پروفیسور شرعی جوزجانی

 

وقتی با خیر محمـد چاووش ملاقات میکنید، انسانی حلیم و متواضع و درعین زمان با مناعت و سربلند را در برابر خود می بینید. مناعت نفس و غرور مشروع انسانی او در عین فروتنی، از اعتماد به نفس و روحیۀ بلند اتکا به خود و باورهای ملی او سرچشمه می گیرد. یکجا با این روحیه، پیگیری در کار، عشق و علاقۀ پایان ناپذیر به موسیقی ملی و باور به موفقیت درین ساحه اورا از دیگران متمایز می سازد.

آهسته و شمرده حرف میزند، با قاطعیت از فکر و نظر خود دفاع می کند، شوخ طبع و بذله گو است، باتبسم و صمیمیت شمارا استقبال میکند.

چاووش از سعی و تلاش برای رسیدن به مأمول خسته نمی شود، برای دستیابی به هدفی که در برابر خویش قرارداده، راههای دشوار و مشکلات را پشت سر می گذارد.

خیر محمـد چاووش در محلۀ "قورغان تیپۀ" شهر زیبای سرپل، جایی که از پایان گذر شان دریای خروشان سرپل جریان دارد، در خانواده ای روشنفکر زاده شد. پدرش مرحوم میرزا مـحمد یعـقـوب، مامور محاسبۀ بلدیه (شاروالی) سرپل بود و بعدا در مطبوعات جوزجان مصروف کار شد و پس از تقاعد به تأسیس اولین فروشگاه ادویه در شهر سرپل اقدام کرده، به امورآن اشتغال داشت .

چاووش بعد ازمکتب ابتدایی، لیسۀ منهاج سراج جوزجانی را تا صنف 11 خواند و صنف 12 را درلیسۀ عمر شهید کابل تکمیل کرد و سپس در پولی تخنیک شامل کورس آمادگی شده، برای تحصیلات عالی عازم تاشکند شد.

او مدت 5 سال درفاکولتۀ فیلالوژی ـ زبان و ادبیات اوزبیکی اونیورستی ملی تاشکند تحصیل کرده، از درسهای استادان معروفی چون عزیز قیوموف، بیک علی قاسموف، لذیذ قیو موف، تورکولوگ شناخته شده قوچقارتایف و دیگران مستفید شده و از صحبت ایرکین واحدوف و شاعران دیگر فیض برده است.

چاووش از خردسالی گرویدۀ موسیقی و آوازخوانی بوده، محیط ادبی  و هنری تاشکند زمینه را برای انکشاف استعداد او مساعد ساخت. در جریان 5 سال تحصیل در فاکولته با حلقه های هنری روابط قائم کرد و با همکاری آنان به تجارب خود در نواختن آلات موسیقی و آوازخوانی افزود. آشنایی باهنرمندان معروف اوزبیک چون آرتیق آته جانوف، شیر علی جوره یف و دیگران و همراهی آنان به صفت یک خوانندۀ آماتوردر کنسرت های مشترک شان در رادیو و تلویزیون وسیلۀ تشویق هنرمند جوان گردید و راه پیشرفت اورا در جهت رسیدن به هـد ف هموار ساخت. در دوران دانش آموزی در اونیورستی، مستحق چند تقدیرنامه و مدال گردیده است.

او پس از ختم تحصیل به افغانستان برمیگردد و دورۀ خدمت عسکری خود را در فرقۀ 53 شبرغان به سر می رساند. در فرقه یک گروپ هنری از آماتوران جوان تشکیل میدهد و در جبهات به سربازان کنسرت میدهد.

چاووش بعد فراغت از خدمت عسکری، درسال 1991 باز هم عازم تاشکند می شود. این بار به انستیتوت مدنیت (فرهنگ) شامل شده در رشتۀ موسیقی کلاسیک اوزبیک به تحصیل خود ادامه میدهد. در سالهای دانش آموزی علاوه بر تحصیل در ساحۀ عملی نیز با هنرمندان همکاری داشته به حیث عضو انسامبل های"عدالت" و "شیرین جان" در اکثر ولایات، قرا و قصبات اوزبیکستان در کنسرت های آنها اشتراک می ورزد.

