محب الرحمن محب

 

زن، این ندای وارسته از دنیای پر فروغ پرن را باید ارج نهاد

زن این موجود رخشای زندگی را که پیوسته در پویۀ تاریخ بشر توانسته همپای مرد، دنیایی با تمامیت مهروصفا و مملو از عاطفۀ انسانی سازد باید گرامی داشت.

زن، این ندای وارسته از دنیای پرفروغ پرن را باید ارج نهاد وبه پای این نگین هستی بشر گلبوسه های از آبشار نور را ریخت؛ زیرا که او « مادر» است.

تاریخ پر شکوه افغانستان نمایانگر واقعیت های است که زنان با درک و باشهامت این مرز وبوم با وجود چالش‌های بی‌شمار پیوسته درعرصه های مختلف اجتماعی خدمات ارزندۀ را انجام داده اند و به مثابۀ نیم پیکرجامعه، امروزه نقش و سهم بسا ارزنده و فعال در مسایل مهم و حیاتی کشور دارند که از تنظیم روابط خانواده گرفته تا مناسبات اجتماعی، آموزش وپرورش، سهمگیری در بخش‌های سیاسی ونظامی، روابط دیپلوماتیک وکارزارهای مدنی و مناظره تا عرصه تجاری دوشادوش مردان پیش می‌تازند.

این همه مبین حقیقت وجودی زن در جامعه افغانی است که باوجود موانع توانسته است خود را به اثبات برساند؛ موانع که زن را پیوسته ناتوان و ضعیف نگریسته و حقیرانه زن را حقیر شمرده اند، تا آنجا که زن را فاقد حقوق اساسی دانسته و به زن منحیث شخصیت مستقل حقوقی که مالک حق خود باشد وقعی نمی‌گذاشتند. باورهای سنتی، کهنه و قبیله ای که سازندۀ اصلی چالش‌ها فراراه زنان این دیار بوده، مدت ها سبب تنزل موقف اساسی زنان در جامعه شده و زن را اسیر دایرۀ تنگ کوتاه بینانۀ خود ساخته بود که با توجه به ساختار جنسیتی جامعه، بحران بزرگ اجتماعی را درقبال داشته است. باورهای خرافی و خلاف شرع در مورد زن و جایگاهش قطعاً رنگ وبوی مذهبی نداشته و در آموزه های دینی، تفوق وبرتری جنسیتی معنا ندارد وبدون توهم، امتیاز از آن کسی است که تقوا پیشه کند.

آنچنانکه گفته شد ارتقای وضعیت زنان کشور همواره با چالش‌های جدی و پیچیده ای به همراه بوده که تسلط دیرینۀ باورهای عقب گرایانه وزن ستیزانه و دوام جنگ‌های تحمیلی مجال آن را نداده تا زنان با همۀ ظرفیت‌ها و امکانات خود درعرصه های اجتماعی و سیاسی قامت راست کرده و موقف شایستۀ شان را در جامعه تثبیت کنند.

با آنهم فعالیت جنبش زنان در افغانستان مانند اکثر کشورهای منطقه از چند سده پیش شروع شده و با توجه به اوضاع سیاسی و اجتماعی طی دوره های خاص شکل مختص به خود را گرفته است، که به گواهی تاریخ از ابتدایی ترین اجتماعات تا سازماندهی حرکت‌های بزرگ و مبارزات، بالاخره احراز موقف و برنامه های مشخص احقاق حقوق حقه زنان را نشان می‌دهد.

اين همه در حالیست که با گذشت چهار دهه جنگ ومنازعه در کشور هنوز هم هیولای جنگ بی‌رحمانه می‌غرد و سایۀ سیاه اش برهمگان سنگینی می‌کند و فزونتر از همه، گلوی زنان را که بیشتر از هر وقت دیگر آوای رسای آزادی و برابری را سر می‌دهند؛ می‌فشرد.بناءً اکنون که شرایط مساعدی به نفع صلح در کشور ایجاد شده است، ایجاب می‌کند که به خاطرنیل به آرمان های آزادی و برابری حقوق درمقیاس کل جامعه ومیان زن ومرد، زنان همراه با همۀ مردان وتمامی نیروهای که طرفدار برابری وتساوی در جامعۀ بلاکشیدۀ ما هستند، صرفنظر از وابستگی های سیاسی و ایدیولوژیک دریک صف واحد متحد شده ودر راه نجات افغانستان سربلند و پیشرفته کار وپیکار کرده تا این زخم متعفن ستم بر زنان که مایۀ سرافگندگی وشرمساری است، برای ابد از دامن پاک وطن ما زدوده شود تا حقوق و آزادی زنان تنها در رفتار نه بلکه در فکر زنان و مردان این جامعه اتفاق بیفتد. زنان، آگاهانه از آزادی‌های شان مستفید شوند و مردان قریب به آنها هم به آنها آگاهانه حق قایل شوند، زنان را شخصیت مستقل حقوقی بپندارند و هویت زن در ادامه هیچ مردی تعریف نشود.

درخاتمه به نقل از جواهرلعل نهرو، یکتن از بنیان‌گذاران هند معاصرکه درکتاب معروفش به نام، نگاهی به تاریخ جهان می‌خوانیم: « چگونه ملتی به پیش برود، در حالی‌که نیمی از مردمانش در یک نوع زندان، مخفی نگهداشته شوند.»، پس بهتر است که زنان از دایرۀ تنگ نظرانه به در شده و ازپایگاه و جایگاه حقیقی خود که مناسب حال وشأن شان است بهره مند گردند و درمسایل و مناسبت‌های اجتماعی و فعالیت های گروهی جامعه بیشتر ازپیش سهم ارزندۀ خود را ایفا نمایند. #

 

 


بالا
 
بازگشت