و متحدین در جنگ سرد علیه شوروی و حضور نظامی شوروی در افغانستان  تحت رهبری اسامه بن لادن یکی از مهره های خاص استخباراتی سازمان سیا در پاکستان هسته گذاری شده است ، در کنار القاعده سازمان اطلاعاتی سعودی ، امریکا و متحدین همچون اسکلیت اساسی نقش بازی نمود و سازمان استخباراتی پاکستان و نظامیان در کنار القاعده توانستند تا از امکانات و امتیازات زیاد مالی ، تسلحاتی و اطلاعاتی   امریکا ، سعودی و انگلیس استفاده نمایند ، القاعده بزرگترین هسته ای انسجام و سقف بزرگ و تنومند بالای سازمان های بنیاد گرایان افراطی در کشور های عرب و افریقا ، افغانستان و حتی بعدش در سرزمین های قفقاز روسیه بخصوص در چچین و در ایغور های چین نفوذ خاص خویش را در یافتند و در جمهوریت های آسیای میانه همچنان بخصوص در کنار سازمان ها و نهضت های افراطی اسلامی در این جمهوریت ها که اثرات بعدی آن در سازمان های بنیاد گرائی علیه هندوستان درکشمیر نیز نقش فعال و کمک کننده ای مالی و تسلحاتی ، تبلیغاتی و تحریک کننده ای مسلمانان علیه نهضت های ملی و مترقی به نفع اهداف امریکا در منطقه و جهان فعال گردیده است بخصوص در ایام جنگ سرد و بعداز آن که بربنیاد انسجام همه هسته های افراطی ، پروژه  ظهور طالبان  و استحکام آن در آغوش القاعده که سازمان سیا ،القاعده را در آغوش، حمایت و هدایت و مراقبت های خاص استتخباراتی اش داشت بیشترین نقش را در زمینه ای حضور نظامی امریکا در افغانستان و منطقه عهده دار بود و همین اکنون عهده دار است و همه ای بودجه ای مالی و تسلحاتی القاعده به عهده ای سعودی و سازمان سیا قرار دارد ، رهبری  طالبان در آغوش سازمان استخباراتی و نظامیان پاکستان تحت فرمان و هدایت انگلیس و امریکا و سعودی قرار دارند ، بدون شک طالبان و القاعده  زاده ای دو مرحله  ای اساس در افغانستان هستند ، القاعده در زمان اشغال افغانستان به وسیله ای ارتش سرخ شوروی ، طالبان در مرحله ای جنگ های تنظیمی در داخل افغانستان و قبل از جنگهای تنظیمی در میان همه ای از تنظیم های جهادی طالبان نفوذ داده شده بودند و اجیران خاص سازمان استخباراتی پاکستان بودند و است  ؟ القاعده ای اولی در سال ۱۹۸۴  در ولایت پکتیای افغانستان  بنام ( ماسده )و القاعده ای دومی در سال ۱۹۸۹ همزمان با سقوط جلال آباد به وسیله ای طالبان در ننگرهار هسته و ریشه گرفت ؟

 در سال ۱۹۹۶ براساس طرح خاص سازمان سیا بن لادن از  سودان به افغانستان پرتاب شد، پروسه ای انتقال اسامه بن لادن از سودان به افغانستان طبق توافق مقامات سودان و امریکا به افغانستان انتقال گردید، در ماه می سال ۱۹۹۶  بن لادن با پانزده تن از اعضای رهبری القاعده توسط طیاره ای خاص  عمر عبدالبشیر رئیس جمهور سودان به ننگرهار افغانستان انتقال گردید، در ماه فبروری سال ۱۹۹۷ هیت طالبان  با اسامه بن لادن دیدار نمودند در ننگر هار که این خود یک سناریوی خاص بود ، در حالیکه طالبان همه تحت فرمان و حمایت بن لادن بودند و شبکه ای القاعده ، اما اینجا بازی شکل دیگری داشت ، بعداز آن بن لادن به قندهار رفت و مسکن گزین گردید و سناریوی دیگری را سازمان های استخباراتیس سعودی و پاکستان ، انگلیس و امریکا پیشکش نمودن ، بیت بن لادن به ملا محمد عمر آخند ، دقت کنید که چقدر از باریکی های مذهبی و افراطیت جهت اغوای عام مردم افغانستان به خصوص مسلمانان و اعضای طالبان و القاعده که در گرو احساسات شان قرار داشتند و شبکه های استخباراتی فوق الزکر توانستنه بودند تا از احساسات مذهبی و عقیدتی همه صفوق طالبان و القاعده که مسلح بودند و بنام اسلام و شریعت فقط کشتند و غارت نمودند و می نمایند ، برای اسامه پلان دادند تادر زمینه ای بیت با امیرالمومنین ملامحمد عمر آخند که سخت تحت حمایت و هدایت سازمان استخباراتی امریکا ، انگلیس ، سعودی و پاکستان قرارداشت ، اسامه به پیروان ملامحمد عمر گفت تامن را فرصت بدهید تا با علما و و شخصیت های در خصوص بیت مشورت نمایم ، و در این هنگام طالبان اعلان نمودند که تمامی فعالیت های خارجی  بن لادن از خاک افغانستان ممنوع قرار گرفته است ، همچنان این امر شامل  هیت رهبری القاعده نیز قرار گرفت ، به منظور تحکیم این امر، بازی اخلافات و  استعفای الولخیر المصری و ابوالولید المصری ، از اهیت رهبری طالبان نیز سازمان داده شد ، این بازی و پروژه سازی های اتحاد استخباراتی سازمان سیا و القاعده ، سعودی و انگلیس به وسیله ای سازمان استخباراتی پاکستان دنبال می گردید ،بعداز این برای پیدا گردن راه گنجشکک در این بازی ابولوئید مشاور اسامه بن لادن را شخص لادن به رهبری طالبان جهت بیعت از امیرالمومنین ملامحمد عمر آخند فرستادند و شخص بن لادن با مشاورین خود مشورت نمود و تصمیم یک بیعت نیابتی را گرفت ، این هم نسخه ای استخباراتی خاص بود تا اغوای صفوف طالبان و القاعده را بیشتر و تاکتیکی نمایند و این شرط بیت اسامه به ملا عمر اجرآ گردید بشکل خاص ایکه بن لادن به پیش ملامحمد عمر آخند نرفت ؟؟؟ ادامه دارد .

