واقعیت های پنهان در ماجراهای عیان در افغانستان
چپنگر راستگو
بخش پنجم و پایانی
چرا سربازگیریملی یا گذشتاندن خدمت زیر بیرقبه قسم پیشکی ی سابق موثر ترین گزینه برای دفاع از کشور محسوب میگردد؟
این چنین سیستم سرباز گیری ( سپری نمودن اجباری دوره مکلفیت عسکری) در سراسر دنیا به شمول اروپا تا همین اکنون معمول و مروج است.هر کسی که میخواهد در افغانستان و هر یا کشور دیگری زندگی کند و از همه مزایای آن مستفید شود، باید در حصه ی امنیت آن کشور سهم فعال داشته باشد. یکی از مؤثرترین راه گذشتاندن این سهم گیری در بخش امنیت، خدمت زیر بیرق است که بنام " دوره مکلفیت " یادشده و از سابق هم معمول بوده است.
سوابق تاریخی و دفاعی افغانستان ثابت مینماید که امریکا، انگلیس و غیره متحدین اینان کوشش نموده اند تا،افغانستان دارایقوای مسلح ضعیف و غیر کار آمد داشته باشد. رژیم های قبلی از زمانهای نه چندان دور یعنی از دوران شاه محمود خان و داؤود خان همواره کوشش نموده تا توجه امریکا را در حصه تجهیز و اکمال قوای مسلح افغانستان جلب و همکاری و مساعدت این کشور بزرگ جهان را در حصه همکاری نظامی و تجهیزات آن کشوراقلاً برای دفاع متعارف،حفظ سرحدات و حریم مقدس ملی بدست بیاورد.
اما متأسفانه رژیم های آن وقت امریکا، چه دموکرات ها و چه جمهوری خواهان، و هم کشور انگلیس از تجهیز قوای مسلح افغانستان طفره رفته، آنرا خلاف امنیت و مصالح قوای مسلح پاکستان ارزیابی نموده کوشش کرده اند که در این حصه پاکستان دست بالا داشته باشد.
در این مدت ۱۸-۱۹ سال پسین، که امریکا افغانستان را به بهانه تروریزم اشغالو حریم فضایی و هوایی افغانستان تحت تسلط امریکا و قوای ناتو قرار داشت، امریکا کوشش نکرد قوای هوایی افغانستان را از حالت پأسیف و غیر فعال بیرون آورد. یا اقلأ با داشتن طیاره های بمب افگنو شکاری قبلی جهت تجاوز کشور پاکستان که همواره از جانب سرحدات شرقی افغانستان صورت میگرفتجهت دفع و طرد تجاوز، دفاع مشروع نماید.
آن وسایل و تجهیزاتی نظامی که قبلا در اختیار نیرو های مسلح کشور قرار داشت، به نحوی از انحا توسط رژیم پاکستان ورژیم نا کار آمد و بی تفاوتمجاهدیناز بین رفته است.
با آمدن قوای خارجی، آن ها، زیر نام برنامه ی " دایک " تمام تجهیزات نظامی قوای مسلح افغانستان را جمع آوری و محو و نابود ساختند.
اکنون اردوی پاکستان با چشم سفیدی و دیده درآیی هر روزمداخله و تجاوز به سرحدات نموده سنگر های خود را تحکیم و از محل سابقه بطرف افغانستان تقرب نموده و از این عمل خود ها در مقابل ادعای قوای سرحدی افغانستان انکار می نمایند.
در صورتیکه سرحدات هوایی و زمینی افغانستان تحت اشغال و اداره قوای ناتو در رأس ایالات متحده امریکا میباشد، با بی اعتنایی از ادامه تجاوز پاکستان طفره رفته به ادعا های مستند افغانستان وقعی نگذاشته و دوستی خود را با آن کشور خدشهدار نمیکند.
در حالیکه افغانستان را بمقصد تصفیه و نابودی تروریزم اشغال نمود، جالب اینست ک تروریزم طالبانی توسط همین پاکستان ایجاد، تربیه، پرورش و سازماندهی گردیده به کشور مان اکسپورت میشوند.بناًبه دلایل ذیل نمیتوان، که امریکا را، که باعث ایجاد و حمایت گر تروریزم در افغانستان گردید بیش ازین در زمره دوستان افغانستان به حساب گرفت.
الف: پاکستان دارای سلاح اتومی میباشد اما برای افغانستان اجازه طیاره های شکاری را، که در زمان ظاهر شاه موجود بود، که بتواند اقلاً از حریم افغانستان دفاع نماید نمیدهد.
