سخی صمیم
منْعَمِلَصَالِحًافَلِنَفْسِهِۖوَمَنْأَسَاءَفَعَلَيْهَاۗوَمَارَبُّكَبِظَلَّامٍلِلْعَبِيد
سوره فصلت آیهٔ (۴۶)ِ
هرکس کارنیکی کند به نفع خود وهرکه بدکند برضررخویش می کند وخداهیچگاهی بر بندگان ستم نخواهد کرد.
عمل خوب وبد برعامل آن بر می گردد.
***
پروسهٔ صلح بااشتراک اَطراف درگیرنتیجه نمی دهد:
برمصداق فحوای اَصل متذکره: من که حدود بیست سال به سهم خویش درقوهٔ قضاء متصدی اینگونه مسایل بوده ام عرضه می دارم:
آنچه را که حجم کوچک فکرواندیشه ی من ازدامن باعظمت قضاء دردرازنای مدت کار دیده وآموخته است ویا خود درآن(دعاوی وقضایای گوناگون) ـ ازمحکمه ابتدائیه تاعالی ترین مقام قضاء شریک مباشربوده است وسیله ی ستیزه گران با خصوصیات که تذکر یافت حل نمی شود:
تا جاییکه تجارب حکم می کند: اکثریت مطلق منازعاتِ حاد، قضایا وکشیدگی های خُرد وبزرگ اگرصبغه ی کیفری داشته است ویا مدنی هیچگاهی وسیله ی اطراف درگیرویا شرکای عَملی آنها (کاری واجرایی) حل وفصل نشده ونمی شود.
خِرد جمعی می پذیرد که راه آرامش ویا قطع چنین منازعات وجنگ وخونریزی وقتی قابل لمس ومشاهده است که یکی ازجانبین درگیرمغلوب وشکست را بپذیرند، ویا خود غالب میدان شوند ویا هم ترک منازعه کنند وبا نظام حاکم بپیوندند وبه دولت سرِاقتدارتسلیم وسلاح به زمین گذارند.
واگرتمام این طرزسنجش کارآ نگردد وهردوجانب به مصالحه تمکین نکنند وبه جستجوی راه حل نباشند.
دراین صورت بایست این ایدیال بگونه ی جدّی ولی صادقانه پیگیری وعملی گردد:
اگرقرارباشد که درمیهن آغشته به خون ما همانطوریکه گفته آمدیم صلح پایدارایجاد وجنگ متوقف وقتل وکشتارخاتمه یابد: نباید کاری انجام شود که تجارب؛ عدم کارآیی آن را نشان داده است.
آنچه درجنگهای کُهنه وریشه داردیده می شود متخاصمین با اندیشه، اهدافِ متفاوت ومتضادیکه دارند خود وشرکای جنگی ایشان نمیتوانند صلح ایجاد کنند.
وسازماندهی صلح هم برحضورووجود نمایندگانِ طرفین که به نوعی ازانواع درجنگ ذیدخل ویا شریک ودخیل بوده اند کاری را به سرحد مرام نمی رساند.
و یا جناح سوم که بطورمستقیم وغیرمستقیم با نیت سؤ درکنارآنها برای پیشبرداهداف خودها موجود باشند مأمول صلح برآورده نمی شود.
برباورمن: دست یابی به صلحِ واقعی درین مقطع وشرایط خاص وقتی عملیست که:
اگرلازم ومجازشمرده شود، ازمجرای تجویز قانون با بکاربستن مکانیزم لازم آن کمیسونی اختصاصی ومشروع با اعضای کاملن بیطرف ولی صلح طلب درزمینه طوری ایجاد گردد که طرفین جنگ، جامعهٔ افغانی وبین المللی تحت نظرملل متحد به آن موافق ومخالفتی موجود نباشد واین کمیسیون حل وفصل منازعه را طورکامل وبدون شرایط قبلی وبعدی حایزودارا گردد .
واین تفویضِ صلاحیت به این کمیسیون وقتی تحقق و واقعیت عمل می یابد که هردوجانب جنگ قبل ازایجاد به آن موافقه نمایند، اجرائات واعلان فیصله وتصمیم که همه بگونهٔ مَحرم ومَکتوم حفظ می شود بطورمطلق وقطعی بدون هیچگونه شرایط وایرادِ حال وآینده ــ پذیرفتنی باشد.
وایشان (جانبین) بحضورمردم وهمه ادارات ونهاد های ذیربط تضمین علنی دایربراینکه ازحکم صادره درآینده سرکشی نمیکنند ودرصورت تخلف ــ حکم صادره حکم نافذ وقابل اجراباشد سند با اعتبار ترتیب نمایند.
واگر با وجود این همه احتیاط اجرائات وفیصله ی صادره ازطرف یک جناح ویا هردو جناح پذیرفته نشود وازمفاد تصمیم که آن را قبلن قبول وضمانت داده اند سرکشی صورت گیرد، آنگاه مردم و جامعهٔ جهانی بگونهٔ الزامی وقاطعانه آن راعملی و پیاده سازند.
با حرمت سخی صمیم.