خوشه چین
ئسل نوین
زبان شهر:
"شمع بزم محـــفل شاهـــان شدن ذوقـــی ندارد"
"ای خوش آن شمعـی که روشن میکند ویرانه را"
زبان توده
شکــــاره میکــــند تـــــازی
خوشحالی ره میکــــند کتــه
مزدور اشغــــال شـــده غازی
درارگ نشسته دموکــرات جُته
درراس امورگماشتـــه شده اند
ازذهن کند لنگ وگنگه وچنته
خلق به خشم آمده آماده کرده
ناتراش پشت دروازه ســـوته
نسل نویــــن بایــــد شـــاد زیست
نجاتش حتمـــی بایدازســـا د یست.
جریــــان آب روان را انـــداخـــــت.
درکانـــال بـــزرگ مـــارکــــسیست.
غســـل تعمیدبایـــدگرفـــت درآنجــا.
گذرازپل سویتســــت ومــــاوســــت.
حال واحوال جامعه ما میوه ای ازریشه نظام موجود است.
گوینده ها ی ساکن فراوان داریم و نصیحت های پدرانه را هم میشنویم.
مگر یک انسان با پا رونده آبادست گیرنده را نمی یابیم.
هریکی را می بینیم ازسر پارو استخوان جمع مینما یند که طرف پاکستان روان کنند.
دولت باید پاسخ گو به نیازمندی های مردم خود باشد.
اما برخلاف در افغانستان تحت اداره دولت مردم درمقابل مردم به جنگ میروند.
چرا؟
دلیلش ضعف سیاست مداران و سیاست بازان کشورما میباشد.
عیاران دوستیهای شان برای حصول آزادی است.
بخاطری که در آزادی انسان انسان باقی میماند.
دولت باید پاسخ گو به نیازمندی های مردم خود باشد.
اما برخلاف در افغانستان تحت اداره دولت مردم درمقابل مردم به جنگ میروند.
چرا؟
دلیلش ضعف سیاست مداران و سیاست بازان کشورما میباشد.
بعضی
ها هنوز فکرمیکنند که دیروز ما خیلی شیرین بود.
مگرفکرنکرده اند که نقل خوردن در هنگام پیری عین خری است.
سه پایه وسیله یااتکای است جهت اخذ موقع برای انجام کار.
ازفرومایگان تاجک هزاره وازبک.
برا ی بقای خودش سه پایه تیارمینماید.
برای بالارفتن برمقام.
از روحانیت فرورفته در خرافات وسیله برنده دردست خود می بردارد.
با اقدامات رذیلانه برای سرکوب مظلومان وارد درکارمیگردد.
یکی میگویم و پخته
بهتر ازآنان که بدآموخته
به شاخی میکند کاه بیدانه.
این خام بوده فعلا پخته
نان بدون منت به همراه پیاز میخوریم
نان روغن نمی خوریم به غم نمیخوریم
از دست دهقان وطن خود می خوریم.
شوربای تندچهاریکاری بدون شلغم نمی خوریم.
توصیف راجع به شخصیت های سیاسی و انقلابی بعدازمرگشان ازصلاحیت محققین آکادمیسین ها است.
نه ازصلاحیت آنهایی که از مداحی دوکان تیارکرده اند.
بخاطری که ازتو صعیف های بی پایه دهن و دماغ طرفین میده میشوند.
شعور آزادی خواهی شعاعی است که از عمق وجدان انسان های باهوش تصاعد مینماید.
هرداکتر پروفیسور را نمیتوان آزادی خواه خطاب نمود.
اینها بهترین چراغهای دست اشغال گران میباشند.
درافغانستان ازجانب دشمن.
صرف نظر از اندیشه و تفکر.
هرگاه رنگی از استقلال طلبی و روشن بینی به چشم بخورد.
دفعتا سرش بریده میشود.
چراه؟
بخاطری که این مردم باید بدون چراغ در تاریکی ها سفر نمایند.
هرگاه که با چراغ سفر درپیش گیرند ازخطاها و اشتباهات پرهیز مینما یند.
تکیه برگذشته سیاسی مردن است.
اما ازکمبودیهایش آموختن است.
خلقت انسان چنین است.
چشم ها بالای پیشانی که همیش باید جلورا ببینی.
وبه پیش بروی تاکه به هدف برسی با دستان برداری.
گوش ها به دو سمت قرار دارد تاکه پیام هارا از چپ وراست بشنوی و تشخیص نمایی.
