طاهره خدانظر
جنگ خاورمیانه را به کدام سو میبرد ؟
اصطلاح خاورمیانه در زمان امپراتوری روم باستان بکار برده شد ، آنان شرق امپراتوری خود را خاور نام میبردند و با تقسیم جغرافیای شرقی به سه منطقه همچون خاور نزدیک و خاورمیانه و خاور دور که شامل چین میشد .
خاورمیانه در شکل گیری تمدن بشری در طول تاریخ جایگاه حساس برای قدرتهای بزرگ دوران خود بوده است . و از طرف دیگر بدلیل قابلیتهای ژئوپلیتیکی ممتاز ، توانمندیهای محیطی و منابع سرشار از انرژی از لحاظ اقتصادی همیشه مورد توجه در جهان بوده که تقریبا بالای ۶۰ درصد نفت جهان را تامین میکند .
خاورمیانه یا میدلیست با بافت نژادی مختلف با فرهنگهای گوناگون از ملیتهای متفاوت تشکیل شده است که در تقسیمهای جغرافیای چندین کشور را در بر میگیرد . بافت حاکمیت سیاسی کشورهای خاورمیانه اکثرا به صورت استبدادی و دیکتاتوری با تکیه بر یک مذهب اسلامی با نژاد اکثریت شکل گرفته است . موجودیت مذاهب مختلف، بخصوص شیعه و سنی همواره باعث تنشهای درون کشوری و تاثیر گذار بر روابط خارجی آنها بوده است، اختلافات مذهبی بزرگترین عاملی است که باعث شده این کشورها پرطرفدارترین خریداران سلاح و تجهیزات نظامی از کشورهای غربی و بالاخص آمریکا باشند بطوریکه انباری از باروت در منطقه ایجاد کردهاند ، و همواره تلاش برای دستیابی به سلاح هستهای را از خود نشان دادهاند .
از آنجا که نفت خاورمیانه در اقتصاد جهانی نقش بسزایی در تعامل قدرتهای سیاسی منطقه و جهان سرمایه را داراست ، با نگرشی به جغرافیای مناطق نفت خیز خاورمیانه میتوان به وضوح دید که بالای ۹۰ درصد از چاههای نفت در تمام کشورهای حوزه خلیج فارس در استانهای شیعه نشین قرار دارد اعم از عراق ، کویت ، عمان و عربستان و ... . که اکثر این کشورها با حاکمیت سنیها که در جمعیت اکثریتاند اداره میشوند که شیعیان اقلیت ، در بدنهی حکومت جایی ندارند ، و خواستههای آنها نه تنها برآورده نمیشود بلکه حرکتهای اعتراضی آنها هم سرکوب شده است . و همواره آنها را در فقر نگه داشتهاند .
بافت جمعیتی درعربستان از مرکز به طرف غرب و دریای سرخ ، سنی نشین فاقد هر گونه چاه نفت با اکثریت جمعیت آن کشور ، در مقابل قسمت شرقی آن در کنارههای خلیج فارس شیعه مذهب با در اختیار داشتن تمام چاههای نفت کشور ، دقیقا عراق هم با چاههای نفت آن در استانهای شیعه نشین در جنوب و ... .
تشیع در خاورمیانه اکثرا اثناء عشری – دوازده امامی – هستند که مراجع تقلید آنها در ایران و یا عراق اند . تنش مذهبی در کشورهای حوزه خلیج فارس ایران از یک طرف و دیگر کشورهای غرب منطقه در طرف دیگر معادله برای حفظ قدرت دائم در تلاش بودهاند ، ایران با توجه به موقعیت موجود منطقهای همواره کوشیده است که کنترول غول اقتصادی نفت را در دست بگیرد که خواهان حذف محدودیت مشارکت شیعیان در بدنهی حاکمیت در کشورهای عربی بوده در حالیکه در ایران ، سنیها هم اجازهی داشتن پستهای دولتی ندارند . ایران در حمایت شیعیان ناکام بوده و در ضدیت با اسرائیل همواره کوشیده است خود را به عنوان رهبری جهان اسلام معرفی کند .
حکومتهای سنی کشورهای نفتی حوزه خلیج فارس همواره شیعیان خویش را از مشارکت در نظام سیاسی و قدرت مدیریتی کلان کشوری باز داشتهاند ، زیرا ترس از بحران مالی و حتی تجزیه کشور دارند . در این اواخر هنگامی که نام حوثیهای یمن برای مشارکت در نظام سیاسی و امکان برخورداری آنها از مسئولیتهای حکومتی مطرح شد تمام کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به مخالفت برخواستند و آن را پدیدهای نو برای تداخل در نظام سیاسی حکومتی خویش قلمداد کردند و عامل تشدید اعتراضات و زمینهی تجزیه برای کشورهای خویش دانستند . لذا برای فرونشاندن و سرکوب تداخل شیعیان حوثی یمن در بدنهی حکومت آن کشور ، ائتلافی به رهبری عربستان تشکیل دادند که با دخالت نظامی با عنوانهایی همچون " عملیات طوفان قاطعیت " و " عملیات احیای امید " شروع کردند که هنوز هم ادامه دارد .
