فاروق فردا
تبخال روسیه از مذاکرات خلیل زاد و طالبان باز سرخرنگ شد
روسیه از عقب عینک های دودی به افغانستان می نگرد و در جاده ی یک طرفه بدون توجه به اشاره های قرمز،یکه تازی می کند.در حالی که جهان و مردمان جنگ زده گل امید و صلح دردل میکارند ، روسیه سخت مصروف تولیدات جنگنده های پیشرفته تباه کنی است،که از آن بوی خطرات ویرانگر به مشام می رسد.از این چنان استنباط می شود که فدراتیف روسیه،یا گوش شنوا نه دارد و یا می خواهد بار دیگر به منظور رویارویی با جهان و دامن زدن جنگ سرد، در کشتی فرسوده ی سیاست اتحادشوروی وقت پارو زند. نتایج سیاست شووی را هم می داند که بلاخره خود را به کشتن داد و جهان را با ویرانی مواجه ساخت.
ضمیر کابولوف،نماینده ی ویژه رییس جمهور روسیه با دانستن سطح پایین زبان های افغانستان،خود را متخصص آن کشور جازده است و در حال حاضر، در شهر کوران پادشاه یک چشمه ی سیاست افغانستان شمرده می شود.این در حالیست که دهها تن دیگر در روسیه هستند که افغانستان را از ریشه بلدند،اما بر اثر سنگ اندازی های او، در سیاست راه نمی یابند تا سیاست جاری روسیه را که کابولوف و چند تای دیگر از آن حلقه طراحان آن اند ،نقد کنند.
کابولوف میراث دار اتحاد شووری وقت در سیاست خارجی روسیه است.او در زمینه ی مناسبات با افغانستان از هیچ ابتکاری برخوردار نیست،مگر این که روسیه را در برابر اقدامات کشور هایی واقع می سازد که می خواهند در افغانستان ماموریت انجام دهند.
تا زمانی که مسئله ی خروج نیرو های ناتو و امریکایی از افغانستان مطرح نبود،روسیه همزبان طالبان شد و از سه موضع مسئله ی خروج نیرو ها را در سر خط قرار داد.این مسئله هم از زبان طالبان مطرح می شد و هم از زبان کسانی که تحت حمایت روسیه در کمین حکومت مؤقت نشسته بودند و هم خود روسیه در تبانی با پاکستان جز این ،مضمونی به گفتن نه داشت. این کشور می اندیشید که امریکا به هیچ صورت از افغانستان خارج نمی شود و یا در شمار نیرو هایش تن به کاهش نمی دهد، از این رو می تواند همیشه این کشور را به بهانه خطر حضور نیرو های خارجی به روسیه در افغانستان ، از همان انگشت زخمی بگیرد که امریکا شوروی را گرفته بود.امازمانی که خود امریکا در این مورد تصامیم را اتخاذ کرد،زنگ روسیه هم کر شد.برنامه هایی را که این کشور و متحدینش به منظور، ایجاد حکومت مؤقت ریخته بودند ، با انجام انتخابات در افغانستان یک سره برهم خورد.نتایج انتخابات شاید حلق روسیه را به حد زیاد تلختر از پیش سازد و در جمع و خرج هزینه ها و سرمایه گذاری هایی که بر افراد و اشخاص بی تاثیر در روند حوادث افغانستان کرده بود،سردرگم بماند.تازه این که پیامد خروج و یا کاهش نیرو های خارجی از افغانستان،به گونه یی باشد که نه تنها کابولوف،بل چندین تن دیگر از سیاست پیشگان این کشور را که رشته های مزاحمت روند صلح افغانستان را بافته بودند زیر سوال ببرد، مگر آن گاه دیر شده خواهد بود و روسیه حسرت اعمال مداخله گرانه در امور کشور دیگر را خواهد خورد.
