عبدالقیوم میرزاده

 

وظیفهٔ مبرم ما برای نجات میهن

به پندار خلیل زاد در روشنی خطوط برجستهٔ پالیسی ها ی بریژنسکی در صف بندی های جدید بین المللی در جنوب آسیا با ملاحظه به وضعیت بحرانی اقتصادی و سیاسی ایالات متحدهٔ امریکا گروه تروریستی طالب، مجاهدین دیروز و پاکستان (اگر از چنگ همکاری با چین در میگا پروژه های اقتصادی آنکشور در جنوب آسیا وارهانیده شود بهترین گزینه برای تعمیل و تحقق اهداف و مقاصد کلان استراتیژیک آنکشور علیه چین، روسیه، ایران و جمهوریت های آسیای میانه تشخیص داده شده است.

اما چرا امریکا طالب را در تحت سیطره سازمان استخبارات پاکستان قرار داده است و از آنطریق آنرا تسلیح و تجهیز میکند؟

اولاًامریکا این کار را برای فریب اذهان مردم منطقه و جامعه جهانی انجام میدهد. دوماً برای اینکه پاکستان همکار استراتیژیک امریکا در منطقه بوده و با دادن همچوامتیازات میتواند از وابستگی اش به چین و قدرت های دیگر جلو گیری کرده و در صورت تخلف پاکستان در همسویی با سیاست های امریکا در این راستا حربه و دستآویز نیرومند مبنی بر افراطیت، تروریست پروری پاکستان و روابط تنگاتنگ آن با القاعده و سایر گروه های تروریستی در دست داشته باشد.

بیشترین کارشناسان امور منطقه به این باور اند که پاکستان از بدو موجودیت نا میمونش پیوسته مخاصمت علیه افغانستان را در محراق سیاست گزاری های بالفعل و بالقوه اش در نظر داشته و در این همهٔ مدت هیچ تغیری در سیاست هایش علیهٔ کشور ما رونما نگردیده است.

اما رویداد های تاریخی واضحاً بما میرساند که پاکستان در بسیاری از محدوده های زمانی که ذرایع و وسایل خاصتاً غلام بچگان چون مجاهد، طالب و داعش را در اختیار نداشت وضعیت چنین نبود باری ذوالفقار علی بوتو صدراعظم وقت پاکستان شهید محمد داود خان رئیس جمهور افغانستان را درجریان یک سفر رسمی از پاکستان در پیشگاه همه اعضای کابینه اش و اعضای پارلمان آنکشور پدر خطاب کرد. این درست زمانی بود که کشور ما صاحب یک دولت مقتدر ملی بود. حالا که این عناصر خاین را در اختیار دارد هر عقل سلیم درک میکند که پاکستانیها مگر دیوانه باشند از چنین نعمتی در راستای تحقق اهداف شان تا عمق استراتیژیک در افغانستان و منطقه چشم پوشی کند؟! آنها حتی در برابر تهدیدات هند و چانه زنی در روابط شان با امریکا از این حربه استفاده میکنند.

