پوهنیار بشیر مومن
ای هم زبان «کمی آب بیار که سوختم » !!
همسایه ام را خوب می شناسم
از او گِله ای ندارم،
اما چه کنم، که هموطنم
ریشه های واژه های هستی تنم را
در میهن عزیزم
با تیغ همسایه قطع می کند
ضیا باری بهاری
نقض حقوق همزبانی همسایگی وحقوق بشرتوسط آخوندهای بی فرهنگ ایران در مجموع وبطور خاص در مورد افغانهای که از بد روزگار به کشور به اصطلاح همزبان وهم فرهنگ پناه میبرند دیگر بر هیچکس باید سوال نمانده باشد!!رهبران متعصب وفاشیست ایران از چند جهت متهم به نقض حقوق بشر است. خشم وجنایات این دیوان زنگی پشمینه در برخی موارد جنبهٔ سیاسی، وبرخی مذهبی و گاهی نیز هر دو جهت را دارد .میدانیم که نزدیک به نیم قرن است وطنداران ما نه فقط کنون در عرصه شیوع بیماری کرونا ، بلکه در عرصه های مختلف دیگر دچار مشکلات و محرومیت ها و تحقیرات فراوانی از جانب اخوندهای ایرانی وبرخی فاشیستان ایرانی دیگر بوده و هستند. یک روز شاهد تحقیر آمیز آنان در معابر عمومی هستیم که میگویند «افغان پدر سگ » و روز دیگر در پارکها و وفروشکاه ها اجازه ورود داده نمیشود ! حتی از همان حقوق اولیه انسانی تحصیل صحت و کار محروم هستند.در حالیکه مطابق قوانین بین ا لمللی وقتی اطفال در کشور میزبان با هر سابقه که داشته باشد به دنیا می آید اتو مات دارای حق شهروندی همان کشور میگردد ولی این مقررات شامل حال افغانها در کشور همفرهنگ وهم زبان ما نمی گردد!!این جنایت کاران به این هم اکتفا نه نمودهج.نان ما را به بهانه های مختلف اعدام و درین آواخرتعداد از کارگران افغان که به طور قاچاقی عزم سفر به ایران را داشتند، ولی از جانب نیروهای سرحدی ایران دستگیر ، شکنجه و بعد به آبهای دریای هریرود انداخته شدند. در کنار این آنش زدن موتر کارگران افغان درد دیگر را تازه نمود وبا این آه وناله نوجوان افغان ورد رساننه های جهان گردید «کمی آب بیار که سوختم». به پندار حسیبا عفت، «افغانی است چه فرق میکند که بسوزد و به آتش کشیده شود، به دریا افگنده شده یا به زبالهدانی پرتاب شود. پرسشگر ندارد، آدرس ندارد، هیچ کس ندارد. چرا در برابر این همه ظلم آب از آب تکان نمیخورد؟»افغنهای مهاجر کارگر مجبور هستند که با اندک ترین بول شاقه ترین کار ها را انجام دهند ودر بسیار موارد صاحبان کار فاشیست با سوه استفاده از ناجاری های آنان مزد شان را نمی پردازند! ودولت ایران از وضعیت نابسامان افغانستان استفاده سو میکند و جوانان ما را به جبهات جنگ عراق وسوریه میفرستند گه صد ها معلول وکشته به خانه های شان برگشتانده شده است!در پهلوی آن هر روز به نفاق وشاقاق داخل کشور مان دامن میزنند!جالب است درین روز ها امنیت ملی افغانستان یک هزاره افغان را دستگبر نموده که تحت نام طالب چندین هزرها را سر بریده ه تا جنگ هزاره وپشتونرا براه بی اندازند !های بی فرهنگان لعنت بر شما !این جوانان یه یک ارزوی زندگی ارام به امید کار ویک لقمه نان به شما پناه آورده بودند! نه آنکه تیر باران شوند به دریا پرتاب شوند وبه اتش کشیده شوند .
گفتنی است که سازمانها وجمعیت های متعدد ایرانی های با مدنیت طی نشستها واعلامیه های خود این اعمال ننگین را محکوم نموده اند که در بخش آن میخوانیم:«ما جمعی از فعالان سیاسی، مدنی و حقوق بشری ایرانی از داخل و خارج از کشور، از گرایشات مختلف فکری و سیاسی؛ این جنایت ضدانسانی نسبت به شهروندان زحمتکش کشور همسایه مان افغانستانِ را محکوم میکنیم و از اینکه مرزبانان کشورمان چنین رفتار شرم آوری را مرتکب شدهاند به شدت متاسفیم! ما امضاکنندگان این بیانیه خواهان معذرتخواهی رسمی دولت ایران از خانوادههای قربانیان، مردم و دولت افغانستان، همکاری همهجانبه برای روشن شدن همه ابعاد این جنایت و نیز کشف بقیه اجساد، پرداخت غرامت به خانواده قربانیان، مجازات قاتلان و جلوگیری از تکرار این گونه فجایع هستیم. حکومت ایران باید بدون هر گونه اهمال، تعلل و سرپیچی به پروتکلهای بینالمللی در باره مهاجران پایبند باشد و قوانین همسو با آن را تصویب و اجرا نماید».
