پوهنیار بشیرمومن
جامعه شناسی قسم
در دنیای پرهیاهوی امروزی، یکی از موضوعاتی که می تواند جوامع بشری را از
اختلافات شخصی و جمعی در امان داشته باشد، آشنایی با حقوق متقابل افراد است که
مهمترین اثر این آشنایی و آگاهی را می توان در پیشگیری از وقوع بسیاری از
مشکلات از جمله پیمان شکنی وقسم خوری دید.
قسم به عملی گفته می شود که فرد برای اثبات درستی سخن یا ادعای خود به آن متوسل
می شود و این کار را انجام می دهد تا طرف مقابل خود یا مدعیان را در یک موضوع
خاص قانع و مجاب کند. درواقع فردی که قسم می خورد از اینکه بتواند دلایلی
بیاورد و با دلایل، استدلال ، شواهد و مدارک طرف مقابل خود را در یک موضوع مورد
اختلاف قانع کند، ناتوان می ماند یا شواهد کافی پیدا نمی کند. بنابراین مجبور
می شود سوگند بخورد.قسم در زبان عربی و سوگند در زبان دری فارسی ؛ اقرار و
اعترافی را گویند که شخص از روی شرف و ناموس خود میکند و خدا یا بزرگی را شاهد
گیرد.
اصطلاح سوگند (saokenta) در اوستا به معنای گوگرد است که با پسوند vant به
معنای "دارنده به صورت saokenta – vant (سوگند ونت) به معنای دارای گوگرد در
وندیداد بکار رفته و آن آب آمیخته به گوگردی بوده است که به تجویز وندیداد
(قوانین بر ضد دیو یا پلیدی) (1) در آریانا ی باستان به متهمان می خوراندند و
از روی اثر آن مقصر یا بی تقصیر بودن متهم را تعیین می کردند. اصطلاح "سوگند
خوردند" در دری‘ یعنی استعمال فعل "خوردن" با کلمه "سوگند" یاد آور مفهوم واقعی
آن یعنی نوشیدن saokenta – vant (آب آمیخته به گوگرد) است که در امتداد زمان
این اسطلاح مانند هزاران اصطلاحات دیگر تغیر کرده که امروز سوگند خوردن به
معنای قسم و قسم یادکردن بکار رفته میرود. در دوران باستان یکی از روشهای
نهایی اثبات اتهام متهمان، خوراندن گوگرد به آنان بودهاست. چنانچه متهم بعد از
خوردن گوگرد یا همان سوگند زنده میماند، حکم به راستگوییاش میدادند و در
صورت مرگ وی به معنای دروغگویی او شمرده میشدهاست. اصطلاح «سوگند خوردن» که
تأکید شخص بر صحت گفتههایش است، در اصل از همین آیین گرفته شدهاست.
بنابر این قسم و سوگند عبارت از این است که: شخص با قسم به نام خدا از منافع
خود در مقابل دیگر دفاع میکند . و یا سوگند عبارت از اعلام اراده ای است که به
موجب آن شخص خدا را شاهد صداقت خود در اظهار و یا ادعای خود مبنی بر وجود حقی
علیه دیگری و یا سقوط حق می گیرد.در قوانین مدنی سوگند به عنوان دلیل آمده است
وبه معنی تایید رسمی وجود یک امری توسط ذی نفع در یک مرجع قضایی.
بر اساس تعریف فوق جامعه شناسان قسم را به دو دسته سوکند عهدی و سوگند قضایی
تقسیم نموده اند :
سوگند عهدوپیمان نوعی سوگند است که به موجب آن شخص تعهد می نماید که ماموریت یا
اقدامی را با شرایط مشخصی به گونه شایسته انجام دهد ؛ مانند سوگندی که رییس
جمهور ، نمایندگان مجلس ، قضات و وکلای دادگستری یاد می نمایند . لازم به ذکر
است که سوگند عهدی ارتباط چندانی با دلیل اثبات دعوا ندارد.
مانند سوگند بچه سقو وبعد نادر وبعد سوگند گلبدین سیاف ربلنی ودیگران در مکه و
بعد سوگند عبداله در آخرین دور انتخابات. اولین قسم خور مشهور وسوگند شکن در
تاریخ افغانستان به قول پروفیسیور محمد اعظم سیستانی پژوهشگز مسایل تاریخی کشور
که :
به شهادت تاریخ غبار؛ کاتب وپوپلزائی،درصد سال اخیر، بچۀ سقواولین حکمروایی است
که سوگند به قران را نقض کرده است. غبار میگوید که بچۀ سقو با احمدعلی خان
لودین نماینده شاه امان الله، به قرآن عهد بست که دست بکارخلافی نمیزند. شاه
امان الله به پاس سوگند برقرآن از گناهان وی گذشت و به پیشنهاد احمدعلی خان به
بچۀ سقو وسیدحسین معاون او رتبه نظامی ومعاش سالانه سه هزار روپیه تعیین نمود.
