عثمان نجیب
نگاه کوتاه!
شکی نیست که هر سراینده و هر نگارنده از روزنِخیالات خود و گاهی هم از فهوای اندیشههای خود و زمانی هم سخنپرداز ماجراهای روزگارِ خود است. درونباوری بهخود از نقاط و نکات فراخورِ تأمل در شکوفایی استعدادهای انسانهاست. ولی بهباور بیشترینه سخندانان از کلاسیک و مدرن تا آفریدگاران آثارِ اهورایی و اشعار یا نگارههای برگزیده و بلند، نگاه و بُرش بُرندهیصیقلگون به محتوا و محتوایی بودن این آثار است تا کمیت آنها. این امر در همان نخستین دقایق برداشتن قلم و حک جولانِنهان در ذهن و تداعی آن نه از منظر یک نویسنده یا یک شاعر و یا یک محقق و ادبیاتشناس و هر بحث دیگر بل از دید یک منتقدِآگاه و چیز فهم میتواند میسر باشد و بس. بهخصوص در زمانی که ماشاءالله صفحاتبی شمار و بیپرسان اجتماعی داریم و جملاتِ باتکرار و بیلزومِ ( قلم تان رسا باد و یا بسیار زیبا… ) و همچو اینها تحسینهای کاذبی را تلقین میکنند که شاید اکثر نگارندههای کمسواد و بیسوادی مثل من فقط همان را میدانیم و بس. و از روشِنگاشتن و پرداختن به خَلق یک اثر ادبی و سیاسی یا تاریخی و یک داستان و یکرمان و یکشعر و یکغزل و یکخبر و یکگزارش و هر آنچه احساس ضمیر ما در خودآگاهی و عینی ناخودآگاهی ذهنی برای عمر بخشیدن به این و آن را روی کاغذ آوردن نیاز است بیاطلاع و بیمطالعه هستیم ما را مغرور میسازد.
من در چندی هر ازگاهی و یاگاهیاوقات سرودههایی را مرور میکنم و متأسفانه بیشتر برصلابت طویل سازیهای شان بر میخورم تا صلاحیت و رعایت نکتهسنجیهایی که میتوانند این آثار را قوام ببخشند. بهخصوص که مظاهر جدی استعداد و توانایی و علاقه هم در کارکردهای شان قدرت نمایی میکنند.
ِ واژهشناسی در درستنگاری و جاگذاریآن هممانند روح در بدن است که آن را دستور هر نگاشتهی مان بسازیم. در سالهای پسین واژه گونههای تلخ و ترش شیرینی برای خودنماییهای خودِمان اصالت زبانهای ملی ما را زدوده اینها هم مانند لشکر بیدادگر از فرامرزهای ادبیات ما رخنه کرده اند. بسیار سعیداریم در گفتار نوشتار ما انگلیسی و اردو را دخیل بسازیم تا نشان بدهیم که ما هم کسی هستیم و این نقیصه است. کاربرد واژههای خودنمایی به سرعتی که حالا روان اند، شگردهای زیبای زبان فارسی و پشتو را از مسیر آن وارونه میسازند.
اگر ما تقلید ناکارا را نسبت برابر سازیکارا ترجیح بدهیم و ادبیات گفتاری و نوشتاری خود را از لوث گدازههای سوزان انگلیسیگرایی و اردوگرایی امان نهدهیم تا ده سال دیگر ما هیچ اثری از پشتوی ناب و فارسی ناب نهخواهیم داشت. خاصه آنکه پاکستان و انکلیس و آمریکا برای به دست آوردن اهداف سیاسی شان توسط طالبان عمدتاً پشتونتبار هستند امیتازاتی هم برای آنان میدهند تا زبان پارسی دری را گویا حذف کنند. اما تاریخ نشان داده که زبان پارسی دری میرایی نهدارد و این تیشه به ریشهی زبان پشتو زدن است که به دست رهبران جاسوس و پشتون که اکثر شان پشتون خیبر و پاکستان اند زده میشود و چیزی را هم که وجود دارد از میان میبرند. تأسف به تحصیل کردههای نادان پشتون یا فارسی که هویت و زبان خود را منزه از حشرات بیرونی نه میسازند.