میرعبدالواحد سادات
خالق " من لاله ازادم " را گرامى ميداريم :
سوم جدى مصادف به سالروزجاودانه شدن يكى از بهترين فرزانه گان در جمع شور و شر پسندان مىباشد ، كه بخاطر پاسدارى از نهال ازادى قيمت گزاف پرداخته است و پانزده سال از دوره جوانى را در پشت ميله هاى زندان سپرى و داغ حسرت شنيدن اظهار پشيمانى و كم حوصله گى را در دل سياه استبداد گذاشته است :
هرگزنتوانم شد، آن گونه که میخواهند
خوب است همان باشم همواره که هستم من
و تا اخير عمر به همين باور كه زندگى ميدان رزم است ،پايدار ماند :
زندهگیصحنۀ رزم است صفا آگه باش
که در آیی تو به بازوی توانا در جنگ
هموازادي خواه بزرگ را تبجيل مينماييم كه در عقب ميله هاى زندان " من لالۀآزدم " را همچون نمادی برای فکرآزادی و آزادي خواهى سرود ، ازاده زمانه كه متكى بخود است و منت پذيردستگيرىبيگانه نيست .
به اساس نوشته هاى پژوهشى شاعران ورجاوند و مطرح افغانستان دوكتور اسداله حبيب ،دوكتور لطيف ناظمى و پرتونادرى " من لاله ازادم " از اثر گذار ترين و پر شهرت ترين اشعار معاصر افغانستان است كه بطور گسترده در ميان أقشار مختلف مردم راه يافته وبر سليقه شعرى شاعران تاثيرژرف داشته است . اين سروده جاودان براى شاگردان معارف وقت پر خاطره و نوستالژيك مىباشد.
" من لاله ازادم " با موسيقى كشور عجين شده و در صداى ملكوتى هنرمندان بزرگ از زنده ياد استاد برشنا تا محترم احمد ولى ، جناب استاد مددى و خانم ازاده و ... بازتاب گسترده يافته است.
محمدابراهیم صفا فرزند مرحوم ناظر صفرمحمدخان امین الاطلاعات زمان امیرحبیبالله خان و نواسه محمد اعظم خان یوسفزائی از متنفذين دشمن استعمار حومهءگلگت چترال هم میباشد كه در تهاجم انگليس از بين رفته و خانه و كاشانه شان نابودگرديده است.
ازين خانواده درد آشنا ،ازيخواه انبزرگه مانند محمد انورخان بسمل و محمد ابراهیم صفا و برادرکوچکترشان، محمد اسماعیل" سودا " ( كه در زندان وفات يآفت ) و ساير اعضاى فاميل شان محمد اسلم بسمل زاده ، محمد طاهر بسمل زاده، محمد نعیم بسملزاده، محمد هاشم اختر و محمد اکبر اختر نیزسالها زجر زندان را متقبِل شده اند .
صفاى فقيد متولد شهر كابل و از فارغان لیسه عالى حبیبیه است كه درهند نيزتحصیل نموده و به به زبانهای انگلیسی، فرانسوی، اردو و عربی تسلط داشت و نوشتهها ، اثار تحقيقى و ترجمههای از او باقیمانده است كه نمايانگر تسلط شان بر ابعاد مختلف علم و فلسفه است.
زنده ياد صفا سند بسيار معتبر و پرارزشتاريخى «كشفالحال نادر به قلم اعلیحضرت امان الله خان» منتشره در جرایداردوی هند در هنگام سلطۀ استبدادی جنرال نادر را به درى ترجمه و درجوزاى سال ( ١٣٥٧ ) در روزنامه انيس منتشر نموده است كه توسط فرهنگى نستوه قاسم اسمايى بازتايپ و تدوين ديجيتال و در سايت راه پرچم نشر گرديد.
نشر اين كتاب باب بحث هاى وسيع را در ميان هموطنان علاقمند حقائق تاريخ كشور بوجود اورد و دانشمندان گرامى كانديد اكاديمسين سيستانى ،دوكتور سيد عبداله كاظم ، احسان لمر ، داكترزمانى و تعداد ديگرنوشته هاى ارزشمند را در معرفى شاه امان اله و نهضت امانى بنشر رسانيده اند.
خوشبختانه پسرارجمند زنده ياد صفا ،جناب محمد يوسف صفا در فيسبوك حضور دارد و در نشر اشعار و اثار شاعر فقيد و ازاديخواه سترگ افغانستان كه نام بزرگشجاودان باد ، كوشا مىباشد.
من لالۀآزادم ، خود رویم و خود بویم
در دشت مکان دارم، همفطرت آهویم
آبم نم باران است، فارغ ز لب جویم
تنگ است محیط آنجا،در باغ نمیرویم
من لالۀ آزادم ، خود رویم و خود بویم
از خون رگ خویش است،گررنگ به رخ دارم
مشّاطه نمیخواهد زیبایی رخسارم
بر ساقه ی خود ثابت ، فارغ ز مددکارم
نی در طلب یارم ،نی در غم اغیارم
من لالۀ آزادم ، خود رویم و خود بویم
هر صبح نسیم آید، بر قصد طواف من
آهوبرهگان را چشم، از دیدن من روشن
سوزنده چراغ استم، در گوشه ى این مامن
پروانه بسىدارم ،سرگشته به پیرامن
من لالۀآزادم ، خود رویم و خود بویم
ازجلوۀ سبز و سرخ ، طرح چمنى ریزم
گشته است ختن صحرا ، از بوى دل آویزم
خم مى شوم از مستى،هرلحظه و مى خیزم
سر تا به قدم نازم ،پا تا به سر انگیزم
من لالۀآزادم ، خود رویم و خود بویم
جوش مىو مستى بین، در چهرۀ گلگونم
داغ است نشان عشق، در سینۀ پرخونم
آزاده و سرمستم ، خو کرده به هامونم
رانده ست جنون عشق، از شهر به افسونم
من لاله ى آزادم ، خود رویم و خود بویم
از سعى کسى منّت بر خود نپذیرم من
قید چمن و گلشن، بر خویش نگیرم من
بر فطرت خود نازم ،وارسته ضمیرم من
آزاده برون آیم ،آزاده بمیرم من
من لالۀآزادم ، خود رویم و خود بویم
با حرمت