م. نبی هیکل

 

نگهی به  کتاب( طبقات سامری)

عنوان اثر: طبقات  سامری: زر و زور و زمین در دوهه پسین

 تعداد صفحات: ۲۰۳

 طبع پی. دی. ایف. سال ۲۰۲۰

مولف: (...)

ارزیابی کتاب (Book review)

در  شرایطی که کتاب نگاری به  حرفه عام در میان با سوادان مبدل شده است، معیاری سازی آن امر مهم پنداشته میشود، زیرا هیچیکی از ما نمیخواهیم برادران و خواهران ما وفرزندان ما  با  چرندیات بحیث علم آشنا گردند و از نظر معیارهای علمی از همسایگان عقب مانند. در انتر نیت با  چنین معلومات و  آثار اغلب برمیخوریم.

تشنگان علم و دانش به تشنه آب میمانند و فقط میخواهند عطش آنان بر  طرف گردد. کتاب علمی و معیاری مانندآب پاک نوشیدنی است.با کتابهای زیاد غیر معیاری حتی از سوی استادان پوهنتون کابل  آشناییم و خوب است علاقمندان کتاب بدانند کتابهای علمی چه لازمه های ضروری را باید دارا باشند.

شش مساله دارای اهمیت بنیادی اند.

۱. متون دارای ادعا ، استدلال حمایوی از ادعا و دارای نتیجه گیری باشند.

۲.هر چه مینویسیم و میخوانیم باید مستدل و مبتنی بر منابع  قابل رد یابی باشند.منابع مارا به اصل آن متن برساندکه نقل شده است.

۳. دیدگاه های مخالف را نیز احتوا نماید.

۴..   افکار نویسنده از افکار دیگران  قابل تمیز باشد.

۵. متن دارای تسلسل منطقی باشد.

۶عاری از تناقض گویی باشد.

برای کمک به جوانان میهن و آنانی که  علاقمند کتاب نگاری اند میخواهم  تعدادی از کتابها را  بصورت مختصر مورد ارزیابی قرار دهم. دوستان نیز میتوانند کتابهایی را از نویسندگان  کشور برای ارزیابی پیشنهاد نمایند.اما قبل از آن باید  خاطر نشان نمایم که:

-  هدف خصومت و بدنام سازی  مولفان گرامی نیست بلکه کمک برای بهبود کار آنان است

- منظور تقرب بسوی معیاری شدن کارها است نه کمال آنها.

- مولف کتاب را بدون ذکر نام به گونه ای معرفی خواهم کرد که برای اکثریت غیر  قابل شناخت باقیماند

 - دوستان نیز میتوانند آثار بنده را  مستدل نقد نمایند.

نیاز  (ارزیابی کتاب )  در  گام نخست از  ضرورت و انکشافات کنونی  ناشی میگردد.  دسترسی به انترنیت دریچه ای را بسوی دنیای پهناور با ذخایر مجذوب کننده معلومات به روی ما گشوده است و نه تنها امکانات  دسترسی به معلومات را فراهم ساخت است بلکه امکانات وسیع نشر معلومات را نیز ایجاد کرده است.  این انکشاف موجب گردید  نه تنها با  تعداد  نویسندگان و علاقمندی های آنان آشنا گردیم بلکه  برای تعداد زیاد علاقمندان نویسندگی  امکان تولید آثار را فراهم گردانید.  ذخایر معلومات که بر- روی ما باز شده اند از نظر کمی و کیفی متعدد و متفاوت اند. ارزیابی کتاب به  شناسایی آثار از نظر کیفی  نه تنها برای خوانندگان کمک مینماید بلکه برای نویسندگان نیز بحیث فیدبک (feedback)  یا واکنش خواننده  دارای اهمیت است و  به بهبود کارهای بعدی نویسندگان کمک مینماید.

در ارزیابی های این سلسله سعی بر آن خواهد بود تا  ارزیابی ها مختصر و مفید ارایه گردند. حد معیاری ۴ صفحه تایپی برای  ارزیابی کتاب  رعایت خواشد شد. یک علت این برخورد این است که در این ارزیابی  کمال  اثر معیار نیست بلکه  حد اقل معیاری بودن و  تسلسل منطقی  متن مد نظر است. بع عبارت دیگر توقع حد اقل این است که نویسنده  ادعا یا پیام خود را بصورت مستند و مستدل بیان نماید و از  بحث انجامن شده  نتیجه گیری نماید.

 این ارزیابی  حد اقل لازمه های نویسندگی را در نظر میگیرد، نه  معیارهایی را که  معمولآ در  نوشتن  ارزیابی کتاب(bookreview) برای  جورنالهای علمی در نظر  گرفته میشوند.  لازمه اولی  رعایت همان اصل ساختاری کهن برای مقالات است که  مقدمه ، بدنه و نتیجه  را  شامل میگرددو در این ارزیابی این ساختار زیر نامهای ادعا، استدلال حمایوی برای ادعا و نتیجه گیری  خلاصه شده اند. واضح است که هریک از  این سه قسمت لازمه های خود را دارند به گونه مثال در مقدمه باید ادعا و ساختار ی که  برای  اثبات یا به کرسی نشاندن ادعا  به کار برده میشود  معرفی گردند یا نتیجه گیری باید محصول بحث باشد نه  باید چیزفراتر و بیرون از آن را  احتوا نماید.

