مهرالدین مشید

 

سکوت مرموز آمریکا در برابر روابط آشکار طالبان با القاعده

طالبان و القاعده دو بازوی جدا ناپذیر هراسی افګنی و بازی های پنهان امریکا

طالبان و القاعده رابطۀ دیرینه و سنتی دارند که این رابطه حتا به پیش از تشکیل تحریک طالبان با شبکۀ حقانی بر می گردد. این شبکه قوی ترین و منظم ترین نیروی چریکی جنگهای متعدد در افغانستان است که در اوایل دهه 1970میلادی یعنی در زمان جنگ افغانستان  توسط مولوی جلال الدین حقانی تشکیل شد.گفته می شود این گروه منشعب از طالبانی است که در شهر میران شاه پاکستان مستقر بودند. بنیانگذار شبکه حقانی جلال الدین حقانی در دهه 70 و 80 میلادی به عنوان رهبر چریکی برجسته معرفی شد. جلال الدین عضو قبیله پشتون زدران از ولایت پکتیا افغانستان، در مدارس خصوصی مذهبی افغانستان و پاکستان تحصیل کرده بود. از سال 1976 تا 1979میلادی جلال الدین به همراه حکمتیار و برهان الدین ربانی، عضو کمیته اجرایی حزب اسلامی، به رهبری فرمانده مشهور مجاهدین «محمد یونس خالص بابا» بود که از افراطی ترین جنبش های مقاومت ضد شوروی به شمار می رفت. 

جلال‌الدین حقانی، از جمله کسانی بود که در دهه ۱۹۸۰ میلادی با نیروهای اتحاد شوروی (سابق) در افغانستان می‌جنگید. در آن زمان نیروهای مجاهدین از حمایت آمریکا برخوردار بودند. در سال ۱۹۹۵ شبکه حقانی با نیروهای طالبان وارد همکاری شد و دو گروه در عملیاتی مشترک در سال ۱۹۹۶ موفق به تسخیر کابل شدند. در سال ۲۰۱۲ ایالات متحده شبکه حقانی را یک گروه تروریستی شناخت.به عقیده برخی ناظران، پیوندهای عمیق میان این شبکه و سازمان های استخباراتی و نظامی پاکستان و به تبع آن جهان، از عمده ترین دلایل رشد خزنده شبکه تروریستی حقانی بوده و به این شبکه امکان داده است؛ تا به دور از پروژه جهانی مبارزه با تروریزم به رهبری ایالات متحده به رشد و گسترش دامنه فعالیت های خود بیافزاید.با اینهمه اخیرا فعالیت های این گروه به صورت مشهودی، مورد توجه امریکا قرار گرفته است. امریکا آن را در شمار گروه های تروریستی قرار داده و در این اواخر نیز مسئول مالی این شبکه در اسلام آباد به ضرب گلوله افراد مسلح ناشناس، کشته شد.این تحرکات در کنار تشکیل نیروی ویژه ای به منظور درهم کوبیدن هسته های رهبری این شبکه از سوی امریکا، این شبکه را در سطح دیگر سازمان ها و شبکه های تروریستی مانند طالبان و القاعده، مورد اهمیت و توجه قرار داده است.با این حساب، برخی تحلیلگران، پیش بینی می کنند که این امر، در آستانه خروج نیروهای خارجی از افغانستان می تواند به معنای طرح این شبکه به مثابه یک خطر جدی امنیتی برای آینده ثبات و امنیت در افغانستان در کنار تهدیدهای دیگری مانند طالبان و القاعده باشد.براساس این تحلیل، با بزرگنمایی معضل مبارزه و سرکوب گروه تروریستی حقانی، ایالات متحده و متحدان نظامی آن امکان می یابند؛ تا آن را به آسانی جایگزین طالبان و القاعده کرده و به این ترتیب، ادامه ماموریت خود به بهانه مبارزه با تروریزم را توجیه نمایند.

شبکۀ حقانی توانسته تا به کمک نظامیان پاکستان رابطۀ گسترده ای را با تمامی شبکه های تروریستی مانند حزب اسلامی ترکستان غربی که رهبر پیشین آن یلداش بود و همچنان با حزب اسلامی ترکستان شرقی برقرار نماید. چنانکه هندوستان تایمز، به نقل از ریاست عمومی امنیت ملی، گزارش دادکه ۱۰ نفر از شهروندان چین به اتهام جاسوسی در افغانستان بازداشت شده‌اند.در این گزارش، آمده است که این افراد، با همکاری اداره‌ی استخباراتی پاکستان (آی‌اس‌آی)، در افغانستان فعالیت داشتند. هم‌چنان این افراد، با اداره‌ی استخباراتی چین نیز در ارتباط بودند. هندوستان تایمز، به نقل از منابعی گفته است که چین از حکومت افغانستان خواسته تا این موضوع را افشا نکند. در گزارش آمده است که دو نفر از بازداشت شدگان با شبکه‌ی حقانی ارتباط داشته‌اند. یکی از افراد بازداشت‌شده، در منطقه‌ی شیرپور کابل رستورانت داشته است. بر اساس گزارش، یکی از این افراد، در مورد طالبان، القاعده و مسلمانان اویغور در کنر و بدخشان، اطلاعات جمع‌آوری می‌کرد. بر اساس گزارش، این افراد، قصد داشتند تا با همکاری آی‌اس‌آی، رهبران مسلمان اویغور در افغانستان را ترور کنند .در گزارش آمده است که از نزد افراد بازداشت‌شده، تجهیزات نظامی نیز به دست آمده است. گفتنی است که افغانستان با ایالت سیکیانگ چین، جایی که مسلمانان اویغور زندگی می‌کنند هم‌مرز است.در گزارش هم‌چنان آمده است که این افراد قصد داشتند تا شاخه‌ی جعلی جنبش اسلامی ترکستان شرقی را تاسیس کنند تا از این طریق، این جنبش را تحت نفوذ خود قرار دهند؛ اما باز هم امریکا از دیرباز تاکنون نسبت به عملکردهای هراس افکنانه شبکه تروریستی حقانی بی اعتنا بوده است. این شبکه به اندازه ای مورد بی اعتنایی امریکا قرار داشته که حتی تا همین اواخر، امریکا آن را یک گروه تروریستی نمی دانست.شبکه حقانی از بقایای گروه هایی است که در زمان جهاد مردم افغانستان علیه شوروی، با حمایت برخی قدرت های خارجی و منطقه ای، در این مبارزات نقش ایفا کرد و از آن زمان تاکنون به مثابه یک گروه شبه نظامی تندرو به فعالیت های خود در مناطق قبایلی افغانستان و پاکستان ادامه داده است.رهبران این گروه خود را فرمانبر ملاعمر؛ رهبر طالبان می دانند و ستیزه خود در برابر دولت و نیروهای خارجی را بخشی از جهاد طالبانی قلمداد می کنند.این گروه مسئول حملات سنگین و مرگبار در افغانستان سال های اخیر شناخته می شود و حتی شماری از کارشناسان مسایل امنیتی می گویند که طراحی و اجرای برخی از پیچیده ترین و مرگبارترین حملات در مناطق حساس و حفاظت شده کابل، کار تئوریسین های این شبکه تروریستی بوده است.شبکۀ حقانی که اکنون بوسیلۀ جلال الدین حقانی فرزند حقانی رهبری می شود، رابطۀ نزدیکی با استخبارات پاکستان دارد و گفته می توان که این شبکه بر شورای کویتۀ طالبان نفوذ قوی دارد. با توجه به پیشینۀ رابطۀ شبکه حقانی با استخبارات پاکستان، گفته می توان که این شبکه رابطۀ نزدیکی با القاعده دارد و در واقع پل ارتباط میان القاعده و طالبان است. تا کنون اسناد و شواهد زیادی بدست آمده که از رابطۀ تنگاتنگ القاعده با طالبان حکایت می کند. شگفت آور این که طالبان روابط خود با القاعده را حتا پس  از امضای توافقنامه با امریکا قطع نکرده اند.