 در بخش پنجاهم  شیوه ای خاص اغوای اعضای طالبان و القاعده را برای بیعت و وفاداری از امیر المومنین ملا محمد عمر و اسامه بن لادن ، بلاخره پیوند خانوادگی بن لادن با پسر ملامحمد عمر را به ادامه ای بازی دنبال مینمائیم .

+++++++

بخش چهل و هشتم (۴۸)

تحمیل تراژیدی های خونین طالبان و القاعده برای زمینه

سازی حضور نظامی امریکا ، تحت نظر و حمایت و هدایت مستقیم و حضورنظامی افسران و کوماندوهای خاص سازمان استخباراتی پاکستان در کنار ملیشه های طالبان و القاعده در سراسر کشور ما قبل ازحضور نظامی امریکا و بعداز حضور الی امروز.

واقعیت این است که رهبر القاعده(اسامه بن لادن ) از قبرغه ای سیاست خارجی آمریکا آفریده شده و طالبان از قبرغه ای سیاست خارجی پاکستان ، طالبان و القاعده تحت نظارت و مراقبت سازمان سیا و ای.اس.ای پاکستان بیش از بیست و پنج سال بدینطرف خونین ترین حوادث را بر سرنوشت کشور وفرزندان مردم ما تحمیل نموده اند ، سازمان سیا قبل از حضور نظامی قوت های مسلح امریکا بیشترین مشورت دهنده در عرصه های اطلاعاتی و کشفی در کنار اسامه بن لادن و افسران سازمان استخباراتی و نظامیان پاکستان که دوشادوش طالبان در جبهات مختلف ولایات کشور ما بخصوص در شمال و شمال غرب ، در جنوب و جنوب شرق و شمال شرق و مناطق مرکزی کشور ما سهم ارزنده داشتندو این حمایت ها توانست تا طالبان و القاعده و لشکر مسلح اعراب رادر افغانستان اماده ای جنگ و تعرض بسوی جمهوریت های آسیای میانه بسازند ، اما اتحاد ایران ، هندوستان و روسیه برای همکاری با جبهه ای مقاومت شمال تحت قومانده ای احمد شاه مسعود برای امریکا و متحدین بخصوص برای پاکستان بسیار سخت ناراحت کننده بود ، پاکستان قوت های نظامی و قطعات خاص کوماندوهایش را در ولایات قندهار ، ننگرهار ، کابل ، لوگر ، قندوز ، پکتیا و هلمند ، فراه و غزنی جابجا نمودند ، سازمان سیا در کنار شبکه ها و رهبری القاعده اسامه بن لادن با حمایت های کشفی و اطلاعاتی ، ترانسپورتی و سیکورتی قرار داشتند ، هربارایکه اسامه بن لادن از یک محل به دیگر محل در داخل افغانستان در حرکت میبود ، کشف و سیکوریتی خاص سازمان سیا در حمایت و مراقبت از اسامه بن لادن قرار داشتند و لشکر خاص اتباع  سودانی  در سکتور امنیتی و محافظتی اسامه بن لادن نقش عمده و تصمیم گیرنده داشتند ، در ولایت قندهار هلمند ، در ساحات عمده ای مزارع خاشخاش افسران خاص سازمان استخبارات پاکستان موظف بودند منجمله تآ مین امنیت فزیکی شخص ملامحمد عمر و هیت رهبری کلیدی طالبان در سراسر کشورما بوسیله ای افسران خاص استخباراتی پاکستان تآمین می گردید، در جبهات جنگ نخست قوت های هوائی پاکستان مواضع مخالفین شان را که جبهه ای شمال بود بمباران می نمودند ، در جنگهای شمالی و ساحات غرب و شمال غرب کشور ، در ولایات شمال بخصوص مزارشریف ، کنذوز و بدخشان ، مزارشریف ، بغلان و پروان ، سرپل و فاریاب ، اروزگان قوت های خاص پاکستان شامل محاربه در کنار اعراب و القاعده ، طالبان محلی با هزاران هزار عراده داتسون تحفه ای چاپان به طالبان قرار داشتند ، همه اسلحه و مهمات ثقیل و پیاده را کشور پاکستان به همکاری سعودی در اختیار ملیشه های طالب تحت حمایت و هدایت امریکا و پاکستان قرار داده بودند ، واقعیت این است که یکعده از اتباع کشور های غربی و اروپائی چون فرانسته ، انگلیس ، ایتالیا ، سویدن ، دانمارک و ناروی در کنار طالبان ، القاعده در بخش های صحی و همکاری های طبعی نیز قرار داشتند.

 

+++++++++++++

بخش چهل و هفتم (۴۷)  .

 تاکتیک  انتشار تروریزم و باندتیزم ، فراهم آوری زمینه های حضور نظامی امریکا به وسیله ای طالبان ، القاعده و ای.اس.ای پاکستان در افغانستان ومنطقه .

