عثمان نجیب

 

خدا زندان نه دارد و قرآن کریم با کرونا کاری نه دارد. مگر این که دعا کنیم و مستجاب شود

یک دوست خوبم شعر گونه یی را برای من فرستاد، پس از خواندن آن در مخیله ام گذشت که به چندی و چونی محتوایی آن کاری نه داشته باشم.

آن چه که مرا واداشت تا چند یادداشتی بر آن بنویسم این است که سراینده ی محترم یا محترمه ی آن هر کی باشد، به کیستی و چیستی چرایی خلقت زمین و بعد فرستادن انسان به روی زمین خدا توجه کند.

لازمه ی پرداختن به امور سخن وری و سخن سرایی، لحاظ داشتن ویژه گی های پرداخت و ساختار هایی اند که زیر ساخت های آفرینش یک اثر هنری و فرهنگی و ادبی را فرا راه خالق یک اثر جلوه نمایی می دهند و آگاهی از آن ها تنها به مطالعه و پژوهش پیشا آفرینش های از این دست میسر است و بس.

پی گیری برای یادگیری واژه ها و واژه شناسی، کاربرد به جا و با معنای آن ها، درک مفاهیم و روش های نوشتاری که هر از گاهی در حالت نو شدن هستند، روشنی هدف نگارنده و توجه به دسته بندی طیف گسترده ی خواننده، بیننده ها و شنونده ها الزامات بی قید برآیند یک اثر در هر نوع ژانری است که می دانیم.

انگیزه داشتن نگارنده و انگیزه بر انگیختن مخاطب ها که حضور خود را در عین موقعیت و حالت احساس کنند و حظ ببرند، برازنده بودن دست نوشته ها و پی آیند خلاقیت ذهن را هویدا می سازد.

در دسته بندی های مخاطبان، مرورگر هایی با چند تا ویژه گی ها قرار دارند.

اگر شاعر، نویسنده، کهن نگار، نو نگار، داستان پردازی و روای واقعی یک حادثه این دسته بندی را در دیدگاه خود به دور نگهدارند و یا از آن ها بگذرد، خود را دچار سرخوردگی و سرگیچه گی های خود نگری می کند.

آن تنها خوش است که خمیر ناب کند، نان باب و خام بپزد، اما زیاد بپزد تا او را نان پز زود پز و زیاد پزی بدانند. و این اشتباه کامل او است.

دسته های مرور گران!

۱ _ مرورگر با سواد، با تشخیص و صاحب دیدگاه.

۲ _ مرورگر با سواد بی تشخیص.

۳ _ مرورگر ستاینده و بی خبر از همه چیز.

۴ _ مرورگر با دیدگاه محدود و حسود، اما بدون داشتن دیدگاه و صلاحیت دید.

۵_ مرورگر آگاه و کند و کاو کننده یا همان منتقد علمی.

در این میان، گروه و پنجم می توانند نگارنده و آفریننده ی آثار را سمت و سوی خردمندانه بدهند.

با دریغ و درد که سه گروه دیگر آفریننده را به گودال نیستی و آبستن غرور و اتفاقات کاذبی مسیر می دهند.

صعود آفریننده ی صاحب اندیشه و آینده نگر با پر های شهپر بلند پرواز سخن و ادب ممکن و برای دست یابی به آن عبور وی از آزمون و نردبانی پولادین نقد و بررسی بدیهی است.

در خلق اثر های گونه گون از  دین و مذهب گرفته تا وجیزه  شعر، عرفان، تصوف، ادبیات، سینما، فرهنگ، سیاست، اقتصاد و نظام دست بلند و بازی برای خالق آن ها وجود دارد. مگر و مگر دین و آیین نامه های دینی و مذهبی.

رعایت اندیش وری برای جلوگیری گیری عبور مان از خطوط قرمز به ویژه در امور دین و عرفان اسلامی به دو دلیل مهم است:

اول _ در امور دین و الهیات و هدایات مربوط به آن تنها احکام قرآن و حدیث، امانت کاری، عمل و رعایت کردن بی کم و کاست آن ها و بدون دخالت احساس و عواطف ما حتمی است.

چون این دو تا دین ما اند و ایمان ما.

چنانی که درگذشته و حال تمام ادیان ابراهیمی بوده و هم اکنون در جهان عیسویت و مسیحیت و یهودیت و نصرانیت و گروه های غیر مسلمان هم پیروی همان ضابطه هایی را دارند که مبتنی است بر باور های دینی و مذهبی شان.

دوم_ آگاهی خودمان از آن چه می نویسیم و برای آن چی که می نویسیم مهم است.

ما در خلق آثار خود به هر ژانری که باشد و به خصوص در شعر و غزل و حماسه سرایی از گونه های مختلف استعارات، هم مانند سازی ها 

و هر آن چیزی که از دیدگاه ما زیبا است برای پایایی و ماندگار بودن و ثبوت گفتار مان و آثار مان و تناسب اوزان یا موذون بودن نوشتاری و یادکرد کوتاه از محتوای یک اثر دیگر استفاده می کنیم که همان نقل قول است.

اگر ما نه دانستیم که حق نه داریم موردی به خدا و پیامبر اسلام غیر از آن چه خود شان پیوند بدهیم و یا برای زیبایی وزن و قافیه ی سروده ی مان به زعم خود تعبیر و تفسیر کنیم م هم مانندی به وجود آوریم، تا خواسته مرتکب انجام گناه و شرک خفی شده ایم و شرک خفی که ما گاه گاهی نه دانسته انجام می دهیم، سر هم شده ترازوی اعمال ما را برضد ما بلند می کند.

من جانب دار تعریف های کلاسیک شعر و شاعر و نوشته و نویسنده نیستم، کما این حق نه دارم آن ها را رد کنم. دلیلی هم برای رد آن ها نه دارم، زیرا دوران باستان و حتا قرون وسطایی برایند هایی دارند که عصر مدرنیته با همین غول آسا بودن علمی خود نه دارد.

اما می توانم به حیث یک شهروند از جامعه ی اسلامی خود و عضوی از جهان بشریت ابراز دیدگاه کنم.

دید من برای خودم و‌ عرض حال من برای کسانی است کوشش دارند به امور دینی مانند های بی مانند و بی معنا بدهند و تشبیهاتی که صواب نیستند را در آثار شان برجسته نمایند.

روزی دوست محترمی در جواب پرسش من فرمودند دین حق است و ما برای به دست آوردن حق جامعه ی مدنی ساخته ایم و از این نمط ها چند تایی دیگر.

هم تعریف شان غلط و هم تعبیر شان غلط. منظور من آن از حق، حقوق مدنی و شهروندی و مزد بشری نه بود. منظور من از( حق ) حق سبحان الله بود.

در اوج کرونا یک صبح وقت پیامی برای من رسید و در آن آیات قرآن را چنان به ذوق خود پارچه پارچه کرده بودند که مه پرس.

من ترجمه ی یکی دو تای آن را برای تان می نویسم:

مثلن نوشته بودند از قرآن پرسیدم، با کرونا چی کنم؟ گفت از خانه بیرون نه رو.

از قرآن پرسان کردم دستش را چطور کنم؟ گفت دست نه ده.

از قرآن پرسیدم تف دهن اش چی کنم؟ گفت از دهن اش دور باش.

از این قبیل فراوان.

حالا قرآن کریم با کرونا چی کار دارد؟

مگر این که ما دعا کنیم تا پروردگار ما را از گزند هر بلا و طاعون نگهدارد. چنانی که پیامبر دعا فرمودند.

 

 


بالا
 
بازگشت