محمد علی مهرزاد

 

بازگشت مزدوران استعماردرافغانستان!؟

پدیده تروریزم همزاد تاریخ بشریت است،اماسازمانهای اطلاعاتی امریکا آن را به یک تهدید جهانی تبدیل کردند، آوانیکه سازمان سیابا هدف درگیرساختن افغانستان با اتحاد شوروی جنگ را سازماند هی کرد، می توان نقطه مبداءاین خطرجهانی نامید.استخدام مزدور،وبکارگیری از کشورهای نوکرمنش ودست نشانده روزبروزبیشتردربراه انداختن جنگهای منطقوی یک امرعادی پذیرفته شده تلقی شد.اکنون که مزدوران استعمارازخاورمیانه به عرصه کشورمابازمی گردند،بعید است که به این زودی طالبان عرصه را خالی کنند ومجددآبه حاشیه برگردند.جنگ افروزان ازمزدوران خصوصی درطول تاریخ استفاده ابزاری کرده اند ،ولی آنچه قابل توجه است بازگشت مزدوران جدیداستعمار درلباس مذهب به عرصه سیاست تازگی دارد.درصورتیکه با پول بتوان نیروی جنگی خرید ، شرکت های بزرگ وحتی افراد بسیارثروتمند می توانند به ابرقدرت های جدید جنگی بدل شوند.درسال 1998میلادی بریژینسکی نوشت:((به اساس اسناد رسمی کمک سازمان سیا به سران تنظیم ها درپاکستان ازسال 1980، یعنی پس ازورود اردوی اتحادشوروی در24 دسامبر1979به افغانستان شروع شده. اما واقعیت غیرازاین است که تا اکنون در لاک سیاست های فریب ونیرنگ پنهان نگهداشته شده،بطرزکاملاً دیگری خودرا نشان می دهد.عملیات سازمان سیا در واقع از 3ژوئن سال 1979 ، بعد ازصدورفرمان رئیس جمهوری کارترمبنی برکمک مخفیانه به مخالفان رژیم طرفدارشوروی درکابل اغازگردید. ما روسهارابه تجاوزتحریک نکردیم ، اما احتمال مداخله را عمداً تشدید کردیم.)) امروز، ایالات متحده وبسیاری از کشورهای دیگربرای اجرای اقدامات امنیتی درخطرناکترین مناطق دنیا با چنین شرکت های قرارداد می بندند، که بنام (پیمانکار)نامیده می شوند، این پیمانکاران نقش اردوی خصوصی را ایفا می کنند که اغلب نبردهای زمینی حاضررا درافغانستان انجام می دهندوقابلیت های دریای وهوایی را ندارند. مزدورانی را که امریکابه کمک پاکستان ازداخل وخارج علیه تجاوز شوروی استخدام نموده بود  ازجمله گروهی که زمانی به باغی های وحشی وشرارت  درزندانهای کشورهای عربی محبوس بودند  دروازه هارا روی انها بازنمودو روانه افغانستان نمود، درصورتیکه،انها به یاغی گری مشهوربودند، بعد از تجاوز اتحاد شوروی به افغانستان ودرخاورمیانه دوباره از سایه بیرون آورده می شوندوبحیث افرادی متعارف برای اعمال قدرت دردنیای سیاست درمقابل قدرت های نوخاسته درافغانستان وکشورهای همسا یه بکارگرفته می شوند ؛ این را با کمی تفاوت می گویند تکرار تاریخ! امارت متحده عربی وپاکستان واسرائیل وصدها مزدوراز کشورهای امریکای لاتین استخدام کرده است وانهارا درافغانستان وخاورمیانه برای نبرد مورد حمایت وبکارمی گیرد.انگیزه اصلی این مزدوران درجنگ ها اهداف سیاسی ووطن دوستانه نیست ، همه انهای که در افغانستان بکارگرفته شده اندبه درجه اول برای کسب حقوق ودرآمد مادی چون گروهای شورشی که فعلاً علیه مردم بی گناه افغانستان مزدورشده وهمین اکنون می جنگند. اصطلاح (( مزدور)) یاد آورشرارت ، خیانت وقتل وغارت است، جنگ افروزان به علت افزایش تقاضا برای نیروهای نظامی به گونه جدیدی از صنعت جنگ افروزی درامده اند؛این پروسه بعد ازحادثه 11سیپتامبر درافغانستان به بهانه مبارزه علیه تروریزم تشدید یافته ودرحال شکل گیری نو،خود را نمایان ساخته است. شرکت های بزرگ وجدید به شکل (( سرمایه گذاری نظامی)) پدید آمدند که نقششان تجهیزنیروهای رزمی واجاره ای انهابه کسانی بود که به این خدمات جنگی وویرانی نیازداشتند.