بچۀ سقو هم اعلام داشت که برای سرکوبی شورش شینوارآماده پیکاراست….. وقتی عده
ای از مردم شمالی بدوراو جمع شدند، او بجای حمایت از دولت، برکابل حمله نمود
وبا همدستی عناصر خاین دولتی موفق به سقوط رژیم امانی گردید ودر کابل میان مردم
قران خوری وعهد شکنی او ورد زبانها شد ! لذاطرفداران انگلیها وطرفداران داخلی
بچه سقو نامه را پخش نمودند: که بچۀ سقو میگوید که علت عهدشکنی من با امان الله
این شدکه من برای امان الله در تلیفون گفتم:من احمدعلی رئیس تنظیمیه هستم ،حبیب
الله را دستگیرکرده ام ومنتظر امر شما هستم او’گفت دست بسته به کابل روانش
کنید! دانستم که ماندنی من نیست !! واین یک بهانه بیش نبود ؛در حالیکه تلیفون
سیاسی تا وقتی که رمز مخصوص طرفین افاده نمیشد برموضوع اهمیتی قایل نمیگشت و
راز دولت را هرگز افشاء نمیکردواما طرفداران بچۀ سقو برای تبرئۀ اوکه باید نزد
مردم بنام عهد شکن قرآن خورمعروف ومحسوب نشود، این حکایت جعلی رادرهمان شب از
خود ساخته درمیان مردم شایع کردند!! (رجوع شود به مقاله نادر عهد شکن بود یا
بچه سقو! سایت آفغان -جرمن) (۲).نظر به اسناد که موجود است بچه سقو نه تنها از
اصول دینی خبر نداشت بلکه او نه عیار بود ونه پابند اصول آن !جالب است که یک
آدم ختنه ناشده بیخبر از اصول دین و«رمبی » خادم دین رسول میشود ! این دیگر
کاملن یک مسخره است ! اما اگر سوگند دروغ برای نجات کشور ومردم ویرای اینکه ملت
را از شر ظالم زورگیر نجات دهد درین صورت قسم خوردن مشروعیت دارد چون بخاطر عمل
مشروع صورت میگیرد ونظر به اصول اسلام گاهی واجب است ! این نوع قسم خوردن از
نوع قسم خوری نادر شاه با بچه سقو است ! بدبختانه بعضی مردم به پیمان های رسمی
ارزش قائل اند و اهمیت چندانی به وعده های اخلاقی قائل نیستند و عمل نکردن به
آن را مهم نمی دانند البته صحیح است که عمل نکردن به وعده های اخلاقی جرم نیست
اما از نظر اصول اخلاقی و انسانی بسیار ناپسند است و در واقع نشان دهنده نازل
بودن شخصیت طرف و عدم توجه آن به دیگران و در نتیجه خودخواهی آن فرد است.
اما سوگند قضایی نوعی سوگند است که در چارچوب قانون ، ادعا را اثبات می کند و
بنابراین یکی از مهم ترین ادله اثبات دعوا محسوب می شود و چون باید نزد دادرس
یا قاضی بیان شود ، به آن سوگند قضایی نیز گفته می شود .
