خوشه چین

 

 

بخوانیم  

 عیاران خوشبختی مردم خودرا در بیرون ازاسارت می بینند.  

درآزادی واستقلال کشور همه افراد جامعه ازشخص اول کشور تا بهپایین ترین مسول خودرا به حیث انسان باشرف می یابندو  

چرا ما باشرف زندگی نکنیم.  

مبارزه درجمع عیاران دل شیرمیخواهد.  

روز دشوار هوای سرد پاهای برهنه مرد دلیر میخواهد.  

قربانی مردم خود هستیم نه که مردم ازما.  

ازسیستان تابه خلق سلسله پامیر  

میخواهد.  

بخوانیــــم ترانـــۀ آزادی آزادی آزادی  

بیت بخوانیم استقلال استقلال استقلال  

بنام کشورواحد  

 آفتخار نیاکان سرزمین آریان  

بخوانیم بخوانیم بخوانیم  

ترانۀ آزادی  

آزادی آزادی آزادی  

بخوانیم بخوانیم بخوانیم  

استقلال استقلال استقلال  

بنام سرزمین واحد  

 افتخارنیاکان حوزۀ خراسان  

بخوانیم بخوانیم بخوانیم  

ترانۀ آزادی  

فارغ ازهمه تبعیض  

کشورواحد  

بنام انسان  

کشورافغان  

 

آبی باطرفیت بالا درمیان جوی باظرفیت کم عاقبتش ویرانی زمین ومزرعه میگردد.  

برگرفته ازصفحۀ عتیق عالمیار  

حرف علت نام کردند واو الف یارا  

هرکه را دردی رسد ناچارگوید وای وای  

 

 

به بهانه شش جدی !
اشغال افغانستان در شش جدی
۱۳۵۸ نتنها خلاف تفکر انتر ناسیونالیستی پرولتری بود ،بلکه تخطی صریح از قوانین پذیرفته شده بین الملی نیز بود ! نمونه کمک انتر ناسیو نالیستی را در چین دوران مائو و فرانکو اسپانیا جستجو کنید!  

متن فوق ترجمانی ازوحدت سیاسی دوجریان سیاسی بنام( خلق وپرچم)مینماید.هردوجریان دارای عین مرام وبرنامه بااندکی تفاوت (دموکراسی ملی ودموکراسی خلقی).  

حزب واحد را تکیه برماسکاو (خلقی) تحت اداره استخبارات ( نظامی ماسکاو)وپرچمی تحت نظارت (کی جی بی)منشعب نگه داشته بود.  

اینکه اکثراوقات نامی ازهمبستگی ایدیولوژیک برده میشود.  

نباید مغالطه شود.  

تعریف همبستگی:قدرت مساوی، اقتصادی مساوی، سطح فهم مساوی، فرهنگ وکلتورمساوی را بیان میدارد.  

 تعریف وابستگی: دارای هیچ تنها کله ودست وپا درخدمت قدرت بزرگ گوش به فرمان.   

بناً حزب دموکراتیک خلق افغانستان نمیتوانست بدون وابستگی سیاسی به شوروی به حیات سیاسی خویش ادامه بدهد.  

تعریف فوق باعث خوشنودی ماوست های محترم شده(دموئکراتیک نوین) نمیتواند باشد.  

ماویزم وسویتیزم دشمنان آشتی ناپزیرهمدیگردریک محیط وجوسیاسی ومافع مشترک.  

هکذا اخوان (اسلام سیاسی)ازناف ایالات متحدۀ امریکا تغذیه میگردید.  

اسلام آزاد نه بلکه اسلام وابسته به امپیریالیزم درمقابل سوسیالیزم.  

ازهمه اول تر آزادی خواهان که وابستگی بیرونی نداشتند ضربات خورد کننده را خوردند.  

متباقی جریانات وابسته به سیاست های منطقوی وفرامنطقوی (برادربابرادر)برای بربادی ویرانی کشوربرای تطبیق استراتیژی بیگانه همه طرفها دامنشان درخون آلوده است.  

برگشت مینماییم براصل موضوع وحدت اجباری دوجریان موازی به اشارۀ ماسکاو درماه سنبله سال 1356 طبعاٌ که انگیزۀ داشته است.  

این انگیزه را شهادت میراکبرخیبر سرعت بخشید بعد ازمراسم فاتحه خوانی واعتراضات خیابانی رهبران هردوطرف حزب دموکراتیک خلق(خلقی وپرچمی)دستگیرگردیدند.  

واحتمال قتل عام کادرهای حزبی سراسرافغانستان چون کودتای شیلی واندونیزیا بعید نبود.  

قیام نظامی افسران مربوط به حزب دموکراتیک خلق افغانستان تحت فرمان حفیظ اللۀ امین ازین توظیه جلوگیری بعمل آورد.  

فردای همان روزجشن وشادی .پایکوبی تنها درخانه های حزبیهای طرف دارماسکاوبود متباقی مردم حیرت زده بودند که چه شده وچرا؟  

اینجااست که حریف شکست خورده درویتنام پایش درتلک واشنکتن گیرمی افتد.  

