محمد الله وطندوست
چگونه صلحی و چگونه انتخاباتی ؟
از چند ماه بدین طرف حلقات حاکم در کشور ،سازمان های جهادی ،و و سایل اطلاعات جمعی در طبل صلج خواهی می کوبند و از انتخابات صحبت می کنند . ذهنیت عامه را گاهی بسود یکی و گاهی هم به سود دیگری می کشانند.
جناب خلیلزاد این افغان امریکائی شده که همه استعداد شیطانی خود را در اختیار قصر سفید گذاشته ، آرزو مند است به زود ترین فرصت ورق پاره ئی را بنام توافقنامه با طالبان به امضا برساند و خروج قسمی عساکر امریکائی را از افغانستان منحیث سند پیروزی امریکا به نمایش بگذارد. سیاسیون وابسته به کشور های دور و نزدیک نیز همچون کاسه داغ تر از آش از همین حالا با کرنش در برابر طالبان به تکرار خواسته های آنان می پردازند و آرزو مند هستند در امارت اسلامی طالبی نیز امتیازات خود ر ا حفظ نمایند و با ابقا در حاکمیت و قدرت همچنان به ثروت اندوزی ادامه دهند و در سایه حاکمیت طالبی با حفظ سرمایه های باد آورده به زنده گی ننگین و طفیلی خود ادامه دهند.
حکومت وحدت ملی به سرکرده گی اشرف غنی نیز با آنکه ظاهرا شرایطی را برای صلح پیشنهاد می کند و به انتخابات ریاست جمهوری پا می فشارد، اما در عمل صلح امریکائی را قبول دارد منتها از بی التفاتی طالبان نسبت به خود شکایت دارد.
بصو رت عموم دیده می شود که سرمایه داری جهانی به سرکرده گی ایالات متحده امریکا در جنگ نیابتی در کشور ما می خواهند طالبان را در صحنه داشته باشد وبا تقویت افراطیون رنگارنگ منجمله داعش ،همسایگان افغانستان را نیز به صحنه جنگ بکشاند و اهداف استراتیژیک خود را با کمترین هزینه بدست آورد.
نماینده افغان تبار ایالات متحده امریکا در طول بیشتر از شش ماه در هشت دورمذاکرات با طالبان فقط به دو مسئله
تمر کز نموده است . خروج تدریجی عساکر امریکائی و تضمین طالبان مبنی بر اینکه از خاک افغانستان منافع امریکا با خطر موجه نمگردد.
معلوم است که خروج نیرو های امریکا دو هدف اساسی دونالد ترامپ رییس جمهور تجارت پیشه آن کشور را بر آورده می سازد . یکی خروج گویا آبرو مندانه از باتلاق طولانی ترین جنگ امریکا و دیگری صرفه جوئی در جنگ نیابتی که به گفته منابع امریکائی سالانه به پنجاه ملیارد دالر میرسد.
تضمین طالبان مبنی بر امن بودن منافع امریکا در افغانستان و جهان ، از آن تضمین هایست که در یخ نوشته می شود و به آفتاب گذاشته می شود.
پروسه صلح خلیلزادی که در غیاب مردم افغانستان و حتی در غیاب دولت دست نشانده یی که با حمایه امریکا بوجود آمده و در حال حاضر نیز به کمک نظامی ،اقتصادی و سیاسی آن کشور پا برجاست ، جریان دارد، به هیچگونه خواست مردم جواب لازم ارائه نکرده است. بجای مردم افغانستان با صدر اعظم پاکستان مفاهمه صورت گرفته ، حتی گفته می شود که معامله های ننگینی در مورد کشمیر و افغانستان در حال عملی شدن است.
اگر این پروسه را بیشتر بشکافیم به این نتیجه منطقی می رسیم که این صلح جز مشروعیت بخشیدن به امارت خواهی طالبان و صرف نظر کردن از دستاورد های و لو نیم بند دو دهه اخیر افغانستان نتیجه یی نمی تواند داشته باشد.
پا فشاری به ایجاد حکومت موءقت که هم از جانب خلیلزاد و هم از جانب سیاسیون جهادی و غیر جهادی و حتی پاکستان مطرح می گردد ، بربادی دستاورد ها موجود و عقب روی تا سطح امارت اسلامی طالبان که کشور را به زندان بزرگ باشنده گانش تبدیل نموده بود ، چه توجیهی می تواند داشته باشد؟
جالب است که حتی عده زیادی از کاندیدان ریاست جمهوری که گویا به قانون اساسی موجود و جمهوریت پا بند اند ، از حکومت موءقت صحبت می کنند و صلح خلیلزادی را به انتخابات ترجیح می دهند.و آماده اند از انتخابات صرف نظر نمایند.
این آقایون که می خواهند در آینده زعیم و رهبر کشور باشند ، سرنوشت قانون اساسی ،نظام جمهوری ،آزادی های مدنی اعم از آزادی بیان ،مطبوعات ،حقوق زنان و حق اجتماعات را به اختیار طالبان می گذارند و قرائت دلخواه و من در آوردی آنان را از اسلام ، اساس نظام آیند کشور قرار می دهند . در غیر آن چگونه ممکن است بیدون توافق به مسایل ذکر شده توافق نماینده افغان تبار امریکا ئی را با سازمان تروریستی پاکستان ساخته ، توافقنامه صلح خواند و حل همه قضایای کشور را به آن منوط دانست.
