محمدعوض نبی زاده
نگریشی کوتاهبرمنشاء تاریخی هزاره های افغانستان
هویت ملی ، از دوکلمه "هویت "و"ملت" تشکیل شده که انسانها در درازنای تاریخ ، به نام: طایفه ، قوم , قبیله , ملیت ویا ملت ، یاد میشوند، که هویت ملی تبارز دهنده ، هویت گروه های قومی دریک سرزمین که به نام"ملت" تشکیل یافته اند، میباشد. هگل ومنتسیکو "هویت ملی را روح ملت " معرفی نمودند که دولت ـ ملت " را تشکیل داده وهویت ملی در ان بازتاب میابد . ملت سازی، یکی از پروسه ها در شکل گیری دولت ها است کهمفاهيم چون: ملت، شهروند، جمهوریت، دولت ملی، آرای مردماز مزايای دموكراسی محسوب می گردد ، از انجاییکه افغانستان سرزمین اقلیت های قومی است که هیچ قومی به تنهایی اکثریت نفوس کشور را تشکیل داده نمیتواند ولی تاریخ افغانستان مملو از تحریفها و تبعیضات نظامهای تمامیت خواه بوده تااستبداد حاکم هویت خود را بنام" پژوهش های تاریخی" برای سرکوب دیگران"با خاطرآرام بسازند.چنانچه درباره منشای تاریخی وهویت قومی هزاره ها نیزدر طی مدت یک سده اخیر ,تحریف و کتمان هویت تاریخی از جانب قبیله ی حاکم وبرخی از حلقات برتری خواه قومی در تبانی با منابع خارجیانجام شده تا هزاره ها را هویت زدایی نمایند که از جمله تخریب بودای بامیان بخاطر نابودی قدامت هویت تاریخی هزاره ها و از طریق نسل کشی های دوامدار مانند قتل عام امیر عبدالرحمن وتداوم ان توسط طالبان در یکاولنگ , مزار شریف , بامیان و کشتار جمعی هزاره ها در مسیر شاهراه ها و قتل عام افشار وغیره را میتوان بجرم هزاره بودن درین زمینه تذکر داد.
در حالیکه هزاره های افغانستان از قدیمی ترین اقوام کشور بوده ودرگذشتهها ی دورسرزمین وجغرافیائی هزارستان کنونی , بنام (بلیو )غر مارث و بربرستان وبعدآ بنام های غرجستان و هزارستان یاد شده که دوره ی بربرستان از300 سال قبل ازمیلا د تا سال 724, میلادی را دربرمیگیرد .در کتاب جامع التواريخ مردم هزاره را از,سال 1500, قبل از ميلاد مسيح، از اولادهءاوغوزخان فاتح کبير مغل و فرزندان 24 گانه ء او میدانندودرکتاب, جامع التواريخ و در تعدادی زیادی از کتاب های معتبر خارجی و داخلی و در ده ها مقاله های تحقیقی هزاره ها رادانشمندان خارجی و داخلی ترکيبي از نژاد ترک و مغل وازساکنان بومي هزارستان بشمار میاورند.دربرخی ازین کتب تاریخی امده است که تاریخ وفرهنګ هزاره ها ازمتن تمدنهای کهن چندین هزارساله برخاسته و نیاکان شان "ساکایی ها" دردامنه ای کوههای اورال تا کرانه های دریای " خزر " "برخاسته ونام این دریا حضور تاریخی هزاره ها را ثبت کتیبه های کهن خود می نما ید.زیرا هزاره ها یکی از قدیمی ترین ساکنان این منطقه هستند و نیاکان هزاره ها به ساکنان ترک آسیای مرکزی و شرقی که سالها قبل از شمال و جنوب هندوکش به نواحی موسوم به هزاره جات کنونی مهاجرت کرده بودند ، باز می گردد که ورود ساکنان ترک اسیای مرکزی از شمال و جنوب هندوکش به هزاره جات امروزی سیصد سال قبل از میلاد بوده است.چنانچه برخی از مورخان نیزشهر های مشهور قبل از اسلام در هزاره جات را, بشین, افشین وشورمین یاسورمین معرفی نمودند ، که از شهربشین،برنج و از شهرشورمین یا سورمین ،جوار به مناطق دیگر صادر می شدوبعدا غرجستان اسلامی به سرزمین اطلاق میشد که امروز بنام هزاره جات یا هزارستان یاد میشود.