 

در بازی بزرگ شبکه سازی های خاص و تحت پوشش نهضت های مختلف آزادی بخش شامل پروژه ای گردید تا امریکا بتواند رقبای استراتیژیک اش را منجمله انگلیس و کشور های عضو اروپا را نیز برای رسیدن به اهداف شان بشکل مستقلانه در منطقه جرعت فعالیت و تحرکات خاص را ندهند ، واقعیت این است که انگلیس نیز هرگز توقع شان حضور نظامی امریکا و تحت کنترول داشتن منطقه را که دهلیز استراتیژیک و جیوپولتیک افغانستان شامل آن است نبود و نخواهد داشت ، افغانستان و موقعیت جیو استراتیژیک اش در منطقه که قلب آسیا است و داشتن ارتفاعات پامیر ، هندوکش ، اهمیت خاص برای طراحان یک حضور و رسیدن به منابع و منافع در جمهوریت های آسیای میانه و رسیدن به اهدافی بسوی جنوب شرق آسیا و پیوند دهنده ای یک استراتیژی با همه کشور های منطقه میباشد که سالیان سال کشور های روسیه ، چین ، انگلیس و عربستان سعودی از لحاظ تسلط به این استراتیژی اسلام را وسیله قرار داد و این شمشیر را به اختیار انگلیس ، امریکا و کشور های و قدرت های مختلف بین المللی به معامله گرفت ، شیخ های عرب با داشتن نفوذ مذهبی همچون کعبع ای مسلمانان جهان بیشترین جفا و تحمیل پروژه های خاص پیروان ادیان مختلف ایکه کتاب مقدس مسلمانان را قبول ندارند شیخ های عرب با استفاده از کلام الهی و تحت تآثیر قرار دادن جهان اسلام که گویا عربستان سعودی یگانه قبله ای مسلمانان جهان است و خاندان اهل سعود هرفرمانی میدهند همان فرمان از کعبه ای مسلمانان است باید تمرد صورت نگیرد که چنان گردید ، جهاد در افغانستان و بازی بزرگ ، پروژه ای جنگ سرد با چنین افکار و تمکین دین فروشان قرن تحمیل خونین برمردم افغانستان بیش از چهل سال می شود که اجنبی های چون انگلیس ، روسیه ، چین ، امریکا ، اغز مردم افغانستان قربانی می گیرند و شیخ های سعودی فرمان دادند و پول ؟؟؟