چنانکه نیرو های امنیت ملی در ۲۵ اکتبر ۲۰۲۰دریک عملیات موفقانه ابومحسن مصری فرد شماره دوم القاعده و فرماندۀ ارشد این شبکه در شبۀ قاره هند را کشتند. مصریکهبهنامحصامعبدالرووفنیزشناختهمی‌شد،بهایمنالظواهری،رهبرالقاعده،نزدیکبودودرکنارطالبانوشبکهحقانیگماشتهشدهبود. براساسایناطلاعات،اوازحملاتیازدهمسپتامبربهآمریکانیزآگاهبودوبرایاطلاعاتیکهمنجربهبازداشتیاکشتنویشود،پاداشتعیینشدهبود. اینعملیاترابطهتنگاتنگطالبانباالقاعدهرا ثابت کرد کههمچنانادامهدارد. سنگبنایتوافقنامهماهفبروریآمریکاباطالبانقطعاینرابطهواقدامطالبانعلیهالقاعدهاست. انتظار می رفت کهاینعملیاتتاثیرجدیبردیدگاهآمریکادربارهآیندهتوافقباطالبانخواهدگذاشت؛ اما امریکایی ها با توجه به قرار های مخفی که باطالبان دارند، آن را دست کم گرفتند. این در حالی است که مقام های افغانستان گفتند، کشتهشدنفرددومشبکهالقاعدهدرغزنینشانمی‌دهدکهگروهطالبانباوجودتوافقباآمریکا،هنوزارتباطتنگاتنگباالقاعدهوسایرشبکه‌هایتروریستیدارد. پیش از این سازمانمللمتحدگزارشدادهبودکهایمنالظواهری،رهبرالقاعده،وشماریازاعضایارشداینسازماندرافغانستانحضوردارندوروابطالقاعدهباگروهطالباننیزادامهدارد. تیمنظارتیشورایامنیتسازمانمللدرگزارشیباعنوان «پشتیبانیتحلیلیوتیمنظارتبرتحریم‌هادربارهداعش،القاعدهوافرادواشخاصوابسته»،تعدادجنگجویانالقاعدهدرافغانستانرابین۴۰۰تا۶۰۰نفرتخمینزدهاست. درآنگزارشآمدهاستکهشاخهشبه‌قارهالقاعدهبهاسمگروهطالبانفعالیتمی‌کندودرفبروریسالجاری،ایمن‌الظواهریبایحییحقانی،یکیازاعضایارشدشبکهحقانی،دیدارکردهاست.

همچنان به تاریخ ۱۶ نوامبر ۲۰۲۰نیروهای امنیتی افغانستان مدعی شده‌اند که محمد حنیف، معاون گروه القاعده برای بخش آسیای جنوبی را در ولسوالی بکواه ولایت فراه کشته‌اند. محمد حنیف، مشهور به ضرار ساکن اصلی منطقه ناشم آباد کراچی پاکستان بود.  وی در منطقه‌ای از بکواه با خانواده‌اش زندگی می‌کرد که در کنترل گروه طالبان است و او رهبری حمله طالبان به نیروهای امنیتی را به عهده داشت.در سال ۲۰۱۴ و پس از آن که اعضای شبکه القاعده و حامیان تندرو پاکستانی آن‌ها که از وزیرستان شمالی وارد افغانستان شدند، شمار زیادی از اعضای پاکستانی القاعده در عملیات نیروهای خارجی و آمریکایی در این کشور کشته شدند. در میان این افراد تندرو کشته شده، نقش محمد حنیف به این دلیل قابل توجه است که پس از حملات یازدهم سپتامبر در آمریکا، او به ایجاد راه‌های ارتباطی و همکاری میان شبکه القاعده و طالبان افغانستان و جهادی‌های پاکستان کمک می‌کرد.پنتاگون و سازمان ملل هم همکاری طالبان با شاخۀ القاعدۀ هند و سایر شاخه های این شبکه تایید کرده اند. محمد حنیف، پس از سقوط حکومت طالبان در افغانستان نقشی برجسته در حملات دهشت‌افگنانه علیه دولت پاکستان نیز داشته است. چنانکه محمد حنیف در سال ۲۰۰۲ بخیث طراح حمله به پرویز مشرف شناخته شده است. وی با عمران صدیق به اتهام دست داشتن در قتل مشرف بازداشت شد و اما پس سپری کردن هشت سال حبس از زندان آزاد شد.

محمد حنیف در آغاز عضویت گروۀ "حرکت المجاهدین" را داشت. این گروه یکی از اولین گروه‌های جهادی در پاکستان است که در نخست برای همکاری با تنظیم‌های جهادی که علیه تهاجم شوروی فعالیت داشتند، ساخته شد. این جنبش سپس فعالیت‌هایش را در منطقه کشمیر زیر اداره هند آغاز کرد و در کنار آن در زمان حاکمیت طالبان نقش فعالی در جنگ‌های این گروه برای تصرف مناطق شمالی نیز بازی کرد. گروه حرکت المجاهدین در کنار ایجاد رابطه میان گروه‌های جهادی پاکستان، همچنین ارتباطی میان گروه‌های دیگر جهادی و به همین ترتیب با شبکه القاعده در افغانستان ایجاد کرد. این گروه پس از یازدهم سپتامبر در زمینه‌سازی پناهگاه‌ها و مخفی‌گاه‌هایی برای اعضای القاعده و بیرون شدن از مخفیگاه‌ها در پاکستان نقش مهمی داشته است. محمد حنیف پس از حملات یازدهم سپتامبر، به رهبری عمران صدیقی، یکی دیگر از جهادی‌های ساکن ناظم آباد راهش را از گروه "حرکت مجاهدین" جدا کرد و گروهی به نام "حرکت المجاهدین العالمی" بنیان گذاشت.

