تقبیح جنایت را سیاسی و زبانی نه سازید

گذر، گذرایی به دشنام نامه سرایی آریانا سعید و دشنام نویسی آقایی به نام ( نجیب سلام)

نوشته ی محمد عثمان نجیب

چند ده روز است که فضای صفحات مجازی درون و بیرون  کشور ما را دو تا رخ داد در هم آمیخته، موافقان و مخالفان صف های شان را روشن کرده و تیر های کین توزانه به هم پرتاب می دارند.

گزارش نامه ی وزین افغانستان در روز ۲۸خرداد ۱۳۹۹ متنی را از نام آقایی که خودش را (نجیب سلام) خوانده، به نشر سپرده است.

با خواندن آن در ذهن من گذشت که چرا جناب نجیب سلام کاغذ را آزردند و قلم را سر افگندند؟ در حالی که مالک و آفریدگار آن به نام قلم آیه ی مبارکه ی ( ن والقلم و ما یسطرون ) را نازل فرمود.

برادر ما با لگام گسیخته گی نا آشنا به ره رو های ادب و خرد انسانی، در توجیه جنایات ضد انسانی نظام تروریستی، منافق مذهبی، سیاسی و امنیتی و اجتماعی ایران، شهروندان زادگاه خود را لگدمال کرده اند تا به روایت ناصواب خود شان رهروان فاشیست های قبیله سالار را تنبیه و پارسی ستیزی را سرزنش کنند.

 

آقای  نجیب سلام!

کی برای خودت اجازه داد تا همه را یک قلم بی وجدان خطاب کنی؟

شما و آریانا سعید توضیح بدهید که چرا:

آریانا، به روی انسان تف و لعنت روا دید؟

چرا خودت، انسان را کودن و احمق خواندی؟

 برادر ما خواسته اند، با عنوان (ابزار توطیه ها نشوید)، چیزی بنویسند.

 بار ها متن را مرور کردم. سوگ مندانه آقای =نویسنده=!؟

سنگینی یی را که بزرگان ادب فارسی دری مانند مولانا و بیدل و حافظ و سنایی غزنه وی و سعدی شیرازی و جامی و تمدن های بارور غزنه وی ها و غوری ها و تیموریان هرات و نام آشنایان سخن پارسی، حکیم ناصر خسرو بلخی و مخفی بدخشی و رابعه ی بلخی و استادان معاصر ما پرتونادری، واصف باختری. دکتر سید مخدوم رهین و رهنورد زریاب، اسدالله حبیب، عبالقیوم قویم، عبدالحی خراسانی و زنده یاد ها صوفی عشقری و عبدالحمید اسیر قندی آغا و عزیز مهجور و اکرم عثمان و رازق فانی و عبدالقهار عاصی و حیدری وجودی که چند ده روزی از رحلت شان نه گذشته است و شمار بی شمار دیگری از آقایان و بانوان آگاه کشور و جهان فارسی دری و امیرعلی شیرنوایی شاعر، سخن ور عالی ترک تبار در عهد تیموریان و فارابی ها و شاعران و ادبای بزرگ هزاره تبار ها از گذشته گان دور مانند مرحوم کاتب هزاره و از دوران امروز مانند حضرت وهریز و سید اسماعیل بلخی و تعداد فراوان دیگر بر وزنه ی افتخارات زبان فارسی دری افزوده اند، درک نه کرده و یا از فهم شان بلند بوده است، این گونه و

بدون استثنا ملت را (کودن) خطاب کرده اند.

پیش از آن لازم بود می دانستند که پروردگار عالمیان می فرمایند: ( لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْویم ).

