محمد علی مهرزاد
پیامد کنفرانس(بن)آبستن دولت موازی درافغانستان!؟
انواع بحران از آغازین روزکنفرانس (بن) وسرانجام با ایجاد حکومتی بنام (( وحدت ملی)) وپیوندکاری در بدنه ای ضعیف ولرزان دولت وحدت ملی توسط امریکا برای مردم ما قابل پیش بینی بود؛ وسرانجام با عنوان کردن دولت موازی این پیشگویی کارشناسان سیاسی تحقق یافت، ابتکارونبوغ سیا سی ائتلا فهای دممد می مزاج ومهره های سوخته که درموقف تمرین سیا سی قرار دارند از مقوله ای ( مخالفت کن تا مشهورشوی) استفاده کردند؛ زیرا مردم مارا در سه دهه اخیرنظام های غیر مرد می ومستبددر انتخاب بد از بد تر قرار دادند ، دردهه اخیرنتایج کنفرانس بن تحفه ای بودکه برای جامعه ای خسته از جنگ خانمان سوز وویران گرسه دهه اخیر بحرانات قابل پیش بینی را اهدا کردند. در ماندگی ونا توانی دولت های بعد از کنفرانس بن در پاسخگویی به انتظارات اولیه شهر وندان از یک طرف ، وعدم تامین امنیت ، فساد اداری، ونبود ارایه خدمات همگانی دولت سابق طی سیزده سال موفق نشد از عهده مهمترین وحیاتی ترین وظایف خود براید. تا جاییکه تجربه درین منطقه واز جهان گویا است به این پیمانه مشکلات که در افغا نستان ایجاد کردند، شاید دیگرکشورها روبرو نبودند. مشکل ازانجا ناشی شد که یک دولت نهایت ضعیف وناتوانرا بر جامعه افغانستان تحمیل کردند؛ که به انحطات ساختاری منجرشد. عدم ثبات اجتماعی ،از هم گسستگی نهادهای اجتماعی ، اداری واقتصادی حکومت قبلی ؛ مانده گارتروخود انگیخته تر از ان است که دولت نا م نهاد پیوندی امریکا در افغانستان بتواند در رفع ان بدون کمک دیگران دست اوردی برای مردم داشته باشد حکومت به اصطلاح ((وحدت ملی )) با عنوان کردن آزادی بیا ن ،مطبوعات وایجاد جامعه مدنی، ازادی زنان وایجاد بازار ازاد می خواهد وظایف خودرا به خود شهر وندان یا نهادهای مدنی واگذار کند ؛ این اقداما ت حکومت وحدت ملی نهایت از وضع ناتوانی واختلافات درونی که مظاهر ان هر روز نمایان می شود ، نتیجه پینه کاری ،ابتکار، وسرهم بندی وسرانجام سازش کاریهای امریکا است که پیامد ان بالاخره اقتدار واقعی حکومت را روز بروز ضعیف ودر اذهان مردم وجها نیان مارا بی ظرفیت معرفی نمود. بدون تردید ترکیب دولت وحدت ملی را کسانی تشکیل می داد که بسیاری برای پیشبرد منافع شخصی ، گروهی تنظیمی وابسته به خود تلاش می کردند. البته در نهایت امرهزینه وتاوان این روند دولت داری را ملیت ها واقوام باهم برادر ساکن در افغانستان پردختند. طوریکه در حرکات وتجمعات مسالمت آمیز گوناگون اقشار اسیب پذیرجامعه در مرکز وولایات شاهد بودیم ، نشان گرعدم یک سیستم دولت داری با اقتدارکه از مشروعیت مردمی بهره مند باشد بمشاهده رسید. مردم ا نتظار داشتند که حکومت وحدت ملی باید همزمان امنیت راتامین کند وبه درمان انسانهای اسیب دیده کشورکه طعمه لاشخواران داخلی وخارجی که توسط نا کار امدی واشتباهات جبران ناپذیردولت قبلی قرارگرفته بودند بپردازند. آنچه مایه نگرانی بود عملکرد دولت وحدت ملی در تنا قضا ت دراجرای امور روزمره بود . وازجانب دیگر د ست صاحبان زر وزورو تفنگ سالاران وفساد پیشه گان را چنان باز گذاشت که دمار از روزگار مردم بی پنای افغانستان به نا بودی کشاند. این گونه روش کاری علایم ومظاهر از هم گسیختگی وعدم هما هنگی نهادهای که در بدنه دولت وحدت ملی قرار دارند را نشان می دهد .