دریغا که تعداد از مکتب رفتگان ما موجودات مبهم، بیتفاوت و سودجوی هستند که تنها و تنها خود را میبیند؛ ایشان همه چیز را در یک عبارت کوتاه به تصویر میکشند: به من چه!!! در لابهلای همین ویژگی وحشتناک فرهنگی است که شکار چیان بی وجدان همسایه به کمین نشسته است واین افراد را اسخدام میکنند ! امروز این عمل ددمنشانه را جهان تفبیح نموده و مانند آخرین حرف سیاه پوست امریکایی که گفته بود ! رهایم کنید دیگر نفس کشده نمی توانم ! حرف آن جوان افغان هم ورد رسانه های جهان گردیده ! «کمی آب بیار که سوختم »!
ولی فروخته شده گان افغان با نام ها وتیتل های جعلی دور ودراز شان در برابر این تراژدی سکوت اختیار کردهاند !یکی ازین فروخته شده گان و خم گرد ایران میگوید که عبور غیرقانونی از مرزهای یک کشور در هر نقطهای از دنیا جرم محسوب میشود و تمامی نیروهای مرزبانی در سراسر دنیا مانع از وقوع آن میشوند. وایران حق دارد که برای جلوگیری از ورود مواد مخدر، وانتقال غیر قانونی افغانها و... به از مرزهای خود دفاع کند. درین شک تردید نیست! اما ببینید که انسانهای با مدنیت جهان وانسانهای با وجدان مرگ یک سیاه پست را تقبیح نمودند با وجود آنکه مرتکب جرم گردیده بود ! یعنی با تمام جرمش حق کشتن را پولیس نداشت! اما این آدمک مفعول وامثال شان یخاطر رضایت و خوشنودی اخوندهای ایرانی آتش زدن هم وطنش وپرتاب شان به دریا را عمل قانونی میخواند ! و از همه بدتر اینکه میگ.ید اگر افغانها پرجم ایران به آتش بکشد تهدید نموده که من پرچم افغانستان را به آتش خواهم کشاند!!!! میبینیم که مشکل اساسی در کنار مشکلات اقتصادی وامنیتی موجودیت این شبکه های مزدور وخرابکار است !.
به قول استاد پرتو نادری « گمشتگان سپاه پاسداران ایران در افغانستان امروز به بهانه زبان مشترک میخواهند مقدرات فرهنگی ما را روی طبق اخوندهای ایران بگذارند »
اين فاجعه هم مثل تمام فجایع ديگر می گذرد و طبق معمول ما اين عمل وحشيانه را محکوم ميکنيم. اما آيا برای قتل ها و فاجعه های بعدی تدابيری انديشيده ايم؟ دراین جاست که متوجه میشوم که:
« از ماست که برماست»
برای این که کشتی بان روزگار مان خود ی ها باشند، برای این که سکان این کشتی در دست خود افغانان برای پیشروی به سوی امنیت ووحدت باشد، ابتدا باید خواسته ها و مطالبات مشروع همه را بدون هیچ اما و اگری طرح کنیم تا با استفاده از فضای کنونی و شرایط بتوانیم خط مرز میان دوستان و دشمنان جغرافیای امروزی مان را با صراحت روشن کنیم. صمیمانه ازتان خواهش ميکنم به جای پرداختن به مسائل فرعی، کمی هم به د فکر قتل وکتار بی رحمانه جوانان باشند که قرار است آينده را آنان بسازند. از برای این دردهای بی پایان از لاکهای قومی زبانی ومذهب و بیگنه پرستی برون شوید !
.تا این چنین نفاق باشد که هست، بر همین پاشنه میچرخد و بس.
امیدوار هستیم تا تمام فعالان مدنی و حقوق بشر درون مرزی وبیرون مرزی افغان و ایران که با فعالیتها و فشارهای هرچه بیشتر مدنی خویش در جهت تقبیح اعمال وحشیانه اخوندها دفاع از مهاجران مظلوم افغانستان و هم برای بهبود وضعیت زندگی کودکان، زنان و مردان افغان در ایران صدای خویش را هرچه بیشتر بلند نمایند !