همچنین محمد حنیف و صدیق در حمله به کنسولگری آمریکا در کراچی و همچنین به موتر حامل مهندسان فرانسوی انجام دادند و این نخستین بار بود علیه منافع کشورهای غربی در پاکستان حمله می‌شد. بنابر اعلامیه‌های مختلف شبکه القاعده و طالبان پاکستانی به نظر می‌رسد که جدا از کراچی برخی از گروه‌های مسلح مشهور ایالت پختونخواه به خصوص پس از یازدهم سپتامبر و رویداد حمله به "لال مسجد" با "حرکت المجاهدین" علیه دولت پاکستان وارد همکاری شدند. بدر منصور، فرمان شینواری، عبدالولی مومند (عمر خالد خراسانی) و قاری شکیل نیز از جمله همین افراد بودند. بدر منصور و فرمان شینواری بعدها از جمله رهبران مهم القاعده پاکستان شدند. به همین گونه خراسانی و شکیل برای احیای دوباره تحریک طالبان پاکستان نقش بارزی بازی کردند.

در سال ۲۰۰۸ و بعد از کشته شدن و دستگیر شدن اعضای "حرکت المجاهدین العالمی" از سوی اداره‌های امنیتی پاکستان این شبکه در کراچی از بین رفت و اعضای باقی‌مانده آن به وزیرستان رفتند و به القاعده پیوستند. در سال ۲۰۱۰ دادگاه عالی ایالت سند حکم رهایی محمد حنیف و عمران صدیقی را صادر کرد. آن‌ها نیز پس از رهایی از زندان به وزیرستان رفتند و آنجا به رهبران مهم شبکه القاعده مبدل شدند.  هسته مرکزی القاعده هم مسئولیت‌های مهمی را به این دو نفر سپرده بود چون در یک برهه مهم پاکستان کارهای قابل توجهی انجام داده بودند. عمران صدیقی، رهبر مراکز آموزشی القاعده در وزیرستان و محمد حنیف هم مسئول استخدام افراد جدید پاکستانی و آموزش‌های نظامی به این افراد شد. عمران صدیقی در وزیرستان به نام مستعار شیخ ولی الله و همچنین محمد حنیف به نام‌های ضرار، ایوب، نسیم و عبدالله شناخته می‌شد. پس از ساخته شدن شاخه شبه قاره هند شبکه القاعده به رهبری صدیقی، محمد حنیف نیز به او پیوست. بنابر اطلاعات ادارات امنیتی پاکستان و اخبار پخش شده از سوی شبکه القاعده، عمران صدیقی در ۲۰۱۴ بعد از عملیات ارتش پاکستان در وزیرستان و در هنگام فرار به سمت افغانستان توسط حمله یک پهپاد آمریکایی کشته شد و به این ترتیب پس از آن محمد حنیف، مسئولیت رهبری افراد صدیقی را به عهده گرفت و بعدتر مسئولیت معاونت القاعده در شبه قاره هند به او سپرده شد.جدا از محمد حنیف، رهبران کشته شدۀ دیگر شاخه شبه قاره هند القاعده نیز در گذشته با طالبان افغان ارتباطات و همکاری‌هایی نزدیک داشته‌‌‌‌‌اند. افرادی که به رهبری القاعده قبل از یازدهم سپتامبر در کنار طالبان در افغانستان جنگیده بودند، به پاکستان برگشتند و جنگ علیه دولت پاکستان را آغاز کردند و این جنگ را جنگ دفاع از طالبان می‌خواندند. اکنون از یکسو برای طالبان افغان قطع رابطه با القاعده یک چالش بزرگ است اما از سوی دیگر با توجه به پیشینه آنها این خطر وجود دارد که اعضای خارجی القاعده در افغانستان در آینده گام‌هایی بردارند که می‌تواند برای طالبان مشکلات زیادی ایجاد کند. به همین خاطر برای بسیاری این سوال ایجاد شده که آینده القاعده در افغانستان چگونه خواهد بود؟

در عین زمان یک ګزارش سازمان ملل نیز از رابطۀ تنگاتنگ طالبان با القاعده پرده برداشت. این گزارش گزارش نشان می‌دهد که القاعده از توجۀ رهبری طالبان بر گفت‌وگوهای صلح با ایالات متحدۀ امریکا نگران است. بربنیاد این گزارش، اعضای القاعده می‌خواهند حلقه‌هایی را از میان طالبان و فرمانده‌هان این گروه، در برابر گفت‌وگوهای صلح تشویق کنند.در بخشی از این گزارش آمده‌است: «بسیاری از گروه‌های هراس‌افگن در افغانستان به‌گونۀ گسترده با طالبان و القاعده رابطه دارند... در حدود هشت تا ده هزار هراس‌افگن خارجی به‌شمول جنگجویان داعش در افغانستان حضور دارند. شمار بزرگ این جنگجویان در همسایه‌گی‌های افغانستان استند و بیشترین آنان پاکستانی استند.»

شگفت آور این است که با وجود شواهد زیاد که از رابطه میان طالبان و القاعده پرده بر می دارد و اما بازهم این پرسش در افکار همگان خطور می کند که چه زد و بند های پنهانی میان طالبان و آمریکا وجود دارد که در برابر عدم قطع روابط طالبان با گروه های القاعده و جیش محمد و حزب اسلامی ترکمنستان سکوت مرگبار اختیار کرده اند. چنان که امروز رسانه های بین المللی به‌نقل از یکی از فرماندهان طالبان خبر دادند که طالبان هنوز روابط شان را با گروه های تروریستی مانند القاعده و حزب اسلامی شاخه های غربی آسیای میانه و شرقی سینکیانگ چین قطع نکرده اند که به دام افتادن جاسوس های دو طرفهء چینایی گواه آشکار بر این ادعا است و آنان اعتراف کرده اند که با شبکهء حقانی و آی اس آی پاکستان رابطه دارند‌. شگفت آور این است که مقام های امریکایی در این رابطه موضعی روشن نگرفته و خاموشی اختیار کرده اند. این مسئله گمانه زنی هایی را برانگیخته است که میان طالبان و آمریکا معامله های پنهانی وجود دارد که آنان را در برابر این حوادث وادار به سکوت کرده است. مردم هراس از آن دارند که مبادا آمریکا با استفاده از اختلاف و موجودیت ناهماهنگی ها در کابل بار دیگر دست طالبان را و ورود آنان را به کابل زمینه سازی کند. از اشارهء امروز معاون اول ریاست جمهوری مبنی بر عدم تمایل طالبان به صلح و تلاش آنان برای پیروزی، فهمیده می شود که او نیز نگران چنین چیزی است. هرچند گمانه زنی هایی هم وجود دارد که این سکوت را بابی برای خروج نیرو های امریکایی تا ۱۵ جنوری تلقی می کنند و مقام های آمریکایی به دستور ترامپ در این زمینه چیزی نمی گویند که این نشانهء آشکار شکست آمریکا در افغانستان است. آمریکایی ها هر اهدافی را که در پشت این سکوت خود جستجو می کنند، مربوط خود شان است و اما نگرانی مردم افغانستان از بازی های پشت پردهء آمریکا با طالبان است که خطر آن به گونهء جدی کشور و مردم افغانستان را تهدید می کند. این موضع مبهم آمریکا برای حکومت قابل تانی است و تا پیش از آنکه کار از کار بگذرد، دست به عمل بزند و هوشیاری را پیشه کند.

