پروفیسور شرعی جوزجانی
از خاطرات زندگی سیاسی من
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
40 سال قبل
تــشـکــیــل دپــارتــمــنــت زبــان هــای اوزبــیــکی و تــورکــمنــی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مقصد از تأسیس دپارتمنت زبانهای اوزبیکی و تورکمنی در چوکات ریاست تألیف و ترجمۀ وزارت تعلیم و تربیه و اکادمی علوم افغانستان، تهیۀ کتب درسی به زبان مادری وآغاز تدریس زبان تورکی (اوزبیکی و تورکمنی) از صنف اول تا صنف ششم و بعدا تا صنف دوازدهم در مکاتب ابتدایی و ثانوی مناطق اوزبیک نشین و تورکمن نشین بود و نیزدر نظر بود برای شروع کارهای پژوهشی در عرصۀ زبان تورکی توسط کدرهای جوان اوزبیک و تورکمن در چوکات اکادمی علوم زمینه سازی شود.
مشکل اساسی ما قلت کدرهای ورزیده بود که بتوانند ازعهدۀ تأ لیف کتابهای درسی برآیند. پس از جستجوی زیاد سرانجام به این کار موفق شدیم و چندتن از جوانان با استعداد را جلب و به کمک وزیر تعلیم وتربیه به کار گماشتیم. ازآن جمله بودند محمد قیوم عزیزی لیسانس، فخرالدین لیسانس،عبدالله تاشقین، اشرف عظیمی و مسیح الدین.
جوانان که با امکانات وسیع غیر منتظره در زمینۀ انکشاف زبان مادری خود مواجه شده بودند، با شور و شوق پایان ناپذیربه کار آغاز کردند و در مدت کم مطابق رهنمودهای داده شده به نوشتن نخستین کتابهای درسی به زبان اوزبیکی در شرایط دشوار افغانستان موفق گردیدند.
از آنجمله چهار نفر مطابق مفردات داده شده، نخستین کتاب درسی الفبای اوزبیکی را تهیه کردند و بعد از آن که از نظر من و عارف عثمان گذشت، به شکل مصور رنگه به چاپ رسید و به مکاتب فرستاده شد.
داکترعارف عثمانوف کارمند اکادمی علوم اوزبیکستان که زبان پشتو را در فاکولتۀ ادبیات دانشگاه کابل فراگرفته بود و در زبان پشتو تخصص داشت، به صفت مشاور وزارت تعلیم و تربیه با ما همکاری میکرد.
تألیف کتابی در زمینۀ آموزش موسیقی برای نوآموزان نیز جزء پروگرام بود. تهیۀ این کتاب به محمد قیوم عزیزی سپرده شد و با نوتیشن سرودها توسط ببرک وسا به تیراژ 1000 نسخه به طبع رسید و یکجا با کسیتهای ترانه ها که توسط گروه هنری «ظفر» اجرا شده بود، به مکاتب فرستاده شد.
دپارتمنت توانسته بود پیشتر از دپارتمنت های پشتو و دری که پویا فاریابی، واصف باختری و رازق رویین در آن مصروف کار بودند، زمینۀ آغاز برنامۀ آموزش موسیقی را در مکاتب مهیا سازد و نخستین دفتر «سرود و موسیقی رهنما کتابی» را تألیف کند و به طبع برساند. اما بعد ازدور شدن ما از ساحۀ کار، شخصی به نام لطف الله یف که از تاجکستان به صفت مشاور تعیین گردیده بود، مادۀ مربوط به آموزش موسیقی را از پروگرام قبول شده حذف کرده، کتاب دوم موسیقی را که توسط عزیزی تهیه گردیده بود، اجازه نداده تا نشر شود.
با وجود مخالفت یک عده عناصر تنگ نظر دپارتمنت زبان اوزبیکی و تورکمنی به خصوص بعد از آن که شادروان بدخشی به ریاست تألیف وترجمه گماشته شد، درجهت انکشاف گام برداشت.
بدخشی در نخستین روزهای تقرر خود محفل وسیع سیمینار گونه ای به اشتراک دانشمندان و ادیبان اوزبیک و تورکمن دایر کرد که در آن دانشمند بزرگوار و شاعر مشروطه خواه نستوه زنده یاد محمد کریم نزیهی نیز با ابرازنظریات تحول طلبانۀ خود در زمینۀ انکشاف زبان تورکی سهم برجسته داشت. بعد ازآن نیز به تعداد اعضا و همکاران دپارتمنت افزایش به عمل آمد و کتب متعدد درسی تا صنوف بالا تألیف گردید.