بنابرین هزارهها از جمله اقوام بومیافغانستان اند، که پدران و نیاکان شان از زمانههای خیلی ها دور درین سرزمین زندگی میکرده واز تندیسها و صورتگریهای باستانی معلوم میشود که این مردم چهره و اندامی مشابه مردم چین و آسیای شرقی داشته ومردم هزاره از نژاد ترک و مغول به مفهوم امروزی است . با توجه به سکه های پیدا شده ، نقاشی های روی دیوارهای معبد و اطراف تندیس های بودا ، نقاشی های به جا مانده از زمان آخرین شاهان کوشانی شکل فیزیکی تندیس ها در بامیان می توان چنین نتیجه گرفت که ساکنان این منطقه تا حدود 2300 سال پیش دارای همان ترکیب فیزیکی چهره و صورت بوده اند که هزاره های امروز هستند.هزاره ها صورت بت های بامیان را از قیافه ی اجداد شان تراشیدند وبا میا ن رابه مرکز تبا دل بزرگترین فرهنگ های بشری آنزمان تبدیل کردند. هزاره ها از تباری برخاسته اندکه امپراطوری های کوشانیان، زاولشاهان، غوریان ، ،خوارزم شاهیان ، غزنویان ، کابلشاهان، مغولیان هندوستان و تیموریان را رقم زدند که هرکدام در دوران خود، فرهنگ های غنامندی را به میراث گذاشتند.چهره مغولی ساکنان هزاره جات را میتوان مدت ها پیش از حمله چنگیز و امیر تیمور ، جستجو کرد. البیرونی رد پای یفتلی ها را تا ترک های تبت می رساندو اولین فرمانروای این سلسله را بنام" برهاتگین " یا "بره تگین" می شناسند.بنابراین مدتها پیش از ظهور مغول ها، ساکنان هزاره جات امروز در معرض تاثیرات اقوام قدیمی تر و ترک زبان با ویژگی های فیزیکی شبیه مغول ها قرار گرفتند." ژرفیریر" محقق فرانسوی نظریه اش این است که هزاره ها ساکنین اصلی این سرزمین می باشند و در زمان اسکندر مقدونی در ین محل زندگی می نمودند.
برخی از مورخین وجه تسمه ی هزاره را ، به نام خزاره، یا خزر یاد نموده که شاید با دریای خزر نیز بی ربط نباشد و هم چنین هزاره ها به این جهت به این نام مسمی شده اند که و جه تسمیه هزاره بخاطر داشتن هزار نهر و رود و هزار دره و هزار کوه مرتفع نیز بکار رفته اند و میگویند که از هزاره جات هزار چشمه ی خوشگوار بیرون می آید . هزاره ها در سراسر افغانستان پراکنده اند، هزاره ها پیروان مذاهب شیعه دوازده امامی، شیعۀ اسماعیلی و اهل سنت و جماعت در افغانستان میباشند.اکثریت اقوام هزار از رهگذر ساختار قومی زیر عنوان دای قرار می گیرندکه دای بیانگر شکل ویژه ای از پیوندقوم شناختی است . دای که در لهجه هزار ه گی به معنی توده ای علوفه ای زمستانی یا بوته ای سو خت و به عبارت دیگر چیزهای که جمع آوری و در کنار هم قرارداده شده است . دای بشکل پیشوند در اسمای دا یزنگی، دایکندی، دایدهقان، دای چوپان، دای میرداد ، دای ختای، دای میر کشه ، دای کلان ، دای میر ک ، دای قوزی ، دای فولاد و دای ز نییات اتصال یافته است.درکتاب تاریخ ملی هزاره”دای” به معنی “قدرتمند” و “قوی” آمده است که مغولها آنرا از چینی ها گرفته اند. واژه ی “دای ” به صورت ” تای ” نیز آمده است. مثلا ” تایمنی ” که اصل آن ” دای منی ” است یا تایبوغه و تایتمور که اصل آنها دایبوغه و دایتمور است .و در زبان ترکی سابقه ی زیاد دارد .دای” در بعضی منابع به معنی بزرگ و قوم بزرگ و پر قدرت، تفسیر شده است.قابل یاد آوریست که اسم های بعضی از اقوام هزاره با واژه “زی” نیز آغاز میشوند .مانند زی نظر ، زی شادی ، زی جانی، زی سوار، زی ولات، زی منی و غیره . البته واژ ی “زی” با “زای” که به معنی زاده است ،یک سان نیست . “زای” در اول نام طوایف هزاره به کار میرود مانند خردک زایی، کلو زایی، لکزایی و غیره. بدین ترتیب کلمات دای زنگی بمعنی سرزمین زنگی بای ,دای کندی سر زمین کندی بای- دای میر داد سرزمین میر داد بای ,دای دیغو سر زمین دهقان بای همه از همان کلمه دهیو اخذ شدهاند که از زمان بسیارقدیم باستان تا کنون بر جا مانده است. کلمات بیو- بایو بیگ و دای بصورت بسیط و مرکب در اسمای مختلف و جود دارند.