این در حالی است که کارشناسان آمریکایی از انتظار القاعده در پیوند به خروج نیرو های امریکایی از افغانستان خبر می دهند و می گویند که‌همین اکنون القاعده به جنوب آسیا و بویژه بیشتر به هند تمرکز کرده اند. از بازداشت و کشته شدن شماری رهبران القاعده در افغانستان مانند محمد حنیف معاون شاخهء القاعده در هند فهمیده می شود که القاعده مرکزیت خود را در جنوب آسیا در هند انتقال داده است و مصروف احیا و تقویت سازماندهی خود است. آگاهان که در مورد القاعده تحقیقات می کنند و ناظر بر فعالیت های این گروه هستند، بدین باور اند که اکنون القاعده در افغانستان و پاکستان فعالیت های پراگنده دارند و اما منتظر خروج نیرو های امریکایی از افغانستان هستند. اکنون القاعده و داعش در افغانستان فعالیت های مستقل و کمتر مشترک دارند. هرچند این دو گروه با شبکهء حقانی رابطهء سمتی دارند و اما اسنادی که تا کنون از امنیت ملی افغانستان بدست آمده است، از رابطهء تنگاتنگ داعش با شبکهء حقانی سخن می گوید. احتمال دارد که حقانی شاخه ای را به نام داعش ایجاد کرده تا شماری فعالیت های تروریستی خود را زیر نام آن پنهان کند و شاید این شاخه با داعش که در افغانستان فعالیت می کند، از لحاظ داشتن اهداف با داعش اصلی متفاوت است و داعش اصلی بنا بر تفاوت اعتقادی در افغانستان چندان جای پای ندارد. گفته می توان که طالبان و شاخهء داعش حقانی با داعش مخالف باشند و اما طالبان از لحاظ سنتی با هر دو شبکه روابط تنگاتنگ و در شماری موارد فعالیت های هماهنگ دارند. زیرا القاعده با شبکهء حقانی طالبان روابط دیرینه ای دارد و رهبران آن پیشینهء فعالیت های مشترک با شبکهء حقانی در دوران جهاد افغانستان با یکدیگر دارند. از این رو جدایی طالبان با القاعده ناممکن است. چنانکه ملاعمر امارت خود را با اسامه رهبر القاعده تعویض کرد. هرگاه او حاضر به تحویلی اسامه به آمریکایی ها می شد و بدون تردید آمریکا با طالبان کاری نداشت و شاید برای آنان امتیازات هم می داد و اما ملاعمر نخواست برادر مسلمان خود را به کافران تسلیم کند و این خیانت ننگین را جبران کرده نتواند. حالا هم رابطهء طالبان با القاعده کمتر از آن رمان نیست ک هرگونه ساده پنداری در این مورد حماقت است. القاعده نا زمانی در کنار طالبان خواهد بود که طالبان آن را از خود ترک نکنند و طالبان هم هیچ گاهی القاعده را از خود نخواهد راند. آمریکایی ها به این نکته باورمند اند و از همین رو است که از رابطه میان طالبان و القاعده چشم پوشی می کنند.

شباهت ها و اختلاف نظر ها میان طالبان و القاعده

طالبان و القاعده از لحاظ اعتقادی و سیاسی دارای یک سلسله اختلاف ها و شباهت هایی اند که در کل خطوط اعتقادی و فکری و سیاسی آنان را به گونۀ جداگانه به تصویر می کشد. رهبرانالقاعدهگرچهبهصورتسنتیبا طالبان بیعتکرده اند،امادرعملجایگاهیبرایاینگروه قایلنیستند. چنانکه طالبان پس از تصرف کابلقوانینوبرداشتافراطیخودازاسلامراارائهکردهودیدنتصاویرتلویزیونراحراموسینماهایکابلراتخریبکردند؛ امارهبرالقاعدهپیام‌هایخودرابهصورتتصویریبرایتماممردمجهانمخابرهمی‌کرد. گروۀ طالبان در در۱۰اکتبرسال۱۹۹۴میلادیدراوججنگ‌هایداخلیافغانستان وارد منطقۀ سپین بولدک شدند و خود را «تحریکاسلامیطلبایکرام»خواندند. این گروه در اصل به گفتۀ بینظیر بوتو با روزنامۀ لوموند فرانسوی در سال ۲۰۰۱ با حمایت مالی عربستان و سیاسی امریکا و اجرایی پاکستان بوجود آمد.ازشعارجهادباشرکوکفرواینکههرکسکشتهشودبهبهشتخواهدرفتباعثشداینگروهخیلیزودپیروانزیادیازافغانستانوپاکستانپیداکنند. طالبانپاکستاندرسال۲۰۰۷میلادیباهدفاستقرارحکومتاسلامیوجاریکردنقوانینشرعدرپاکستان،واردمبارزهمسلحانهشد. این ګروه توانست با برداشت های انحرافی از اسلام و شعار های کذایی جهاد با شرک و کفر در میان مردم ناآگاه از دین و احساساتی در افغانستان و پاکستان پیروانی پیدا کنند. طالبانپاکستاندرسال۲۰۰۷میلادیباهدفاستقرارحکومتاسلامیوجاریکردنقوانینشرعدرپاکستان،واردمبارزهمسلحانهشد.

طالبانبعدازاعلامموجودیتازسویملاعبدالمناننیازیسخنگویرسمیخوددراواخرسال 1994 برگزاریامنیتوثباتوجمع‌آوریسلاحازدستقبایلمختلفوتوقفراهزنی‌هاوسرقتوغارتراهدفاصلیموجودیتخوداعلامکردند،امامدتیبعدکهبرتعدادیازولایت هایافغانستانمسلطشدهومحبوبیتنسبیدرمیانمردمپیدا،اهدافوبرنامه‌هایخودراتوسعهدادهوخواستاربرپاییدولتاسلامیشد. اینموضوع راملاعمررهبراینجریاندرفبروریسال 1996مطرحکرد. طالبان پس از یک ماه از اعلام موجودیت ولایت قندهار را تصرف و در ۲۶ سپتمبر۱۹۹۶ کابل را به تصرف خود درآوردند. آنان با ورود به کابل به دستور آی اس آی نجیب و برادرش شاه پور احمدزی را در چهارراهی آریانا حلق آویز کردند، بر سه برچهارم حصۀ خاک افغانستان مسلط شدند و نام حکومت خود را امارت اسلامی خواندند. کشورهایپاکستان،اماراتمتحدهعربیوعربستانسعودیتنهاکشورهاییبودندکهطالبانرابهرسمیتشناختند.