اما کسی که دپارتمنت اوزبیکی و تورکمنی را در دراکادمی علوم افغانستان رهبری کند وجود نداشت. یگانه کسی که میتوانست از عهدۀ این کار برآید کاندید اکادمیسین محمد یعقوب واحدی جوزجانی بود. با آن که او دپلوم داکتری داشت و حاضر شده بود تمام کتابهای گرد آوردۀ خود را به کتابخانۀ اکادمی اهدا نماید، رئیس اکادمی محمد گل نورزی، حاضر نمیشد او را به عضویت این موسسۀ علمی بپذیرد. هرچند دو- سه بار تیلفونی به من وعده داد، اما در عمل از پذیرفتن او خودداری کرد و من ناچار شدم برای حل این معضله به امین مراجعه نمایم.
داکتر واحدی را به امین به نقل قول از دوریانکوف افغان شناس شوروی که استاد نورزی بود و به اوزبیکان نظر مساعد نداشت، به صفت یک عنصر ضد شوروی معرفی کرده بودند. بعد از چند بار ملاقات و استدلال و اصرار و قبول ضمانت در مورد او سرانجام به دستور امین با وجود مخالفت نورزی، داکتر واحدی به صفت آمر دپارتمنت زبانهای اوزبیکی و تورکمنی در اکادمی علوم افغانستان مقررگردید.
بعدا شفیقه یارقین، سید احمد تولقین، ذکرالله ایشانچ، زینب، نور محمد قرقین و اخیرا قیوم عزیزی به عضویت دپارتمنت قبول شدند و هر یک متناسب به امکانات خود در زمینۀ رشد و انکشاف زبان اوزبیکی و تورکمنی کارهایی انجام دادند. ازآن جمله است:
- نخستین نشر «محاکمة اللغتین» علیشیر نوایی در افغانستان به اهتمام دوکتور واحدی؛
- نشر دیوانهای ذلیلی و مخدوم قلی فراغی به زبان تورکمنی به اهتمام نور محمد قرقین؛
- نشرمتن کامل دیوان بابر و دیوان نادره بیگم به تصحیح و اهتمام دوکتور شفیقه یارقین.
بعدا این دپارتمنت به ریاست زبان وادبیات ملیتهای برادرارتقا کرد و یک سلسله کارهای ارزندۀ علمی و ادبی را انجام داد.
دوام دارد
´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´
فرمان شماره چهارم
(نخستین اعتراف رسمی از طرف یک دولت به حقوق فرهنگی اوزبیک و تورکمن و سایر اقوام و ملیتهای افغانستان)
در اواخر ماه ثورسال 1357 به مقصد اجرای برخی امور نزد نور محمد تره کی رییس شورای انقلابی رفتم. ببرک کارمل معاون شورای انقلابی نیز در آنجا حضورداشت. پس از امضای اوراق، مسألۀ ضرورت تأمین حقوق فرهنگی اقوام و ملیتهای افغانستان را که به صفت یکی از اهداف حزب دموکراتیک خلق افغانستان در مرامنامۀ حزب مسجل است طرح کرده گفتم:
رفیق تره کی، اگر اجازه بدهید میخواهم یک موضوع خیلی مهم را خدمت تان طرح نمایم؟
تره کی گفت، بفرمایید، بگویید!
گفتم هم شما وهم کارمل صاحب میدانید که در طول تاریخ چند صد سالۀ افغانستان حزب ما اولین سازمان سیاسی بود که ضمن مبارزه طبقاتی، مبارزه برضد ستم ملی درجهت تأمین تساوی حقوق ملیتهارا نیز طرح کرد و درین ساحه گامهای استواربرداشت. چنانچه دوشعر اوزبیکی و یک شعر تورکمنی در جریدۀ «خلق» نشر شد و نیز در جریدۀ «پرچم» طی مقالات متعدد از فرهنگ و حقوق ملی خلقهای اوزبیک و تورکمن به شدت دفاع به عمل آمد و این کار هم درتاریخ افغانستان بی سابقه بود.
رفقای محترم من پیشنهاد میکنم برطبق وعده ای که در مرامنامۀ حزب داده شده، یک تصمیم جدی و قانونی در زمینۀ اعطای حق نشرات و آموزش به زبانهای مادری ملیتهای مظلوم گرفته شده به منصۀ عمل قرار داده شود. مردم نیز همین انتظار را دارند.