پروژه ای طالبان یکی از واقعیت های است که سازمان استخباراتی پاکستان بعداز اینکه اطمینان تمویل مالی این پروژه را از شیخ های عرب گرفتند ، بازی اهداف بلند جهانی که در منطقه نیازی به چنین یک وسیله و اربعه ای خاص داشتند  شریک نمودند ، سفارت امریکا در اسلام آباد بزرگترین مرکز سوق و اداره ای اهداف نظامی استراتیژیک امریکا در منطقه بوده و است ، فراموش نکنیم که  نظامیان و استخبارات پاکستان یک نقطه را بدون مشورت و اجازه ای مشاورین خاص امریکائی در همه سطوح کشوری شان نمی توانند دنبال نمایند  ،  همین گونه مشاورین خاص انگلیسی و دیپلومات های سعودی همه اساسات نظامی ، استخباراتی ، اقتصادی پوتانسیل اساسی ساختار نظام کشوری در پاکستان را شدیدآ تحت نظارت و کنترول شان دارندا ، فوج پاکستان هیچگاه بدون دستور نامه و اجازه ای مشاورین خاص بخش های کوردینه شده میان انگلیس و امریکا که لایحه ای کاری مشخص است حتی تغیر و تبدیل یک سرباز و یک پوسته ای شان را ندارند ، عام مردم پاکستان هرگز توان درک و فهم این واقعیت را به خود ندیده اند ، عموم تشکیلات سازمان های اسلامی و تحریکات اسلامی شدیدآ تحت نظارت خاص انگلیس ها و امريکائیان قرار دارند ، شاخه های مسلم لیک ، نهضت های اسلامی ، جمعیت و جماعت اسلامی پاکستان قبل از ایجاد پاکستان که در آن وقت امپاتوری هند بریتانیوی یاد می گردید همه تحت اهداف خاص انگریزی ایجاد و فعالیت داشتند ، فراموش تاریخ هرگز نخواهد گردید این واقعیت که یگانه عامل ایجاد انگشت ششم در جغرافیای منطقه ( ایجاد پاکستان ) به منظور پایان بخشیدن به آزادی خاص مسلمانان در دوطرف دیورند بود که مسلمانان افغانستان و هندوستان باهم اتحاد خاص استراتیژیک را خواستند قوت بخشند و سلطه ای انگلیس را بکلی از جغرافیای منطقه بیرون نمایند ، اینجا نقش تزار روسی هرگز نبود ، انچه عمده بود اینکه مسلمانان ترکیه ، افغانستان و هندوستان  باهم گره خورده بودند ، نقش عمده را در این پیوند کشور بزرگ المان عهده داربود ، در آن هنگام کشور خهای اروپائی تلاش شان رسیدن به آبهای گرم نبود ، تلاش داشتند تا رقابت های تجارتی و اقتصادی شان را مبنی بر بازگشائي یک فصل امداد و نجات در منطقه ، پیوند و ایجاد هسته های بزرگ رقابتی اقتصادی بتواند تا آسیا و اروپا را باهم پیوند دهنده باشد ، روس ها فقط در این بازی تماشاگر بودند به منظور اینکه رقبای استراتیژیک شان چون کشور های چین ، انگلیس و امریکا خود وارد عمل می شوند و عکس العمل نشان میدهند ، بنآ چرا باید روس ها وارد بازی نظامی گردند ، اینجا بود که تعاملات سیاسی و دیپلوماسی خاص میان روسیه و انگلیس باعث آن گردید که در افغانستان زعامت به اختیار اهداف کشور های اروپائی بخصوص اتلمان قرار نگیرد که چنان شد ، فراموش نکنیم که بیان این واقعیت های عینی تاریخ گذشته ای یک سیاست و دیپلوماسی و استراتیژی میان کشورهای بزرگ منطقوی و جهانی افغانستان و مردم اش را چقدر به تحمیل مصائب گوناگون ، خانه جنگی ها ، اختشاشات مختلف قومی ، مذهبی و سمتی کشانیدند ، شکست نهضت های مترقی و ملی ، ایجاد شبکه های اوباش و بنیادگرائی که انگلیس ها و روس ها در قبال چنین بحران آفرینی های شان توانستند تا تصمیم  و تضاد شان  منجر به ایجاد انگشت ششم درجغرافیای  منطقه ( پاکستان) گردد و بعدش دیدیم که در بازی بزرگ و پیشبرد این اهداف پروژه ای جهاد افغانستان و مبدل شدن پاکستان به پایگاه امن وامان باندتیزم جهادی ، تروریزم طالبانی و القاعده و داعش ، بزرگترین پروژه ای بود که اهداف استراتیژیک یک منابع و منافع در منطقه که بیش از چندین قرن است که باهم در سازش ، جنگ و ستیز هیتند و فقط و فقط قربانی از فرزندان مردم افغانستان گرفتند و می گیرند به این دلیل که اگر این ملت واحد و متحد درمنطقه سر بلند نماید که نگذاشته و هرگز نمی گذارند که چنین گردد، انگریز هیچگاه در منطقه جای پای ندارد و نخواهد داشت ، فراموش نکنیم که اراضی استراتیژی خاص اهداف انگریزی که توانسته است پای منافع امریکا ، سعودی و چین را نیز به خود جلب نماید و بکشاند همانا جغرافیای ( انگشت ششم ) در منطقه پاکستان است که همین اکنون به پایگاه اساسی منافع استراتیژیک انگلیس ، سعودی ، امریکا در گام نخست ، در موجودیت ماشین نیرومند جنگی ،  هسته های رهبری و تشکیلاتی طالبان ، القاعده ،داعش و همه تروریستان بین المللی که در پروژه ای بازی بزرگ و جنگ سرد ریشه گرفتند و به درخت نیرومند استراتیژیک همگان در منطقه مبدل گردیده وموجودیت این پایگاه ها در آغوش نظامیان و استخبارات پاکستان بزرگترین منابع اقتصادی و توانمندی های نظامی و استخباراتی جهت وارد نمودن ضربات به دو رقیب استراتیژیک انگلیس ، پاکستان در منطقه یعنی ( افغانستان و هندوستان ) میباشد ، انگلیس ها ترس دارند که اگر افغانستان در اختیار کشور چین ویا روسیه قرار بگیرد ، پایان ابدی سلطه ای انگلیس در منطقه حتمی است ، همچنان ایالات متحده امریکا نیز ترس از این واقعیت دارد که نبود انگلیس در منطقه به مفهوم نبود استراتیژی امریکا در افغانستان ، هندوستان و آسیای میانه است که این بزرگترین اشتباه شان است که افغانستان و منطقه را در بازی منطقوی از دید پاکستان انگریزی می بینند ، انچه عمده است اینکه دوکتورین خاص و استراتیژیک منطقه دیگر نیازی به موجودیت پایگاه های امن و امان به تروریستان بین المللی در آغوش پاکستان ندارد ، مردمان افغانستان ، جمهوریت های آسیای میانه ، ایران  ، پاکستان ، چین و کشور های منطقه از موجودیت بنیادگرایان اسلامی افراطی بخصوص طالبان ، داعش و القاعده سخت نفرت دارند ، انچه لازم است اینکه باید ریشه ها و هسته های این ویروس های ضد بشری و دموکراسی در منطقه نابود گردد ، فراموش نکنیم که انگلیس ها هرگز حاضر به پذیرش این واقعیت  نیستد ، اما فراموش نکنید که اتکای انگلیس به اغوای رهبران کشورهای متحد شان چون امریکا و ناتو در زمینه ای حمایت و داشتن بنیاد گرایان چون طالبان و القاعده و داعش در آغوش حمایت های خاص شان برای انگلیس ها مفهوم و تضمین بقای استراتیژی شان در افغانستان و منطقه است ، بنا براین واقعیت لازم است تا مقامات امریکای امروز و اتحادیه ای اروپائي بدانند که نسل های امروزی در کشور های منطقه بخصوص در افغانستان سخت از بنیادگرایان افراطی اسلامی ( طالبان ، القاعده ، داعش و جهادیزم و گلبدنیزم ) نفرت دارند و هر روز علیه این استراتیزی ناکام و خونین متحد مخی شوند و نفرت دارند ، بنآ بیداری بین المللی نیاز عام ملی  در منطقه است، بخصوص در افغانستان ، به پروژه ای حمایت از تروریستان لازم است پایان بخشید . ادامه دارد .                                                                                     

 در بخش چهل هشتم اساسات بخش های دیگری از این واقعیت تاریخ و تراژیدی تحمیلی بالای مردم افغانستان را پیشکش عزیزان و خواننده گان واقعیت های تلخ کشور ما می پردازیم .                 

 

++++++

بخش چهل و ششم ( ۴۶)

فکتور های اساسی بازی وتاکتیک استراتیژیکی طالبان ، القاعده و سازمان استخباراتی پاکستان ، درزمینه ای فراهم آوری شرایط برای حضور نظامی امریکا در افغانستان ؟

