سنجر غفاری
کور گره انتخابات و صلح درافغانستان
نخست لازم است تا تعریف جنگ و صلح را در افغانستان پس از سقوط امارات اسلامی طالبان در اکتوبر سال ۲۰۰۱ با هجوم نظامی ایالات متحده امریکا به کشور ما تحت عنوان نابودی پایگاه های تروریزم بین المللی و رهبران القاعده و طالب که مضنون حمله خونین سپتامبر ۲۰۰۱ به برج های تجارت جهانی امریکا بودند، هزاران انسان قربانی آن گردید، ازدید مقامات امریکا بدانیم که چیست؟
ثانیا بدانیم اینکه چرا مقامات قصر سفید قبل ازبوقوع پیوستن حادثه ای خونین یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ تروریستان بین المللی را شناسائی و تشخیص نداشتن و اگر داشتند چرا وارد عمل علیه شان نشدند بخصوص بعد از حادثه ای تروریستی کینیا و نایروبی که اتباع امریکا در آن کشته شدند ، برعلاوه قبل از هجوم نظامی به افغانستان در اکتوبر ۲۰۰۱ یک سلسله حملات راکتی را علیه مواضع مضنونین حملات کینیا و نایروبی به افغانستان و سودان نیز عملی نموده بودند ؟ اینکه تروریزم بین المللی در پایگاه های امن و امان شان (آغوش سازمان استخباراتی پاکستان)چون اسامه بن لادن ، ملامحمد عمر و دها تن از بنیان گزاران مکتب تروریزم بین المللی بوسیله ای نیروهای خاص امریکا عملیات مخصوص شدند و نابود گردیدند، تشخیص جنگ و تروریزم را چگونه برسی و بیان نمود؟ در حالیکه همین اکنون مراکز امن و امان تروریزم بین المللی و رهبران شان در حمایت و حفاظت ای.اس.ای پاکستان قرار دارند ، پس تعریف تروریزم بین المللی چیست، خاموشی وبی تفاوت بودن در زمینه ای حمایت و هدایت تروریستان در آغوش استخبارات پاکستان ؟
از اینجاست سرنخ رامیتوان دریافت که بازی استراتیژیک عنق بنیادی اش را گره خورده در آغوش اهداف دور یک اتحاد استخباراتی و استراتیژیک قبل از جنگ سرد و بعدازجنگ سرد درمبدل شدن پاکستان به پایگاه بنیادی امن و امان تروریستان و سازمانهای فراطی بنیانگرایان مذهبی دریافت . بدون شک ظهورطالبان بربنیاد رسیدن به اهداف و مقاصد فوق الزکر که منابع و منافع استراتیژیک امریکا وپاکستان پیش قراول آن میباشد سرنخ معمای جنگ و صلح را درافغانستان ومنطقه می توان دریافت که ریشه های عمیق و پیوندهای تاکتیکی خاص را به همراه داشته و دارد. انچه امروزپس از گذشت هجده سال حضور نظامی ایالات متحده و ناتو در کشور ما ومنطقه سپری شده است نظر اندازی علمی ومسلکی صورت بگیرد که برای عام مردم افغانستان دشوار است تا استحصال حقایق پشت پرده ای این استراتیژی و تاکتیک را دریابند، اما تشخیص شان بربنیاد تحمیل حوادث وفاجعه های سازمان داده شده از آنسوی دیورند بوسیله ای حمایت های استخباراتی و لوژستیکی تنظیم های هفتگانه جهادی در ایام جنگ سرد و بعدآ تشدید اختلافات و جنگهای تنظیمی پس از سقوط حاکمیت حزب وطن دراپریل سال ۱۹۹۲ با راه اندازی کودتای اتحاد استخباراتی پاکستان ، روس و ایران که منجر به شکست برنامه ای صلح شورای ۵۱ نفری سازمان ملل متحد برضد اهداف دور امریکا و ناتو در آن زمان گردید مردم ما درک از واقعیت های تلخ مداخلات و سازش های پشت پرده را بهتر از دیروز تشخیص دارند که منابع و منافع ایالات متحده امریکا و پاکستان گره خورده بوسیله ای طالبان در افغانستان و منطقه منجر به حضور نظامی امریکا و ناتو در منطقه گردید که انگلیس ها، چینائی ها و روس ها طی صد ها سال هرگز خواب این حضور رادر تصورخویش نداشتند و همواره نگرانی شان این بود تا امریکا و ناتو نباید در منطقه موفق به داشتن ریزرف های گردد که منجر به حضور نظامی شان درجغرافیای جیواستراتیژیک و جیو پولتیک یعنی قلب آسیا گردد که بلاخره بازی طالبان و نقش پاکستان این خواب پریشان را برای انگلیس، روس و چین به واقعیت آن مبدل ساخت و اینجاست که مقامات قصر سفید برای شان مصلحت نمی بینند تا به یکبارگی با متحد کاذب و دور اندیش اش که همچون باشه ای شکاری در دست شکارچیان سعودی ، انگلیسی، روسی ، چینايي و امریکائیان در منطقه خو گرفته است و فقط امرارحیات می نمائید و ترس از آن دارد تا مبادا شکار شاهین هندی و عقابان هندوکش گردند به پرواز های پست و پائين اش خو گرفته ووسیله ای است که همه تشخیص داریم .