از انجاییکه تاریخ خون بار افغانستان مشحون از عملکرد خشن حکومتهای استبدادی و خود کامه است که حکمرانان مستبد، قتل عامها، کله منارها، سیاه چالها، زمین سوخته، کوچ اجباری، پاک سازی قومی و سیاست ژینوسید و غصب سرزمین آبائی و پدری را بالای مردم هزاره بصورت بی رحمانه و ظالمانه آن تطبیق نموده اند. عمدتاً مردم هزاره پس از تصفیه قومی، مذهبی و غصب زمین و املاک پدری شان از ساحات هزاره نشین قندهار، ارزگان، هلمند و زابل توسط رژیم خون آشام امیر عبدالرحمن خان به کوجهای اجباری وگروه های تبعیدی در نقاط مختلف افغانستان مجبور به مسکن گزینی گردیدند. درعین حال بیش از یک سده قبل مردم هزاره در ساحات جنوب و داغستان روسیه کنونی، ازبکستان، منطقه مرو ترکمنستان، قزاقستان ، سکونت اختیار کردند، که به مرور زمان هویت قومی، اتنیکی و لهجه و گویش هزاره گی خود ها را از دست داده و در میان مردم این محلات حل و جذب شدند، اما تبعیدیهای اجباری مردم هزاره ی افغانستان که در ایران بنام اقوام بربری و خاوری مشهورند در قریه های اطراف شهر مشهد ایران ساکن شدند ولی، آنان تا هنوز هویت قومی، لهجه و گویش هزاره گی خود ها را حفظ نموده اند. بخشی دیگری از هزاره های فراری در نیم قاره هند در شالکوت ویا شهر کویته پاکستان امروزنیز ساکن شدند که تا هنوز هویت قومی، لهجه و گویش هزاره گی را با اصالت قدیمی آن با تداخل برخی از لغات انگلیسی حفظ کرده است که بنام مردم هزاره کویته پاکستان یاد میشوند. هم چنان سایر گروه های تبعیدی و فراری مردم هزاره به کشورهای سوریه، عراق و هندوستان کنونی به نام اقوام خزاره مسکون شده و هویت قومی و لهجه مروج هزاره گی خودها را حفظ نموده اند، چون از لحاظ ساختمان فیزیکی و نژادی نتوانسته اند با مردم این ساحات مخلوط و جذب شوند. جامعه هزاره مانند دیگر جوامع قومی افغانستان دارای خصوصیات زبانی و گویش خاص لسانی خود است. مردم هزاره از گذشته های دور به لهجه مروج، دری هزاره گی مکالمه میکرده است و لهجه هزاره گی روی مشتقات، نحوه گویش و لهجه، به کار برد اصطلاحات و عبارات مغولی و ترکی و ویژه گیهای ارتباطی جملات، عبارات و نحوه تولید زبان و لهجه تکیه دارند.
سوم -نوامبر -2019- میلادی