ب: زمانی، قسمتی از قوای امریکایی که بعد از مرور ۱۳ سال افغانستان را ترک نمودند، سلاح و تجهیزات خود را درحالیکه قوای مسلح افغانستان اشد ضرورت به آن داشت و داخل محاربه با تروریزم بود، با در نظر داشت قرارداد استراتیژیک با افغانستان، به افغانستان واگذار نشد؛ بل به پاکستان تسلیم داده شد.
د: به مرور زمان ثابت نمود، که امریکا، انگلیس و پاکستان نمی خواهد، که افغانستان صاحب قوای مسلح باشد، که بتواند از حریم مقدس خود دفاع مستقلانه نماید.
ج: در سابق پاکستان ادعا می نمود، که رژیم ضد اسلامی نظر به گفته آی.اس.آی در افغانستان و یا رژیم ضد پاکستان در افغانستان رویکار آمده، بدان ملحوظ تجاوز و مداخله می نمود.اما از سه دهه بدینطرف رژیم اسلامی و مجاهدین که خود پاکستان آنها را مهندسی و سازماندهی نمود روی کار آمده است، بازهم با مردم کشور مان دشمنی مینماید. پس کاملا آشکار شده است که متجاوز اصلی بوده هدفهای شوم خود را جامه عمل میپوشاند.
ه: ازین رویه استنباط میگردد، که افغانستان در موجودیت و اشغال سرزمین اش توسط قوای مسلح امریکا دارای استقلال خارجی نبوده به بهانه مجادله با تروریزم استقلال خارجی اش سلب گردیده است.
بناً تا دیر نشده زمامداران افغانستان در تشکیل و ایجاد قوای مسلح ملی، که مصارف آن بخصوص معاشات، ماکولات و غیره مصارف یومیه از بودجه عواید داخلی، چاره سازی نمایند.
طوریکه به اثبات رسید، از قرارداد صلح با طالبان هویدا گردید که امریکا و سایر کشور های مهجم دوست آن صرف بمنافع ستراتیژیک خود به افغانستان می اندیشدند و نفوس کشور ما را با وجودیکه بدو کشور متفاوت از همدیگر منقسم نموده اند هر کدام تحت بیرق جداگانه زنده گی و امرار حیات می نمایند. اما بمنافع شخصی خود را در استخدام و اجیر ساختن علیه همدیگر کار سابقه خود را، که تفرقه بیانداز و حکومت کن را در پالیسی خود علیه افغانستان استفاده میکنند. و این تنها در افغانستان اند بلکه همچو پالیسی را درمنطقه واحد و مسلمان نشین کشمیربطرفداری پاکستان عملی نموده سرزمین مسلمان نشین و واحد کشمیر را بین دو کشور جداگانه منقسم اما هیچگاه کوشش نکرده، که کشمیر را بحیث یک کشور جداگانه و متکی به خود برسمیت بشناسد.
پس قانون خدمت زیر بیرق دارای مزیت های ذیل میباشد:
اول: همین اکنون در سرتاسر دنیا خدمت زیر بیرقمرعیالاجراو عملی بوده مخصوصاً برای وطن ما وهمچوکشورها ضرورت است.
دوم: نفس و نقش ملت را در دفاع عمومی و امنیت ملی سهیم نمودن است.
سوم: بر آمدن افراد ملت از بی تفاوتی و همکاری با قوای مسلح و امنیتی و جلب توجه نمودن به امنیت عمومی در حالیکه عزیزان شان شامل قوای مسلح باشند.
چهارم: جلوگیری از بیکاری جوانان، که باعث تقویه صفوف قوای مسلح میگردد.
پنجم: جلوگیری از جلب و جذب جوانان به شبکه های تروریستی، گروه های مخالف و دشمنان افغانستان.
ششم: جلوگیری از فرار جوانان بدون گذشتاندن دوره مکلفیت.
هفتم: با کسب سواد و گذشتاندن دورههای سخت در صفوف قوای مسلح، جوانان مان از حالت بی تفاوتی بیرون شده، آبدیده، مجرب و باعث تفکر عمیق جوانان در زنده گی شخصی و لجتماعی شان میگردد.
