فرهنگ آشفته

 قدوس زریر

رئیس جمهوری اسلامی افغانستان آقای اشرف غنی چندی پیش  در یک محفل فرهنگی بیان داشت که بزودی شورای عالی فرهنگی ایجاد خواهد شد. او اظهار نمود که گذشته صدساله فرهنگی و تمدن چندین هزار ساله کشور نباید فراموش شود

برگفته های ایشان اندکی تامل می نمائیم:

در صد سال گذشته به استثنای ظهور چند نشریه در دوران سلطنت امان الله خان, رشد نسبی موسیقی, تیاتر و سینما در زمان محمد ظاهرشاه و محمد داوود خان و بروز شاعران و نویسندگان چیره دست در دوران حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان دستاوردبیشتری را نمی توان برشمرد. همان دستاوردها نیز بوسیله مجاهدین و طالبان برباد رفتند و بیشترین فرهنگیان کشور را ترک گفتند. اکنوناین فرهنگیان اگر هستند یا نیستند به فراموشی سپرده شده اند و حکومت موجود هیچ اقدامی برای ارجگذاری آنها اتخاذ نکرده است. اگر مقامی دستور عدم فراموشی صادر می نماید باید نخست از خود شروع کند .

آنچه که تمدن چندین هزارساله نام می گیرد به سوژه تبلیغاتی برای زمامداران مبدل شده است. هنگامیکه آنان در مجامع عمومی ظاهر می شوند برای فریب مردم با «تمدن چندین هزار ساله» فخر می فروشند و همینکه از انظار غایب شدند چون پذیرش واقعی تعلقیت به این تمدن هویت قبیله ای آنهارا به حاشیه می برد, افکار و رفتار دیگری اختیار می نمایند. تمدن چندین هزار ساله, دوره های مختلف تاریخ سرزمین پهناور خراسان قدیم را احتوا می نماید که افغانستان امروز بخشی از آن بود. این تمدن سرمایه عظیم فرهنگی در وجود شعرا و نویسندگان بزرگی مانند رودکی, فردوسی, حافظ, سعدی, مولانا, ناصر خسرو و دیگران برجای گذاشته است که آفریده های آنها ثروت گرانبهای معنوی مردمان این سرزمین را می سازد. وقتی آقای اشرف غنی می خواهد تمدن چندین هزار ساله را بیاد آورد باید رفتار اغیارمنش خود و اسلاف خودرا در برابر دست آوردهای فرهنگی این تمدن نیز توضیح دهد. ستیزه جویی حکام افغانستان برضد فرهنگ مردم سبب شده است که حلقاتی در جامعه شعرای کلاسیک زبان فارسی را بیگانه و مربوط به ایران امروز تبلیغ نمایند در حالیکه این شعرا آنگونه که متعلق به ایرانند, به همان پیمانه به افغانستان نیز تعلق دارند. فراموش نباید کرد که میهن این شعرا سرزمین هردو کشور را در بر می گیرد. گرچه فرهنگ کتاب خوانی و کتابداری در افغانستان در سطح مطلوب نیست با آنهم اگر در خانه ای چند جلد کتاب به ملاحظه می رسد دیوان حافظ, گلستان سعدی, مثنوی معنوی و شهنامه فردوسی جزء آنهاست.

حاکمان ایران به نوبه خود از سیاست فرهنگی غیرمسئولانه حکام افغان سوء استفاده نموده ثروت معنوی مشترک هردو کشور را انحصارگرانه مالک شده اند.در حالیکه کشورهای ایران و تاجیکستان پیوسته از شعرای بزرگ قلمرو زبان فارسی تجلیل به عمل می آورند, در افغانستان در قبال این موضوع سیاست «به من چه!» مسلط است,  گویی آن بزرگمردان ربطی با افغانستان ندارند. با این دورویی تمدن چندین هزار ساله را به خورد مردم دادن ناپسندیی بیش نیست. افکار و رفتار حکومتدارانافغانستان چنین وانمود می سازد که انگار این کشور تاریخ صدونیم ـ دوصد سال بیشتری ندارد. تمدن چندین هزارساله در صورتی فراموش نمی شود که از آن پاسداری و ارجگذاری صورت گیرد

آقای اشرف غنی همچنان افزود که در سالهای اخیر در رشد زبان های پشتو و دری/فارسی انقلاب رونما شده است. واژه فارسی درینجا بگمان اغلب توسط گزارشگر خبر اضافه گردیده و الی آقای غنی مانند همتایان قبلی اش بدلیل تعصب این واژه را بکار نمی برد. پنهان نیست که رژیم کنونی و حاکمیت های پیشین هیچکدام در راستای رشد و توسعه زبان های رایج منجمله فارسی و پشتو اقدامی نکرده اند, برعکس تا حد توانبه گونه آشکار  با زبان فارسی خصومت ورزیده اند. حکومت ظاهرشاه بدلایل سیاسی, بدون رعایت موازین زبانشناسی, بدون توجه به تاریخ و بابی اعتنایی به نیازمندی های فرهنگی مردم فارسی را که با همین نام قدامت حدود هزاروپنجصد ساله درین سرزمین دارد در قانون اساسی به دری عوض نمود چون اهداف خاصی را دنبال می نمود و بعد در تداوم دهه ها به استثنای برهه حاکمیت ح د خ ا بعد از مرگ حفیظ الله امین, تلاش صورت گرفت تا فارسی اعتبار کشوری و فراملیتی خودرا از دست داده به یک زبان ضعیف محلی مبدل شود. حتی در دوران همین رژیم ژورنالستان مستخدم در نشریه های دولتی را به دلیل استفاده ار واژه های فارسی از کار اخراج کرده اند. کاربرد «مصطلحات ملی» که به وسیله ای برای محدودیت واژه های فارسی مبدل شده است زمینه را برای سوء استفاده از فرصت توسط حلقات معین متعصب در دستگاه حاکم فراهم نموده است. پس واضح نیست رئیس جمهوری اسلامی از کدام انقلاب حرف می زند. اگر منظور ایشان نفوذ زبان انگلیسی در ادبیات سرکاری است درآنصورت درست می گوید. واقعا فراوان اصطلاح مروج در دفاتر با کلمات انگلیسی عوض شده است. در صورت ادامه, زبان های رایج  به تدریج تضعیف خواهند شد و هیچ زبان ازین «انقلاب» مصئون نخواهد ماند. 

مجریان برنامه تضعیف زبان فارسی واقعیت مسلمی را نادیده گرفته اند. آنها ژرفای ریشه این زبان در زندگی اجتماعی و فرهنگی مردم را از یاد بردند که به همین سبب تا کنون در اجرای اهداف نامیمون شان شکست خورده اند. زبان فارسی بوسیله مردم این کشور حفاظت و نگهداری می شود و جایگاه آن همچنان در جامعه حفظ است. بویژه رشد تکنالوژی انترنتی و توسعه رسانه های غیر سرکاری زمینه را برای استحکام و تکامل زبان فارسی در افغانستان فراهم نموده است.

ایجاد شورای عالی فرهنگی مانند شوراهای دیگر اقدام عوامفریبانه دیگریست که دردی را درمان نخواهد کرد. دشواری های سیاسی, اقتصادی, اجتماعی و فرهنگی مردم افغانستان با تورم دستگاه های عاطل و بیروکراتیک حل نخواهند شد. تنها استقرار یک نظام دموکراتیک متکی به اراده مردم می تواند کشور را از رنج های بی پایان نجات دهد.

 

 


بالا
 
بازگشت