در پهلوی این همه مسایل خلیل زاد مصمم است تا تخم نفاقی را که با بقدرت رسانیدن خاینین ملی، زور گویان تنظیمی، عناصر مافیایی و دزدان در جلسه دسمبر ۲۰۰۱ بن کاشته است به ثمر برساند. زیرا همهٔ این عناصرخاین، زورگو، غاصب، مفسد و مافیایی امروز متحدانه در زیر سیطره و مدیریت عبدالله عبدالله برای منافع امریکا و پاکستان بر علیه منافع ملی افغانستانکار و فعالیت دارند و حاضر اند مانند سال ۱۹۹۲ در تحت بهانه های مختلف جنگهای محلی را سازمان داده و حکومت های ملوک الطوایف را مستقر سازند و به این ترتیب زمینهٔ همه سوء استفاده های استراتیژیک و چپاول دارایی عامه و معادن سرشار و آبهای کشور را به خارجیان خاصتاً پاکستان و امریکا مهیا گردانند. همین اکنون صدا هایی خاینانه و مغرضانه (الله گل مجاهد، دوستم، عطا محمد نور، تورن اسمعیل و دیگران)  از گوشه و کنار کشور مبنی بر اینکه «اگر دولت توان مقابله با طالب را ندارد، ما علیهٔ طالب میجنگیم و امنیت خویش را تأمین میکنیم» شنیده میشود. این خاینین و سیه کاران تاریخ نمیدانند که اگرآنها چنین توانمندی را دارند چرا درصفوف قوای مسلح کشوردر زیر بیرق سه رنگ ملی در تحت قوانین دولت جمهوری اسلامی افغانستان برای تامین ثبات در کشور این کار را انجام نمیدهند؟ ازهمهاقدامات و موضعگیری این غلام بچگان و رسوایان تاریخ معاصر افغانستان  بخوبی بر می آید که آنها سخیفانه و خاینانه در پی تحقق اهداف خارجیان اند تا کشورما را به سوی بی ثباتی بیشتر جولان داده و شیرازهٔ نظام دولتی را درهم شکنند.در بارهٔ مذاکرات نامنهاد صلح دوحه باید گفت که این مذاکرات دقیقاً دلقک بازی خلیل زاد است تا دولت افغانستان را به این وسیله نیز تحت فشار قرار دهد و با تخویف و تطمیع اعضای هیئت نماینده گی افغانستان در این مذاکرات فضای دو گانگی و چند گانگی دولت افغانستان را درجریان این مذاکرات به نمایش انظار جهانی بگذارد.

دولت افغانستان زیر فشار های مضاعف امریکا تا سرحد تهدید قطع کمکهای اقتصادی، فشار جنگ تمام عیار پاکستان زیر نام طالب، ایجاد فضای ترور، اختناق، انفجارات، راکت پراگنی هاو ترور های هدفمند شخصیت های مؤثرملی و زیر فشار خاینین و مافیا های داخلی با آنکه کمرش خم گشته ولی تاکنون ایستاده گی کرده وتلاش دارد تا پلانهای دشمنان را در بُعد داخلی و خارجی سد گردیده و ناکام سازد. اما بیشترین این وظیفه بر میگردد به همهٔ مردم و خاصتاً به احزاب و سازمانهای سیاسی، اتحادیه های صنفی و مسلکی، سازمانهای اجتماعی و در یک کلام جامعه مدنی و همهٔ نخبگان کشور که برای نجات کشور از هیولای تجاوز خارجی در وجود طالب، مافیا ها و زور گویان  همه دست بدست هم داده حکومت را در راه مهار این هیولا همکاری صادقانه کنند.هرقدر مردم از دولت فاصله میگیرند به همان اندازه شاهرگ های منافع ملی زیانمند و نابود میگردد و اهداف دشمنان افغانستان کامیاب میگردد و هرقدر مردم در کنار دولت متحدانه ایستاده شوند به همان اندازه دولت قدرتمند در راه تحقق منافع ملی از نوامیس ملی و تمامیت ارضی حراست کرده میتواند. از دید علوم اجتماعی، سیاست ومدیریت در شرایط موجود کشورهیچ عملیهٔ دیگر را در این راستا نمیتوان جاگزین کرد.

در شرایط موجود مداخلات عریان خارجی و موجودیت عناصر مافیایی فعال وابسته به سازمانهای استخبارات خارجی خاصتاً پاکستان و امریکا که هردو در آرزوی یک افغانستان بی ثبات هستند و امریکا مصمم است تا با استفاده ازاین سلاح تروریزم و افراط گرایی غرض تحقق اهداف استراتیژیک خویش علیه چین، روسیه، ایران و سایر کشور های جهان استفاده کند، مدیریت ملی هر نوع حرکت های نوع قیام، کودتا، حکومت مؤقت و یا تخریب سیستم ادارهٔ دولت امریست ناممکن که منجر به انارشسیم و فرو پاشی سیستم ادارهٔ دولتی میگردد و این کار معادل خیانت ملی است.