اختلاف برسرنعمات به سهم (50%در50%)جابه جا ساختن کادرها بالا میگیرد.  

دلیل اینکه شکاره من کرده ام لقمۀ چرب را تومی طلبی.  

ازبی اتفاقی کوزه درخانه بدون آب میماند.  

فرد مسلط براوضاع قوماندان انقلاب برای خود صلاحیت میدهد.حاکم برهمه اوضاع باشد.  

حریفی ها بالا میگیرد حریف باقدرت چیزبکووچیزفهم را باسازوبرگش به سفارت ها میگمارد.  

قبل ازینکه طرفین وظایف اساسی خودرا طی مدت سالهای طولانی دنبال نمایند درتطبیق اهداف مرامی خودشان حمایت ملیونی کشوررا به خود جلب نمایند.  

دسیسه وتوطیه ماجراجوئیی احساسات رابرعقل مسلط گردانیده باعث تلفات اکثریت کادرجوان اعضای حزب وروشن فکران که همه چپ وراست ومیانه تبعه کشوربودند تلف شدند.  

هنوزدرامه به شکل بیرحمانه اش ادامه دارد.  

خطاهای سیباسی که پایش ناخود آگاه درگناه کشانیده میشود.  

بُعد زمان وحادثۀ تاریخی( کارمل وامین) را یک سان محاکمه مینماید.  

چراکه کارمل شمشیری شد دردست مهاجم که امین را بکشد.  

وکارمل اعلان نماید درپشت سرما اتحاد شوروی بزرگ این دژشکست ناپذیر قرار دارد.  

شعارنداد که ما اراده مردم خورا باخود داریم.  

حادثۀ شش جدی حزب دموکراتیک خلق افغانستان را ازحالت اپوزیسیون به یک حزب مستبد ظالم مبدل نمود.  

من به تومیگویم!  

مه غلط توغلط واوغلط  

تکیه برغلطی ها بازهم غلط  

کاری را مینماییم متفقاٌ میکنیم  

چه؟  

دشمن را برتمام امورمسلط.  

برگشت مینماییم ازحیوانیت  

(احساست برعقل غالب)  

به انسانیت  

(عقل براحساسات غالب)  

من ازدست تومیگیرم وتوازدست من بگیرهردوی ازدست ازومیگیریم میروی دست آنهارا بگیریم.  

موتور های جامعه ای سیاسی ما درهوای سرد یخ بندان بدون چین بودند.  

ازقبل برای شان چین تدارک دیده نشده بود.  

تکرکردند چپه شدند ماشین شان خراب اکثریت راکبینش ازبین رفتند.  

زیباییها است دلهاره میبرد.  

چشمانت همه طرف میچرد.  

مغزسالم هوشمندانه می‌سنجد.  

قلب پرتپش است که ارزش میخرد.  

سیاست مدارهای عوام فریب تمامی انرژی خودرا صرف تمرین لفاظی ها ودروغ پراگنیها وجلوه نماییهای کاذب مینمایید.  

اینگونه افراد کمتر علاقه به نوشته یاداشتها مقالات ومطالب آموزشی داشته میباشند.  

آزارمی بیند آدم های پرجوش ازدست آدم های خاموش.  

آدم های خاموش باقلم بیدارمیسازند.  

آدم های پرجوش سبب بیخوابی مردم میگردد.  


هیچ کسی ضامن بعداز مرگ ما شده نمیتواند.  

همانطوریکه مانع ازتولد ما نگردیدند.  

چهارمغز  

این بارنامم را دشمن سرطان بگذارید.  

مغزهوشیار مفید به جهان بگذارید.  

همرایم بازی نکنید دوشله بازی وایش میش.  

ازاهل خُرآباد عیاران باوجدان بگذارید.  

  
درافغانستان سیاست ریشه کنی رونق گرفته است.  

ریشه درختان را به حراج گرفته اند اطفال به مانند مورومورچه ریشه های درختان پسته وجلغوزه برای فروش درپاکستان میبرند.  

درافغانستان فرهنگ چراغ کشی به اوج خود رسیده است.  

شخصیت های مستقل وآگاه را میکشند.  

نسل کهن سیاست گذاران نمیتوانند.  

خلاقیت ونوآوری را که نسل جوان ازعهده برمی آیند به دوش بکشند.  

فقط میتوانند توجه دلسوزانه مبذول بدارند.  

زمینه های فکری وانسانی خویش را عرضه بدارند.  

ازتمامی خطاهای وخطاهای دوران خود باید بگویند.  

ازرهبران شکست خورده وناکام که وسیله دست بیگانگان شدند.  

امام حسن وامام حسین نسازند.  

تاکه نشکنی قهرمان نمیشوی.  

تاکه عرق نریزی مشهورجهان نمیشوی.  

آزادی جاده همواراست به این سفر.  

خودرا آگاه وجدان را بیدار ناموس را پاسبان نمیشوی.

 

 

 


بالا
 
بازگشت