نوروز باستان ، حلول سال نو و قرن نو را گرامى ميداريم !
ما در آخرين روز سال ( ١٣٩٩ هجرى - شمسى ) قرارداريم ، ختم سال مبين اين واقعيت اسفبار است كه يكسال ديگر بر سالهاى هلاكتبار جنگ و عواقب خانمانسوز ان و صفحات سياه بيشتر براوراق جنايات شرارت پيشه گان تروريست ايزاد گرديد . درين سال افغانستان كماكان اماج تروريسم ، قتل هاى زنجيره اى هدفمند و ذهنيت تكفيرى قرارداشته است، اساسى ترين حق مردم كه همانا حق حيات است با تهديد بزرگ ، دراحوال شيوع وايروس كشنده كرونا و افات فقر ، بيكارى ، بيجاشدن اجبارى ، كاهش كمكهاى جهانى و مهلك تر از همه فقر ، فساد گسترده ، فقدان حاكميت قانون وطاعون بى اتفاقى ، مواجه مى باشند .
عواقب خونبار ناشى از جنگ و جنايات تروريستان عبارت از :
- جنايت جنگى ، جنايت عليه بشريت و جنايت ضد بشرى اند كه قربانيان آن مردم مظلوم و بيگناه ما اعم از اهالى ملكى ، طفل نوزاد تا زنان ، جوانان ، بزرگ سالان ، ژورناليستان و مناديان ازادى بيان ، كارمندان ارگانهاى حراست حقوق ، محصلان و شاگردان و روحانيون روشن ضمير مى باشند ، كه روان تمام شهدا را شاد و يادشان را گرامى ميداريم .
امروز نه تنها ختم سال ، بل ختم قرن چهاردهم هجرى - خورشيدى است ، قرنيكه با اميد هاى بزرگ ، با نوگرايى و تجدد ، مشروطيت ، احراز استقلال سياسى ، انفاذ اولين قانون اساسى و تاسيس نخستين دولت ملى ، دروازه ها بسوى مدرنيته ، انكشاف ، توسعه و گذار بشاهراه ترقى در افغانستان گشوده شد ، در تلاطم امواج افغانستان بزرگترين پيروزيها و شكست ها را تجربه نمود و جنگ تحميلى همچون سياه ترين برگه تاريخ ، در حدود نيم اين قرن تداوم دارد .
با رفتن به سال نو و قرن جديد بايد با نگاه هاى ژرف بر سالهاى دشوار و خونين گذشته نگاه كرد و از عبرتسراى تاريخ درس گرفت و از تجارب ان اموخت .
يكى از بزرگترين درس تاريخى اين قرن پر منجلاب :
همانا عبرت از دو شكست در ربع اول و اواخر اين قرن است كه با اسقاط نظام و شكست دستگاه دولتى در كشور به انارشيزيم ، خانه جنگى ، توحش و قانون جنگل و حتى جنگل بدون قانون سوق و همه مظاهر تمدن و ترقى نابود .
بدينرو :
هرگونه تلاش زير نام دين ، ايديولوژى ، قوم و ... بخاطر دولت زدايى و اسقاط نظام و دستگاه دولتى مردود ، مطرود و راه به تركستان است .
بزرگترين دستاورد قرن چهاردهم خورشيدى كه در مبارزه تاريخى علم و جهل و جدل سنت و مدرنيته جايگاه رفيع كشوررادر گذار بشاهراه صلح و ترقى و اعمال حق حاكميت ملى را صيانت و ضمانت مينمايد ، عبارت از :
قانون ، سيادت و حاكميت ان است
در صد سال اخير درين عرصه كار گسترده و تلاش وسيع از طرف پاسداران مدنيت و ارزشهاى متعالى و مترقى انجام يافته است . قانون اساسى نافذ در واقع ششمين قانون اساسى كشور است و دركشور ما از نيم قرن باينطرف درافغانستان كد مدنى نافذ است كه در مجموع جهان اسلام حايز مقام بلند مى باشد .