تره کی گفت پیشنهاد معقول است، کارمل نیز تأییدکرد و به من دستوردادند تا متن فرمانی را تا فردا درین زمینه تهیه کنم.
چون فردا آمدم و متن فرمان را خواندم، کارمل گفت به اجازۀ رفیق تره کی من آنرا امشب میخوانم و تکمیل میکنم. تره کی هم موافقه کرد و به من گفت فردا می بینیم.
چون فردا رفتم، کارمل متن تعدیل شدۀ آنرا به من داد. با یک مقدار تعدیلات، جملاتی هم به مقدمه افزوده شده بود. گفتم موضوع آموزش به زبان مادری حذف شده؟ گفت این مسأله در مضمون کلی فرمان افادۀ خود را یافته است. تره کی گفت شما مرامنامه و رهنمودهای «وظایف انقلابی جمهوری دموکراتیک افغانستان» را اساس کارخود قرار بدهید و به تطبیق آن شروع کنید.
متن فرمان بعد ازطی مراحل قانونی به نام « فرمان شماره چهارم جمهوری دموکراتیک افغانستان» در شمارۀ فوق العادۀ جریدۀ رسمی مورخ 7 ثورسال 1357 به نشر رسید ومورد تطبیق قرار گرفت.
این نخستین فرمان رسمی یک دولت دموکراتیک بود که به کلتور و فرهنگ ملی تمام اقوام و ملیتهای ساکن افغانستان از جمله ملیتهای اوزبیک وتورکمن رسما اعتراف میکرد و برای تطبیق آن رهنمود میداد.
این فرمان انعکاس دهندۀ مادۀ 1 و 6 بخش امور کلتوری مرامنامۀ ح د خ ا بود.
درمقدمۀ فرمان شماره چهارم گفته میشود که خاندان مستبد حاکم بر اساس سیاست «نفاق بینداز و حکومت کن» با تشدید نفاق ملی، همبستگی و وحدت خلق کشور مارا ضعیف نمود و در موقف خصومت جنون آمیز با اقوام و ملیتهای افغانستان قرار گرفت و با زبان و فرهنگ آنان به شیوۀ کاملا فاشیستی و ضد دموکراتیک برخورد نمود و انواع تحقیر و توهین را بر اقوام و ملیتهای افغانستان روا داشت.
و تصریح میشود که به تأسی از خطوط اساسی وظایف انقلابی جمهوری دموکراتیک افغانستان که تأمین شرایط لازم را برای برای تکامل هنر و ادبیات، تعلیمات و نشرات بزبانهای مادری اقوام و ملیتهای ساکن افغانستان در جهت ایجاد یک سیستم مترقی فرهنگی ملی و حل دموکراتیک مسألۀ ملی از جملۀ اهداف خود قرارداده است، حکومت جمهوری دموکراتیک افغانستان فیصله نمود تا...عجالتا وزارتهای رادیو تلویزیون و اطلاعات و کلتور به نشر پرو گرامهایی به زبانهای اوزبیکی، تورکمنی، بلوچی و نورستانی و معرفی کلتور تمام اقوام و ملیتهای وطن واحد مان افغنستان عزیز آغاز نمایند.
ما متن فرمان را بررسی کرده به این نتیجه رسیدیم که تطبیق فرمان باید در سه ساحه شروع شود:
1 – در ساحۀ مطبوعات؛
2 – در ساحۀ معارف؛
3 – در ساحۀ هنر موسیقی.
در ساحۀ مطبوعات با پیشنهاد تأسیس هفته نامه ای به زبانهای اوزبیکی و تورکمنی به نام «یولدوز» به رهبری حزب و دولت مراجعه کردم. تره کی، کارمل و امین هرسه وجود داشتند. پس ازبررسی پیشنهاد را به اتفاق پذیرفتند و وزیر اطلاعات وکلتور هدایت داده شد تا در زمینه همکاری نماید.
همان روز با شاد روان خیال محمد کتوزی وزیر اطلاعات و کلتور در مورد طبع و نشر جریدۀ یولدوز به موافقه رسیدیم. او قبول کرد جریده را با قطع متوسط و بعدا به قطع کلان به ساز اصلاح و هیواد، به سیستم جدید لینوتایپ نشر کند و درین باره به کارمندان مطبعۀ دولتی رهنمودهای لازم داد.