ادعای  نویسنده و اثر وی را در  نقلهای آتی  میتوان دید.  ترتیب تذکر در اصل متن رعایت شده است.

(درین نوشتار محور اصلی و محدودۀ بحث، بررسی ساختار طبقات و اقشار اجتماعی در د و دهۀ پسین است.)

(در این نوشتار تلاش شده تا به آن پرسش ها و ابهاماتی پرداخته شود که طبقات زراندوز، طبقات متوسط و طبقات فقیر، در دایرۀ دولت فاسد و طالیی، می چرخند. انباشت انفجاری ثروت، و فقر ومرگ روزمره و تدریجی مردم، چگونه دو رخ یک دکترین و یک پروژه را تشکیل می دهند؟ چرا مردم که صاحبان اصلی ثروت ها، تولیدات و افتخارات هستند، به این حال و روز افتیده اند؟)

در اینجا  سه سوال مطرح شده اند.  با اندک د قت متوجه میشویم که سوال اول ابراز نگردیده و تنها در  دماغ نویسنده باقیمانده است. سوال دومی   مبهم است زیرا توضیح نشده منظور نویسنده از اینکه  طبقات ... چگونه دو رخ یک دکترین و یک پروژه را میسازند، چیست؟  و تنها سوال سوم صراحت دارد. خواهیم دید  نویسنده به این اهداف دست یافته اند یا خیر.

گذشته از آن ساختار اثر در مقدمه  بیان نشده است تا تسلسل و پیوند منطقی مباحث  مورد ارزیابی قرار گیرند.اثر فاقد فهرست عناوین است، در حالیکه متن اثر دارای عناوین مشخص میباشد.

 مفاهیم  کلیدی این اثر به استثنای یک مورد تعریف نشده اند. نویسنده ( طبقات سامری) را  معرفی کرده اما نگفته است کیها این اصطلاح را به این یا آن معنا به کاربرده اند. منبع آن داده نشده است و این مطلب نیز آشکار نیست که نویسنده  مبتدع این اصطلاح  میباشد. در حالیکه  طبقه تعریف نشده است از متن بر میآید که نویسنده  تعریف مارکس را برای طبقه در این اثر در نظر ندارد زیرا وی مافیا را نیز  بحیث طبقه   شناخته است.  اما در فصل اول زیر عنوان (پیشینه بحث طبقاتی) به تعریف طیقه از دیدگاه های متفاوت پرداخته است.مولف اثر ( طبقات سامری) سالها قبل اثر دیگری نیز   زیر نام (جنایات حزبی، ۱۳۸۸ ) تولید کرده است که در مقایسه با این اثر از نظر  ساختار  کلی تفاوت چندان ندارد. اما  (جنایات حزبی) یک  روایت است  در حالیکه اثر مورد بحث   قرار ادعا یک ارزیابی  از  ساختار طبقاتی است .

متن دارای منابع و نقل است اما چهار مشکل عمده دارد: منابع به آسانی  قابل ردیابی نیستند زیرا  صفحات مطابق به  فارمت اثر، فونت و سال چاپ فرق میکنند.  سال چاپ اثر یا اینکه  اثر  طبع شده  مطبعه میباشد یا طبع پی. دی. ایف بیان نگر دیده است. مشکل دوم این است که فارمت معیاری ماخذ نگاری در آنها رعایت نشده است و سومین مشکل  عدم تمایز  فکر نویسنده از نقل است. مشکل چهارم در عدم رعایت اصول نقل مستقیم وغیر مستقیم  وجود دارد.

تسلسل استدلال نویسنده را برای پاسخ دهی به آن پرسشها که در آغاز مطرح گردیده اند به دلیل فقدان تامین این تسلسل  نمیتوان دنبال کرد.

با درنظرداشت امکانات و توانایی های نویسنده و منابع  قابل دسترس برای وی اثر  مذکور از ارایه یک دید فراتر رفته است اما  با مسایل بصورت سیستماتیک و منظم برخورد نشده است تا بتواند یک ادعا و یا  نتیجه گیری معیین را  به دست دهد.

نویسنده به گمان اغلب  بهترین تلاش را انجام داده است در حالیکه از میتدولوژی معیین علمی برای این ماموریت آگاهی لازم داشته باشد.

در نهایت باید به تناقضی توجه را بر گردانم که در آغاز توسط نویسنده اثر در مورد هدف  نویسنده کتاب تعیین شده اند.در حالیکه  کتاب در مورد  طبقات اجتماعی در دو دهه پسین  نگاشته شده است متن به جنبش های اجتماعی و مسایل زنان نیز پرداخته است. گمان میشود که نویسنده نتوانسته خود به کدام نتیجه گیری از بحث دست یابد تا آن را بحیث نتیجه گیری مباحث انجام شده در پایان اثر  جا دهد.

جامعه افغانی بدون شک در قرن بیست و یکم به  کارهای  علمی معتبر و مستند نیاز دارد و باید نویسندگان  ما   به  ترویج معیاری سازی دانش و فراورده های  ادبی کمک نمایند.

اثر ( طبقات سامری) یک اسم غیر مسمی و یک اثر  عیر معیاری بیش نیست که مجموعه ای از معلومات را برای خواننده  بصورت غیر معیاری عرضه مینماید.

پایان

 

 

 


بالا
 
بازگشت