امروز ما شاهد هستیم که امریکا، پاکستان بوسیله طالب، داعش، القاعده، مافیا ها و دزدان ستون پنجمی داخل رژیم و تمام تروریستان شرارت پیشهٔ خود تأسیسات و ارکان دولتی و عناصر کارا و مفید سازمانهای سیاسی و جامعه مدنی کشور ما را نشانه گرفته و هر روز تعدادی از این کیمیا های سعادت کشور ما را به خاک و خون میکشند. خلیل زاد با جمع ذرایع بالا ذکر یافته تلاش دارد تا به هر نحوی که برایش میسر گردد دولت جمهوری اسلامی افغانستان را منزوی ساخته و ادارهٔ دولت را از درون به بحران بکشاند. چنانچه در گزارشات قبلی خاصتاً در گزارش مؤرخ ۴ جولای ۲۰۲۰    زیر عنوان «بلأخره خلیل زاد از بخشهای مستور توافقنامهٔ خویش با طالبان پرده برداشت»از ملاقات های خلیل زاد و مسئولین امور سرمایه گزاری های اقتصادی امریکا با طالبان در دوحه توضیحاتی ارائه کرده ام. امروز دیگر جای شک باقی نمانده که امریکا در تفاهم با پاکستان مصمم اند تا قدرت را در افغانستان به پاکستان در وجود طالبان واگذارد. جنگ در سراسر افغانستان به شدت جریان پیدا کند، مخاصمت های قومی، سمتی، زبانی و تنظیمی به جنگ تمام عیار تبدیل گردد و تا این مرحله عناصر و شخصیت هائیکه با این تروریستان پاکستانی و همکاران امریکایی و مافیایی درون رژیم مخالف اند و به گونه های مختلف مردم را ازاین محوران شرارت آگاه میسازند یک یکی ترور میکنند. دقیقاً همانطوریکه خلیل زاد در مصاحبه با تلویزیون طلوع  گفته بود که طالبان به امریکایان آسیب نمی رسانند اما با مخالفین اش یعنی دولت افغانستان به جنگ شان ادامه میدهند. از تپ و تلاشهای ستون پنجمی ها و سفر های پیهم این خود فروخته گان به پاکستان و ایران و ملاقات های مکرر خلیل زاد با مسئولین نظامی پا کستان و رئیس سازمان استخبارات پا کستان بر می آید که امریکا مصمم است تا در همکاری با سازمان استخبارات نظامی پاکستان و عناصر خود فروخته ستون پنجمی دارو دسته عبدالله عبدالله که گلبدین هم جزء آن است یکی از ولایات کشور را بوسیلهٔ (طالبان) پاکستان سقوط داده و حاکمیت طالبان را در آنولا مستقر ساخته و اعلام امارت کنند و به این ترتیبدر یک قلمرو دو دولت را بجان هم بیاندازد، آنها خوب میدانند که یکطرف یعنی دولت افغانستان برای حفظ نوامیس ملی، حاکمیت ملی، حفظ دستآورد های دیموکراتیک و مردمی، تمامیت ارضی کشور مکلف به دفاع مشروع از کشور و مردم میباشد و در طرف دیگر کفتاران وحشی تربیت شده پاکستان را که یقیناً پرداخت مصارف نظامی، تسلیحاتی و لوژستیکی آنرا امریکا عهده دار گشته است زیرا پاکستان در وضعیت موجود اقتصادی هرگز توان پرداخت همچو مصارف گزاف جنگی را ندارد بجان مردم ما انداخته و خانه جنگی شدت پیدا کرده و تجاوز عریان خارجی را به جنگ داخلی تبدیل کنند.

