عبدالرووف لیوال
هی ملت به کجا؟
خداآن ملتی راسروری داد + که تقدیرش بدست خویش بنوشت
به آن ملتی سروکارندارد + که دهقانش برای دیگری کشت
باجوان شیک که تازه ماستری (کارشناسی ارشد) خودرابدست آوردبود ، طور صمیمی هم صحبت شدم ، مجلس ما دوامدارشدو(هرسخنی ،از هرچمنی) بلاخره دورانداخته ازش پرسان نمودم ؟ درمورد کشور خود بلدیت دارید ؟ گفت آری ، آخر مسکن آبایی ام هست .
گفتم (پارون ، نیلی ، محمود عراقی وفیروزکوه) مراکزکدام ولایات اند ؟ یکی راهم ندانست –ازکیمیا پرسیدم ، فورمول کیمیوی پروپان چیست ویا عملیه ی فوتوسنتزس رامی توانی بگویی ؟ گفت برای اولین بار است چنین چیزی میشنوم –گفتم جذر64چند میشود ؟ گفت من ریاضی نخواندم وازین مضمون بدم میآمد،ماستری من درحقوق وعلوم سیاسی است – گفتم بسیار خوب پس اصطلاحات پوپولیستی ، دکتورین ولابی گری رامن نمیدانم ، اگر میشودبرایم توضیح فرما !
گفت : ولله چی بگویم ،شما سخت مرا سوال پیچ نموده اید ، اصطلاحات فوق رادر مقطع دوکتورا خواهیم خواند.
باخود گفتم : سرنوشت این ملت بکدام طرف میرود؟ درک نمودم که نوددرصد جوانان مادورازعلوم سیانسی وفاقد دانش (دردبخور)هستند ، همه علاقه دارند که درآینده بخاطر وندزدن ازمردم بیچاره ی ما څارنوال ، وکیل ، وقاضی شوند ویاهم رهبرسیاسی کشوریکه ساکنین آن 60فیصددرتحت خط فقرزیست دارند ، صنعت آن فلج (قاشق برای نان خوردن خودتولید نمیتوانند) ، تجارت وترانسّپورت آن نسبت قطاع الطریقی منسوبین دولت وطالب ها به مضحکه میرود، درزراعت هم کوکنار کشت میشودویاساحات خوب رزاعتی آن ناامن است (پس همه ی ما تیار خور هستیم)
فلهذابه وزارت محترم معارف ، اولیای امور، دانشمندان ، روسای محترم فامیلهالازم است تاجهت تعیین سرنوشت نسل آینده که بایدآراسته با علوم ساینسی ودانش مدرن بارآیند ، فکر وچاره ی جویندتاازکاروان انسانیت بشرمترقی عقب نمانده وحداقل زندگی انسانی داشته که از احتیاج صدفیصدی به انسان دیگرخودرامبراوباردوش خود ودیگران نبوده وازطعنه ی سایربنی آدمهای گیتی رهایی یابند. به امیدتوانمندی نسل آیده ی ماومن الله توفیق.
عبدالرووف لیوال.