بدون شک ساختار تشکیلاتی طالبان بربنیاد اندیشه های افراطگرائی و استفاده از قانون شریعت برضد هسته های بنیادی جهادیزم که ریشه های اساسی آن در اختیار سازمان اطلاعات نظامی پاکستان قرار داشت و بخشی از جنگهای تنظیمی را این سازمان رهبری می نمود و حمایت و هدایت ، یک واقعیت زمان بود که پروژه ای تاکتیکی اتحاد استراتیژیکی امریکا ، ناتو و پاکستان مسیر اش رابسوی جمهوریت های آسیای میانه به هرشکلی که می شد میلان می دادند ، روسیه و چین در این بازی استراتیژیک نگران و عاقبت اندیشی خاص داشتند ، ظهورطالبان و حرکت سرکوگرایانه ای تنظیمی در افغانستان زنگ خطری بود برای کشور های چون ایران ، هند ، روسیه و چین در گام نخست ، وقتی جبهه جنگ واضع گردید، اتحاد شما و طالبان یا مقاومت شمال و امارات اسلامی ، نظامیان و استخبارات پاکستان موظف گردید تا ماشین جنگی طالبان را به حمایت مالی سعودی و مشارکت نفوذی سازمان سیا تقویت نمایند و در عرصه ای دیپلوماسی فضای ناباوری و عدم اطمینان در حمایت های خاص دیپلوماتیک و به رسمیت شناختن حرکت طالبان و پیروزی های چشمگیر زود هنگام حرکت طالبان در تسخیر پی در پی ولایات عمده و استراتیژیک مناطق پشتون نشین نوار مرزی با افغانستان ، پاکستان و ایران در گام نخست یعنی مناطق حوزه جنوب غرب ،ساحات مرکزی و همچنان از طریق ولایات حوزه ای جنوب غرب تحرکات بسوی شمال و شمالغرب افغانستان ، از طریق جنوب شرق و ولایات شرقی بسوی شمال شرق و ولایات شمال قبل از تصرف کابل به وسیله ای نظامیان و استخبارات پاکستان که در پوشش طالبان با اردوی منظم چریکی القاعده و جنگجویان سرسخت و افراطرایان سعودی به دستور و رهبری اسامه بن لادن که سازمان سیا این پروژه راخود ایجاد ، حمایت و هدایت و رهبری نمود، از سودان به افغانستان حدود سه روز قبل از سقوط جلال آباد بدست طالبان بن لادن به جلال آباد پیاده شد، قبل از وی تعدادبیشماری از چریک های تربیت شده و جنگجویان مدارس عربی در پشاور و جنگجویان باتجربه از ایام جنگهای تنظیمی که در کنارتنظیم های حزب اسلامی گلبدین ، حزب اسلامی خورد مولوی خالص ، اتحاد اسلامی سیاف و حرکت تنقلاب اسلامی مولوی محمد نبی محمدی در ولایات پکتیا، خوست ، لوگر ، کنرهار ، لغمان ، جلال آباد ، پکتیکا، ساحات حضرکابل و بعدش در مناطق چهار آسیاب کابل به کمک گلبدین جابجا شده بودند ، کندک های خاص شان در ساحات ولایات میدان وردک و ارغندی نیز برای حمایت اهداف شان به همکاری رسول سیاف حضور یافتند ، در عرصه ای نظامی اداره استخبارات و نظامیان پاکستان دوش بدوش لشکرخاص شان تحت عنوان جنبش خود جوش طالبان مدارس دینی قرار گرفتند ، به واقعیت امر که طالبان بیش از صدهامدرسه ای عربی و پاکستانی راآماده ای چنین یک پروژه ساخته بودند و درسه مرحله و پوشش خاص این پلان شان راتعقیب و عملی نمودند که بخش تدارکاتی ، نظامی و سیاسی یا دیپلوماتیکی آن بود که سازمان سیا، انگلیس ها و سعودی ها بیشترتلاش نمودند که هیچگاه نقش نظامی و حمایتی شان در ظهورجنبش طالبان آفتابی نگردد، هرآنچه داشتند و نمودند در پرده ای خاص اهداف سیاسی و برنامه های دیپلوماتیک دنبال نمودند ، در ابتدآ ظهورطالبان هیچگونه عکس العمل خاصی را مقامات ارشد امریکا و کشور های ناتو ، کشورهای عربی و بخصوص کشورهای منطقه منجمله ایران ، هند ،روسیه و چین از خود نشان ندادند ، سازمان ملل متحد باطرح و پیشکش نمودن برنامه ای صلح کشورهای ۶=+ ۲ تلاش خاص خویش راپس از درگیری های خونین طالبان و جبهه مقاومت شمال روی دست گرفت ، خلاصه کابل بدست طالبان سقوط نمود و نیروهای احمدشاه مسعود یا جبهه ضد مقاومت طالبان وارد صفحه ای جدید بازی آغازشده ای سازمان استخباراتی پاکستان و اتحاد خاص ومرموزش باسازمان سیا و حمایت های مالی شیخ های عرب با روی کار آمدن امارات اسلامی در افغانستان رنگ و رونق خاصی رابه خود گرفت و بازی جدید و صفحه ای خونین فصل جنگهای تباه کن قومی ، لسانی ، زبانی ، سمتی و منطقوی ، انتقام گیرانه برای تسخیر کامل جغرافیای افغانستان همانند یک هدف و موضع بعدی ترصد و هجوم نظامی از این خندق ارتباط بسوی جمهوریت های آسیای میانه رادر برنامه های خاص و پروژه سازی های خویش شامل داشتند که : اتحاد شمال با حمایت کشورهای ایران ، هند، روسیه و ترکیه شکل گرفت و بنام جبهه ای مقاومت شمال برضد طالبان وارد میدان مقابله قرار گرفتند ، پاکستان ، سعودی ، انگلیس و امریکا که والد طالبان و القاعده نماینده خاص سازمان سیا تحت رهبری اسامه بن لادن در هسته ای مرکزی و محراق جنگ با طالبان خلد گردیدو نفوذ داده شد، برای  اتحاد کشورهای ضد طالبان بیشتر مایه ای نگرانی شدید گردید، بخصوص برای روسیه که جنگجویان عرب توانسته بودند با جنگجویان و جدائی طلبان چچینی و ساحات قفقاز روسیه اتحاد تشکیلاتی و نیروی مقاومت علیه روسیه را تحت عنوان آزادی مسلمانان و جمهوری های مسلمان نشین در قفقاز زا به عنوان خویش رقم زدند و روسیه درگیر جنگهای خونین و متحمل تلفات سنگین انسانی و مالی و نظامی در آن مناطق گردید و حتی رخنه و جلقه های این جنگ و تروریزم خونین به مسکو نیز رسید و چندین حادثه ای خونین چریکی و تروریستی در مسکو برای کریملین سخت دشوار تمام گردید ، همچنان چریک ها و داکوهای القاعده به کوه پایه های قفقاز مواضع مقاوم ساختند و تلاش های زیادی را سازمان استخبارات نظامی پاکستان در این پروژه ای انگشاف و گسترش باندتیزم بسوی قفقاز عهده دارگردید و از این ناحیه کشور چین نیز متضرر گردید و جنبش ایغورها نیز در مناطق مسلمان نشین آشوب های را بوجود آوردند که امروز متاسفانه کریملن نشین ها و پیکن فراموش نموده اند دهه خونین نود را که سازمان استخباراتی پاکستان پیش قراول باندتیزم و تروریزم بسوی مناطق قغفقاز روسیه ، در جنگهای تروریستی و باندیتیزم در چچین ودر ایغور چین گردیده بودند و رهنمای این جنگ اداره استخبارات و نظامیان پاکستان بود. ادامه دارد .