چون در حلقۀ تنگ سیاست ضد ملی دولتهای گذشته، ما از هرگونه امکان برای آموزش زبان مادری محروم بودیم، حتی یک شعر و یا مقاله هم به زبان اوزبیکی و یا تورکمنی طی دوران حکومتهای سرداران در نشرات دولتی اجازۀ نشر نیافته بود. اخیرا به وساطت وکلای شمال، ظاهر شاه اجازۀ نشر یک پروگرام مختصررا از رادیو افغانستان داده بود که آنهم در روزهای اول جمهوری داودخان بسته شد.
ما نشرات را به زبان اوزبیکی از صفر شروع میکردیم، بنابرآن یافتن یک شخصی که درعین احاطه به زبان مادری و آشنایی به امور طباعتی بتواند به صفت مدیر مسؤل، نشرات جریده راسامان بدهد و مضامین وارده را بعد از تصحیح به نشر برساند، یک امر ضروری بود. غیراز چند تن آشنا با دانش، تعداد کسانی هم که بزبان مادری خوانده ونوشته بتوانند به مقیاس مملکت انگشت شمار بود. این حادثۀ دردآور هیچ وقت از یادم نمیرود. در سال 1965 دو قطعه شعر اوزبیکی و یک قطعه شعر تورکمنی در جریدۀ خلق نشر شده بود، دردانشگاه کابل حتی یک نفر هم از محصلان اوزبیک و تورکمن نتوانسته بودند آنها را درست بخوانند.
سرانجام یک شخص با صلاحیت را برای این وظیفه یافتیم. او شاعر و اهل قلم شاد روان محمد امین اوچقون بود. سابقۀ طولانی کار در مطبوعات داشت و تا چندی قبل به حیث نمایندۀ آژانس باختر در کوندوز کار میکرد.
مرحوم اوچقون با کمال خورسندی پیشنهاد مرا پذیرفت. به زودی امر تقرر او را از وزیر اطلاعات و کلتور گرفتیم وبعد ازچند روز اولین شمارۀ یولدوز از نشر برآمد و پس از دوره های سیاه طولانی به مثابۀ نخستین ستارۀ درخشان در آسمان فرهنگ اوزبیک و تورکمن که درقعر تاریکیها رانده شده بود، به تلالؤ آغاز کرد.
چندی بعد صفحات « یولدوز» که یک قسمت آنرا خبرهای رسمی دولت میگرفت، گنجایش اشعار و مقالات رادرهردو زبان اوزبیکی و تورکمنی نداشت. و بعضا سبب مناقشات نیز میشد. بنابرآن به رهبری پیشنهاد بردم تا براساس این ضرورت حجم اخبار از 4 صفه به 8 صفحه افزایش داده شود. پیشنهاد منظور شد، اما امین گفت درین صورت چرا به جای یک جریده دو جریده نشرنمیکنید. یکی به زبان اوزبیکی و یکی به زبان تورکمنی. همچنان جریده ای بزبان بلوچی باید نشر شود.
گفتم این نظر خیلی خوب و معقول است، بسیاری از پرابلمهای مارا حل میکند. پرسید نامش را چه میگذارید؟ گفتم «گورش». گفت مردم این را نمیفهمند و گورش میخوانند، کدام نام دگر پیدا کنید. گفتم خود همین نام به معنی مبارزه است و با اهداف انقلاب میخواند، ما میتوانیم حرف «گ» را به «ک» تبدیل کنیم و «کورش» بخوانیم. تره کی و امین هردو قبول کردند و سراز هفتۀ نو دو جریده « یولدوز » به زبان اوزبیکی و «کورش» به زبان تورکمنی در مطبعۀ دولتی به نشرات آغاز کردند.
تا اواخر سال 1358 یولدوز به رهبری اوچقون خیلی انکشاف کرد و مورد علاقمندی مردم قرار گرفت. یکی ازتاجران ملی مرحوم شهاب الدین یسوی مالک فابریکۀ کتان گرگ نشان یک عراده موترفولکس واگن به ادارۀ جریده اهدا کرد.
من شخصا خودم با اوچقون همکاری داشتم هر روز پنجشنبه اوچقون با پروفهای اخبار به دفترم می آمد و من خبرهای رسمی، میکپ اخبار و عناوین مقالات را از نظر گذرانده، مضامین زیر عکسهارا میخواندم.
نشر هفته نامۀ «یولدوز» برای روشنفکران اوزبیک یک حادثۀ غیر منتظره بود و حیثیت یک مکتب کاملا نوین ادبی را داشت که وسیلۀ تشویق شان به آموزش زبان مادری میگردید و با نشر شعر و نوشته های شان در راه نگارش و ایجاد بزبان مادری تشویق میشدند.