۞( وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَىٰ كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا ).  الایه

به حکم آیات قرآن کریم، انسان با این امتیاز و اوصاف قابل حرمت است

مولانای بلخی می گوید:

سر من از نالۀ من دور نیست

لیک چشم و گوش را آن نور نیست

  تن ز جان و جان ز تن مستور نیست

  لیک کس را دید جان دستور نیست

  آتشست این بانگ نای و نیست باد  

  هر که این آتش ندارد نیست باد

شاید دلیل برادر ما به زبان شیرین حافظ این باشد:

      ( گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود

 بار بر بست، و به گردش نرسیدیم و برفت )

 آقای محترم، توضیح بدهید که ما با نظام سیاسی و سیاسیون آتش افروز معرکه ی تباری قبیله و فاشیست های سیاسی کشور خود در نبرد هستیم و یا با همه ی ملت؟

ما به طی طریق طویل تاریخ نه می رویم.

به گذر نمونه یی از تاریخ مراجعه کنید.

پس از شکست صفوی های ایران توسط سپاه میرویس هوتک، مشکل مذهبی و سیاسی نخبه گان ایران با کشور ما بیشتر شد.

بزرگ ترین و نام آور ترین های ادبیات و تاریخ، خاطرات به ماندگاری می رسانند تا به دیگران بیاموزند.

هدف ماکسیم گورکی در نوشتن کتاب دانشکده های من آن نه بود که او پی هم دانش کده ها و دانش گاه ها را به پایان رسانیده بود. بر عکس او با امید های فراوان، از رفتن به دانش گاه باز ماند. اما دانش کده های من را از تجربه ی روزگار برای بازتاب مبارزه اش بر ضد تعاملات زجر دهند و قوانین ظلمت زا و بسیار کشنده یی نگاشت که دست حکام مستبد را آزاد گذاشته و ملت ها را برده ها و کنیزان و غلامان ملکیتی شان قرار داده بود.

مبارزان هیچ جایی دنیا از گاندی تا ماندیلا از کاسترو تا چه گوارا از مبارزات آزادی خواهانه ی شان بر ضد ملت های خود استفاده نه کرده و ملل خود را به مبارزه با بیداد نابرابری ها دعوت بدون تبعیض کرده اند.

 جنبش های مبارزه بر ضد آپارتاید تا شکل گیری منظم تعاملات ضد تفوق طلبی های قومی و نژادی و رنگ و پوست از آمریکا تا آفریقا پیشینه ی دیرینه دارد.

در کشور ما هر چند با مشکلات و معایب اما گستره ی بزرگی از استقلال خواهی وجود داشته است که امیر امان الله خان از دیروز و احمد شاه مسعود قهرمان ملی از زمان معاصر ما نماد های آن اند.

در میان این دوره های زمانی، عبدالخالق هزاره، تنها مرد قهرمان دوران خود که هنوز نوجوانی بیش نه بود، با از بین بردن نادرخان، به آینده گان خویش خط روشن مبارزه بر ضد انحصار گرایی و قدرت طلبی و نادیده گرفتن اقوام کشور را به جا گذاشت.

همین حالا در کشور ما هم مبارزه بر ضد انحصار گرایی. مطلق العنانی تباری، گروهی. قبیله وی و یا حتا پیروان به ظاهر مدرنیته یی که قدرت را مانند امروز غنی غضب کرده ادامه دارد.

خوش حال هستم که من هم یک گام ولو کوچک، اما استوار را در کاروان مبارزه برای احراز جای گاه زبان  فارسی دری شیرین مادری ام می بردارم تا دیگر، این زبان تنها سخن گوی اقتدار طاغوتیان نه، بل که راوی رخ داد های زیر لوای خودش و مانند آدینه روز های پیشا استبداد باشد.

اما نه می توانیم قبول کنیم برای آن که ایران هم زبان ما است، یا پاکستان یک بخش مشترک زبانی با ساحات پشتون نشین ما دارند، هر چی بخواهند بر ملت ما جفا کنند.

پاکستان و ایران، به ویژه پس از سال ۱۳۵۷ که اخند های رهزن و بدبخت آن در وجود خمینی به کرسی تکیه زدند، یک لحظه هم ملت ما (مهاجرین مجبوری از همه اقوام کشور) را در داخل خاک های شان آرام نه گذاشته اند. علاوه از سود کلانی که از کار و کاسبی مهاجران افغانستانی می‌برند و آن ها را به عنوان اهرم فشار برای کسب امتیازات بزرگ از جامعه ی جهانی استفاده می کنند و هم کشور ما را با کاربرد سیاست های دارای تدابیر فعال استخباراتی مانند پاکستان و هند و روسیه و آمریکا و چین و اروپا مورد حمله قرار داده و جهنم روی زمین را بر ما تحمیل کرده است.

به تکیه کلام قهرمان ملی، جان بیادر!

سیاست فریاد عاطفه و احساسات و هیجان و مزمت هم شهری های خود را نه دارد. همان گونه که دوست و دشمن دایم نه دارد.

خودت از نظامی در ایران علیه برادران مسلمان خود دفاع غلط می کنی که همین حالا بخش بزرگی از برادران اهل سنت و جماعت ما و شما زیر چکمه های مظالم مذهبی اخند های ایران قرار دارند و حتا شهروند درجه سوم هم نیستند.

خودت به خاطر یک هم زبانی با ایران، خون آن جوانان سوخته در آتش هم وطن خودت و آن فریاد ( آب بیار سوختم ) را که حالا به شعار اندوه روز و الگوی جهانی جا یافته است را نادیده انگاشتی و 

هم وطن و هم نوع خود را ملامت و توبیخ و توهین کردی.

آخند های ایران و حتا ۹۰ در صد نسل پنج دهه ی پسین آن با من و تو بدون تشخیص زبان، مانند برده های خریداری شده رفتار می‌کنند. همه برای آن است که ایران چند عقده ی تاریخی از گذشته های نه چندان دور حد اقل از دوران صفویه تا کنون دارد.

در زمان پسا نادر افشار و گذار های لرزاننده ی احمدشاه درانی برای اعلام و ایجاد مملکت و حکومت مستقل در حوزه ی تمدنی بزرگ خراسان و عوض شدن سریع و پی افتادن حوادث خلاف میل حکام ایرانی، خشم آن ها را نسل به نسل بر انگیخته می گذارد.

اگر پاکستان با ما دعوی ارضی دارد و کشور ما را آرام نه می گذارد، آخند های ستم گر ایران، خیال صدور انقلاب تروریستی شان را به کشور ما دارد و صد ها مقصد دشمنانه ی دیگر.

برای ایران و پاکستان دین ارزش درجه ی دوم دارد. هر چند داد از اسلام می زنند. به روایت شخص ملا عبدالسلام (ضعیف) سفیر طالبان در اسلام آباد وقتی پاکستانی‌ها او را به آمریکایی‌ها تسلیم می کردند. گفته است که شما مسلمان هستید، چگونه من را به آمریکایی ها می سپارید؟ جواب ژنرالان پاکستان این بوده که برای آن ها منافع وطن شان اول و دین شان درجه ی دوم است.

 ایران، در خلای یک رهبری مدبر و عاقل و کشور ما، همه افتخارات تاریخی و فرهنگی و باستانی ما را به خود منسوب می دانند. و اگر به نوعی ناکام شدند، آن ها را تخریب می کنند.

حکومت ایران همه آنانی را که در بالا نام بردم به جز از بیدل، که شاید او را هم در یک نوعی ایرانی بتراشند، مربوط خود می دانند. حتا سید جمال‌الدین اسعدآبادی، عالم و دانشمند کشور ما را که من شخصن منزل مسکونی شان را در استان زیبای کنرها دیده ام و آرام گاه شان در  داخل دانش گاه کابل قرار دارد، از آن خود می دانند. یعنی سارقان فرهنگی هم هستند. باری محمد خاتمی رئیس جمهور وقت ایران، به نگاه خودش، مبتکر طرح گفت و گو های تمدن ها بود.حال آن که این همه را از مطالعه ی تاریخ زنده گی سید جمال‌الدین افغانی برداشته که سید جمال‌الدین افغانی در جریان سفرهای خود در اروپا و مصر و کشورهای دیگر، ضرورت راه اندازی گفت و گوهایی تمدنی بزرگ را مطرح کرده بود.

 

آقای نجیب سلام!

هر بخشی از زنده گی فلسفه ی منحصر به خود را دارد. به همین دلیل است که فلسفه را مکان اول و پیشا همه دانش ها داده اند. همه مکتب های فلسفی بحث های خود را دارند. ارسطو یکی از شاگردان برازنده ی افلاطون در یونان باستان بر این عقیده است که برای کسب دانش، علت ها مورد بررسی قرار می گیرند. چون هیچ چیزی بدون علت بوده نه می تواند و مبتدی بررسی های ما همان علت ها اند.

نوشته گونه ی خودت و تصنیف و ریتم کلیپ آریانا سعید که من از عمل کرد های او زیر نام هنر سخت متنفر هستم، در یک ردیف قرار دارند و نمادی از سیر قهقرایی راه تان را برجسته می سازند

تفاوت بین توهینی که شما و آریانا به ملت کردید، تنها در این است که او را یک گروه و یک اداره به طور ویژه یک شاعر و تصنیف سازی مانند هنر خودش همراهی می کنند. و شاید خودت به تنهایی و شتاب، اما متاسفانه بدون آگاهی کاغذی را سیاه کردی تا از قافله پس نه مانید.

حالا بفرمایید و بگویید که شما در کجا و از چی کسی دفاع کردید؟

شما که در نوشته!؟ ی تان شهدای روزانه ی وطن تان را کشته شده ها می خوانید کدام آرمانی را دنبال می کنید؟

قوانین جهانی در هیچ گوشه بی از خود شان خشونت و به آتش کشیدن عمدی ملکی های غیر مسلح و بی دفاع را اجازه نه می دهند. این که جلادان پاکستانی، ایرانی و آمریکایی زیر چتر نیرو های انتظامی بر انسان شلیک می کنند، کاری است از برنامه های راهبردی شان. اما در مقابل جنبش های بزرگ عدالت خواهی با حضور همه انسان ها بدون هر تبعیضی ایجاد می شوند که ما آن را در آمریکا و هند یا هر گوشه‌ای دنیا به گونه ی گسترده و در ایران و بیرون از ایران به گونه ی پراکنده می بینیم.

بحث مهمی که این جا یاد آوری آن را ضروری می دانم این است که :

لطف کنید و حد اقل روش نوشتار زبانی را که از آن به دفاع برخاسته اید، بیاموزید.

نگاشته های تان را یک بار سر تا پا و دوباره بازخوانی کنید. آیا زبان فارسی همین گونه است که شما از آن  به دفاع برخاسته اید؟

ال. آن ران هابارد توصیه می کند که: بیاندیشید تا اقرار کننده ها و انکار کننده ها و نگه دارنده ها و پانسر ها و جمع کننده ها و گمراه کننده ها و خلاصه ها و تفاوت ها را در هر مورد تشخیص دهید.

وقتی این همه درد بی درمان فارسی دوستی را فریاد می کنیم، از صابرشاه کابلی تا من و شما برای زبان همین زبان فارسی خود چی کردیم؟

به یاد داشته باشید که استدلال استفاده‌ی تان از حق آزادی بیان دلیلی نه دارد که شما ملت را چی که حتا یک نفر ره هم توهین کنید.

اگر دادگاه کارای قضایی و حقوقی در کشور حاکم باشد، باید شما دو تن، خودت تنها و آریانا سعید با لشکرش یا دادگاهی شوید و یا از ملت معذرت خواهی کنید.

 

منابع :

قرآن کریم

تذکرةالاولیای عطار 

یادداشت های نگارنده

دانش کده های من از ماکسیم گورکی

فلسفه چیست ؟ نوشته ی سید یحیی یثربی

داینتیکس، نوشته بی که سی میلیون جلد فروش شده و هنوز در صدر پرفروش ترین ها است.

منابع اینترنتی ویکی‌پدیا

 

 


بالا
 
بازگشت