پس رسالت ملى و مدنى ما است تا ازين دستاورد هاى تاريخى بمثابه ميراث مشروطه خواهان بزرگ و شاه امان الله ،بنياد گذار نخستين دولت ملى افغانستان حراست نماييم .
اكنون كه در بحث صلح افغانستان صحبت از نوعيت رژيم سياسى ، جمهوريت و امارت ميگردد و در واقع همان مبحث تاريخى « مشروعه » و « مشروطه » در افاده هاى قانون و شريعت مطرح است .
بحث جمهوريت در برابر امارت كه براى اولين بار توسط انجمن ما مطرح گرديده است ، از مسند فساد حاكم در حكومت ، با سوالات زياد مواجه مى باشد . جمهوريت از همان يونان باستان و بويژه بعد از عصر روشنگرى اروپا در دو حاكميت متبارز ميگردد :
- حاكميت ملى
- و حاكميت قانون
بخاطر اعمال حق حاكميت ملى كه بر طبق تمام موازين حقوق بين المللى بطور انحصارى بمردم تعلق دارد ، بايد مرتبط بدفاع از حق حيات شهروندان افغان اتش بس سراسرى برقرارگردد تا مردم و از جمله « اقوام بزرگ »كشور :
- زنان
- جوانان
- مستمندان و قربانيان جنگ
كه قاطبه ملت را احتوا مينمايند ، مجال انرا پيدا نمايند كه در امر خطير مربوط بسرنوشت شان و مسايل صلح واقعى و رژيم دلخواه شان تصميم بگيرند . در غير ان و مانند هميشه حدود سى تن از جلابان سياسى در زد و بند با اجنبى ها و در كشور هاى خارجى بمثابه « قيم » براى مردم « صغير » تعين سرنوشت نموده و قبل از پرداختن به عوامل اصلى جنگ ، اقتصاد جرمى بحيث يكى از منابع اصلى جنگ و نقش حاميان بيرونى و پاكستان بمثابه عقبه اصلى طالبان ، بحث حكومت "مشاركتى "و " انتقالى" را داغ ساخته و كلوخ را ماندن و از اب گذشتن ، جنگ نيابتى را به صلح نيابتى مبدل و افغانستان را در مسير لبنان شدن سوق خواهند كرد .
همچنان حاكميت قانون چتر بزرگ براى تمام مردم و جوانب درگير جنگ است كه هركس و هر گروه بتواند نظرات شانرا ازادانه مطرح و در سرنوشت كشور خود سهيم باشند .
حاكميت قانون معرف حقوق و ازاديهاى شهروندان و منجمله حقوق زنان ، ازادى بيان و ... بوده و پل وصل با جامعه جهانى و تمكين به مندرجات ميثاقهاى جهانى است كه افغانستان بمثابه عضو سازمان ملل متحد ، ملزم برعايت ان مى باشد .
انجمن حقوقدانان افغان در اروپا متوقع است تا :
اصل حاكميت قانون به سر لوح كار و فعاليت تمام نيرو هاى سياسى ، اجتماعى ، مدافعان حقوق شهروندى و حقوق زنان ، عدالت خواهان كه حامى صلح واقعى و پايدار مى باشند ، مبدل و در گفتمان ملى صلح به بحث مركزى مبدل گردد .
در چنين احوال پر منجلاب و الام و مصايب هولناك كه دامنگير مردم مظلوم ما است ، از حلول سال نو چگونه ميتوان استقبال كرد ؟
با تمام غبار هاى تاريك و ابر هاى سياه كه در راه است و اخبار غم انگيز از وطن ، برسم نياكان ، حلول سال نو و قدوم نوروز باستان و تاريخى را گرامى ميداريم و به تاسى از ارزشهاى والاى فرهنگى و اصل زرين روانشناسى از « انقلاب اميد » پاسدارى و ارزومنديم كه :
ازين فرخنده فروردين و فرخ پيك نوروزى
"نصيب مردم افغان "، سعادت باد و پيروزى
با حرمت
شوراى رهبرى انجمن
مير عبدالواحد سادات رئيس انجمن