++++++++++++++
بخش چهارم
با در نظر داشت پلان به اصطلاح صلح نام نهاد امریکا با طالبان( پاکستان)، شوربختانه صورت رهایی عفو محبوسین طالبان را که قبلا فکر میکردم تعداد آنها محدود و کم باشد، بر خلاف گمانه زنی های این کمینه تعدادآنها قابل توجه بوده، معلوم و آشکار گردید که در مهمانخانه های کابل تحت رهبری و پوشش دولت و حکومتبا ناز و نعمت از ایشان پذیرایی به عمل آورده و جای بهتر از خانه های خود که حکومت برای آنها مهیا نموده است می زییند و با جسارت تر شده، هیچگاه نادم و پشیمان هم به نظر نمیرسند. گزارش های مستندی در مورد وجود دارد که طی سالیان پیش با رهایی این جانیان، آن ها به جبهات بر گشته سنگر های طالبان را داغتر ساختند.
آخر اینها قاتلین ملت افغانستان اند. همین ها اند که روزانه اقلاً صد نفر را از جوانان این وطن را به قوماندهٔ بیگانگان، چه بحیث کارمند قوای امنیتی، چه افراد عامه بی دفاع و بیگناه را به قتل رسانیده، مادران و همسران با شرف این وطن را داغدار و سرنوشت اولاد های آنها را بدست روزگار نامعلوم می سپارند !؟
واقعاً مایهٔ تأسف است ، که دولت و حکومت افغانستان بدست دشمنان افغانستان و لشکر بی خرد و بی وجدان بیگانگان اداره میشود.
منظور من درین جا ازتطبیق قانون و حاکمیت قانون در مورد رهایی طالبان تروریست و سایر جنایتکاران است. آخر در تمام دولت و حکومت یک شخص حضور نداشت، تا قوانین و مقررات محابس را بالای آنها تطبیق و رعایت نمایند !؟
هرمحبس و هر کشور از خود مقررات و قوانین دارد. مقررات و قوانین محابس از موضوعات مهم کشوری میباشد.
چنین اشخاصی، که تحت حبس قرار داشتند، قاتلین ملت افغانستان اند و جرم آنها جنایت علیه بشریت است. از موهای ژولیده و دراز آنها که خلاف آداب انسانی و اسلامی معلوم میشود مسؤولین مقررات محابس را بالای آنها تطبیق نکرده؛ اولین چیزیکه از سابق تا اکنون در محابس باید رعایت و تطبیق گردد، کوتاه نمودن موی سر مطابق نورم های انسانی بوده، که باید در محابس که تحت اداره افسران امنیتی قرار دارد تطبیق گردد.
پس از این معلوم گردید که افسران و سربازان محبس حیثیت خدمتگار این جاسوسان بیگانگان را داشته از اتوریته لازم در آنجا برخوردار نبوده از همینجاست، که از محبس ها، صد ها جنایت دیگر را در کشور سازماندهی و انجام میدهند.
بناً معلوم میشود که مدیران ارشد و آمرین این بخش در خدمت بیگانگان قرار داشته، توانایی تطبیق و مقررات محبس ها را همچو سال های قبل از «نزده نود و دو» بالای زندانیان ندارند.
پایان
++++++++++++++++++++++++++
بخش سوم
برنامه ی غرب به نام صلح با طالبان، کدام صلح؟ چه مضحک و شرمگنانه است. این موافقتنامه ها هیچگاهی،هیچگونه صلحی را درقبال نخواهند داشت. طالبان هم جنگ و انسان کشی را همچو سلف خویش بر ضد کفر و الحاد و کمونیست آغاز کرده بودند. اکنون برای غیر اسلامی ها یا مهاجمین غرب نوکری کرده اجیر اند.
در حالیکه بعد از ثور ۱۳۷۱ ه ش رژیم اسلامی در افغانستان مسلط گردانیده شد، و قهرمانان آنها که عبارت است از استاد سیاف، آقای حکمتیار، بازمانده گان استاد ربانی و خالص و محمدی، شیخ آصف محسنی... و غیره با چه طمطراق وعده تامین و تحکیم صلح را دادند. بلی هموطن. ما دیدیم و تاریخ گوته است که غرب به جای رژیم انسانی و خدمتگذار کهاکثریت کشور های جهان آن را به رسمیت شناخته بودند، رژیم چپاولگر، غارتگر، بنیادگرا و ضد مردمی را جانشین آن نمودند. پیامد همه ی آن افتخارات ورانی شهر زیبای کابل و کشتار بیرحمانه ی ده ها هزار نفر ازکابلی های مظلوم شهر کابل بود.