سوگند خوردن، آغازی رسمی برای بسیاری از مشاغل است، همه نظامیان ، نمایندگان
مجالس، وکلا و قضات شغل خود را با سوگند خوردن آغاز می کنند اما مدتهاست قسم
یاد کردن تنها به رفتاری برای جلب اعتماد تبدیل شده و ارج و قرب خود را از دست
داده است. چنانکه میدانیم سوگند یادکردن در میان عامه مردم امری رایج بوده و
هرکدام از آنها براساس آداب و رسوم که دارند قسم یاد میکنند تا با اینکار یا
مطلبی را تاکید نمایند یا توجه مخاطبان را نسبت به اهمیت نکته مورد نظر که
دربارهاش سوگند می خورند جلب نمایند. چرا وقتی یک فرد سوگند میخورد که به سر
خودم این مطلب درست است در حقیقت مثل اینکه میگوید همین قدر که سر من عزیر و
محترم است این سخن نیز دارای احترام و ارزش بوده و خالی از هر گونه دروغی
میباشد. البته با نظر به اینکه قسم در مواردی یاد میشود که نزد آدمی بسیار
دارای احترام میباشد به همین شکل موردی که نسبت به اثبات یا نفی آن نیز قسم
یاد میکنیم به همان میزان داری احترام و ارزش میباشد و این همان تاکیدی است
که از قسم فهمیده میشود. سوگند از خدا آغاز می شود و با پیامبر و محمد و علی
وتا زیارتهای های بیجاره … ادامه یافته و سرانجام به جان نزدیکان و مرگ عزیزان
و ارواح پدر و مادر و دیگر مردگان نزدیک؛ حتا به نان سر دستر خوان و نان خشک
وقابلی نیز قسم می خورند شاید یکی از علتهای سوگند خوردن در حد زیاد میان
افغانها همین تعدد منابع سوگند باشد که کار را برایشان سهل و آسان کرده است!
دانشمندان جامعه شناس و اکثر فیلسوفان بر این باورند که سخن راست و عاری از
دروغ و ریا، نیازی به سوگند یاد کردن ندارد؛ و قسم خوردن مخصوص کسانی است که یا
سخن دروغ می گویند و برای تحمیل ادعایشان به دیگران و باور کردنش نیازمند سوگند
و یا قسم خوردن اند. و یا مشکوکند که مخاطب شان ادعایشان را نپذیرد. از سوی
دیگر مخاطب نیز طوری بار آمده و تربیّت شده است که سخن دیگران را به زحمت راست
می پندارد و بیشتر گمان می کند سخنگو با دروغ گفتن می خواهد مطلبش را به او
بقبولاند. به هر صورت، می توان گفت بیشترین دروغگویان در میان کسانی است که
زیاد از سوگند استفاده می کنند.؛ یعنی دروغ وسوگند اکثرن رابطه تنگاتنگ دارد !
عادی شدن سوگند خوردن در جامعه، سوءظن به رفتار اطرافیان را افزایش می دهد و
این باعث میشود حس اعتماد به دیگران کاهش یابد زیرا فرد فکر می کنند اطرافیانش
از ترس افشاگری تبرئه کردن خود یا ابراز بیگناهی شان، متوسل به سوگند خوردن
شده اند.
مروج شدن قسم خوری یا به قول معروف « مانند آب نوشیدن» شدن قسم خوردن، میزان
سوگند دروغ خوردن را هم در جامعه زیاد تر میسازد که متاسفانه در کشور ما هم در
پهلوی مصیبت های دیگر؛ در حال افزایش است.
با توجه به پیچیدگی زندگی جوامع امروز، شکل عوض کردن جامعه و نوع تعاملات
ارتباطاتی که امروز مردم با هم دارند، طبیعی است که همه چیز پیچیده شده است به
همین دلیل سوگند خوردن، هم پیچیده شده و هم فراوان. امروز در همه جا می بینم
بیشتر سوگندهایی که امروز یاد می شود یا به دلیل اینکه فرد به طور شفاف عمل
نکرده و مستندات خود را تهیه نکرده که دیگران را قانع کند از سر عجز است یا
شخصی جرمی را مرتکب شده یا خواسته نامشروعی دارد و برای اثبات بی گناهی خود یا
رسیدن به خواسته اش، قسم می خورد. سوگند خوردن مجرمان و خطاکاران یا به عبارتی
حرفه ای ها بیشتر به این دلیل است که جرمی را مرتکب شده اند و حالا سوگند می
خورند که آن کار را انجام نداده اند. در حالی که فردی که به مسائل روان شناسی
آگاه باشد، وقتی مجرم به دروغ سوگند می خورد، از نوع گفتار، تغییر چهره و
حالاتش متوجه این دروغ می شود. نکته مهم این است که بیشتر سوگندهایی که ما
انسان ها می خوریم از سر نیاز و اثبات خودمان و حقمان و برای رسیدن به غرض
هایمان و از سر ناچاری است.
پژوهشگران عرصه جامعه شناسی باوردارند که عادت به قسم خوردن اکتسابی است و
عمدتا در محیط هایی اتفاق می افتد که این حالت بیشتر وجود دارد. پدر و مادری که
برای کوچک ترین چیزی قسم می خورند یا فضایی که برای سوگند خوردن در جامعه وجود
دارد می تواند کودکان را آموزش دهد. من سوگند خوردن را نامطلوب می دانم همان
طور که در آموزه های دینی هم قسم خوردن نامطلوب برشمرده شده است ولی متاسفانه
ما این کار نامطلوب را یاد می گیریم.
افرادی که دارای شخصیت های با پرنسیپ هستند، اخلاق و رفتاری متعادل و شفاف و
صراحت و صداقت و انعطاف دارند، آدم های منطقی ای هستند و مستندات را آماده می
کنند و نیازی برای اثبات غیرطبیعی خودشان از راه سوگند ندارند. درواقع افرادی
که دارای عزت نفس بالایی هستند، خود ارزشمندی و اعتمادبه نفس بالایی دارند و
حتی اگر مدرک و سند قاطعی درباره موضوع نداشته باشند اهل سوگندخوردن نیستند.
سوگندخوردن باعث می شود تا سر درگمی حق و باطل، سره و ناسره، ابهام و شفافیت
عزض وجود کند. پس رواج سوگند در جامعه باعث افزایش خطا کاری می شود به خصوص در
مورد کسانی که رفتارهای ضداخلاقی، ضداجتماعی و رفتارهای مجرمانه دارند، خطرناک
تر است زیرا این افراد سوگند دروغ می خورند و سوگند دروغ برای جامعه بسیار
خطرناک است. در جامعه ای که شیوع گناه و انحراف از رفتارهای اساسی و دینی وجود
دارد، سوگند دروغ بیشتر خورده می شود. سوگند در شرایط بدبینی، سوءظن یا بدگمانی
هم بین افراد رواج پیدا می کند. سوگند دروغ، دروغگویی را در جامعه ترویج می کند
یعنی قسم خوری ناحق ودروغ همیشه در یک رابطه تنگاتنگ هستند. در نتیجه عهد و
پیمانهای که پشت سر هم شکسته شوند، دیگر اثری از اعتماد عمومی باقی نخواهد ماند
و جامعه به ظاهر متشکل، پارجه پارچه میگردد . از جمله آثار پیمان شکنی می توان
از ذلت و خواری، گسستگی و اختلافات درونی، نفاق، غربت و سرگردانی و آسیبهای
اجتماعی نام برد... که در کل این فضای بی باور باعث نفوذ جواسیس رنگارنگ در
دولت وجامعه میشود . بدین معنی چیزیکه امروز زندگی مردم ووطن را تار وتاریک
ساخته یکی از عوامل مهم آن همین قسم وپیمان شکنی است.
در تجارب زندگی شخصی هرکدام مان دوستانی داریم که در اصطلاح افراد « سم صحیح
وسیده » هستند و بدون هیچ تعارفی مسائل را با شما در میان می گذارند، این افراد
دوستان قابل اعتمادی هستند سعی کنید این دوستان خود را نزدیک خود نگاه دارید.
براساس تحقیقاتی که توسط تیم دانشجویی در یکی از دانشگاه های آمریکا، افرادی که
از زبان بسیار صریحی برخوردارند افراد بسیار صادق تر و راست گو تری هستند؛ اما
در مقابل این دسته افراد، انسان هایی که در صحبت های خود از قسم خوردن و
تعارفات استفاده می کنند اکثراً در بحث های خود رفتار صادقانه ای ندارند.
این گروه تحقیقاتی، بر روی ۲۷۶ داوطلب آزمایشی انجام داده اند که در این آزمایش
این کاربران زیر نظر گرفته شده اند و کامنت هایی که این کاربران در صفحات
اجتماعی برای دوستان خود می گذاشتند بررسی شده است. در این میان دیده شده است
که این موضوع، صداقت و رک گویی، حتی در کامنت های افراد نیز دیده شده است،
افرادی که از صداقت بیشتری برخوردار بودند با صراحت بیشتری نیز اظهار نظر کرده
بودند ولی در مقابل این افراد، انسان هایی که از صراحت کلام برخوردار نبودند،
دارای لحن مؤدبانه تر و با ملاحظه تر بوده اند.
در واقع می توان گفت میان این صراحت و راستگویی رابطه تنگاتنگی وجود دارد و
این موضوع از نظر شخصیت شناسی نیز مورد مطالعه کارشناسان قرار گرفته است. شاید
فردی که دارای زبان تندی است و همه چیز را بسیار رک به شما می گوید برای شما
افراد قابل تحملی نباشند، ولی باید از سوی دیگری نیز به مسئله نگاه کرد، ممکن
است دوستی که در مقابل شما بسیار اهل تعارف است در پشت شما چهره ای دیگر داشته
باشد.
شما نیز در جامعه و در میان افراد، با انسان هایی برخورد داشته اید که از قسم
خوردن و تعارفات بسیار استفاده می کنند، براساس تحقیقات David Stillwell از
دانشگاه Cambridge، افرادی که صراحت بیشتری دارند، از نوعی فیلتر تعارفات و
مناسبات بی بهره هستند، شاید این موضوع جنبه منفی نیز داشته باشد، ولی جنبه
منفی این داستان در ارتباط با خود شخص است و افرادی که با این انسان ها معاشرت
دارند، باید بدانند که این انسان ها، دوستان و شریکان بسیار قابل اعتماد تری
هستند. یکی از صورت های دیگر ومعمول درین رابطه قول وقرار است کهدر جوامع امثال
ما اهمیت حیاتی دارد ! بینید جرا فرد به عهد خود وفاد نمیکند ؟این میتواند از
خانواده سر چشمه بگیرد، بهطوری که افراد در این محیط ارزش خوش قولی را درک
نمیکنند و بدقولی کردن برایشان عادت میشود. گاهی این یادگیری در محیط بیرون
از خانواده اتفاق میافتد، یعنی افراد با دیدن رفتارهای عهدشکنانه دیگران،
بدقولی را میآموزند و از خود میپرسند وقتی دیگران وفایبهعهد ندارند من چرا
باید خوش قول باشم. بخشی از این مساله نیز به درونی نشدن ارزشی به نام خوش قول
بودن برمیگردد.روی این ملحوظ اگر این ارزشها به عادت وکرکتر تبدل نشود ، فرد
به آسانی این ارزش را تحویل نمیگیرد؛ زیرا این ارزشها راهضم نکرده ونه
پذیرفته هم دلایل زیادی دارد، شاید او در این باره تربیه ندیده باشد یا در
محیطی زندگی کرده که به ارزشها اهمیت داده نمیشده.توجه باید نمود که این
ارزشها دونوع اند :
یکی ارزشهای شخصی و دیگری ارزشهای اجتماعی. مثلا مراعات کردن نظافت فردی یا
خوش سلیقه بودن جزو ارزشهای شخصی است، اما وقتشناسی، خوش قول بودن و وفاداری
به عهد ارزشهایی است که در اجتماع و در روابط بین فردی معنا پیدا میکند.
ما باید علاج این مریضی را بکنیم ؛ در نخست ریشه عادت نکردن ارزشها را باید در
خانواده جستجو کرد؛ خانواده موظف است هم بهصورت کفتار و هم به صورت عملی،
ارزشهای اخلاقی همدلی وهم زبانی را به فرزندان شان تعلیم دهد .در حقیقت همدلی
وهمزبانی دو روی یک سکه است برای تبدیل همزبانی به همدلی به اعتقاد جامعه
شناسان هیچ نهادی بهتر از خانواده نمیتواند وارد کار شود آنجا که والدین با هم
تعامل میکنند و فرزند از لابهلای آن، همدلی را میآموزد.
سر انجام مهمترین سرمایه یک جامعه، اعتماد متقابل افراد اجتماع نسبت به یکدیگر
است. در اصل جیزیکه جامعه را از پاشان شدن نجات میدهد و مانند رشته های زنجیر
به هم پیوند میدهد، همین اصول اعتماد متقابل است که پشتوانه فعالیت های هماهنگ
اجتماعی و همکاری در سطح وسیع می باشد.عهد و پیمان و سوگند، تاکیدی است بر حفظ
این همبستگی و اعتماد متقابل؛چنانکه گفتیم وفا به عهد از جمله حسنات مهم اخلاق
است ؛ بیاید این را از حود شروع نمایم ودر جود حود پرورش دهیم تا آهسته آهسته
در کل جامعه جای بگیرد تایک جامعه همبسته وبا ثبات که روابط حاکم بر آن مبتنی
بر اعتماد متقابل باشد ؛ بوجود آید !!
نباید فراموش نمود که تاریخ تکرار شدنی است و ، عده ای وفای به عهد کردند و عده
ای با پیمان شکنی، رسوا شده اند.
منابع:
n-1-1انشنامه آزاد وی ویکی پدیا -1-1
پروفیسیور م.ا.سیتنانی ؛« نادرشاه قسم خور وغدار بود یا بجه سقو؟ سایت افغان-
جرمن-2-2
پژوهشگر مسایل اجتماعی نصیر مهرین « سوگندها در تاریخ افغانستان معاصر» نشر
میوند؛ ۱۳۹۹ -3