منشورتاسیسطالبان

برقراریدولتاسلامیبهروشخلفایراشدین.

۱ -اسلامدینهمهملتودولتباشد

۲ -قانونکشوربرگرفتهازشریعتاسلامباشد

۳ -  علماوافرادمتعهددرپستهایدولتیباشند

۴ -ریشهتعصباتقومیوقبیلهایبرکندهشود

۵ -  جانماوآبرویاهلذمهحفظشودومطابقشریعتاسلامیباآن‌هاتعاملشود

۶ -   مناسباتباکشورهاوسازمان‌هایاسلامیافزایشیابد

۷ -مناسباتسیاسیبادولت‌هایاسلامیبرپایهموازینشرعتعریفشود

۸ -برحجابزنتاکیدشود

۹ -   هیئت‌هایامربهمعروفنهیازمنکر [بنابرالگویوهابیتسعودی] درتمامیمناطقدولتایجادشود

۱۰-   مبارزهباجرائماخلاقی،موادمخدروفیلم‌هاوتصاویرغیراخلاقیشدتگیرد

۱۱-دادگاه‌هایشرعیمستقلشود

۱۲- یکروشاسلامیبرمدارسودانشگاه‌هامسلطشود.

۱۳ -  اقتصادکشوراسلامیشود

۱۴- ازکشورهایاسلامیبرایبازسازیافغانستانکمکگرفتهشود

۱۵ -زکاتواموالعمومیدرپروژههایعامالمنفعههزینهشود.

اینمفاهیم،در واقع مفاهیمناباسلامیبودکهدرآغازچشمهربیننده‌ایرابهخودخیرهمی‌کند،اماعملکردفرقه‌ای و قومی و فبیله ای طالبانودیدگاههایتنگنظرانهآن‌هاجاییبرایاجرایواقعیاینمفاهیماصیلباقینگذاشت. بویژهاینکهریشهاصلیطالبانبرگرفتهازآموزه‌هایوهابیبودکهمبتنیبراصلتکفیرغیراستوار است.

مردمافغانستانبهعلتخستگیازجنگ‌های دوامدارداخلی،طالبانراترجیحدادند،اماطالبانبادیدگاهیبستهوافکاریدگمبامحیطوجهانبرخوردکردندوبهنوعیبابازگشتبهنگرش‌هایافراطگرایانهمذهبیومردم را تحت فشار قرار دادند که نارضایتیقشرکثیریازمردمافغانستانرافراهمساختند. آنهانامحکومتافغانستان راازجمهوریاسلامیبهامارتاسلامیافغانستانتبدیلنمودهورهبرخودملامحمدعمررابهعنوانامیرالمؤمنینمعرفیکردند.  طالبان به زنان اجازۀ کار ندادند و قیودات شدیدی بر بیرون شدن آنان از خانه وضع کردند. مردان را به زور روانۀ مسجد کرده و ریش های بلند را بر مردان اجباری نمودند.

طالباندرزمان حاکمیت شان مرتکبجنایت‌هایوحشتناکیشدند،یکیازمهمتریناینجنایت‌هانسلکشیمسلمانانشیعهمنطقههزارهبود. طبقگزارش‌هاینهادهایبین‌المللیحقوقبشری،طالباندردورهٔحاکمیتخوددستبهکشتارهزارانتنازمردمشیعههزارهزدند. قتل‌عاممردمهزارهدرشهرمزارشریفدرماهآگیستسال۱۹۹۸رویدادوهزارانتنازمردمهزارهدرطیچندروزکشتهشدند.

حلقهرهبریطالبانراکسانیتشکیلمی‌دهندکهتعدادیازآنانهیچ‌گاهدیدهنشدهوبارسانه هاصحبتنکردندو حتاتصویریازآنانهم مشاهدهنشده ‌است. طالبانازسازماندهیقویبرخوردارنیستند، برنامۀ کاری روشن نداشته و حتا کارت‌هایعضویتبرایاعضایخودنداردتاآنهاراسازماندهیکند. طالبانمدعیاندکهیکحزبنبودهوبههمینعلتنمی‌خواهندبهساختارهایاداریحزبیپایبندباشند. باوجودشوراهایمتعددیکهدرطالبانوجوددارد،اماتصمیم هایاینشوراهاالزامآورنیست،تصمیماتاصلیرارهبر آنانمیگیردوآزادیکاملدرردیاقبولتصمیم هایشورایعالیدارد.

ملامحمدعمررهبرپیشین طالبانکهاختیاراتگسترده‌ایداشت ودرسال۱۹۹۴یعنیازابتدایشکل‌گیریطالبانبهعنوانرهبرطالباناز سوی ۱۵۰۰ نفر علما انتخابشدوآنان باویبیعتکردند. ملاعمر پس از سقوط کابل شورایی را تاسیس کرد که تحت نظر او کار می کردند. این شورا دارای شش عضو بود و در راس آن ملامحمد ربانی قرار داشد. ملامحمد حسن پس از مرگ ملاربانی جانشین او شد. طالبان دارای یک شورای مرکزی اند که اعضای آن در ابتدای تاسیس۷۰ تن بود و در راس آن ملاحسن رحمانی والی پیشین قندهار قرار دارد. به همین گونه طالبان دارای یک شورای عالی هستند. این شورا اعضای مشخص ندارد و تمام رهبران مشهور طالبان عضویت این شورا را دارند.

شورایوزیران متشکل از وزرای  وزارتخانه ها بود که نشست های منظم داشتند و بیشتر از اعضای این شورا را جوانان تشکیل می دادند. شمار اندکی از وزرای طالبان بدون تغییر ماندند و ملاعمر عمربرایکاستنازهزینه‌هاتعدادزیادیازوزارتخانه‌هاراباهمادغامکردهاست. طالبان دارای یک دارالافتای مرکزی اند که شامل شماری از علمای وهابی برای فتوا در امور شرعی است. مرکزاصلیآندرزمان حاکمیت شان در قندهارورئیسآنمولوینورمحمدثاقببود. عبدالعلیالدیوبندی،شیرعلیشاهونظامالدینشامزیازاعضایاصلیاینمرکزبه شمار می رفتند. طالبان در زمان حاکمیت شان در هر ولایت یک والی داشتند که دارای اختیارات گسترده بود و مسایل مرتبط به ولایت را در آن بررسی می کردند. طالباندرزمان حاکمیت شان دارای یک فرماندهی نظامی بودند که متشکل ازتعدادیازفرماندهاننظامیبود کهمهم‌ترینآنهاملاعبیداللهوزیردفاعومولویجلالالدینحقانیفرماندهمعروفپکتیاومحمدنعیمکوچیازلوگربود.