همچنان چاووش در جریان تحصیل نواختن آلات مختلف موسیقی را خوب می آموزد. با گروپ هنرمندان افغانی به تورکمنستان رفته، در کنسرت آنها اشتراک میکند. در جریان تحصیل او با اجرای کنسرت در 7 - 8 شهر بلا روسیه در میان گروه های هنری محصلین خارجی مقام اول را احراز کرده است.

چاووش بعد فراغت از انستیتوت مدنیت تاشکند، به شبرغان برگشته همکاری خود را با تلویزیون محلی آغاز میکند و در لیسۀ افغان- تورک به صفت استاد موسیقی به تدریس می پردازد.

باهجوم طالبان عرصه برای تمام اهل دانش و هنرتنگ گردید، چاووش نیز مجبورشد مانند دیگران به پاکستان و بعدا به عربستان مهاجرت نماید. او طی اقامت چند سال درین کشورها برای مهاجرین در پاکستان و هموطنان در عربستان کنسرت های متعدد اجرا کرد.

روح حساس و بلند پرواز چاووش در یک جا آرام نمی گرفت، پیوسته در تلاش یافتن محیط مساعد برای تکمیل معلومات و باروری استعداد خود بود. این بار به تورکیه سفر کرد و مدت چند سال در آنجا مصروف آموزش و فعالیت های هنر ی بود، در برنامه های تلویزیونی و محافل هنری و ادبی اشتراک میکرد. تیلی کانالها CNN, TRT  یو ملتون، سرود های اورا با آهنگهای "تَرکان" سرایندۀ معروف تورک به تناوب نشر کرده بودند و در انجا به نام تَرکان افغانستان شهرت یافته بود.

او در سالهای اقامت درتورکیه با گروپ های هنری اویغورهای تورکستان شرقی (اویغورستان) و تورکان آذری نیز کنسرت های مشترک داشته است.

سرانجام خیر محمد چاووش در سال 2004 عازم ایالات متحده شده، برای هموطنان در ویرجینیا، نیویورک، واشنگتن دی سی، فلوریدا، کالیفورنیا و همچنان در تلویزیون های نور و آریانا کنسرتهای زنده اجرا میکند.

چاووش چندین بار از طرف علاقمندان به کشورهای اروپایی دعوت شده، در بلجیم، ستاکهولم، مالمو سویدن،هالند، سویس، هامبورگ، ناروی و لندن کنسرتهای زنده اجرا کرده و مورد استقبال گرم قرار گرفته است.

چاووش میگوید، مشوق اصلی او برادر کلانش مرحوم عثمان جان بوده که خود نیزاز استعداد هنری بهره داشت. همچنان معلمان مکتب اورا از صنف دوم و سوم به ترانه خواندن تشویق میکردند. اشتراک در مراسم عروسی نیز وسیلۀ تشویق او بود.

به گفتۀ چاووش تشکیل انسامل ظفر اورا به مسیر نو سوق داد و با اجرای نخستین آهنگ خود با شعر" عاشق شوریده دورمن آستانینگده وطن" از آصفه شاداب درسال 1360 که از رادیو و تلویزیون افغانستان، اورا به موفقیت های آینده مطمئن می سازد. او با گروه ظفر از سال 1358 به بعد همکاری داشته است.

چاووش میگوید: انسامبل "ظفر" که به صفت نخستین گروه هنری ملی اوزبیکان افغانستان به تشبث و مساعی یک انسان ملت دوست در چوکات رادیوتلویزیون دولت تشکیل شده و تحت حمایۀ او قرارداشت، در رشد و انکشاف استعداد هنری جوانان اوزبیک نقش بزرگی ایفا نمود و در عین زمان زبان و موسیقی ملی اوزبیک رابه همگان معرفی کرد.

او میگوید که عضو برجستۀ این انسامبل ملا تاج محمد سرپلی صاحب حنجره ای طلایی است. این هنرمند که از میان مردم برخاسته، استعدادی خدا داد و صدایی سحر انگیز دارد و با آن که حامی، مشوق و همکاران جدی ندارد، چون ستاره ای در آسمان هنر موسیقی اوزبیک می درخشد و در قلوب نه تنها اوزبیکان، بلکه اقوام برادر دیگر هم جا گرفته است.

صدر الدین انتظار به صفت یک آهنگ ساز پر استعداد، شیوۀ خاصی به خود دارد و آهنگ های خودرا بدون آن که از موسیقی کشورهای دیگر اقتباس کند، به اسلوب ویژۀ خود می آفریند. خدمات او خیلی ارزنده است.