اگر به مسئله انتخابات نظر اندازیم ، دیده می شود که این پروسه نیز به کجراهه کشانیده شده و در دو دهه اخیر با تقلب و تحلف گسترده همراه بوده است. اگر از انتخابات سال های گذشته صرف نظر کنیم در دو انتخابات اخیر یعنی انتخابات سال 1393 ریاست حمهوری و انتخابات سال گذشته پارلمانی دیده شد که تقلب در هردو انتخابات چنان گسترده و بد نام کننده بود که نتیجه انتخابات نه تنها از جانب کاندیدان بلکه از جانب مردم نیز پذیرفتنی نبود و بحران ناشی از انتخابات نزدیک بود شیرازه کشور را از میان بردارد.تا آنکه حاکمان اصلی از آن طرف ابحار تصمیم گرفتند حکومتی را بنام وحدت ملی با ترکیب نا متناجس ایجاد و کرسی های دولتی را همچون شرکت سهامی به دو تیم ناهمگون تقسیم نمایند. نتیجه این تقسیم بندی شدت جنگ، افزایش فساد اداری ،اختلاس دارائی های عامه ،گسترش فقر و بیکاری، اعتیاد ملیونی جوانان به مواد مخدرو بالاخره جولان تروریستان در بیشتر از پنجاه فیصد جغرافیای کشور بود که امروز با راه اندازی اعمال انتحاری و انفجاری تروریستان هیچ گوشه کشور در امان نیست و هیچ هموطنی خود را مصئون احساس نمی کند.
به دوام تقلب های گسترده انتخابات قبلی ،همین اکنون تیم دولت ساز از جانب رقبایش به سوء استفاده از امکانات دولتی متهم است و جابجائی کادر ها در سکتور های امنیتی و در ادارات مالیاتی بمنظور پیشبرد کمپاین انتخاباتی صورت می گیرد. اخیرا شایع شده که حتی محبوسین در بدل تعهد به کمپاین به نفع تیم حاکم و مساعدت مالی به آن تیم از حبس رها می گردند.
در چنین حالت معلوم است که انتخابات نیز همچون صلح کذائی خلیلزادی به ملعبه یی بدست زور مندان تبدیل شده جز فریب و نیرنگ نتیجه یی ندارد و در نهایت شخص مورد نظر جان کری ها بر اریکه قدرت تکیه می زند و نا گزیر اوامر باداران ماوراء ابحار را به منصه اجرا می گذارد.
اینکه در میان صلح کذائی خلیلزادی و انتخابات پر از نیرنگ و فساد ریاست جمهوری کدام یکی را مردم افغانستان ترجیح دهند سوال مبرم و مبهمی است که ارائه جواب به آن خیلی مشکل است.
با آنکه پروسه های صلح طالبانی و انتخابات ریاست جمهوری چنان با شتاب در غیاب مردم در جریان است که حتی پیش گوئی نتیجه این پر وسه ها مشکل و حتی نا ممکن گردیده است.
با آنهم منجیث یک ناظر بر قضایا می توان ابراز نظر نمود که برای مردم افغانستان نظام جمهوری ،دفاع از دستاورد های قانون اساسی ،حفاظت و صیانت از آزادی های مدنی اعم از آزادی عقیده و بیان ،مطبوعات و اجتماعات،حقوق زنان و جوانان و حق شهروندی ، خطوطیست که بهیچ صورت نباید مورد معامله قرار گیرد. مذاکره با طالبان بمنظور تامین صلح و قطع جنگ نه در میان طالبان و امریکا بلکه میان طالبان و مردم افغانستان که بهر صورت دولت افغانستان از مردم نماینده گی می کند ،می تواند به نتیجه لازم منجر گردد. این حرف اشرف غنی را علی الرغم یاوه گوئی های فراوانش نمی توان نادیده گرفت که مذاکرات بیدون قید وشرط اما صلح با قید وشرط می تواند منافع کشور را تامین و برای نسل های امروز و فردا مصئونیت و آرامش را تضمین کند. در غیر آن صلح خلیلزادی و انتخابات گوسفندی و پر از تقلب ریاست جمهوری هیچ کدام مردم را نمی تواند قانع سازدو منافع آنان را تامین کند.
یگانه راه در مقطع کنونی آغاز مذاکرات مسوولانه میان طالبان و نماینده گان مردم اعم از دولت ،جامعه مدنی ، احزاب سیاسی ،نماینده گان با صلاحیت زنان و جوانان آنهم نه در پایتخت های کشور های مختلف بلکه در داخل افغانستان فارغ از هرگونه مداخله خارجی و بحث روی خواسته های معقول هر دو جانب و بالاخره توافق به صلح پایدار و با ثباتی که منافع همه اقشار و طبقات مردم را تامین و زعامت آینده کشور را با رای و نظر مردم انتخاب نماید. در غیر آن هر گونه صلح تحمیلی و انتخابات گوسفندی از جانب مردم مردود و غیر قابل پذیریش خواهد بود و به ختم جنگ و بحران ناشی از آن کمکی نخواهد کرد..