اعضای شورای داخلی طالبان متشکل بودند ازملامحمدعمررهبر عمومی و ملامحمد ربانی، ملا احسان الله، ملا عباسو ملا پاسانی از جمله اعضای رهبری طالبان بودند. اعضایشورایمرکزی طالبان شامل ملامحمد حسن، ملا نورالدین، ملا وکیل احمد متوکل، ملاشیر محمد ملنگ، ملا عبدالرحمن، ملا عبدالحکیم، سردار احمد، حاجی محمد غوث و معصوم افغان بودند. طالباندر زمان حاکمیت شان بهتدریجافرادزیررادرپست‌هایزیرتعییننمودند. ملا محمد ربانی رئیسشورایکابل؛ ملامحمدغوث، رهبرسیاسیلوگر؛ ملا احسان الله، مسئولسوارهمناطقاشغالی، ملا محمد حسن والیقندهار؛ ملا یار محمد والی هرات؛ ملاشیر محمد استانکزی وزیر خارجه، ملا احسان الله  رئیس بانک؛ ملا امیر خا ن متقی وزیر اطلاعات و فرهنگ، ملافاضل احمد رئیس امنیت ملی و ملا عبدالرقیب وزیر مهاجرین.

طالبانبا دموکراسی مخالف اند ومعتقدند کهدموکراسیحققانونگذاریرابهانسانمی‌دهدوجاییبرایخداقائلنیست. اینگروههیچاهمیتیبرایوضعقانوناساسییاتنظیماموردولتبرایانسانقائلنیستومعتقداستقرآنوسنتدستور هایدولتاسلامیهستند. خلیفهوامیرالمومنینطالبانازسویاهلحلوعقدانتخابمی‌شودومدتزمانمشخصیبرایتصدیاینمنصبندارد. طالباناهمیتزیادیبهظواهردینمی‌دهندوهیئتامربهمعروفونهیازمنکردر زمان حاکمیت شانبازویاجراییطالبانمطابقالگویوهابیتسعودیبرایاعمالبرداشتهایسفتوسختاینجریانازدینتاسیسشدهبود. طالباننه اجازهتشکیلاحزابسیاسیجدیدرادارندونه هم احزابموجودرامی‌پذیرند. آنانایناقدام هارافرقهگراییوقبیله‌ایتلقی می کنندومعتقداستکهایناقدام هاازتعصباتجاهلیاستومشکلاتگوناگونودشمنیوتفرقهدرجامعهایجادمی‌کند.

طالبانازسنتهایدیوبندیکهباسنتهایپشتون هادرآمیختهاندمتاثرهستند. دیوبندیسمنگرشیاساسافرهنگیبودهکهدرپاسخبهرشدسکولاریزم،گسترشنگرشصوفیانه،تاثیرروبهافزایشهندویسمبرمسلمانان،ونیزشکستجنبشهایاسلامیدرمقابلهبااشغالگریانگلیسدرسالهای۱۸۵۰درهندرشدکرد. دیوبندی‌هاشبکهگسترده‌ایازمدارسدینیدرتمامشبهقارههنددارند،بالغبر 20 هزارمدرسهدینیدیوبندیتنهادرپاکستانوجوددارد.

ایدئولوژیسیاسیداعشسلفیتو نزدیک به القاعده است. سلفیتبطورکلییکنگرشسنیاستولیجزءهیچکدامازمذاهبچهارگانهسنییعنیحنفی،شافعی،مالکیوحنبلینیست. سلفی‌هاخودراغیرمقلدمی‌دانندومعتقد اندکهبرایدرکدرستازاسلامبایدمستقیمابهقرآنوحدیثمراجعهکرد. ایننحوهدیدبهشدتنخبهگرایانهاستونسبتبهفرقمذهبیدیگراسلامدیدتحقیرآمیزیدارد. اینخودبینیآنهاراازداشتنپایگاهاجتماعینیرومنددرجامعهبازمی‌دارد. ازنظراستراتژیسیاسیگرچهطالبانبهدنبالتشکیلدولتاسلامیاند،امادیدروشنومدونیدربارهنوعدولتیکهمی‌خواهنددرجهانمدرنایجادکنند،ندارند. طالبانازاینجهتکهسیاسی‌اندبانیروهایاسلامیسنتیویابنیادگرامتفاوت اندوازاینجهتکهدرکروشنیازدولتندارندازاسلام‌گرایانفرق دارند. ازهمینجهتتواناییآنهادرادارهکشوربویژهدرزمینههایاقتصادیبسیارمحدوداست.

عوامل گوناگونی چون؛ جنگ داخلی، هرجومرجوناامنی، فساداخلاقی، فساد اداری، غصب و تاراج زمین ها و دارایی های عامه و شکافطبقاتی، اختلاف های گروهی و قومیاز جمله عوامل داخلی سقوط حکومت مجاهدین به شمار می رود که زمینۀ پیروزی طالبان را فراهم کرد. به همین گونه عواملخارجی پیروزی طالبان؛ کنار نیامدن پاکسان با حکومت استاد ربانی بود؛ زیرا پاکستان همواره به دنبال نفوذ و تسهیل تبادل تجاری با جمهوری های آسیای میانه بود. پاکستان حکومت مجاهدین را متهم به نزدیکی با هند می کرد و آخرین تلاش هایش با تاسیس شورای هماهنگی برای براندازی حکومت استاد ربانی نیز به نتیجه نرسید. از سویی هم منافعآمریکادربرهه‌ایاززمانکاملابامنافعطالبانتطابقداشت،بههمینعلتبودکهدرابتداازبروزآنجلوگیرینکردوبعدهانیزبهحمایتگستردهازاینجنبشوسرپوشگذاشتنبرجنایاتآنپرداخت. آمریکاباهمانانگیزه‌ایکهسازمانالقاعدهراتاسیسوحمایتکرد،بههمانعلتطالبانرانیززیربالوپرخودقراردادتابتواندازآنبهعنواناهرمفشاریبرایاجرایسیاست‌هایخوددرژئوپلتیکخاصآندرمنطقهاستفادهکند. جلوگیریازحضورمنطقه‌ایایران،اهرمفشاربرروسیهوایجادهرجومرجخلاقدرآسیانهمیانهبراساسطرح‌هایمداخلهجویانهازجملهانگیزه‌هایآمریکادرحمایتازطالبانبود.