بدین منظور بن بست سیاسی، نظامی واقتصادی گریبانگیر سرنوشت ملی و کشوری مردم افغانستان از آغازجنگ سرد و بعدازآن با حضوربلاقوه سیاسی، اقتصادی ،نظامی و استخباراتی ایالات متحده امریکا و متحدین در کشور ما عامل تشدید جنگ و بحران ، تحمیل قربانی های معنوی ومادی برسرنوشت ملی مردم ما گردیده اند که ریزرف های نفوذی استخباراتی کشور های همسایه و قدرت های منطقه وجهان عناصرعمده بحران ، شامل رهبران و قوماندانان مختلف تنظیمی ،طالبی و داعش که نیروهای تحت هدایت و فرمان ای.اس.ای پاکستان این اجیران منابع دالر، کلدار، ریال و پوندبودند و هستند میشود گفت که کورگره های دست بیگانگان تحمیل شده اند که شامل ساختار نظام پس ازتشکیل حکومت عبوری شکل گرفته از نشست بن اول ، تحمیل شده ای منابع استخباراتی کشور های متذکره بوده وهستند، وقتی به شالوده ای نظام سازی طی بیش از دودهه حضور ایالات متحده در سرنوشت کشور ومردم ما دقیق گردیم بدون شک به این واقعیت مقابل هستیم که راه و سرنوشت ملی مردم افغانستان بوسیله ای مهره های تشکیل دهنده سیستم حکومت داری ، با پیش کش نمودن قانون اساسی در کشور همه اجراات و کارکردهای را مهارپنداشته اند ، اما واقعیت چیز دیگری است ؟ ساختار و سیستم حکومت داری موجوده بخصوص طی مدت زمان حکومت ضد وحدت ملی ، مردم سالاری ، ضد قانونیت و احکام بنیادی عدالت اجتماعی وقضآ، از مردم افغانستان به انواع و اشکال مختلف آن قربانی گرفتند ومی گیرند، بدون شک یگانه دستگاه حمایت از ملت و دولت را می توان در وجود نیروهای مسلح کشور محاسبه داشت که بیشترین رقم تلفات را نیز متقبل شده اند وهمه میدانیم که ضعف مدیریت و عدم استفاده ای مسلکی در سطوح مختلف کادر رهبری و استقامت های موثر وظیفوی ار گانهای کشف و تحقیق ، پولیس ، حارنوالیو قضآ نیز بحران نفوزی اهداف استخباراتی دشمنان سعادت ملی ما وجود دارد، واقعین که کمک های مالی و تسلحاتی، تعلیم و تربیه ، سوقیات و صحیه ، تدارکات ،لوژستیک و اکمالات نیروهای بین المللی برای رشد و بلند بردن سطح احضارات محاربوی نیروهای مسلح کشورما قابل تذکر است که هرگز مردم افغانستان این کمک هارا فراموش ننموده اند امآ : انچه عمده و سوال برانگیز است اینکه با وجود حمایت های متزکره و سهمگیری در عملیات های محاربوی و حمایت قاطع در جهت نابودی مراکز و قرارگاه های تروریستان بین المللی بعضن از شیوه های شاخچه بری کار گرفته و متوصل گردیده اند که این شیوه عامل تضعیف و ناباوری اکثریت ملیونی مردم ما و نیروهای مدافع نظام و ملت در کشور ما ومنطقه را نباید به دور از واقعیت دانست ، در شرایط کنونی موجودیت پایگاه های تروریستان طالب و داعش در آغوش پاکستان ، سوقیات و تدارکات نیروهای ضد نظام موجوده بوسیله ای ای.اس.ای. و اتحاد استخباراتی کشور های ایران ، پاکستان ، چین و روسیه ، آغاز سریال مزاکره و صلح با طالبان بدون مشارکت اراده واقعی مردم افغانستان ، هویت سیاسی بخشیدن به گروه تروریستی بین المللی طالبان که جامعه جهانی برای جنگ و نابودی این تروریستان بین المللی حضورنظامی در کشورما را تعریف کردند و مشروعیت بخشیدند، حمایت از قانون اساسی و سایر قوانین در کشور ما ، احترام به استقلال و تمامیت ارضی کشور با عقد و تعهدات متعدد در سطح ملی و بین المللی به منظور ایجاد حاکمیت فراگیرملی با قاعده وسیع ، انتخابات شوراهای ولسوالی ، شهر و ولایات پارلمان مردمی،ریاست جمهوری ، شایسته سالاری ، مبارزه قاطع با انواع فساد اداری در سطوح مختلف کشور، سپردن کار به اهل کار و بلاخره تحکیم ثبات و امنیت سراسری در جمهوری اسلامی افغانستان در مطابقت با احکام قانون اساسی کشور که همه وهمه در یخ نوشته شدو در آفتاب گذاشته شده است و امروز مشاهده می نمائیم که افغانستان و مردمش در گرو اهداف استراتیژیکی پاکستان ، هند، روسیه ، چین ، انگلیس، ایران ، سعودی ، ترکیه که علیه حضور نظامی ایالات متحده امریکا و ناتو در منطقه باهم در تضاد و تقابل قرار گرفته اند لازم است تا بحران انتخابات و مذاکرات صلح با تروریستان بین المللی هنوز که هنوز است باید از مردم افغانستان قربانی بگیرند و کورگره انتخابات و آغاز مزاکرات تحت عنوان صلح با تروریستان را با پیش کش تبادله ای اسیران دوطرف که خود به نوعی آن یک شطرنج است برسرنوشت و آینده مجهول مردمما تحمیل بدارند و راه و اهداف شان چیزی دیگری است و هنوز هم باید ملت ما درصراب ها ی کین توز تشنه لب در جستجوی آب حیات بگردند؟
سنجر غفاری