یعنی هیچ چیزی را از عقب بدست آورده نمی توانی.
آنچه چیزی که امروزش به پایان میرسد.
به گذشته تعلق میگیرد.
یعنی که توپیش رونده هستی برخلاف آینده ها میروی.
به گذشته برگشت کردن معنی مردن سیاسی است.
دو.نالد ترامپ
دیکتاتور قرن بیست ویک.
چشمانش را خون گرفت دل ودرونش را دود گرفت.
شکست خورد درمسیر دفاع از حقوق بشر.
برگشت به قرون اوستا راه ماردوش فرعون نمروت گرفت.
عدالت خواهی به عذروزاری نمیشود.
فهماندن بی خردان ازطریق پیچکاری نمیشود.
ایجادفضای انسانی انگیزه بخش آزادی است.
بدون آگاهی موفق به پیروزیهای سبزبهاری نمیشود.
پیشنهاد:
خردمندان آگاهان امور و رسالت مندان باشرف کشور.
یک ضرب المثل وطنی داشتیم که میگفتند.
زنت شریکی باشد مالت نه.
مملکت(جغرافیای سیاسی) عبارت ازملکیت عزت شرف و ناموس ۳۵ ملیون کشوراست.
این حکومت و حکومت های قبل ازاین از اراده بالفعل مردم برنخواسته است.
بنا این حکومت شراکتی که منابع مالی اش را بیگانگان تحویل مینما یند.
از ارگ منبع فساد ساختند.
بجای صدورفرمان بربنیاد دانش و علم جهت اجرات کارهای شرافت مند وتطبیق اهداف انسانی.
انواع افتراقات را برای بدتر شدن اوضاع دنبال می نمایند.
تاکه بوم ها بر بالای قبرستان حاکمیت نمایند.
وچرچرکان درختان توت مانع مورچه ها از زحمت کشی گردند.
زیبایی ها و زشتی با چشم دیده میشوند.
محبت ها وتنفرهاازقلب منشآمیگیرند.
زیباییها ووزشتیها رنگ خودرا ازدست میدهند.
محبت وتنفر بجا میمانند.
باید قانون گرایش هارا احترام بگذاریم که قوت ومورا ل مارا بلند بسازد وسرعت حرکت مارا برای بهترشدن افزون ببخشد
خاک من عیار میخواهد دگر.
یکایک یک پرکار میخواهد دگر.
به دور کف دست پنج انگشت شمع چراغ.
ازچهارگوشه و کنار میخواهد دگر.
خاک من عیار میخواهد دگر.
یکایک یک پرکار میخواهد دگر.
به دور کف دست پنج انگشت شمع چراغ.
ازچهارگوشه و کنار میخواهد دگر.
خلقت درهمین چوکات زیرین تعریف خودرا می یابد.
آینده به خالق بی نیاز معلوم است.
زندگی به مفهوم خوردونوش ومسکن وزادو ولد است.
خورد ونوش و مسکن زاد ولد اختیاری وحق طبعی است.
هرگونه تصرف خلاف قانون مندی خلقت است.
که راه را برای فاجعه ای بشری هموار میگر داند.
هرآن کس که این قواعد را رعایت کرددر زندگی بلد است.
شعله ای دود وطن پایانش خاکستراست.
خاکسترازخون واستخوان بنی بشر است.
نوای هیچ بی نوایی به گوش کس نرسید.
خودایجادگراندگویا که امریکا کورکراست.
شتران اشک میریزندبابارسنگین و راه دور
قافله سالاردرپیشا پیش روان یک خراست.
این فرزندناخلف شکارشده(غنی)دردورجوانی
مناسبات زندنگانی فامیلی اش مشعر است.
وطن داران ریگ برنج بچینید حافظ دندان.
چون قطاردندان میان کاسه دهن مطهراست.
به اصل خویش برنگردی!دوریک دستر خوان.
حیات وممات آینده وابسته به تصمیم قطرا ست.
مرغی
که درخانه ای تخم گذاشت.
بوی کباپش هم ازهمان خانه به دماغت میزند.
برای
تان میگویم هرگز به دنبال پشک ندوید.
اول دربینی خود دست بزنید.
برای
تشخیص مسائل باید از دید گاه عیاران قضاوت کنید.
نه از دید سیاست بازان.
عیاران وجدان خویش را قاضی حساب مینمایند.
ابوالقاسم فردوسی الهام می گرفت.