عوامل دیگری که طالبان را یاری رساند، اسامهبنلادنرهبرسعودیالاصلالقاعده بود کهیکسالبعدازاستقرارنظامطالبانبرایحمایتازاینگروهباهواپیمایشخصیخودواردجلال‌آبادشدومورداستقبالمقاماتطالبانقرارگرفت. ارتباطاتطالبانباالقاعدهباعثشدکهحمله 11 سپتامبرطالبانرانیزبامشکلجدیدروبروسازد.نیروهایطالبانوابستهبهقومیخاصدرافغانستانبودندوتلاشداشتندتانیروهاینظامیخودراازمدارسدینیپاکستانجذبنمایند،اماالقاعدهازکشورهایمختلفگردبن‌لادنجمعشدندتادرکنارنیروهایطالبانبهجنگبپردازند. نیروهایالقاعدهازکشورهاییچونیمن،عربستانسعودی،کویتوچندکشورعربزباندیگرگردبن‌لادنجمعشدهبودندونقطهمشترکمیانتمامایننیروهایعربزبانبودنآنهاست،آنگونهکههمچنانایننیروهاراباعنوانعرب‌افغانمی‌شناسند. اسامه می خواست از ملاعمر استفادۀ دینی و سیاسی کند. بهگفتهنزدیکانبن‌لادن،ملاعمررهبرطالبانچندانازعلومدینیباخبرنبودوحتینمی‌توانستبه‌درستیبهزبانعربیصحبت کند،امابااینوجود اسامهمدعیآنبودکهاسلامیکهاوشناختهومعرفیمی‌کندخالصوناباست،محدودهفکریوعملطالبانحداکثربهمدارسدینیحقانیودر نهایتتاافغانستانوصلمی‌شد. اماعناصرالقاعدهدرهرکجاکهاقداماتتروریستیبااهدافحاصپیشمیآمد،ردپاییداشتند.

اتخریبمیکردند،رهبرالقاعدهپیام‌هایخودرابهصورتتصویریبرایتماممردمجهانمخابرهمی‌کردومشاورانیداشتکهازقدرتشبکهاینترنتباخبربودندوهمیشهخبرنگارانیهمراهداشتتااخبارمربوطبهگروهویراپوششدهند،حالآنکهازرهبرطالبانفقطعکسیدردستاست

رهبرانالقاعدهگرچهبهصورتسنتیبه طالبان بیعت کردند،امادرعملجایگاهیبرایاینگروهقائلنیستند،زمانیکهنیروهایطالبانکابلراتصرفکردهوقوانینوبرداشتافراطیخودازاسلامراارائهکردهودیدنتصاویرتلویزیونراحراماعلامکردهوسینماهایکابلر

و بس.

اکثرپایگاه‌هایثابتنظامیطالبانوالقاعده،بعدازحملهآمریکابهافغانستاننابودشدندوساکنانآنمجبوربه فرار به کوه ها و یا مخفی شدند.ازنظراستراتژیعملیاتینیزایندوگروهتفاوتهائیدارند. طالباندرجهادخوداولویترابهدشمننزدیکمی‌دهد. ایندشمناننزدیکهمانرژیمسکولاروحامیانشان،یعنینیروهایایسافوآمریکادرافغانستاناند. آنهابرایجهادبهکشورهایدیگرنمی‌روندوحتیکمتردرصددایجادگروههایضربتدرداخلآمریکاویااروپاهستند؛ اما دولتاسلامیباتوجهبهساختاروسوابقشدرارتباطباالقاعدهدارایاستراتژیجهانیاست. ایجاددولتاسلامیگاماولدرجهتتوسعهسرزمیناسلامیوایجادخلافتاسلامیاست. ایدهتغییرنامگروهکتروریستیداعشمنشعبازالقاعدهازدولتاسلامیعراقوشام (داعش) بهدولتاسلامیهمازاینجهتبودکهمحدویتملیوسرزمینیراحذفکند. ابوبکرالبغدادیخودراخلیفهمسلمینمی‌دانددرحالیکهملاعمرخودراامیرافغانستان،میدانست.(۱)

القاعدهیکگروهبین‌المللیاستوشعارشوهدفشهمیکشعاربین‌المللیاستوقائلبهتشکیلخاصیازحکومتدرهمهکشورهایاسلامیاستومأموریتخودشراحداقلجهانیوبین‌المللاسلامیمعرفیمی‌کند. القاعده در واقع منشور جهانی دارد و یک شبکۀ جهانی بوده و در بیشتر کشور های جهان فعال است. یکی از دلایل این که تاکتیک های مبارزاتی گروه های تروریستی شباهت با یکدیگر دارند، دلیلش جهانی بودن این شبکه است. این بیانگر همکاری نزدیک میان گروه های تروریستی است. چنانکه روزنامۀ البنا از حملۀ دو فرد مسلح با چاقو در گروزنی مرکز چیچنیا بر پولیس خبر داد که از منطقۀ انگوشیتیا بودند و در یک نانوای در چیچنیا کار می کردند. شماری افراد وابسته به گروه های تروریستی در کابل نیز بازداشت شدند که در نانوایی کار می کردند. القاعده در بسیاری از کشور های افریقایی وعربی حتا در جنوب آسیا و آسیای مرکزی فعال است. اسنادی از خانۀ اسامه بدست آمده است که حکایت از روابط تنگاتنگ القاعده با رهبران ایران دارد. این اسناد به وجود یک رابطۀ رمز آلود بین ایران والقاعده اشاره می کند. حمزه فرزند اسامه از مدت ها بدین سو تحت محافظت ایران زنده گی می کند و اسامه نامه ای به علی خامنه ای نوشته است. توماس جاسلین و بیل روجیو، دو محقق دانشگاهی بنیاد دفاع از دموکراسی ها (اف دی دی)، که اجازه یافتند قبل از نشر مجموعه ای بدست آمده از خانۀ اسامه  آن را مشاهده کنند، در وبلاگ جورنال جنگ طولانی این بنیاد نوشتند که یکی از اسناد تازه نشر شده یک تحقیق ۱۹ صفحه ای از روابط القاعده با ایران به قلم یکی از معاونین بن لادن است. مایک پامپیو، رییس سازمان سیا، ماه قبل در یک سمینار به میزبانی بنیاد دفاع از دموکراسی ها گفت: «رابطه هایی وجود داشته اند و روابطی برقرار می باشند. در برخی موارد ایرانی ها در کنار القاعده کار کرده اند.»