چاووش ازشاعران کلاسیک بیشتر اشعار نوایی، فضولی، بابر، مشرب، آگهی، فرقت و از معاصران شعرهای استاد عظیمی سرپلی جوزجانی، حفیظی، آصفه شاداب و سیف الدین نوری را می خواند. خودش نیز بعضا تصنیف و آهنگ می سازد، چنانچه شعر و آهنگ  "ینه کیلدی بهار" از خود اوست. همچنان شعرهایی از از ذکرالله ایشانچ و اسلم گداز خوانده است.

چاووش ازتمام سفرهای خودبه کشورهای اروپایی، خاطرات شیرین و فراموش ناشدنی دارد، به خصوص استقبال گرم هموطنان را در شهرهای ستاکهولم پایتخت سویدن و لندن پایتخت انگلیس که رقاصه ها و خواننده های اوزبیکستانی نیز در کنسرت اشتراک داشتند، هیچگاه از یاد نمی برد.

او میگوید: من از ابراز احساسات و استقبال محبت آمیز علاقمندان قلبا خرسند میشوم، دیگر سطح تقاضای آنها بلند رفته، آهنگها و تصنیف های نو با مضامین نو، ویدیوها و کلیپ های نو می خواهند.

چاووش میگوید: من به خاطر شهرت کار نکرده ام، مشوق و رهنمای من عشق و علاقۀ آتشین من نسبت به فن موسیقی و تعقیب این راه می باشد. هر سرودی که میخوانم و هر آهنگی که ایجاد میکنم، احساس میکنم در راه رشد موسیقی خلق خود گامی برداشته ام واین برای من یک افتخار و غرور متواضعانۀ انسانی می بخشد.

او بیست وچند سال قبل اولین کلیپ هارا در تاشکند تهیه کرده به افغانستان آورده بود. آن وقتها مردم چندان به کلیپ ها آشنایی نداشتند.

چاووش اصول نوتیشن موسیقی را خوب میداند و میگوید که جوانان باید از خورد سالی به هنر موسیقی علاقمند ساخته شوند و برای تربیه به کشورهای تورکی زبان اعزام گردند.

او می گوید که موسیقی ما منبع بزرگ ملی دارد، یعنی فولکلورما. آهنگها  و اشعار فولکلوری اوزبیک های افغانستان گنجینۀ پایان ناپذیر است. از آنها می توان در ایجاد سرودهای نو استفاده کرد. در خود سرپل ما بسا آهنگهای کهن ملی وجود داشت که با کمال تأسف قسمتی از آنها فراموش شده و اشکال ناقصی از آنها باقی مانده است. باید این گنجینۀ پراگنده در نزد مردم جمع و تدوین گردد. وظیفۀ فولکلورشناسان است تا این ذخائر را جمع آوری و نشرکنند و باید آهنگ های ملی  و فولکلوری ما به اصول نوتیشن نوشته شود. او درین زمینه مصروف پژوهش و مطالعه است و در صدد ایجاد آهنگ های نو و تهیۀ کلیپ ها میباشد.

به عقیدۀ خیر محمد چاووش، انکشاف موسیقی ما بدون فراگرفتن دانش موسیقی و تحقیقات علمی پیرامون آن امکان پذیر نیست. باید دانشمندان ما درین ساحه نیز کار کنند.

از دهها سرود زیبای او "اوتتی بیش ییل لیک دورانیم!"،  "نوایی گه بغیشلنگن قوشیق" وغیره را میتوان نام برد.

چاووش در عین زمان از تربیۀ یک تعداد شاگردان نیز غفلت نکرده، چنانچه او برادرزاه ها و خوهرزاده های خود و برادر زاده های همایون حفیظی و خیر محمد سرخابی را تحت آموزش قرار داده است.

او آرزو دارد روزی موسیقی ملی اوزبیک را چون موسیقی ملل و اقوام دیگر در اوج رشد و تکامل ببیند و میگوید، درین زمینه هموطنانیکه استطاعت مالی دارند، باید کمک کنند و وجیبۀ ملی خود را در برابر مردم خود ادا نمایند.

خیر محمد چاووش ازدواج کرده و پدر دو دختر میباشد و با فامیل خود در ایالت ویرجینیای ایالات متحدۀ امریکا بسر میبرد.

 

 

 


بالا
 
بازگشت