بعد ازآن که با هجوم قوای شوروی دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان سقوط داده شده، رهبرانش به پلچرخی محبوس ساخته شدند، مرحوم اوچقون به عنوان مخالفت با قشون شوروی بعد از نشر یک شعر فارسی شدیداللحن خود زیر عنوان «جستجوها» از وظیفه برکنار شد و به خارج سفر کرد.
متن شعراوچقون
جستجوها
زدست گروه پلنگینه خوها سنان ستم میرسد بر گلوها
خزان برده آب رخ سبزه و گل چمن داده از دست خود رنگ و بوها
دریغا که بسیار میهن پرستان به خاک سیه برده بس آرزوها
به اندوه یاران گم گشته مردم در عیش بسته، شکسته سبوها
ز میهن سزد، داغ کردار ننگین به خون ستم پیشگان شست و شوها
زکاخ ستم تا نماند نشانی گناهست واماندن از جست و جوها
مبازید خود را دگر ای جوانان مریزید نزد جهان آبروها
نه امید کاری، نه امید یاری ازین مرده دلها، ازین مرده شوها
دریغا به فرهنگ مان پشت پا زد جوانان آلفته ژولیده موها
به این پارسایان آلوده دامن «تفوها، تفوها، تفوها، تفوها!»
جوانان آگنده از مهر میهن ستانند پاداش ازآن کینه جوها
توان یافت «اوچقون» رۀ رستگاری بدین گام سنگین، بدین سخت پوها
به میهن به نیروی مردان کاری مگر آید آن آب رفته به جوها
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هفته نامۀ «یولدوز»، 30 دلو 1358
بعد ازآن مدیریت جریده به آیخان بیانی سپرده شد. او تا میتوانست در راه نشرآن به مساعدت پدر خود دوکتور محمد یعقوب واحدی مساعی به خرج داد و به تنوع مضامین آن افزایش به عمل آورد.
چون نشر دو جریده به زبانهای اوزبیکی و تورکمنی در کشور ما برای شورویها خوشایند نبود، به فیصلهٔ کمیتهٔ مرکزی حزب هردو اخبار را به مزار و شبرغان تبعید کرده کارش را به مطابع مونو تایپ سربی قدیمی سپردند.
سومین مدیر مسؤل «یولدوز» عبدالله رویین بود. او با قبول تمام شرایط دشوار چاپ با جلب همکاری روشنفکران اوزبیک نه تنها از سقوط جریده جلوگیری کرد، بلکه به تیراژ آن افزایش به عمل آورد وتوانست برخی از آثار علیشیر نوایی و دیگر شعرای کلاسیک اوزبیک را در آن به نشر برساند.
چارمین مدیر مسئول جریدهٔ «یولدوز» نویسنده و دانشمند سرشناس استاد نورالله آلتای با قبول انواع مشکلات پیش آمده با احساس مسئولیت ملی نشر جریده را ادامه داد و طی مقالهٔ انتقادی دلسوزانه ای که نشرکرد، طلوع جریدهٔ «یولدوز» را به مثابهٔ یک حادثهٔ مهم و فوق العاده ارزیابی کرده با مراجعه به مقام رهبری جنبش و تمام روشنفکران اوزبیک یادآور میشود که چون اکنون تمام امکانات مادی و معنوی در اختیارماست، وظیفهٔ ماست تا یولدوز را که مظهر افتخارات و زبان خلق اوزبیک است، ازین حالت دشوار بیرون بکشیم و مانند مردمک چشم خود ازآن حفاظت به عمل آوریم.
استاد نورالله آلتای در سالهای دشوار بعدی تا هجوم طلبان به نشر «یولدوز» با استفاده از گستدنرهم ادامه داد.
ما درحالیکه این خدمات فداکارانهٔ استاد نورالله آلتای را مظهر روحیهٔ عالی وطندوستی و ملت پروری ایشان میدانیم و برای آن ارزش و اهمیت بلند قایلیم، نوشتهٔ موجز شان را به زبان اوزبیکی دررابطه به این موضوع نشر میکنیم. و نیز یادآور میشویم که استاد محمد امین کاظمی نیز پژوهشهایی درین زمینه دارند. خوانندگان محترم میتوانند آنهارا در صحیفهٔ ایشان بخوانند.
دوام دارد