سرمایه گذاران نظامی با مزدوران گوناگون بالاخره درایجاد اردوهای کامل موفق شدند .سرمایه گذاران نظامی حتی چهره تجارت جنگرا دگرگون ساخت . مشتریان این بازار، تنها دولت ها نیستند ؛ صنایع مربوط به استخراج مواد خام وسازمان های بشردوستانه نیز برای حفاظت از پرسونل ودارای های درنقاط خطرناک جهان ، این مزدوران را استخدام می کنند. درشرایط فعلی دربازارازاد جنگ ،شکل کالایی به خود می گیرد؛ با این صورت که مصروف کنندگان وعرضه کنندگان کالای جنگ افروزی ، یک دیگررادربازارمی یابند، برسرقیمت کشتن انسانها چانه زنی می کنند ودرنهایت جنگ را به هرشکلی که ممکن است آغازمی کنند .امروزطبیعت بازار ازاد فروش وسایل جنگی بدون دخالت دولت رونق شایانی یافته است ویگانه مشوقی برای ترویج جنگ وخشونت درسطح جهان قرارگرفته است .این بازارهای جنگی وسایل کشتارجمعی تا آن حد پیشرفت نموده که بعضاً اداره امورنظامی را به شرکت های تجارتی شبه دولتی ودولت های د ست نشانده چون پاکستان واسرائیل محول می کنند.بهترین مثال کمپانی ها لندی یا بریتانیایی هند شرقی ، این شرکت هانیروی نظامی خودرا داشتند. اما آخرین باری که یک دولت اردوی از نیروهای مزدورخارجی تا سیس کرد ، درجنگ کریمه درسال 1854بود. درآن زمان بریتانیا کبیر 16500مزدوررا به استخدام خود درآورد.درقرن 21 اشغال نظامی عراق وافغانستان توسط ایالات متحده ومتحدین ناتو شان بازاررا برای عرضه خدمات نظامی خصوصی درپاکستان مجدداً مهیاکردند.سیاست گذاران درامریکا به خصوص دیگ چینی ، معاون اول رئیس جمهورودونالد رامسفلد ، وزیردفاع سابقه امریکا ، معتقد بودند که (( جنگ تنها چند هفته به طول خواهد انجامید وبه ماه نمی رسد)) . البته این موضوع مربوط به بیش ازیک دهه پیش است.سیاستمداران امریکا به زودی دریافتند که عساکرایالات متحده که نظامش مبتنی به سربازگیری اختیاری است،نمی تواند نیروی نظامی کافی برای ادامه جنگ را از امریکا استخدام کند .برای حل این معضل ، انها گزینه های متعدد و نهایت خطرناک را مطرح ساختند. اینکه قوانین تصویب کنند که بتواند جای خالی سربازان را پرکند ؛اول اینکه نیروهای خودرا ازمعرقه خارج کنند وشکست را چون شوروی بپذیرند، دوم اینکه قوانین تصویب کنند که بتواند جای سربازان را پرکنند، سوم اینکه منتظربنشینند به این امید که متحدانشان به همراه سازمان ملل متحد انهارا درخروج از جنگ یاری کنند، چهارم وآخرهم اینکه جنگ را با پیمانکاران ازطریق وهمکاری نزدیک پاکستا ن بعد شکست شوروی درافغانستان پیش ببرند. سه راه حل اول از نظرکارشناسان نظامی وسیاسی به خودکشی توام بود یا واقع بینانه نبود.بنابرین پناه بردن به پیمانکاران نظامی زیرنظرمستقیم سازمان اطلاعات پاکستان(آی-اس-آی) به جنگ نیابتی درافغانستان ادامه دادند. پیمانکاران احتمالاً چهره جدید جنگ امریکا را احتوا می کرد.برای کشوری ثروتمند که به دنبال فعالیت های نظامی درخارج باشد دلال وپیمانکار جنگی بهترازپاکستان نمی توانستند سراغ کند.