 در بخش   (۴۷)  نیز در زمینه ای بازی و تاکتیک انتشار تروریزم و باندتیزم و ایجاد زمینه های حضور نظامی امریکا را به وسیله ای القاعده ، طالبان و سازمان استخبارات پاکستان ادامه میدهیم .

 

 

++++++++++++++++++++++++++++++

بخش چهل وپنجم ( ۴۵) .

 تاکتیک خاص اتحاد طالبان و القاعده در بازی بعداز حادثه سپتامبر ۲۰۰۱ ، وفراهم آوری شرایط خاص  و زمینه  ساز برای حضور نظامی امریکا در افغانستان  !

بدون شک آنچه امروز در افغانستان می گذرد، امتداد همان سیاستی است که حلقات استراتیژیک امریکا دردوران طالبان برای کشور ما ومنطقه وضع نموده بودند ، مهره های اساسی ودر نهاد های  سیاسی و اقتصادی کشور کسانی هستند که در ایجاد و تقویت طالبان نقش عمده ای داشتند ، از جمله جناب حامد کرزی ، رسول سیاف ، داکتر خلیلزاد ،و دیگران ایکه دربازی کنونی شامل شده می روند ، هفتم اکتوبر سال ۱۹۹۶ واشنگتن پوست زیر عنوان ( افغانستان و ایام بازجوئي ) در مورد خلیلزاد نوشته بود که طی ملاقات ایکه با  طالبان ، پاکستان  انجام داده است طالبان علاقمند بهبود روابط با امریکا هستند ، طالبان میتوانند امنیت و استقرار در افغانستان راباز گردانند، وقتی آن رسیده است تا امریکا در استقرار وضع در افغانستان نقشی ایفا نمایند ، طالبان با اهداف و پالیسی امریکا تعارضی ندارند ،طالبان ارزش های اجتماعی قبیله پشتون  را با قرائت سنتی اسلام آمیخته اند ، مهره ای حکومت ما جناب آقای کرزی است ، و حامد کرزی کسی بود که از همان اغاز ایجاد طالبان تآمین کننده مناسبات دیپلوماتیک  و سیاسی طالبان با امریکا بود ، هدف اساسی جناب خلیلزاد اغاز کار پروژه یونیکال بود که بدون شک پس از گذشت سالیان پیش برد برنامه ای خاص این بازی اداره ای استخبارات پاکستان توانست تا این نسخه را یکبار دیگر با مقامات قصر سفید تحت رهبری رئیس جمهور ترامپ شریک نمایند تا اینکه خلیلزاد و اداره ای استخباراتی پاکستان زمینه ساز آن گردیدند تا سرکس دوحه راه اندازی گردد که شد ؟ مهره ای قابل توجه ای دیگری در بازی جناب داکتر اشرف غنی بود که از ابتدآ تا زوال طابان را همکاری و رهنمائی خاص نمودند ، گروه طالبان را دوطبقه و یا دوشکل خاص پوشش داده بودند ، لباس پوشان محلی و قبیله ، دستار و چلتار پوشان و دیگری نکتائی پوشان خاص ایکه هریک به اهداف شان در بازی نقش گرفتند ورول بازی نموده و مینمایند ؟ اینجا لازم است تا به دیدگاه اسناد صفحه ۵۲ ـ ۶۸ کتاب  تحت عنوان نبرد اول ( چارستیپلر هلیزابت  دیپلومات  سیاسی سفارت امریکا در اسلام آباد  سال ۱۹۹۵ دقت کنیم که گپ از چه قرار بود ؟

سفارت امریکا به اسناد سری و اشد محرم اداره ای.اس.ای  دست یافته است که در این اسناد توضحات میان دگروال شاهد رضا مدیر عمومی بخش القاعده در ای.اس.ای ، اسامه بن لادن و ملامحمد عمر ثبل از حرکت شان از پاکستان  به افغانستان  که شامل پروتوکول  خاص این چهره ها با اسد درانی رئیس ای.اس.ای ( اسامه و ملامحمد عمر و اسد درانی در پای یک سند ۵۴ صفحه امضآ نموده بودند ) اجزای عمده ای ایت پروتوکول شامل  اهداف خاص بخصوص  تنظیم و انسجام چهره های مشهور تروریستان تعلیم و تربیت شده در پاکستان ، ترور ویا زنده گرفتن برهان الدین ربانی ،و قوماندان مقاومت شمال احمدشاه مسعود ، بشمول قوماندانان برجسته ای تنظیم های وحدت و جنبش اسلامی ، تحت کنترول قرار دادن رهبران مشهور و چهره های عمده ای ملی و قومی در ولایت های شمال افغانستان وتشدید کشت خاشخاش ، قاچاق مواد مخدر به آسیای مرکزی ، قاچاق مواد مخدر از ولایات شرقی و جنوبی افغانستان که سازمان استخبارات پاکستان نیازمند پول بودند .