از تحلیل این حالات میتوان نتیجه گیری کرد که اوضاع در جهان و در جنوب آسیا آبستن صف بندی های جدید سیاسی – نظامی میباشد. امریکا دیگر توان اقتصادی رویارویی نظامی و ادارهٔ جهان را از دست داده است. بحران های اجتماعی در آمریکا فراگیر شده اند و اعتراضات اجتماعی روز تا روز شدت یافته است. این بحران ها در روند و نتایج آخرین انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده امریکا به نحو خشنونت آمیزی ظاهر شدند. همچنان حاکمیت موجود یا حاکمیت ترامپدر پی نجات سرمایه داری بوسیلهٔ حمایت دولتی بود. جنگ تجاری با چین و اعمال تعرفه ها، بازگرداندن مشاغل با اعمال فشار به شرکتهای بزرگ چند ملیتی خاصتاً شرکت های فعال چون  (گوگل، مایکروسافت، اپل و ...)، خارج شدن آمریکا از توافق های بازار آزاد و نظایر آن همه در عمل برخلاف شعار گلوبالیزم «بازار آزاد» حمایت دولت از سرمایه بود. شعار ترامپ مبنی بر«بازگرداندن دوباره ی عظمت آمریکا» محمل سیاسی این سرمایه داری دولتی است که در عرصه ی جهانی در مسیر جنگ سرد با چین حرکت میکند. در سطح منطقه شاخصهای بیان شده درمصاحبه وزیر خارجه ایران با مدیر مسئول تلویزیون طلوع، ملاقات های اخیر مقامات افغانی با مقامات ایرانی و رهبران جمهوریت های آسیای میانه،نظریات اشتراک کننده گان کنفرانس های اخیر وزارت خارجه افغانستان برای اجماع منطقوی و مصاحبه معاون پیشین دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی وزارت خارجه ایران به ایرنا که گفته است: «ایران با اصل و اساس گفت‌وگوهای بین‌الافغانی موافق است و تاکید دارد که بحران داخلی افغانستان راه‌حل نظامی ندارد اما افزوده که انتقاد ایران به متدلوژی و شیوه‌ای است که از سوی آمریکا برای حل بحران افغانستان در پیش گرفته شد. در واقع روش آمریکا موجب شده یک طرف از طرفین گفت‌وگوهای صلح بی‌جهت دچار توهم شده و زیاده‌خواهی‌هایی کند و با طرح مطالبات حداکثری و بدون انعطاف‌پذیری، عملا دولت مرکزی افغانستان را نادیده بگیرد.»همه وهمه میرساند که مردم ما اگر به آگاهی و درک منافع ملی رسیده باشند متحدانه در کنار دولت قرار گیرند، دولت مقتدر ملی شان میتواند در سطح بین المللی از جایگاه با اعتبار در این صف بندی های جدید ممثل ارادهٔ مردم افغانستان قرار گرفته و در راستای منافع ملی کشور ما با یک اجماع منطقوی و بین المللی در مبارزه با تروریزم، افراطیت و خشکانیدن منابع تمویل این پدیدهٔ شوم مبادرت ورزد. پس راه برون رفت از این معضل اجتماعی، سیاسی و نظامی فقط و فقط مبارزه بی امان همهٔ مردم متحدانه در کنار قوای مسلح کشور و ارگانهای تأمین نظم عامه علیه تمام غلام بچگان پاکستانی چون طالب، داعش، القاعده، دارو دسته مافیایی زور گوی، قانون شکن عبدالله عبدالله میباشد. پس مردم ما باید این وظیفه مبرم را درک کنند که سیاست پاکستان میتواند در برابر افغانستان با درنظرداشت منافع جانبین رقم بخورد اگر این ذرایع و وسایل که پاکستان بوسیلهٔ آنها در تار و پود جامعهٔ ما رخنه کرده است نابود و ازدسترس اش خارج گردد.

 

هلند۲۴ دسمبر ۲۰۲۰

 

 

 


بالا
 
بازگشت