مولانای جلا ل الدین بلخ پیغام می گرفت.
خیام توصیه میکرد و سعدی سخن میگفت.
بیدل ازبارگاه خدای خود انعام می گرفت.
حافظ شیر ازی گفت که ادرکاساو وناولها
عشق سفر رامشکل گفت؟راه شام میگرفت.
رعد وبرق باد و باران دامنه های هندوکش.
کثافت های کابل را رانده خود آرام میگرفت.
به شما میگویم
ذره باش
نره باش.
از ذره کوه ساخته میشود.
ازطریق ذره برق را یافتی تورا تابه عصر دیجیتال رسانید.
و ادامه دارد.
نره باش(مرد)نفوس ساز.
باهوش مدبر متعقل بادرایت مبتکر جسور دلاور آزاد ایجاد گر وکاوش گر حمایه گر فامیل خانواده قوم قبیل رفقا دوستان وکل کشور.
نه مزدور.
دولت مردان کنونی ما نامردان کشورمیباشند.
خراسان
بلی من هم به خراسان علاقه مند هستم.
خراسان ازمابو د گرفتندش.به آستانها مبدلش کردند.
برای ما داده شد افغانستان.
آن هم تحت اداره انگلیس مثل یک قفس (شاهان)درمیانش بی نفس یکی ازپی دیگر در جنگ وجدل آدمکشی،برادرکشی و برادر کشی وپدرکشی (شخصیت کشی) درپ درپ وخرپس.
بیایید که همین راهم ازما نگیرند.
اول همین را متحدانه نگاه و حفظ کنیم وبعد آهسته آهسته مطابق به نیاز زمان میرویم به اصل خویش که فاصله های قرنها آینده را به خود میگیرد.
حق نسلهای بعدی است خودرا درآن مرحله برسانند صرف وظیفه ما رسالت مندان است که جامعه باثبات فارغ ازجنگ برای نسل های بعدی به جای بگذاریم امید که منظورشود.
با احترام
عبدالشکور (خوشه چین)
یک
کردار بهتر زهزار گفتار.
محاسبه اند درجمع گنهکار.
عاقلان و عالمان وفاعلان.
جاهلان خوش ندارند شهریار.
آنهای که از مثال های ساده نیاموختند.
نمونه:
پاش دادن دانه های ارزن پرنده هوا را دردام می اندازد.
ازهمگرایی دانه های باران بحرخروشان بوجود آمده است.
آب را درمیان دره توقف بده تاکه سطح آن بالا بیاید ازین آب برق بگیر پیرامون جهانت را روشن بساز.
و هزاران جریب زمین لامزروع را به مزارع سبز مبدل نمایید که تاکه گلهای رنگارنگ منظره زیبا بسازند.
از جملات مغلق بی محتوا هم چیزی را نمی آموزند.
این همه جلالت مآبان کتاب سوزان مزدوران کاخها برای تان تاریکی ها اعمار مینما یند زادگاه تان را قبرستان ساختند.
برخلاف ما قدر عافیت را بعد ازین مصیبتهای ازعبدالرحمن تابه (چپ وراست ونیوگلوبالیزم)تا همین اکنون ندانسته ایم.
هنوز مورچ و مساله دیگ امپریالیزم میشویم.
چون دیگ پرازمقصد،بعد ازهرترور جوش می آییم و بعدن کف دیگ به سر می آید.
قدم به قدم سمنک نذر وطن فروشان به پختگی میرسد.
هرگاه
که خررا گرگ خورد.
کره اش را سگ میخورد.
گفتند.
به خوشه چین گفتند که لهو لعب میگوید.
درباره کی؟
درباره دزد دروغگو مسولین بی اد ب میگوید.
اوبرادر
فکرنکنم اومعلم بودومعلم خوب رهنمای سالم.
بلی!
او میگوید چون معلم برای آموزش شاگردان مکتب میگوید.
جایگاه سعدی شیر ازی هنوز بحیث استاد سخن حفظ است
اشاره به عیاران وجوان مردان است.
همت بلند دار که مردان دارای همت بلند به جایی رسیده اند.
(سعدی)
آنان که مرده هارا دفن کردند.
گریه کردند ازدیداربعدی اش نا امید شدند.
دلشان یخ کرد دیگر از جسد بی جان سودی نیست چون یک توته گل بی حرکت شده است.
در حقش دعا کردند و رفتند.
به آسمان ها رسیدند.