اگر قرار بر این شود که امریکا از افغانستان برون شود و یا هم نیرو هایش را کاهش دهد،به معنی آن نیست، که ایالات متحده زیر تاثیر خواست و تلاش های منفی روسیه در روند صلح افغانستان انجام می دهد. چه از هیچ کس پوشیده نیست که روسیه در آن صورت با خطری بزرگتر از آن مواجه می گردد،که در حضور کشورهای موجود در افغانستان برای خودش می پندارد.
مذاکراتی به نام بین الافغانی در روسیه،قطعا شکست خورد.روسیه هم این شکست را پذیرفت و مدتی آرام شد. تنها سفر کوتاه مدت هیات قطر را میزبانی کرد،که حتی در رسانه های خود این کشور بازتابی نیافت.زیرا روسیه می اندیشید که مذاکرات طالبان و خلیل زاد نیز به ناکامی انجامید.این ناکامی زمینه ی گشترش بحران موجود درافغانستان را فراهم می کند و این کشور خواهد توانست،با از سر گیری مذاکراتش با طالبان ممنوع الخروج در خاک روسیه ،به امریکا نشان دهد که جلو این رشته را دردست دارد.ارچند از روی مصلحت های سیاسی،صدایی را مبنی بر از سر گیری مذاکرت بلند می کرد اما ،هیچگاه در دل با آن همنوا نبود. روسیه در این زمینه خاموشی یی را اختیار کرد، که تصور می شد، از مداخله در امور افغانستان دست کشیده است.
اکنون زلمی خلیل زاد نماینده ی وزارت امور خارجه امریکا در مورد صلح افغانستان،مذاکرات را از سرگرفت.این وضعیت تب خال سیاسی روسیه را سرخرنگ ساخت و خواب را از چشمانش ربود. از این رو ضمیر کابولوف بار دیگر،طی مصاحبه یی با نشریه یی (نی زویسیمایا گزیته) از ادامه روند مذاکره با طالبان سخن گفت و تاکید کرد که این روند باید دوامدار باشد. این بار در دور جدید مذاکرات مسئله ی آتش بس مطرح است، کاهش نیرو های خارجی از افغانستان مسئله بحث است،چیزی که روسیه قبلا می خواست از آن به حیث وسیله ی فشار بر ضد کشور های حاضر در افغانستان استفاده کند.دهن روسیه در حال حاضر از شعاری که مطرح کند خالی مانده است .روشن نیست که روسیه در مذاکره با طالبان چی گپی به گفتن دارد؟. چی مهره های فراخور حسابش که قبلا ادعا هایی کرده بودند و چوکی قدرت افغانستان را از روسیه گدایی می کردند،به حد زیاد رسوا شدند.آنان دیگر از مدار اعتبار و باور ساختگی یی که برای شان تهیه دیده بودند افتیدند. این گروه هم اکنون نه به روسیه فراخور پذیرش است و نه در چشم انداز مردم افغانستان جای دارند.این سراب های تموز ، در جولان گاه جاده ی سیاست یک طرفه ی شان،در زیر باران و اقع شده اند.
به روسیه صرف یک راه باقی مانده است،و آن این که می خواهد روند آتش بس را
مزاحمت کند و نگذارد که طالبان این پیش شرط را بپذیرند.پاکستان نیز این را می خواهد که بحران افغانستان فروکش نکناد،هدف پاکستان استفاده ی اقتصادی از منابع افغانستان است و هدف روسیه آمادگی رویارویی مستقیم با گروه های تروریستی ،که مسلما زیان آن را مردم افغانستان خواهند کشید،نه آن گروه ها. زیرا دوستی پاکستان با نقطاب های طالبی و ترورسیتی و هم چنان با روسیه،به هر گروه موجود در افغانستان این زمینه را فراهم می کند،که پیش از مداخله مستقیم روسیه،آگاهی یابند .آنان د این صورت با سادگی سنگر عوض می کنند و به تیر روسیه بر سینه های مردم افغانستان اشاره های سرخ و سبز می نمایانند.در این صورت کشور متخاصم آرام مردم افغانستان در راه رسیدن به هدفی که در سر می پروراند،در نیمه را باز می ماند.