به جای اینکه عدالت اجتماعی نسبی تامین کنند ؛ ولی با تاسف که فرهنگ قبیله سالاری وتعصبات قومی وزبانی را نهادینه ساختند؛نهال نورسته افکار عمومی را که به حضور فعال خود در انتخابات نشان دادند؛ در بدنه درخت معلول وبی ریشه دولت ناکار آمد قبلی که خشکیده بود به کمک دوستان خارجی پیوند زدند ؛بهتر است گفته شود پینه زدند.! فساد اداری غیر قابل برگشت که از دولت قبلی برای حکومت وحدت ملی به میراث مانده ، هزینه فوق العاده وسنگین را به جامعه افغانستان تحمیل نمودند. شهروندان کشور هزینه این همه بحرانات گسترده را پی در پی در حال پرداختن هستند ؛ بدون اینکه از کسی حساب بگیرند ویا مرجع که به مردم پاسخگوباشند در حاله ابهام قرار دادند . مردم حق دارند تا از حکومت وحدت ملی بخواهند که بحیث نماینده انها به خواست انها وسیر حوادث واکنش نشان بدهند، در حالیکه به اصطلاح حکومت وحدت ملی به سان یک دستگاه با عرض وطول غیر متجانس وغیر متعادل ودر عین زمان پیچیده ومغلق ، آکنده از موسسات گوناگون غیر فعال ومجموعه ای از کارمندان وابسته به دوتیم به سختی می توانستند پاسخگوی خواست مشروع توده ها باشد . درین آواخر بمشاهده میرسد که شگاف بین جامعه و دولت به تناسب شگاف عمیق وغیر قابل حل که در ترکیب هردو تیم توسط پیوند کاری، وزیر خارجه امریکا ایجاد شده بود درانتخابات بعدی بحیث یک فاجعه درسطح ملی وبین المللی ادامه پیدا کرد.؟حکومت وحدت ملی که عهده دارتنظیم زندگی خانوادگی حل مشکلات اجتماعی واحاد کشوررا با سوگند های جداگانه به پیشگاه خداوند ومردم تعهد سپرده بودند ؛ ولی درعوض برای دست یافتن به قدرت وثروت تخم نفاق را کاشتند. واز همه مهمترکه درطول پنج سال گذشته، ساختارکلی اقتصادی واجتماعی جامعه را نا بود کردند، وبه دیدگاهای متخصصین وکارشنا سان اموراقتصادی واجتماعی ملی وبین المللی توجه نکردند ؛ اوضاع کشور درکل با ایجاد دولت پیوندی رفته رفته دولت به حیث دستگاه سرکوب گر ودر عین زمان سردر گم ونا توان درحل مشکلات که از دولت قبلی واختلافات که در درون حکومت وحدت ملی ایجادشده بود قرار گرفت. سرانجام برای جلوگیری ازتکرارنظام وحکومت دوسره بی سر؛ عاقبت مردم در باره آینده خود ماورای قدرت حکومت تصمیم خواهند گرفت .
امروز ما در افغانستان هم جنبشهای اعتراضی مدنی وروشنفکری را در خیابان های شهر وولایات می بینیم وهم شورشهای تبهکاران که از سرحدات کشورما سازماندهی میشود ، موازی در جریان است ؛ فرصتهای از دست رفته از اثرغفلت زمامداران ناکار آمد دیروز، زندگی اجتماعی هم وطنان مارا به تاراج بردند؛ همین اکنون بنام داعش درشمال کشور در حال شکل گیری وفعالیت های تروریستی می باشند وما ناظرسربریدنهای هم وطنان که در سنگر حفظ نا موس واز تمامیت ارضی وحاکمیت ملی می رزمند ودر مقابل آدم کشان قرون وسطایی که به هیچ اصل اسلامی وملی پای بند نیستند وهرروز عهد شکنی می کنند ،دفاع می کنند می باشیم.تاجاییکه مشاهده می کنیم در مقابل این تهدیدات دولت مردان دارای راهبردی معین ومشخص برای سرکوب انها انطوریکه لازم است نتوانسته منابع اصلی این باندهای تبهکاررا با دوستان استراتیژیک خود شریک بسازد ، ویا امکانات پیشرفته تر را از انها مطا لبه کند ؛ تا روحیه رزمندگی نیروهای امنیتی ما با استفاده از وسا یل ووسایط مدرن حفظ شده اخرین لانه های تروریستان را از سرزمین خود پاک سازی کنیم .