پیمانکاران سهمی معادل پنجاه درصد نیروی نظامی پیمانکاران بودند.این سوال مطرح است که  ایا لات متحده قصد دارد درنبردهای آینده ، هشتاد تا نود درصد از نیروهای نظامی خودرا از طریق پیمانکاری تامین کند.؟حدود 25 درصد ازآمارتلفات سربازان امریکا از زمان آغازجنگ درعراق وافغانستان نیزمتعلق به پیمانکاران است.درسال 2003 مرگ ومیرپیمانکاران تنها چهاردرصد از کل کشته ها بود .درسال 2010 ، تعدادی سربازان پیمانکارکشته شده از تعداد تلفات نیروهای رسمی نظامی بیشترشد .سرمایه گذاری ایا لات متحده روی صنعت خدمات نظامی حصوصی ، جنگ را تبدیل به کالای تجارتی سود آوری کرده است. میزان وابستگی ایالات متحده به پیمانکاران به قدری است که می توان گفت این ابرقدرت برای جنگ افروزی به لحاظ راهبردی وابسته به بخش خصوصی است.ایالات متحده هم چنین ، درعمل صنعت نظامی خصوصی را قانونی کرده وکشورهای مثل نیجریه،امارات متحده عربی وروسیه را به استخدام مزدورتشویق می کند.حتی شرکت های نفتی وخطوط کشتی رانی امروزه اقدام به استخدام مزدورمی کنند.این رویداد ها کمتردر خبرها می ایندوحتی توجه عمومی به انها نیزچندان زیاد نیست .همین مسئله موجب شده است که استخدام مزدور، روزبه روزبیشتردرروابط بین المللی به عنوان یک اصل پذیرفته شده تلقی می شود، خلاصه مزدوران به عرصه بازگشته اند. بعید است که به این زودی مزدوران که ازطریق پاکستان تجهیزوتمویل می شوندعرصه را خالی کنند ومجدداًبه حاشیه بروند.جنگ افروزان خصوصی درین آواخربه یک امر عادی تبدیل شده است. بازگشت انها به عرصه سیاست وجنگ افروزی تبعات مهمی در پی دارد ،چرادردسترس بودن ابزار های جنگی برای هرکس که بتواند پولش را بپردازد می تواند چهره جنگ، انگیزه جنگیدن وآینده جنگ را دگرگون سازد.اگربا پول بتوان نیروی جنگی خرید ، شرکت های بزرگ وافراد بسیارثروتمند می توانند به ابرقدرت های جدیدی بدل شوند.مزدوران جدیدی نیزبرای تقاضای بازار جدید ظهورخواهندکردوبراساس قانون جنگ ، سلاح ها روزبروزکشنده ترمی شوند. با تاسف فراوان که مزدوران جنگی روزبروز زیاد شده می روند؛ چراکه با آغازوگسترش جنگ انها نیزسود بیشتری می برندودرمدت قراردادهای جنگی خود نیزدست به اقدامات خرابکارانه می زنند.ازین روما شاهد ، نوع جدیدی از نبردخواهیم بود: جنگ های قراردادی تابع منطق بازاراست، پدیده های مثل رشوه ، خریدن رقیب وفریبکاری درجنگ نیز فراگیرخواهندشد. درهم چو اوضاع واحوال ویکه تازی وهژمونی بی رقیب بعدازشکست شوروی به اسباط رسید که نظم جهانی روزبروزشبیه به اروپای قرون وسطا خواهد شد.مزدوران شیوه جنگیدن وارایش جنگ را تعین می کنند وثروتمندان می توانند هرزمانی وبه هربهانه ای جنگی جدید را براه بیندازند. درتوصیف چنین نظمی تنها می توان اصطلاح  (( بی نظمی پایدار))را به کاربرد؛ نظمی جهانی که فقط دربردارنده مشکلات جهان است وراه حلی برای برون رفت از انها عرضه نمی کند؛ چنین جهانی مدتی است از راه رسیده است وما درخواب غفلت فرصت هارا ازدست می دهیم وقیمت این بی خبری را نه تنها ازادی خودرا ازدست می دهیم ؛ بلکه جوانان ما قربانی این دسیسه ها وفتنه گریهای این وآن می شوند.

 

 


بالا
 
بازگشت