آنهایی که مرده های خودرا بحیث موجود تغیر ناپذیر شناختند درپهلویش خوا بیدند.
درفقرابدالدر ابد غرق شدند.
از سقوط حاکمیت حزب وطن قریب به سی سال سپری شد.
هنوز آن صحنه میدان بازی های سیاسی شرق و غرب است.
با آنکه حضور فزیکی ندارد اما روح آن حزب آنقدرتاثیرگذاراست.
که گلوی جنایت کاران ملی و بین المللی اش را فشارداده روان است.
کثافت های دوره های بعد از حاکمیت حزب وطن را پنهان نگه می دارند.
بهتراست که به (گفته ای) از سر مرده ها دست بردارید.
زنده ها را احترام کنید محبت ایجاد کنید تا خوبیهای که در صلح نصیب مردم میگردد ازدست نرود.
رخ منفی سیاست.
آنکه سیاست کرده است نکشته آدم کیست بگو.
این ویرانی ایجاد فضای وحشت حاصل دست کیست بگو.
رخ مثبت سیاست.
شرافتی که درآن اخلاق نمکش باشد اینه همیست بگو.
بکارگرفتند
طرزی که گاندی ونسلسل ماندیلا هردو اینه همیست بگو.
(عیار)
عقاب باش آزاده برسر سنگ باش.
(وطن فروش)
شاه نباش تاجر چرس بنگ نباش.
احمق
اسطحلاکت مینما یند چون کاغذ.
لوده
افتیده پوست کیله ازتبنگ نباش.
خوب
رفیق تو که مرا نپذیرفتی اختیارت.
ومن آنقدرتلاش می نمایم که مقبول شوم.
درقانون طبعیت تعا دل و تعامل نقش اساسی دارد.
وهایدروجن واوکسیجن دوعنصر متضاد.
درداد وستد مدارالکترونی تعادل را مدنظرمی گیرند.
وبعدوارد معامله(ترکیب ومرکب)میشوند که آب حاصل آب همانا اوکسیجن وهایدروجن است.
که به جهان حیات میبخشد.
در مملکت داری عدول ازین شیوه مطلب را به انفجارات میبرد.
ازشمالی بزرگ شمال شور می خورد.
ازشدت آب هایش سنگها لور میخورد.
شوردادن ولوردان هردو هیجان آفرینند.
ستمکاران وظالمان ازهیجان تورمیخورد.
چرا؟
دشمن از آتش افتراق نان از تنور میخورد.
آتش افروز خودش چوب پیغور میخورد.
نان بیننگی چاقشان کرده به مرض شکرگیر.
از امروز نان مظلوم را تابه لب گور میخورد.
رفقاودوستان عزیز!
دوره جهاد و جهاد بازی پروژه اش ختم است.
اما حس آزادی خواهی را نادیده گرفتن گناه کبیره است.
سیاست های پخته پرانک دارد که به مانند سالهای دراز دوباره شکل بگیرد آزادیخواهان را یکی ازپی دیگر محوه و نابود بسازند.
درمجموع متوجه حرف ها وحرکت های تان باشید ازدشنام دادن ها به آدرس شخصیت ها که متعلق به کشورمیباشند بپرهیزید درفکرجمع وجورشدن خود باشید.
شمارا خمچه خمچه خمچه متفرق ومیشکنانند وبعد ریشه تان را اززیر خاک می کشند.
ومیسوزانند.
(پول)
پول میگوید ارزش مرابفهمید.
من وسیله ارتباط میباشم برای تمامی تغییرات تحولات انکشافات اکتشافات اختراعات پیشرفتهای جوامع بشری.
این مربوط میشود که کی برای چه به کدام منظور ازمن استفاده مینماید.
مربوط میشود به نیات نظام های سیاسی.
جهان سرمایه ازمن برای ویرانی افغانستان فراوان احمق و مزدور خرید آنها در نقش مارتول جبل کدال چاقو شمشیر بم وتفنگ زدند ویران کردند کشتند چورکردند.
عقیده و مذهب خودرا خراب بد نام درمعامله قراردارند وفروختند.
عیاران نوین انقلابی مداحان این وآن نمیشوند.
نمی شوند هرگز مزدور واجیر امپراطوران نمیشوند.
مزدور میشوند برای ساختمان ذهن و ویرانه های وطن.
یادمیگیرندازدیگران برای بازسازی کمتر ازجاپان نمی شوند.