هرچند در بحران موجود ایران به سوی رو در رویی نظامی میرود ، و آمریکا با دهشتبار خواندن تجربهی جنگ عراق و افغانستان؛ تا حد امکان از جنگ خود داری میکند ، اما در دو مورد آمریکا وارد جنگ خواهد شد ، یکی از آن موارد گره خوردن منافع کشورهای خلیج فارس با اروپا و آمریکا است که در صورت به خطر افتادن آن و یا برخورد کشتیهای عرب با کشتیهای ایرانی میتواند زمینهساز جنگ شود . از جهت دیگر با خروج ایران از قاعدهی برجام برای دستیابی به اورانیوم با غلظت بالاتر هم میتواند اسرائیل را در هجوم بر مراکز اتمی ایران ترغیب کند .
آنچه عیان است جنگ با ایران جز تکرار تجربهی عراق و افغانستان هیچ محصولی دیگری عاید قدرتهای بزرگ نخواهد شد . اما مورد پنهان آن بعلت آشفتگی نظام اقتصادی و نبودن سیاست روشن در منطقه که محصول عملکرد ظالمانه در عرصههای مختلف نظام حاکمیت در هر کدام از کشورهای حوزهی خلیج فارس است ، انگار مسیری را میپیماید که در کتابهای آسمانی تورات و قرآن به آن اشاره شده است.
در قرآن در سوره اسرا از آیهی ۴ تا ۷ به صراحت از دو بار تکرار یک سرنوشت اما با شرایط مختلف در آینده به مرکزیت مسجدالاقصی با خطاب به بنی اسرائیل هشدار داده شده است که اشاره به وجود ظلم و فساد دارد و خداوند ملتی را برای پایان دادن به آن بر می انگیزاند که به جنگ جویانی توانا (اولی البأس شدید) نام می برد. که با اشاره ی پیامبر(ص) در مرحله ی اول فرمود: مردی از آنها صلیب را می شکند که اشاره ی آشکار به جنگ های صلیبی بود.
زمامداران مسیحی و همچنین اسلامی برای حفظ موقعیت خویش در حکومتهای مفسد خود نزدیک به دو صد سال جنگ های مذهبی علیه هم (بین ادیان ابراهیمی) راه انداختند که هدف هم بر روی بیت المقدس متمرکز بود، به جنگهای صلیبی شهرت یافت.
بعد از ۵۵۰ سال از نزول آیه بناگاه با مرگ یک خلیفهی مسلمان ، کردها فرصت یافتند با رهبری صلاح الدین ایوبی وارد کار زار بشوند و توانستند برتری قوا را به نفع خویش تغییر دهند و وارد بیت المقدس شوند. با قرارداد صلح صلاح الدین و ریچارد شیردل، بیت المقدس زیارتگاه آزاد برای هر سه دین گشت و جنگهای صلیبی فروکش کرد.
در حقیقت اشارهی قرآن به کردها(ملت ابراهیم نبی(ع) )است که به «اولی بأس شدید» یا جنگ جویان ذاتی معرفی میکند. در تورات هم خداوند منجی ملتها را از ریشهی پیامبران یعنی از فرزندان ابراهیم و در بین ملت ابراهیم معرفی میکند چنانچه به مفصل در مقاله ام با عنوان «منجی در ادیان ابراهیمی» به تحقیق آوردهام.۱
یهودیها امروزه هم کردها را به عنوان حامی خویش میدانند چنانچه کردستان را متعلق به خود میدانند ، زیرا خود را پسران پیامبران کردها یعنی پسران یعقوب نبی ع– همان اسرائیل- فرزند اسحاق ع پسر ابراهیم ع میدانند که از سرزمین اجدادی خویش – کردستان – به امر پدر خود یعقوب به مصر کوچ کردند . بنی اسرائیل در زمان یوسف ع و بعد از او در مصر سالیان متمادی با عزت زندگی کردند تا در زمان یکی از فرعونها به عنوان برده به بندگی گرفته شدند که با فرمان موسی نبی ع از مصر به فلسطین کوچ میکنند .