البته اشتباهات دولت قبلی که بنام صلح وآشتی ملی عنوان می کرد روی یک اساس منطقی واصولی وشناخت درست از دشمن نداشت؛ به برخی از گروهای تبهکار غیر مستقیم اجازه وزمینه ای عرض اندام راتا سرحد تسخیر بعضی از منا طق کشور را مساعد ساخت؛ چون هدف وخواست گروهای شورشی هدف یگانه ومشخص نبود ؛ پیشنهاد صلح دولت به مخالفین نیز نتوانست بر مبنای یگانه ومشخص با ان برخورد داشته باشد. نقش ووظیفه ای خطیریکه حکومت وحدت ملی در قبال جامعه خود بعداز امنیت داشت ، ایجاد اداره سالم عاری از هرنوع فساد، وبهترساختن زندگی شخصی واجتماعی مردم به عهده ان گذاشته شده بود، رسیدن به این اهداف در صورت امکان پذیرشده می توانست که اولاً دولت در تعین وتشخیص علمی اولویت ها کاری انجام می داد که نتوانست، واز همه مهمترکه حکومت وحدت ملی قادر نشد تا بر اختلافات درونی منافع شخصی وگروهی در تشکیل یک اداره کارا وشایسته بدون در نظر داشت سهمیه بندی فایق آید، وبه شکل هما هنگ به خواست مردم رسیدگی می شد که نشد.!؟
برای بر آوردن این اهداف مجموعه ای از نهادها در یک مسیر واحد در حل ورفع بحرانات گونا گون باید بدون تعلقات این گروه وان گروه کارمی کردند که نکردند ؛ تا امروز دولت های بعدی در زمینه های اداره جامعه ، بهبود کارکرد اقتصادی جامعه ، تضمین ثبات واستقرار امنیت با مشکل روبرونمی شد . ولی آین همه بحرانات بر خاسته از نا کار امدی دولت دیروز وقبلی که با تاسف رنگ وبوی مشروعیت هردونظام را برجسته می سازد. سوال اینجاست که ایجاد این بحرانات که دامن گیر جامعه افغانستان توسط نظام های بی ثبات ودمدمی مزاج سه دهه اخیرشده است؛می تواند بهانه ای باشد برایی دولت مردان امروزبرای گذشتن از محدودیت های قانونی وبدست آوردن اختیارات فراقانونی که در عمل این حادثه جریان دارد. هنگامیکه دولت نمی تواند بر نامه ها واهداف خودرا پیش ببرد مردم را به تبع از سیاست های ریاضت کشانه توصیه می کند ، در حالیکه درین سیزده سال از ایجاد حکومت قبلی واندی سال از ایجاد حکومت وحدت ملی می گذرد ، پولهای که به ارقام نجومی حتی قابل محاسبه نیست وارد افغانستان شد ، بازهم دولت دیروز وامروز داد از کمبود بودجه ، تورم بودجه ی وپیامد منفی سخن بر لب دارد.؟ افغانستان درین سه دهه اخیر چون بعضی از کشورهای اسیایی بطور معمول از مفهوم بحران استفاده کرده تمام سازوکارهای قانونی که امکان عملی کاملاً ممکن ومیسر بود ، به نسبت فساد اداری وقانون شکنی ها به تعلیق انداخته است؛ دلیل این همه ناکار امدیهارا بدوش وضعیت بد اقتصادی و نا امنی اشاره داشته است ، وازین طریق با عنوان کردن اوضاع بحرانی منطقه ونا بسا مانیهای داخلی که خود مرتکب این اوضاع متشنج برای کسب منافع اقتصادی غیرمشروع خود شدند، ودر پهلوی ان در تحکیم اقتدار شخصی برای اینده ها سرمایه گذاری کردند. مردم افغانستان در طی نیم قرن کاملاً آموخته اند که بحرانیکه قبل از ان که امری واقعی باشد برساخته وبربافته خود دولت های غیر مردمی می باشد . اگرمداخله کشورهای همسایه مارا دچار مشکل ساخته اند ؛ ولی دولت های خود ما وضعیت خویش را بحرانی جلوه می دهند تا بتوانند اقتدارمضاعف بدست آورند، واز جانب دیگر هر وضعیت دشوار وبغرنجی را نمی توان بحرانی جلوه داد، این عدم شناخت از اوضاع داخلی وبین المللی است که دولت مردان مارا وادار به چنین فتوایی می نماید تا از آب گل آلود ماهی بگیرند، در حالیکه همیشه مشکلات وجود دارشته ،اما به تجربه رسیده است که درین سه دهه دولت مردان افغانستان خود شرایط را بحرانی جلو داده اند تا بتوانند قانون را بی دندان ونهادهای قانونی را به تعلیق به اندازند ودر خلای قانون انها سیاست بهره کشی خودرا پیش ببرند. با این حال بحرانی که ناشی از پیوند کاری ایجاد حکومت وحدت ملی توسط بیگا نگان بوجود آمد ؛ بدون تردید وخیم تر وجدی تر از آن است که بتوان انرا به تلاش خود دولت نقطه پایان گذاشت . شتاب تحولات وتغیراتی که در خاورمیانه وقلب اسیا وبا لاخره استگاه ان در اسیای میانه خواهدبود ، برای دولت مردان حکومت فعلی یک هشداراست تا از اعتماد مردم افغانستان نهایت حق شناس اند وکاری مثبت ومفید هیچ دولتی را فراموش نمی کنند با وجدان انسانی بخاطر انسان مصیبت دیده ورنج کشیده این سرزمین عیاران پاک نهاد سوء استفاده نکنند، وشدیداً ازایجاد دولت سهمیه بندی وموازی نه تنها جلوگیری شود، بلکه دست ناپاک مداخله گرا ن خارجی که ازدولت موازی وپیروان این مفکوره درداخل افغا نستان حمایه می کنند کوتا شود. درطول تاریخ مبا رزه طبقاتی مفاهیم ومنافع اجتماعی ، سیا سی ازدید احزاب چپ وراست ، تعریف مشخص نداشته وبه حیث شعارهای بی شعوردرلابلای گفتگوو مبا حث، بی جواب ما نده ودرعمل تئوریهای شعا ری ه هرنوع اند یشه ای قراردادی و اعتبا ری به شکل وارداتی د رافغانستان ، خصوصاً درین چهاردهه اخیرمسئولیت اخلاقی وقانونی را از دولت مردان ما گرفته ، وبد تراز آن که جا معه را بسوی بی تفاوتی درمقابل قانون واخلاق اجتماعی ، خشونت ، بی رحمی مسئولیت اخلاقی وقانونی درقبال قشر اسیب پذ یرکاملاً درجهت منفی وخشونت تغیرداده است ، وبالا خره پیامد این همه فعالیت های غیرملی وغیر انسانی دروجود عنوان دولت موازی توسط نوآ موزان سیاست درافغانستان خودرا نشان داد نه تنها مورد شماتت مردم ما درداخل قرارگرفت بلکه درسطح بین المللی تمسخرانان را نسبت به این نوع حرکات نمایشی وغیرملی برانگیخت . با تا سف فراوان که رفته رفته نسبت به هم وطن مسئولیت اخلاقی وقانونی ما تضعیف ونها یت فا جعه باراست. درحالیکه سالهای قبل ازتهاجم شوروی حد اقل به شکل نسبی مفاهیم وکلیمه مسئولیت پذ یری ومفهوم معنویا ت رنگ وبوی انسا نی داشت؛ پول ومادیات دران وقت وسیله دوستی بود ؛ ولی امروزپول وسیله د شمنی شده، وآن وعده بهشت موعود شوروی وپیروان شا ن وبه تعقیب ان میراث خواران و مزد وران استعمار درلباس مذهب افغا نستان را به جهنم تبدیل کردند. درسابق تا حدی در جا معه معیارانسا نی واخلاقی احترام می شد ، اغلب مردم ما ودولت مردان سابق اگرکا ری بحق دیگران نمی کردند ویا نمی توانستند ،بفکرضرر وتخریب دیگران نبودند؛ ولی امروزمعیارهمه چیزبا پول، ازطریق غصب زمین ودزدی دارای عا مه ، قاچا ق مواد مخدرو اعتیاد به موادمخدروالکول بیما ریهای ایدز،وتکدی وصدها امراض اجتماعی تبدیل شده مفهوم انسان وانسا نیت به نرخ تولید بازارآزاد سنجیده می شود. سرانجام درکشورما نزد دولت مردان وتفنگ سالاران، هدف فدای وسیله نا مشروع شد ووسیله نا مطلوب وغیر انسانی هدف قرارگرفت این وضع چگونه اتفاق افتاد ایا به پیامد آن فکری و چاره ای کی باید بکند.؟این وضع بی تفا وتی وعدم مسئولیت پذ یری اخلاقی وعدم احترام به قانون مارا بیاد گفته مشهور( جان اف، کنیدی) رئیس جمهورفقید امریکا که موقع زمامداری خود گفته بود:(( نپرسید کشورتان برای شما چه کرده؛ بپرسید شما برای کشورومردم تان چه کرده اید.)) موضوع بعدی روحیه اکثریت مردم ما که این جمع انبوه سربراه وزندگی کن هستند وپابند عیال وخانواده بوده وهرج ومرج را دوست ندارند ؛ ولی درعین حال ازجریانات وشرایط موجود فعلی راضی نیستند. ازطرف دیگرتعداد از ته ما ندهای از انسانیت وروشن بین کنار نشسته وخاموشی را اختیارکرده اند، واگرحرف بزنندکسی به حرف انها گوش نمی دهند ، عده ای درفساد غرق ودرموقف دلخوش کن قراردارند، وازحسا ب گرفتن امروز وفردای مردم افغا نستان وفردای قیامت باکی ندارند، واز طرف دیگرغوغای بلندگوها وفرستنده ها نمی گذارد که کسی به صدا ونجوای عقل گوش بسپارد،روزنا مه های کیلویی پر از اعلانا ت مصرفی هستند ویا تشویق به سرگرم کردن مردم می کنند، تا از واقعیت های عینی که درافغانستان پشت پرده فریب ونیرنگ ساخته وبافته می شود بی خبربمانند. این جریانات مطلقاً درانحصار طبقه مرفه ترجامعه قرارگرفته است،استعداد ها ی جوانان، درخد مت دولت های غیرمشروع ومستبد داخلی وحامیان خارجی شان دست چین می شود. وضع موجود هم درمسیرقدرت انحصاری درحرکت است ،ازطرف دیگراگرعاصیان جهان را مردم کم سوادومحروم از نعمات مادی ومعنوی تشکیل می دهد ، انان سهمی از پیشرفت های مادی جهان امروزندارند؛ دنیای که تا این حد حالت یک بام ودوهوا داشته باشد ، خواه نا خواه تولید فا جعه می کند؛ چون عدالت با پیشرفت های جهان وتوزیع عا دلانه ای نعما ت ما دی ومعنوی تنا سب منطقی وهم سوی ندارد ، می تواند دستا ویزی برای خشم مردم باشد، البته درین اوضاع واحوال مردم حق دارند خشمگین باشند، اما به هیچ عنوان حق ندارند برای ابرازخشم وارضاع حوایج اقتصا دی خود، د ست به خشونت وفاجعه آفرینی بزنند.ما در حالیکه زنده گی باهمی واجتماعی را بپذیریم ، بدون انکه در میان خود از یک سلسله اصول ومقررات وبالاتر از ان از قانون پیروی نکنیم، عواقب وحشتناک وجوی خشونت چون وضع امروز در پی خواهد داشت ! اگرچه قا نون وعرف می تواند روابط انسا نهارا تنظیم نماید ، اما به صراحت می توان ادعا کرد که هرگز به تنهای این دواصل یعنی قا نون وعرف برای حفظ روابط بشری کافی نیست ، شما خود اگاه هستید که علاوه بر نظم وقانون ، انسان امروزافغانستان شد یداً احتیاج به نوع آرامش درونی دارد که از طریق معنویات واخلاق اجتماعی تامین شده می تواند . چرا قانون وعرف یک امر قرار دادی واعتباری است ، ولی معنویات واخلاق از عواطف انسا نها ووجدان بیدار بشری به حیث یک ودیعه الهی مایه والهام می گیرد .اکنون که اقوام باهم برادرساکن در افغانستان در طول تاریخ بوجود امدن خود هرنوع حکومت داری را برای تحکیم هرچه بیشتر حاکمیت ملی تجربه نموده ، بدون تردید این همه تحولات انسان وطن مان را آبدیده ساخته تا بتواند نیاز مند یهای مهم وعا جل معنوی ومادی را در ک واولویت هارا درک کند ،به آینده وطن وسرنوشت خود حاکم وخود مستقلانه بدون اثرات منفی تعلقات گروهی ، تنظیمی ، قومی وزبا نی به قا نون اساسی که خود ویا توسط نماینده گان واقعی به آن مهر تا یید گذاشته اند ، تنفیذ وتطبیق آنرا از دو لت مردان خود در صحنه عمل مطالبه نمایند ، تا منافع علیای کشور تامین شده بتواند .اگرمردم ما بیدارساخته نشوندوقشرنوکیسه ها درلاک پول زدگی وزرپرستی هم چون امروز غرق باشند وازدارای های باد آورده درنفاق وشقاق وتخریب وحدت ملی واقعی کاربگیرند وآب دراسیای دشمن بریزند وازاب گل آلود ماهی مراد بگیرند؛ چگونه می توان به آینده این کشورچشم امید داشت؟، درین آشفته بازارامروزی وطن هرمتاعی خریداردارد،وجلوی این دلالان ونیمچه ملا ها و عا لمان که علم را برای ثروت اندوزی می آموزند؛ چگونه می توان لشکرتاریک اندیشان متحجرکه حیات بشریت را به خطر مواجه ساخته اند ، به سوی هدف واحدکه درآن عدالت اجتماعی نسبی درپرتومسئولیت اخلاقی ومسئولیت قانونی سمت وسوو تامین کرد.؟ اکنون این سوال درمقابل ما قراردارد که سرنوشت مردم ووطن به کدام سمت وسودرحرکت ، وتوسط کی ها کارگردانی می شود؛ وبلاخره کشوری به نام افغانستان درین تحولات که بعضاً غافل گیرانه وغیرقابل پیش بینی است ؛ چرا تنها به دانش دانشگاهی اتکا کردن ، بدون بینش همه جانبه و ماورای دانش تاوان غفلت واشتبا هات امروزرا فردا خواهیم پرداخت . راه برون رفت وجلوگیری از این حوادث فا جعه باراین خواهدبود که به مسایل که درطی چهاردهه درکشورما ، منطقه وجهان می گذرد تجدید نظرعاجل را می طلبد تا دربا ورهای مردم خودنسبت به مسئولیت اجتماعی واخلاقی ومسئولیت قانونی تغیر ایجاد کنیم. اگرمروری از عملکرد حکومت داری در کشور ما بعمل آید عدم سا زما ندهی ومد یریت نا سا لم ، جامعه مارا به سوی بی هد فی ، کم کا ری ، ندانم کا ری ، وخود محوری که نا شی از عدم رعا یت قا نون وتجا وز به حریم حقوقی هم وطنان شان است کشانیده است ، وبا تاسف اگر جلوی این قا نون شکنان گرفته نشود بعید نیست که به حیث یک فرهنگ وعا دت غیر مشروع وغیر انسا نی تبد یل شود ! مشکل از انجا شروع شدکه قد رت تشخیص ، ارزیا بی را نسبت به سرنوشت وطن ،از مردم ما گرفتند ، نه خود به مردم حساب می دهند ونه هم مجال حساب گیری را برای مردم وطن مساعد می سا زند ، تا زما نیکه قانون حاکم ودر عمل بدون استثنا ء وبدون تعلقا ت به این گروه وآن گروه تطبیق نشود، باید گفت که قانون بی د ندان وبی تاثیر پنداشته می شود . نهایتاً به این واقعیت تن داد که حل مسایل امروز وفردا به این سیا ست بازیهای پشت پرده که از دید مردمان کشورپنهان انجام می شود ، راه بسوی آینده که درآن عدا لت اجتماعی تامین شود نخواهد برد ، واز طرف دیگرحل مسایل با این تشتت فکری وتبا رگرایی قرون وسطایی وعدم رعایت قانون جامعه را بسوی خشونت وزمینه استبداد حکومت ها وزورمندان را مساعد خواهد ساخت. برای تحقق این امر مهم وحیا تی، یعنی ایجاد مسئولیت اجتماعی وتنفیذ قانون وشهرت طلبی کاذب؛ جامعه به یک انقلاب فرهنگی که ذهنیت هارا برای حفظ واحیا یی مجدد ارزشهای انسانی وتطبیق قانون ، وبا لاخره ایجاد اداره سالم ومتعهد به معیارهای پذیرفته شده که درآن قا نون اساسي كشور جا یگاه اصلی خودرا پیدا کند وظیفه ای همه ماست .