حالا طالبان که همان ادعای جهاد را بر ضد کفر و الحاد دارند و حاکمیت اسلامی می خواهند، کدام اسلام؟
آقای حکمتیار (که به راکتیار شهیر است و تا دیروز در آغوش سازمان جهنمی آی ایس آی بود و ما دیدیم که چگونه انگلیس و امریکا موصوف را با شان و شوکت و دبدبه به کابل آورد و برایش قصر و آرگاه و بارگاه ساختند و تمام مصارفش را برمبنای رسانه های داخلی کشور، سفارت های انگلیس و امریکا می پردازد)، استادسیاف و بازمانده گان استاد و مجموع آنهائیکه خود ها را میراث خوران آنها میدانند، امروزبفرمایند جواب آنها رابدهند! یعنی اینکه بالای اسلام جهادی اسلام طالبانی را که همه ی آنها اجیران پاکستانی اند؛در حقیقت جهاد را علیه مجاهدین سابق اعلان نموده اند.
ملت افغانستان کدام اسلام را قبول کنند؟ اسلامی را که از پدران و نیاکان خود ما طی قرون متمادی آموخته اند، یا اسلام طالبانی، اسلام القاعده ای، اسلام داعشی ... و غیره را.
اصلاً هدف اسلام پاکستانی است. هدف همانا اسلام افراطیت دیوبندی پاکستانی است که توسط استخبارات انگلیس ایجاد گردیده و تا امروز بمثابه ی حربهٔ مهلک در برابر مردم کشور عزیز مان از آن استفاده میگردد.
هر زمانیکه افغانستان جبران عقب مانی خود را به نحوی از انحا در پیش میگرفت،استخبارات انگلیس در پیشاپیش شبکه ی جاسوسی انگلیسی و امریکایی با نکوکری دستگاه استخبارات پاکستان ( آی اس آی ) فتوا های نوع کاغذ پیچ با استخدام عدهٔ از خائنین به خلق و ملت افغانستان طرح و به وسیله ملا های اجیر صادر میکردند. اسلام واقعی و ملت صادق به دین و مذهب اسلامی افغانستان را آله دست این و آن قرارداده و هدف های شوم و ناروایی خود را تعقیب و پیگیری می نمودند . در اصل، طالب از نگاه دینی و مذهبی پائینترین قشر روحانی ( شاگرد ملا)در افغانستان محسوب میگردید. برای اینکه طالب یعنی یکدرجه از چلی بالاتر به حساب می آید، چلی در مساجد مصروف اعاشه و اباطه ی ملا و داملا و مولوی و به خدمات یومیه ی مصروف اند. اما طالبان جدیدأ امور مربوط به دین را می آموزند بعداً ملا و بعد مولوی، مولانا و غیره.
آیا مردم افغانستان اینقدر تنزیل نموده است که مستحق مدیریت طالبان اند؟
در حالیکه صد سال یعنی یک قرن از آزادی افغانستان میگذرد و ملت افغانستانچندین قانون اساسی و رژیم های مختلف را تجربه نموده، دوران پربار امان الله خان غازی دوران طولانی محمد ظاهر شاه و دوران پربار زعامت رژیم مترقی ح.د.خ. ا. یا حزب وطن در مسیر آن پا به عرصه وجود گذاشته و به مردم ستمکش افغانستان خدمات ملی را پیشه قرار داده و خدمتگذار واقعی جامعه بوده اند، نادیده گرفته شده است.
امریکا دیگر پشتیبان دموکراسی خود را وانمود نکند! مردم افغانستان طی بیست سال اخیر ماهیت اصلی آن را به خوبی مشاهده کرد که گویا به نام دموکراسی، چگونه بنیادگرایی را ترویج کرده است.
در این قرن ۲۱ برای همچو کشوری، که ادعأ از حقوق بشر دفاع از حقوق زنان و غیره لاف و پتاق میزد، در سراسر جهان کشور ها را به بهانه اینکه حقوق بشر و دموکراسی را رعایت نمیکنند بباد انتقاد میگرفت.درحالی که خود به ویژه در کشور جنگزده ی مان با عقب مانده ترین و بنیادگرا ترین گروه یعنی طالبان قرار داد و دوستی عقد و دموکراسی را لگدمال نموده اند.