این به معنای آن است که طالبان فعالیت های خود را محدود نگه نداشته اند؛ بلکه شبکۀ گسترده ای از مناسبات را در سطح کشور های منطقه وجهان ایجاد کرده اند و با جلب کمک های مالی و نظامی آنان فعالیت های دهشت افگنی در افغانستان را به پیش می برند. چنانکه آمریکایی ها به اسناد موثقی دست یافته اند که چین برای کشتن سربازان آمریکایی به طالبان پول داده است. این به معنای آن است که چین در تبانی با پاکستان طالبان را کمک های مالی کرده است و ممکن اسلحه و سایر وسایل تسهیلات جنگی در اختیار طالبان قرار داده است. پیش از این چندین بار نماینده گان طالبان زیر پوشش مذاکرات صلح از چین دیدن کرده اند و اطلاعات آمریکایی مشعر به آن است که سفر های طالبان به چین به هدف جلب کمک های چین و هماهنگی کمک های این کشور به طالبان صورت گرفته است. همکاری چین با طالبان دلایل متفاوتی دارد و از جمله تشدید جنگ نیابتی در افغانستان برضد آمریکا و مطمئن ساختن پاکستان از خطر حملهء طالبان و سایر گروه های تروریستی به چین می باشد‌. این که چین توانسته مقاومت ایغور های ترکستان شرقی را بشکند. دلیل این پیروزی همکاری نزدیک پاکستان بوده که جبههء عقبی ایغور ها را مسدود کرده و جلو ورود گروه های تروریستی به چین را گرفته است. زیرا افسار بیش از هفتاد گروهء تروریستی فعال در پاکستان در دست نظامیان این کشور است. اطلاعات جدید آمریکایی ها سرنخ بسیاری رابطه ها را گشوده است و یک سلسله همکاری های رشته ای میان چین و پاکستان و ایران و روسیه را برملا ساخته است که جبههء مشترک برضد آمریکا را تشکیل و جنگ نیابتی در افغانستان را شدن بخشیده اند. این موضوع قدرت دیپلوماسی و استخباراتی پاکستان را به نمایش می گذارد که چگونه طی ۲۰ سال گذشته آمریکایی ها را فریب داده و سر آنان کلاه گذاشته است و ثابت کرده که از آمریکایی ها احمق پولی گرفته است. پاکستان در حالی طالبان را تمویل و تجهیز و به افغانستان صادر می کند و ده ها پایگاه برای طالبان در پاکستان درست نموده و در ضمن جبههء نیرومند تروریزم را تشکیل داده که در ظاهر در صف کشور های مخالف باتروریزم قرار دارد و از کمک های ۳۴ میلیارد دالری آمریکا نیز برخوردار شده است. چیزی که جالب است، احمق ساختن آمریکایی ها بوسیله نظامیان پاکستان است که حاکی از سرافکنده گی کاخ سفید است. پاکستان چنان آمریکایی ها را احمق ساخت که سربازان آن را به بمباران و تلاشی های خانه به خانه ور قریه های افغانستان فرستاد و با مصروف نگهداشتن آمریکا طالبان را دوبار احیا و تجهیز و تمویل نمود. شگفت آور این است که این بازی احمق سازی آمریکایی ها از سوی پاکستان هنوز به شدت ادامه دارد و امتیاز هایی را که در دوحه بدست آوردند و آمریکایی ها از ذکر نام لانه های تروریستی در پاکستان در توافقنامهء دوحه خودداری کردند و این آخرین امتیاز گیری ها و احمق سازی های امریکایی ها است.

این در حالی است که طالبان منشور ملی ودارندوبهدنبالتشکیلامارتاسلامیدرافغانستان هستند طالبانبصورت عمومدودستهاند،یکدستهطالبانملیاندکه در جستجوی رسیدن به قدرت اند و درسطحافغانستانفکرمی‌اندیشندوبهتشکیلحکومتیدرافغانستانفکرمی‌کنند. دستهدومکهکمتردیدهمی‌شودطالبانمنطقه‌ایومحلیاند،یعنیمردمیکههوادارانطالبانهستندسربازانونیازهایمالیطالبانراتأمینمی‌کنند.این‌هاجمعیت‌هایبسیاربزرگیهستندودرهمهولایت ‌هایپشتوننشینافغانستانهستندکهچنداناراده‌ایبرایحکومتکردنندارندودرواقعطالبانراازلحاظسیاسیپشتیبانیمی‌کنند. از این نگاه یکی طالب سیاسی و دیگری هم طالب ملی داریم. این باعث شده که طالبانازابتدادرصددتعاملباشیعیانبودهوشیعهرابهرسمیتشناختهاست. از این روحملاتطالبانماهیتقومیتینداشتهاستودرچارچوبفکریطالبانمقوله‌ایبهنامجنگباشیعهوجودندارد. طالبانازهمانابتداهموارهشیعهرابه‌عنوانبخشیازجمعیتافغانستانبهرسمیتشناختهودرصددتعاملباشیعهبودهاست.

بنا بر ناکام شدن روند ملت سازی و حکومت داری خوب در افغانستان وافزایش فساد، طالبان دست بالاتر پیدا کردند و در نتیجه امریکایی ها از جنگ خسته شدند و از مدیریت بحران افغانستان موفق بدر نشدند و ناگزیر به گفت وگو با طالبان و امضای توافقنامه با آنان شدند. امریکایی ها خواستند تا با توافق با طالبان از هزینۀ ۸/۸میلیارددالری در افغانستانطبقآمار اعلام شده پیش گیری کنند. باتوجهبهنگاهاقتصادیکهترامپبهجنگباافغانستانداردواحساسکردهکهجنگپایانراه‌حلبحراندرافغانستاننیستموضوعمذاکرهراپیشکشیدهاست؛ اماآمریکایی‌هابا توجه به هزینه های هنگفتی که برای ساخت و ساز پایگاهبگرام،گرم‌سیر،قندهار،شورابکوشیندندهراتهزینهکرده اند. منطقیبهنظرنمی‌رسدکهقصدخروجاز افغانستان را داشتهباشند.

از ازاینتوافقاتمنجربهایجادصلحوامنیتدرافغانستاننخواهدشد. زیرا خواستاصلیطالبانرسیدن به قدرت است و تاکنونشیوهحکومتیونظامسیاسیمدنظررادقیقتبییننکردهاندوبدونشکنوعیامارتاسلامیدردستورکاررهبرانطالباناست. از سویی هم گمانه زنی هایی وجود دارد که امریکایی ها نظر تاکتیکیبهموضوعمذاکرهدارندوسعیمی‌کنندبابخشیازطالبانمذاکرهکنندامابخشیازگروه‌هایافراطیکهدرافغانستانحضوردارندهمچنانموردحمایتوپشتیبانیدستگاه‌هایجاسوسیغربی‌هاخواهدبود. موضوعحمایتآمریکایی‌هاازداعشدرافغانستانجدیاست. بدونشکهرنوعتوافقیدرافغانستانصورتبگیرد،ناامنی‌هادرواقعپایاننمی‌پذیرد؛ زیرا داعشدرنزدیکپایگاهآمریکایی‌هادرننگرهارشکلوگسترشیافتهاست.

 

۱ -  https://bit.ly/3pxWVr9

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت