احمد سعیدی
جای نگرانی نیست ما عادت می کنیم!
ما عادت کرده ایم که عادت کنیم، ما یاد گرفته ایم که عادت کنیم، یاد گرفته ایم که با بدتر از بدها کنار بیاییم و از کنار اعمال و رفتاری بدی ِ که سرنوشت مان را رقم میزند بی تفاوت بگذریم.
به گمانم اینجا سرزمین عادت هاست. مدت هاست به هر بلایی که سرمان آمده است عادت کرده ایم.
ما به انتخابات های گوسفندی و پرتقلب عادت کرده ایم. ما به تعویق افتادن اعلام نتیجه انتخابات عادت کرده ایم. ما به حکومت های تحمیلی امریکایی عادت کرده ایم. به پروسه ها و نشست های صلح کاذب عادت کرده ایم.
ما به فساد، خیانت و تقلب علنی فساد پیشه گان و متقلبین عادت کرده ایم. ما به کردار، رفتار و گفتار آشکارای متعصبین و تفرقه اندازان قومی، زبانی و تیمی عادت کرده ایم. ما به وعده های دروغین و بی پایان مسئولین عادت کرده ایم. ما به ناامنی، انفجار و انتحار و ترورهای بیشمار عادت کرده ایم.
عادت کرده ایم با کشته شدن صد ها هموطن خود سکوت کنیم افسوس بخوریم و رهبران سیاسی ما تنها و تنها تقبیح کنند.
ما عادت کرده ایم تا برایم شهدا جنت فردوس و برای زخمی ها شفای عاجل بخواهیم .
ما عادت کرده ایم تا سرنوشت ما را دیگران رقم زنند ما عادت کرده ایم به یکدیگر باور و اعتماد نداشته باشیم .
ما عادت کرده ایم منافع شخصی را بر منافع ملی ترجیح دهیم ما عادت کرده ایم از تجاوزات جنسی خجالت نکشیم .
ما عادت کرده ایم با گذشت هر سال مواد مخدر ما رشد نماید ما عادت کرده ایم که هر سال بیکاران ما زیادتر و تعداد معتادین بیشتر از پیش گردد.
ما به خندیدن بعدِ مصیبت، به جوک های تهوع آور، به رنجاندن دیگران عادت کرده ایم. ما به خوش باوری عادت کرده ایم. ما به بدتر شدن اوضاع سیاسی، امنیتی و اقتصادی عادت کرده ایم.
روزگار عجیبی داریم حتی وقتی میخندیم منظورمان چیز دیگریست وقتی همه چیز خوب است یا کاری را راه می افتد میترسیم ما به لنگیدن یک جای کار عادت کرده ایم.
عادت کرده ایم تا حرف بالای حرف این و آن مهر تایید بگذاریم، حتی اگر به ضرر مان باشد.
عادت کرده ایم بخاطر مادیات و منافع شخصی خود همدیگر را توحین و تحقیر حتی تهدید به مرگ کنیم.
عادت کرده ایم هر روز بیشتر از دیروز تعصبات قومی و زبانی را دامن بزنیم و همدیگر را تخریب بکنیم.
عادت کرده ایم از مال و هست و بود یتیم، فقیر بیچاره بدزدیم و زمین شانرا غضب کنیم.
عادت کرده ایم ساعت ها در راه بندان شهر انتظار بکشیم و مریضان ما در داخل موتر جان به حق بسپارد.
بالاخره عادت کرده با تمام نابسامانی های شهر و صد ها ظلم ستم و استبداد این و آن باز زند گی کنیم.
مسئولین عزیز!
هر وعده ای را که دوست دارید و میخواهید به ما بدهید ما عادت کرده ایم که باور کنیم.
هرکس را که برنده انتخابات اعلان می کنید بکنید، ما عادت کرده ایم مخالفت های ما زود گذر است حتی ما تضمین میدهیم که با غش و خیانت شما کنار بیاییم، قول میدهیم که تا پنج سال دیگر بسوزیم و بسازیم و در ضمن ممنون شما باشیم. ما مردم این سرزمین به پروراندن خاینین و به بی تفاوت بودن در مقابل خیانت ها و زورگویی های آنان عادت کردیم.
این عادت به مرگ ماست، مقامات محترم تشویش نکنید از شما چیزی نمیخواهیم به گفته مرحوم رحیم شیدا.
از شما کار نخواهیم سلامت باشید
حاکم مطلق ما تا به قیامت باشید