اگر چنین بود چرا بنام بهار عربی قیامت عربی را در چنین کشورهای مستقل جهان برپا، صد ها هزار انسان ها جان های شیرین خود را از دست داده، میلیون ها نفر را خانه بدوش و محتاج یک لقمه ناننمود؟
طالبان امتحان خود را دادهاند. امریکا آنها را بالای گردههای ملت افغانستان تحمیل مینماید. حافظه تاریخ فراموش نمیشود که در غازی ستدیوم زنان مظلوم افغانستان را به گلوله در چشم جمع غفیری از مردم بستند و به آن افتخار و مباهات نیز میکردند.
سوال من از موسسۀ ملل متحد اینست که آیا به همین مقصد رویکار آمده که برای جلوه دادن تجاوز های امریکا حلال مشکلات گردد، یا این که برای جلوگیری از جنگ ها بمیان آمده با برنامه های کاری راهکار صلح را عملی نماید. آیا ایجاب نمیکرد که موسسه ملل متحد از امریکا تحقیق بعمل می آورد که چرا ملت هایچون لیبیا، سوریه، عراق و غیره که همه مسلمانان و کشورهای غنی نیز بودند بخاک و خون تبدیل و باردوش جامعه جهانی گردیدند.
پس چه کسی این وظیفه و مسوولیت را در سطح جهانی به دوش دارد؟ ادامه دارد...
00000000000
با در نظرداشت عمق و پهنای فاجعه در کشور عزیز مان، باید واضحأ اذعان داشت، کشور هایی که به بهانه ی سرکوب تروریستها به لباس دوست در افغانستان هجوم آوردند،طی تخمینأ دو دهه با ایجاد سازمان های دهشت افگن که خود ایجاد کرده بودند؛ سبب اینهمه جنایات، کشتار و ویرانی گردیده اند. بیه نام تساند و دوستی اهداف شوم خود را به پیش برده و ملت مان را از پشت خنجر زده اندکه هیچگاهی این فجایع تراژید جبران نخواهد شد.
همه مهاجمین در راس ایالات متحده ی امریکا دروغ گفته اند؟ در موجودیت آنها که سرزمین افغانستان تحت اشغال زمینی و هوایی آنها قرار داشت به عوض یک سازمان مزدور و دهشت افگن چندین گروه دیگر به میان آمده حتا و حتا آقای کرزی اعلام داشت که فابریکه طالب سازی و دهشت افگنی را در زندان بگرام ایجاد نموده اند.
به هر صورت،اکنون که بسیار دیر است " پیشنهاد من به دولتمردان، سازمان ها و احزاب سیاسی و مردم شریف افغانستان این است که همه متحد شوید و مخالفت ها را کنار بگذارید!
قوم پرستی و خودخواهی را کنار گذاشته در این موقع حساس دست بدست هم بدهید!
کی نمی نمیداند که کرزی و اشرف غنی از کجا آمده و به وسیله ی کی ها و چطور بقدرت رسیده اند.
چیزی که امروز مهم است این است که رژیم فعلی با در نظر داشت جمهوریت پایه های حقوقی سیکیولار قایم دارد و از نگاه حقوقی دلایل قوی مورد برهان است. زیرا موسسه ملل متحد، اتحادیه اروپاو سایر کشور های جهان آنرا به رسمیت شناخته اند و پایه های وسیع مردم سالاری دارد که در جهان معمول است. و در این مدت هژده سال بالای آن سرمایه گذاری گردیده است!!! و به درجه اکمال و پختگی نیز در این مدت رسیده است!!!
طالبان که اصلأ پاکستانی هستند؛ اگر فرض کنیم که از آن طرف خط دیورند هم باشند،اکنون پاکستانی شده اند و برای منافع پاکستان قوهٔ متحارب را علیه کشور ما ایجاد کرده و اتباع افغانستان را هر روز به قتل میرسانند یعنی اولاد ناصالح افغانستان هستند.
یگانه خواست آنها این است که نظام جمهوریت را از بین ببرند. زیرا پایه های حقوقی قوی دارد یعنی باز تکرار میکنم که موسسه ملل متحد، اتحادیه اروپا و امریکا از طریق لویه جرگه که بنیاد حقوقی و قانونی افغانستان طی مرور زمان طولانی بوده میباشد.
آیا ملا محمد عمر که توسط اردوی پاکستان به قدرت رسانیده شد تا زمانیکه توسط دستگاه استخباراتی پاکستان سر به نیست گردید کدام سیاستمدار افغانستان بشمول رهبران مجاهدین آنرا دیده اند؟
من شخصاً عکس های وی را در مجله امریکایی دیدم که پسر مقبولی بود در بین رهبران به اصطلاح دینی مردم پاکستان از قبیل سمیع الحق، مولوی فضل الرحمن، حسین احمد و غیره موجود بود و هر یکی یک حلقهٔ از لنگی وی را دور میداد و بالاخره وی را بحیث امیرالمؤمنین افغانستان گسیل نمود ( من صورت انتخاب وی را از طریق تلویزیون سال ها قبل مشاهده نمودم ) وی مستند از طریق آی اس آی بحیث امیرالمؤمنین افغانستان انتخاب گردیده بود.
انگلیس ها و اکنون امریکایی ها را عقیده بر آنست که تا رهبران افغانستان کور و یا لنگ نباشند افغان ها آنرا بحیث رهبر قبول نمیکنند و به آن عقیده پیدا نمیکنند!
البته منظور من مردم و ملت شجاع انگلیس و امریکا نبوده صرف منابع استخباراتی و ملا لارینسها و غیره افراد که سالهای قبل تا امروز بمقصد منافع سیاسی خود ملت های دیگر را تحقیر میکنند میباشد.
من به آنعده روشنفکران افغانستان که در قضاوت خود ها عادل نبودند و نسبی قضاوت نمیکردند، قضاوت نسبی در حصه موقف جیوپولیتیک افغانستان، خاطر نشان می نمایم، آنقدر امریکا پرست شده بودیم که حقایق را هیچ نمی دیدیم. فکر میکردیم که حل مشکلات همه چیز ما آمریکا است، چه سبکسری بیجا!
اکنون تجربه ثابت ساخت که تا امریکا دوست ما است، یک خطوه هم از منافع پاکستان نمیگذرد. به گزارش رسانه های معتبر بین المللیکه یک قسمت قوای امریکا افغانستان را ترک کردند سلاح خویش را برای پاکستان واگذار کردند. هدف از دوستی با افغانستان تخته خیز به آسیای میانه ونفوذ برکشور چین و روسیه و ایرانمیباشد. یعنی مداخله به کشور های همسایه افغانستانکه در سیاست فعلی امکان پذیر نمیباشد. از همینجاست که افغانستان میدان رقابتهای کشورهای بی شمار جهان مخصوصاً همسایه گان آزمند و دام استخباراتی آنها گردیده و وطن دوست داشتنی ما به این روز بد افتاده است.
امریکائیان مانند روس ها که افغانستان را در بام بالا و توازن قوت های دفاعی آنرا از بین بردند و خود عزم سفر کردند. اکنون امریکا دشمنان تاریخی افغانستان را که ملیشه های پاکستانی( طالبان) و سربازان آنطرف مرز است میخواهند بالای سرنوشت اکثریت مردم افغانستان حاکم نمایند. آنها با چشم سفیدی و دیده در آئی سخن از امارت اسلامی میزنند. افغانستان درین مدت چهارده قرن یعنی چهارده صد سال اسلامی بوده که در آن مردمان متدین و مردان نامدار با کلتورعالی انسانی و اسلامی زیست نموده و از وجب وجب خاک آن نیز دفاع نموده اند. در این مدت اقلأ ۵۰ سال اخیر( جز حاکمیت های مجاهدین و طالبان) اداره و مدیریت آن به شکل سیکیولار پیش برده شده است.
اکنون قصه انگلیس امریکا حتی اظهارات وزیران دفاع و خارجه آن هامفت است. زیرا عملاً طالبان را برسمیت شناختند. از همینجاست که آنها با جسارت کامل مانند سابق جوانان افغان را به قتل رسانیده و عدم صلح را با افتخار کامل برای خوشخدمتی باداران آمریکایی خود زمزمه و عدم توافق خود را ابراز مینمایند! ادامه دارد...
+++++++++++++++++++++++++++++++
بادرنظرداشت برنامه ی به اصطلاح صلح نامنهاد کشور امریکا با طالبان( گروه ضد ترقی، ضد علم و و معرفت و این همه دست آورد های تکنالوژی و علمی و تخنیکی؛ آنهم در قرن 21)؛؛؛ مردم افغانستان یک قرن قبل که صد سال پوره را در بر میگیرد جهت آزادی خویش مبارزه نموده و از مزایای حقوق بشر و کلتور عالی انسانی آن طی سالهای متمادی نیز مستفید شده اند؛ این برنامه غرب با سردمداری امریکا فقط رویکردی است برای سیه روزی و عقب گرد مردم افغانستان به قرون وسطی.
ادارۀ امریکا با چشم سفیدی و دیده درایی بدون در نظرداشت تمام نورمهای حقوقی و حقوق بین الدول و موجودیت دولت مستقل! تمام آن موازین بین المللی و منشور سازمان ملل متحد را نادیده گرفته؛ توافقنامه ی به اصطلاح صلح را باآن شبکه تروریستی با ماموریت زلمی خلیلزاد این اجیر کمپنی یونیکال عقد نموده است. باید اذعان داشت که گروه متذکره طی تخمینا پنج سال نیز سلوک و ادارۀ رژیم دکتاتوری و غیر انسانی خود ها را در نقض حقوق بشری بخصوص در برخود خویش علیه مردم افغانستان به ویژه قشر اناث کشور که نیمی از پیکر جامعه ی مان را تشکیل و در شرایط دشوار با برادران خود و سایر قشر های جامعه بخصوص در تربیه اولاد و خدمات اجتماعی سهم فعال داشته اند در عمل به اثبات رسانیده است.
با چنین عمل کرد های پنهانی و شیطانی و معلوم گردید که امریکا صرف در شعار به دموکراسی و حقوق بشری پایبند بوده و ناحق فاصله های دور و درازی را به بهانه های دموکراسی و حقوق بشری پیموده و سایر کشور ها را بباد و انتقاد میگیرد.
ملل متحد که جامعه جهانی در آن گرد آمده اند با نادیده گرفتن تمام سوابق جنایات آنها یعنی:
اینکه؛طالبان در لست سیاه سازمان ملل متحد درج نبوده است؟ آیا طالبان در همدستی با گروه القاعده درفاجعه یازده سپتامبر بیشتر از سه هزار امریکایی را به خاک وخون نکشانیده اند؟ مردم امریکا کشتار این همه عزیزان شان را فراموش نکرده اند؟!
آیا کشته شدن دکتور نجیب الله، رییس جمهور قانونی دولت افغانستان که نظر به تجویز خود موسسه ملل متحد در پناه آن موسسه قرار داشت دلایل الزام بر جنایت این گروه تروریستی نمیتواند محسوب گردد؟
آیا انفجار و نابودی مجسمه های تاریخی دوهزار ساله ی بامیان که سرمایه ی بزرگ معنوی- فرهنگی نی تنها مربوط مردم افغانستان؛ بل مربوط همه بشریت امروزی بود، طی حاکمیت پنج ساله ی سیاه خود، جنایت تاریخی شمرده نمی شود؟
از موسسه ملل متحد سوال اینست که چرا آمریکا از سال 2001 افغانستان را اشغال و عساکر خود را در آن پیاده کرد؟ آیا کدام قرارداد نظامی بین افغانستان و امریکا در آنوقت وجود داشت؟
چرا در اکثر ساحات افغانستان طیاره های B52 امریکا مردمانرا تحت بمبارد های وحشیانه قرار داده و بخاک و خون کشانید.؟ اما طالبان سالم در قطار های منظم دوباره به پایگاه های دایمی خویش در کویته و پشاور بازگشتند؟
آمریکا برای نابودی طالبان آمده بودن، پس از بیست سال ، حالا آن ها را به قدرت میرساند.
من با قرارداد های امریکا با هر کشور دیگر که امظا نموده است کاری ندارم. اما طالبان لشکر برونمرزی سازمان استخبارات پاکستان است. آن ها به کشور نان غرض کشتار و ویرانی صادر میشوند.و همه روزه از مردم مان قربانی میگیرند.
در حالیکه آنها خودها را اتباع افغانستان میدانند، آیا پاسپورت های آنها نظربه تجویز کدام کشور برای آنها صادر گردیده؟ طبعا" از پاکستان پاسپورت گرفته اند. پس واضح اسن که از افغانستان نیستند. و حق هم ندارند که خودراافغانی بنامند.
امریکا نباید از عقیده پاک اسلامی مردم افغانستان سوء استفاده نماید. رژیم جابرومنسوخ طالبانی را که بجز افراداجیر و فروخته شده گان ضد ملی و ضد ملت افغانستان بوده و هستند بالای ملت افغانستان تحمیل نکنند.
ملت افغانستان بیدار و هوشیار شوید! بی تفاوتی در برابر تعمیل برنامه های خارجی، نتیجه آن بجز غلامی و در بند و اسارت کشیدن دایمی پاکستانی ها، چیزی دیگری نبوده، و آنگاه پشیمانی سودی نخواهد داشت.
برای اینکه قوای مسلح افغانستان از توطيه های خارجی ها درامان باشد باید هرچه زودتر اقدام ذیل عملی گردد.
اول- لویه جرگه را دایر، خدمت زیر بیرق را مانند سابق بصورت مکلفیت عسکری"پشکی" اما با معاش آنهم از طریق عواید ملی داخل عسکری نموده و ترخیص پایان دورۀ مکلفیت عملی شود. بدین صورت نقس ملت را در دفاع ملی شامل نموده تا دفاع ملی واقعی بوجود آید.
دوم- مجموع نماینده گی های خارجی ها که به اساس فعالیت های استخباراتی به نحو از آنها علیه کشور دیگری فعالیت مینمایند، فعالیت آنها را قطع و نماینده گی آنها ملغی قرار داده شود.
سوم- با نماینده گی های سیاسی و اهداف آنها روی ضرورت سر از نو تعریف گردیده حد و مرز معین با آنها بقید تحریر آورده شود.
چهارم- از نگاه پالیسی افغانستان موقف بیطرفی قبلی خود را حفظ نموده به هیچ کشور ثانی اجازه ندهد تا علیه کشور ثالث فعالیت استخباراتی و اطلاعاتینه نماید (هر کشوری که باشد)
پنجم- افغانستان با کشور های امریکا چین و روسیه با حفظ مناسبات متقابل و احترام و تساند دوستی تاریخی، روابط سیاسی جدیدی ایجاد گردد.
ششم- دولت جداً برای تمام کشور ها بخصوص کشور های ترکیه ایران و پاکستانتفهیم نماید که رابطه ی خویش را فقط از طریق وزارت خارجه افغانستان تامین نمایند. بوسیله ارتباطات شخصی و علنی در اداره های دولتی افغانستان خلل وارد ننماید. و نیز برای سران قبایل اقوام مختلف این موضوع جدا گوشزد شود تا از ایجاد چنین رابطه که افتخارات ملی را لطمه میزند جدا" پرهیز نمایند.فقط از طریق وزارت های خارجه کشور خویش با افغانستان راطه و تماس برقرار نمایند.
هفتم- عجالتا مساعدت کشور هند که از آزمون زمان نیز گزشته و حتی در دوستی آنها طی مدت طولانی تاریخ کدام سکتگی بوجود نیامده ترجیح داده شود بخصوص در رشتۀ نظامی و اقتصادی.
این بود عرایض بنده که گمان میرود که جنگ در افغانستان جان تازه میگیرد و هست و بود افغانستان واقعاً درین جنگ تحمیلی که کشور های معظم جهانی به افغانستان از پشت به خنجر زده اند، آنعده روشنفکرانیکه از آب و هوای آن استفاده نموده و فعلا" علاقه خود را با وطن دوست داشتنی ما قطع نموده اند به صراحت میگویم که :
چو کشور نباشد تن من مباد درین بوم و بر زنده یک تن مباد
همه سربه سر تن به کشتن دهیم ازین به که کشور بدشمن دهیم
درین کشور که طی مدت طولانی همه دارایی آنها به بهانۀ جنگ به یغما برده شد آخر استخوانهای پدران و نیاکان ما دران دفن است. آن پدران و نیاکان که این وطن را چندین قرن مردانه و شجاعانه دفاع و برای ما و شما آنرا به امانت گذاشته اند اکنون از ما و شما ایثار و فداکاری میخواهد پس با قدم و قلم خود و لو بهر سن و سالی که هستید علاقه نشان بدهید.
شرم و خجالت به ادارۀ امریکا که از خون اتباع مظلوم خود که قربانی توطیه های استخباراتی CIA گردیده اند و به این بی اعتنایی و سبکسری از آن گذشتند آنها را در هوتل های لوکس قطر مانند قهرمانان و به چه افتخار و مباهات بدرقه کرده و پروتوکول با چنین گروه آدمکش عقد نموده و بدتر از همه موسسه ملل متحد بدون اندکترین رنجش خاطر در شورای امنیت مصوبۀ مذکور را صحۀ قانونیت نیز داده اند؛ در هیچ کشوری عکس العملی جزیی بشمول افغانستان بعمل نیامد واقعا وجدان انسانی در جهانپرزرق و برق امروزی مرده اند تاسف است.