در بازی فوق الزکر ملامحمد عمر و حامد کرزی از تنظیم های مجددی و مولوی محمد نبی محمدی در رآس کار و رهبری بخش های طالبان قرار گرفتند که بعدآ اسامه بن لادن و مولوی تره خیل در موجودیت حامد کرزی مخالفت نمودند و کرزی از بازی به شکل خاص و محرم بیرون گردانیده شد، اما در خفا وظایف عمده ای داشتند که بعداز سقوط امارت اسلامی موظف کار بعدی گردیدند ، پاکستان در بازی صدور طالبان به افغانستان نقش و اهداف خاص خویش را داشت و الی امروز نیز  این نقش اش را رشد ، گسترش و حفظ داشته است ، چنانچه مدیر بخش ( سی . ای . ای ) امریکادر امور القاعده در سال ۱۹۸۹ میلادی در کتاب خود بنام  روز ( بیستم ) نوشته بود که :   جنرالان نظامی و افسران اداره استخباراتی پاکستان برای گرم نگهداشتن جنگ در کابل  یک پلان وسیع را طرح ریزی نموده بودند ، بعداز حضور تنظیم های جهادی در سال۱۹۹۲ به کابل هدف اصلی اداره ای استخبارت پاکستان رسیدن گلبدین حکمتیار به مقام ریاست جمهوری در افغانستان بود که شخص گلبدین خود کابینه ای دولت را انتخاب و تشکیل بدهند که با مخالفت رهبران جمعیت اسلامی بخصوص برهان الدین ربانی و قوماندان احمد شاه مسعود قرار گرفت ، همچنان حزب محاذ ملی تحت رهبری حضرت مجددی در کابل زمام امور را بدست گرفت که مجددآ گلبدین با این حاکمیت مخالفت نمود و جنگ و بازهم جوشاندن دیگ جنگ به هدایت و حمایت اداره استخبارات و نظامیان پاکستان در کابل عملی گردید ، دیروز و امروز اهداف بازی باهم شباهت های زیادی دارند ، موجودیت حاکمیت کنونی تحت رهبری داکتر اشرف غنی ، حضور قدرتمند گلبدین حکمتیار به داخل کابل تحت حمایت ، هدایت و مراقبت نظامیان و استخبارات پاکستان ، قرار داشتن ماشین نظامی طالبان در آغوش نظامیان و استخبارات پاکستان ، داشتن اهداف خاص و مشترک امریکا و پاکستان با طالبان جهت رسیدن به پیمان نفت و گاز در جمهوریت های آسیای میانه ، پروژه کشت و ترافیک مواد مخدر برای تقویت مالی سازمان اطلاعات پاکستان در افغانستان و عملی شدن پروژه ای خاص اداره استخباراتی پاکستان ( نبود برهان الدین ربانی ، احمد شاه مسعود و یکعده از رهبران و قوماندانان مطرح نظر شان که علیه طالبان و پاکستان قرار  داشتند ، کمرنگ شدن نقش وحدت و جنبش اسلامی در نظام موجوده ای کشور آنچه قبلآ دارای امکانات قوی نظامی بودند و گسترش جنگ و تقویت پایگاه های طالبان در شمال افغانستان همه وهمه اهدافی است که یکا یک اداره نظامی و استخباراتی پاکستان در گول زدن اهداف سیاسی ، نظامی ، دیپلوماتیک برای امریکا در منطقه دشواریهای رابوجود آورده اند که می شود دو فکتور عمده و اساسی رادر حالات موجوده ای بازی خاص اتحاد امریکا ، طالبان ، القاعده و استخبارات پاکستان دقت نمود . ادامه دارد    

 در بخش چهل و ششم به اساسات این دو فکتور عمده استخباراتی بازی تاکتیک خاص طالبان ، القاعده و پاکستان در موجودیت حاکمیت موجوده در حمایت مالی ، سیاسی و نظامی امریکا و ناتو می پردازیم .  اداه دارد .   

 

++++++++++

بخش چهل و چهارم ( ۴۴)

پرتاب مجدد اسامه بن لادن جهت رهبری و حمایت های خاص استخباراتی ، مالی و تسلحاتی طالبان که درنتیجه ای اتحاد پروژه استراتیژیک  و استخباراتی سازمان سیا،  پاکستان ، عربستان سعودی و انگلیس ها بوجود آمدند و برای عملی شدن برنامه ای خاص حضورنظامی امریکا و ناتودرافغانستان و منطقه طبیق پلان موفقانه  عمل نمودند؟