موسی نبی ناجی بنی اسرائیل ، زمانی که از فرعون گریخت در سرزمین مادری خویش پیش پیامبری از فرزندان ابراهیم آرام گرفت . همچنین بعد از طالوت بنی اسرائیل باز زیر سیطره اعراب کنعانی قرار گرفتند و ستمها متحمل شدند که باز داوود نبی ع که آن هنگام به سرزمین ابراهیم پناه برده بود و در آنجا به پیامبری رسیده بود با لشکری اورشلیم را فتح کرد و آن شهر را پایتخت خویش قرار داد .- یهودیان داوود را پادشاه خود میدانند نه پیامبر خود - .و همچنین بنی اسرائیل آزادی اسیران بابل را به دست عموزاده های خویش – کردها - میدانند . در کل وعدهی تورات به قوم یهود ، برپایی حکومت عدل الهی در ایلام – همان سرزمین جدشان ابراهیم ع - اشاره شده است . در این اواخر هم دولت اسرائیل سرزمین اشغالی بلندیهای گولان – اعراب بعلت نداشتن حرف گ آن را جولان میخوانند - که ساکنان اصلی آن کردهای سوریه است ضمیمهی خاک خود کرد با دلیل اینکه این بلندیها خاک اعراب نیست و به اجداد او تعلق دارد .
صفت " اولی باس شدید " به تعبیر قرآن که جنگجوی ذاتی معنا میدهد خصیصهای است که کردها در جنگ سوریه با داعش و مقاومت در برابر ارتش ترکیه و همچنین عکسالعمل شدید آنها بعد از حمله آمریکا به عراق از خود نشان دادند . قرآن به برانگیخته شدن آنها اشاره میکند یعنی در یک صف واحد و با وحدت کامل بریک عقیده.
اما وضع کنونی آنها با گرایشهای متفاوت سیاسی و حتی کمونیستی با جغرافیای مختلف در زیر سلطهی حاکمیتهای جداگانه در چند کشور ، که ترکیهی عضو ناتو یکی از آنهاست .به تعبیر امام حسین ع مستضعفانی که به بردگی کشیده میشوند و بقول سلیمان نبی ع آنان زنجیر شدگانند - قبل از روز موعود الهی – کتاب سلیمان ۸۳ .
آیا جز این است که تمام امور به خدا بر میگردد -قرآن- . جنگ با ایران ، آزادی کردهای ایران را رقم خواهد زد همچون تجربهی جنگ با عراق و ضعف حکومت مرکزی در سوریه ؛ از طرف دیگر روسیه پرتگاهی برای قدرت سیاسی- نظامی ترکیه شده است که منجر به جدا شدن آن کشور از ناتو خواهد شد .
زمینه انگار طوری طراحی شده است که قدرتهای بزرگ همچون آمریکا ناخواسته به حمایت از کردها برخیزند و چنان تدوین شده که گویا اجباری در کار است .
جنگ با ایران جدا از استفادهی سلاحهای ممنوعه که تا سالهای زیادی بر محیط زیست اثر مخرب خواهند داشت ، حجم این جنگ افزارها و باروتها حجیم تر از باروت استفاده شده در جنگ عراق خواهد بود که به ارزیابی کارشناسان حجم بمبها و دیگر مواد منفجره در جنگ با صدام بیشتر از جنگ جهانی دوم در جهان بود .
ایران دارای ملیتهای مختلف است که در طول حاکمیت جمهوری اسلامی از هم فاصله گرفتهاند و اکثرا آزادی خویش را در پایان یافتن سلطه اسلامی میدانند . به علت نبودن رهبری اپوزیسیونی کارا و تاثیرگذار بر ملیتهای ایران ؛ با جنگ هرج و مرج و از هم گسستگی قومی و ملی پدیدار خواهد گشت .
افغانستان نه تنها مرز مشترک طولانی با ایران دارد بلکه دقیقا ملیتهای دو طرف مرز در اصل یک ملت و یک نژاد و یک فرهنگ با یک نام اند که یک رود و یا خط مرزی باعث جدا شدن آنها شده است . متاسفانه در افغانستان هم تبعیض قومیت در حد ستم ملی به صورت گسترده در طول زمامداری مجاهدین تا کنون و کشتار و غارت در جنگهای داخلی که هنوز هم قربانی میگیرد زمینهی مساعدی برای تفکر رهایی با تغییر جغرافیای شده است.
اگر حکومت مرکزی در ایران تسلط خود را در داخل کشور از دست بدهد و یا ضعیف شود ، دامنهی بحران و خواستگاه ملیتها در ایران ، افغانستان را هم در بر خواهد گرفت که با کوچکترین تحرک خودگردانی ، میتواند زمینهی آشوب حتی به سوی تجزیه در افغانستان ایجاد کند . دخالتهای کشورهای منطقه هم همواره بر حفظ منافع خود بوده است که حمایت از تشکیل کشورهای کوچک با یک ملت یا دو ملت ، تکرار تجزیهی یوگوسلاوی سابق خواهد بود .
۱برای مطلب بیشتر به مقالهام با عنوان " منجی در ادیان ابراهیمی / طاهره خدانظر " مراجعه شود.
http://www.ariaye.com/dari15/siasi2/tahera2.html
طاهره خدانظر