حفیظ حازم
نوروز 1400 با باد های گزنده آغازید
نوروز در حقیقت تحویل دادن درد ها، کمبود ها، ناشادمانی هاو عادات فرسوده و بدرد نخور بدست سال پار و آغاذ سال جدید با نوید و آرمان های نیک، آرزو های جدید و امید به بهروزی و دست آورد های تازه در سال پیشروست.
متل معروفی هم داریم که میگویند:
سالی که خوش است از بهارش پیداست.
با دریغ که این بهار خوب از سالهاست که در کشور من و شما قحط گردیده و پیدا نکردنی شده است.
اگر اتفاقات همینیک هفته اخیر را بصورت موجز از نظر بگزانیم، می بینیم که بهار تاریک و بی باران ادامه این سال را با قحط نان و قحط عاطفه همراه با جنگ، نابرابری، بی عدالتی و قتل و کشتار خواهیم داشت.
1- مذاکرات ماسکو نتیجه مثمری نداشته و تقریبآ همه طرف ها نا امید و بدون هیچ دست آوردی بخانه هایشان برگشتند . در مذاکرات ماسکو حتی به کوچکترین عرف های دیپلوماسی و اخلاقی هم وقعی گذاشته نشد و طرف ها حتی از دست دادن باهم و مصافحه انسانی با همدیگر شان هم آبا ورزیدند و این نشان میدهد که طرفین درگیر، هنوز برای همدیگر پذیری و در کنار هم زیستن و دست برداشتن از خون ریزی و کشتار و بالاخره برای صلح آماده نیستند.
2- حملات انتحاری که درینیک هفته اخیر در کابل و دیگر بزرگ شهر ها صورت گرفت و جان افراد ملکی و بی گناه را گرفت، نیز میرساند که نوروز و بهار را با قبر کنی و دفن عزیزان مان شروع و تمام سال را با عزاداری و سیاه پوشی سپری بکنیم.
3- در گزارشی که این هفته از طرف یک موسسه معتبر جهانی به نشر رسیده گفته شده که مردمان فنلند خوشحال ترین و شاد ترین مردم دنیا و مردمان افغانستان غمگین ترین، نا شاد ترین و افسرده ترین مردمان دنیا میباشند. این بدان معناست که ما منحیث باشنده گان این سرزمین فلک زده چیزی برای خندیدن و خوشحال شدن نداریم.
4- در مزاکراتی که بین مقامات عالی رتبه چون روسای شورای امنیت ملی و وزرای خارجه امریکا و چین که در الاسکای امریکا بخاطر کاستن تشنجات طرفین تدویریافت، هر دو طرف بجای همگرایی به همدیگر حملات شدید و بی سابقه نموده و همدیگر متهم به نابرابری ها کردند که در تاریخ مناسبات این دو کشور هرگز تجربه نشده بود. این میرساند که این دو ابر قدرت اقتصادی، نظامی و جهانی با هم شاخ به شاخ شده اند که بدون شک این وضعیت در آوردن صلح و امنیت در کشور ما عواقب ناگوار و منفی خواهد داشت.
5- آدمکش نامیدن ولادیمیر پوتین توسط جو بایدن در یک مصاحبه تلویزیونی، جو اعتماد را خدشه دار کرده و مناسبات این دو کشور مسلح با سلاح های اتمی را آنقدر تیره کرد که روسیه سفیرش را از واشنگتن بخواهد و پوتین هم تند و تیز به رقیبش جواب بدهد که ما آنها ( امریکایی ها ) را مجبور میکنیم که مطابق میل ما رفتار بکنند و دیکته ما را بپذیرند.
این کشور ها هر دو در قضایای افغانستان دخالت مستقیم دارند و بدون همکارییکی از طرف ها، صلح و امنیتی در کشور ما آمدنی نیست.
6- مساله قوماندان علی پور و مسلح شدن افرادش بخاطر دفاع از هزاره ها در برابر دو نوع طالب ، طالب دولتی و رسمی و شهر نشین و طالب قاتل و وحشی بیابانی.
ولی واکنش دولتی ها را می بینیم که خون شان چقدر داغ آمده و چنان وانمود میکنند که کشور ثالثی به افغانستان اعلان جنگ داده باشد و کشور ما همین فقط یک دشمن دارد و آنهم علی پور است.
علی پور هم بخاطر دفاع از خود و افرادش یک چرخ بال دولتی را سقوط داده است. دولت چنان وانمود میکند که حادثات همچنانی گویا هیچ گاهی در افغانستان رخ نداده و این اولین بار است که یک هلی کوپتر سقوط میکند و اینجاست که شرف شان پامال میشود، اینجاست که مشت و دندان نشان میدهند و گویا تمام قوت های مسلح را به جنگ تمام عیار با کشور دیگریبنام بهسود بفرستندبا وجودیکه ما مخالف هر نوع خود سری، قوماندان سالاری و زورگویی افراد غیر مسوول هستیم, ولی چرا فقط قوماندان های اقوام دیگر چون قیصاری و قوماندان علی پور باید مجازات شوند و از هلی کوپتر آویزان شان بکنند؟
مگردولت از اختر لوچک در مزار و دها قوماندان و زورگوی دیگر از قوم پشتون هم روزی بازپرسی کرده اند؟ مگر برای دستگیری آنها هم تمام قوای مسلح عملیات انجام داده اند؟
در حالیکه طالبان وحشی همه روزه انتهاری انجام میدهند، ترور های حساب شده میکنند، قتل و سربریدن ها هر روز ادامه دارد، اختطاف و آدم ربایی میکنند، همه روزه دها سرباز و نیرو های حکومتی و دولتی را قتل عام میکنند، ولی بعد از دستگیر شدن با عذت و احترام با پیراهن تنبان های سفید و دستار های سیاه و چشم های سرمه شده دوباره رها میشوند.
اینکه فقط با عملیات وسیع دولتی ها در بهسود مخالفت کرده است7- برطرفی اندرابی وزیر داخله این چه را میرساند؟
قتل عام کردن مردم بهسود از طرف قوماندان امنیه و فرارش به کابل. حکومت کابل بجای اینکه این جانی را محاکمه و بدست عدالت بسپارد برایش مدال شجاعت اعطا میکند، ارتقایش میدهد و قوماندان امنیه ولایت لغمان مقررش میکند.
در کجای این حکومت باید اعتماد کرد؟؟؟
کجای این دولت مردمی و عادلانه است؟؟؟
چگونه باز هم امید وار باید بود که همه چیز خوب میشود؟؟؟
در این کشور هیچ چیزی بخودی خود خوب شدنی نیست، این کشور، کشور مقاومت کردن، جان نثاری، ایستادن و خون دادن است، ایستادن و خون دادن بخاطر گرفتن حقت، سرنوشتت و هویتت
ما در سرزمینی زندگی میکنیم که هویت و آزادی بودن را از ما دزدیده اند..
نظر به رویداد هایی که فقط در یک هفته اخیر درین سرزمین خون و آتش و در مقیاس جهانی رخ داده، میرساند که بهار سبز و سال آرامش خاطر انتظار مردمان ما را نمی کشد.