 بدون شک تاریخ در حافظه اش دارد آن حوادث گذشته را که چگونه تنظیم های هفتگانه تحت حمایت و هدایت و مراقبت سازمان سیا در آغوش استخبارات و نظامیان پاکستان سپرده شد و جهت پیشبرد برنامه ای خاص تحت عنوان جهاد افغانستان پروژه ای جنگ سرد وارد مرحله ای خونین و مصیبت بار بردوش مردم افغانستان با استفاده از احساسات ملی و مذهبی اکثریت مردم ما که در فقر سواد اقتصادی ، سیاسی و مذهبی قرار داشتند ، اتحاد استخباراتی فوق الزکر جهت مسلح سازی و اعزام چریکهای خاص تربیت شده ای شان به منظور شکست نظام تحت حمایت شوروی وقت در افغانستان ، وارد آوردن فشار های سیاسی و دیپلوماتیک ، نظامی برای حضور نظامیان شوروی برنامه ریزی نمودند ، جنگهای خونین در سراسر افغانستان را این اتحاد عهده دار شدند و هزاران هزار تن از اتباع کشور های مختلف اسلامی را بخصوص از کشور های عربی به پاکستان گسیل داشتند که در رآس شان اسامه بن لادن را که یکی از چهره های بانفوذ و مذهبی میان تندروان افراطی در شاخه ای افریقا و کشور های عربی بخصوص سودان ، سومالی ، فلسطین ، مصر و لبیا و عربستان سعودی بخصوص با استخبارات و خانواده سلطنت سعودی در بخش های اقتصادی و اطلاعاتی بیشترینه توان و امکانات انسجام و سازماندهی را به سود منابع و منافع خاص سعودی – امریکا در منطقه داشتند، اسامه بن لادن را همچون ایام جنگ سرد، شامل پروژه ای توسعه و گسترش  فعالیت های طالبان در افغانستان و منطقه نمودند ، پروسه ای انتقال اسامه بن لادن از سودان به افغانستان طبق توافق امریکا و مقامات سودانی انجام گردید،بعدش خانواده های سران القاعده را بازنان و اطفال شان نیز که حدود بیش از صد تن می گردید توسط دو فروند هواپیمای سودانی به ولایت ننگرهار افغانستان  در  منطقه  نجم الجهاد ،  واقع شهرک خالص بابا مستقر نمودند ، وقتی اسامه بن لادن را به افغانستان انتقاد دادند که طالبان به دروازه های ولایت ننگرهار رسیده بودند ، پس از مستقر شدن بن لادن و افرادش طالبان شهر جلال آباد را تصرف نمودند ، مولوی خالص رهبرتنظیم جهادی حزب اسلامی خورد تضمین و حمایت نمودند ، در حالیکه این یک پوشش خاص استخباراتی بود که بازی خاص و برنامه ریزی های بعدی آن پروژه افشا نگردد البته از طرف دشمنان استراتیژی منطقوی امریکا بخصوص روسیه ، ایران و چین در گام نخست ، قوماندانان خاص تنظیم های ساخت پشاور هریک : سازنور مربوط اتحاد اسلامی سیاف ، مهندس محمود عضو حزب اسلامی  مولوی خالص ،فضل الحق مجاهد عضو حزب اسلامی گلبدین ، داکتر امین عضو حزب مولوی خالص موظف به تا مین امنیت اعضای القاعده و بن لادن شدند ، بن لادن در ماه می سال ۱۹۹۶، با ۱۵ تن از سران برجسته ای سازمان القاعده  در طیاره ای خاص عمر البشیر رئیس جمهور وقت سودان توسط نماینده ای وزارت خارجه سودان از خرطوم  وارد ولایت ننگرهار گردیدند ، وقتی اسامه به ننگرهار رسید شورای مشرقی تحت قیادت حاجی عبدالقدیر تلاش نمودند تا بالای شهرک خالص بابا جهت دستگیری بن لادن حمله نمایند که این پلان شان بوسیله افرادخاص ای.اس.ای ،تحت پوشش طالبان جلوگیری شد. پس از تصرف کابل هئیت سه نفری طالبان تحت ریاست ملا عبدالصمد به ولایت ننگرهار رفت و نخستین ملاقات طالبان با اسامه بن لادن صورت گرفت ، این هئیت برای بن لادن اظمینان دادند که طالبان در تا مین امنیت و استقرار بن لادن در افغانستان و بخصوص در ولایات شرقی متحد است چونکه در ترکیب افراد طالبان تعداد زیادی از اتباع کشور های عربی شامل بود و در جنگ با مخالفان طالبان اشتراک فعال و گسترده ای داشتند ، این افراد خارجی را افسران استخبارات سعودی و پاکستان رهبری و قومانده می نمودند ، پس از این دیدار هئیت طالبان  تحت ریاست ملا عبدالصمد در ماه فبروری سال ۱۹۹۷ ،  رهبری طالبان  از بن لادن دعوت نمودند تا به قندهار مسافرت نمایند ،بعدش اسامه بن لادن ولایت ننگرهار را به مقصد قندهار ترک نمود و در کنار میدان هوائی قندهار مستقر گردیدند ، اما این تغیر مکان به اراده ای طالبان صورت نگرفته بود این تصمیم خاص اتحاد استخباراتی سازمان سیا و ای اس ای  در گام نخست بود که عربستان سعودی تمامی مصارف مالی و تسلحاتی طالبان و القاعده را عهده داربودند ، اینجا بازی شکل خاص تحت عنوان بیت به طالبان و ملامحمد عمر را تحمیل نمودند تا پروژه ای خاص بعدی ریشه هایش را قویتر بسازد ، برای تقویت این بازی  تعدادی از سران القاعده چون ( شیخ سعید المصری ،مشهور به مصطفی ابویزد، سیف العدل المصری ، ابوحفص الموریانی، ابولخیر المصری ، وابوالولید المصری بشکل دستوری و تبلیغاتی خاص به فعالیت های خارجی بن لادن مخالفت می نمودند در حالیکه هزاران جنگجوی القاعده در سراسر جبهات جنگ با مخالفان طالبان مشترکن در جنگ شامل بودند ، اشغال هرات ، مزارشریف ، ولایات مختلف شرقی و شمال بشمول کابل و جنگهای خونین شمال کابل به اشتراک چریک های خاص القاعده صورت گرفت ، بازی مخالفان هئیت رهبری القاعده باعث آن گردید تا در پشت پرده گویا بیت اسامه بن لادن به ملامحمد عمر حتمی و نهائی گردید که در واقعیت امر بازی شکل دیگری داشت و معکوس بود ، ملامحمد عمر در اصل اجیر شبکه های اعراب ، پاکستان و امریکا و انگلیس بود که القاعده رهبری خاص طالبان را در اختیار خود داشت ؟ 

در بخش چهل و پنجم تاکتیک خاص این بازی و پس منظر حادثه ای سپتامبر ۲۰۰۱، فراهم سازی بازی حضور نظامی امریکادر افغانستان را به تحلیل می گیریم . ادامه دارد                 

قبلی

 


بالا
 
بازگشت