احمد سعیدی
خلیلزاد و دور هفتم مذاکرات
تعداد زیادی از هموطنان ما چه در داخل و چه در خارج کشور به دور هفتم مذاکرات زلمی خلیزاد با گروه طالبان دل بسته اند اما به باور من رسیدن به یک توافق فراگیر و همه جانبه صلح با طالبان یکی از پیچیدهترین و در عین حال سرنوشتسازترین تحولات جاری در افغانستان و منطقه است نتایج مثمر این مذاکرات ارتباط تنگاتنگی با تحولات منطقه دارد.
در حالیکه تا هنوز باور ها و همکاری ها بخاطر صلح در افغانستان بین اکثر از کشور های منطقه و فرا منطقه پیچیده و دور از آنچه که در ظاهر میگویند است اما به نظر من در هفتمین دور مذاکرات نیز نتایج آنچه که امید برده میشود بدست نخواهد آمد به مانند گذشته همچنان پرابهام باقی خواهند ماند .
آنچه که از مذاکرات دور هفتم به رسانه ها درز کرده است طالبان روی خروج قوت های خارجی از افغانستان تاکید دارند اما نماینده امریکا آقای خلیلزاد روی آتش بس و مذاکره با دولت افغانستان و قطع روابط گروه های طالبان با گروه های تروریستی دیگر تاکید دارد رسیدن به نقاط فوق در حال حاضر آسان بنظر نمی رسد.
فرض محال اگر صلح به نتیجه برسد تعهد طالبان مبنی بر اجازه ندادن به فعالیت گروههای تروریستی در خاک افغانستان به معنای لزوم اقدام برای جمع کردن بساط داعش است فلهذا داعش نمی تواند نگاه مثبتی به مذاکرات صلح داشته باشد و چه آن را مستقل از پاکستان بدانیم و چه وابسته و یا تحت تاثیر آن ، وجود داعش در مرحله بعد از صلح زمینه ای برای ادامه تنش و جنگ در افغانستان خواهد بود و شاید برخی طرفها از کشور های مطرح در معضله افغانستان هم مایل باشند که این تشنج و تنش به سمت مرزهای کشورهای آسیای مرکزی هدایت شود . همه اینها درک نقش داعش در پسا صلح احتمالی را پیچیده می سازد که در جای خود باید بررسی شود. من میدانم که فدراتیف روسیه در روند صلح افغانستان بطور جدی دخیل است از یک طرف باور های وجود دارد که روسیه خاتمه جنگ در افغانستان را به نفع خود میداند ولی در عین حال تداوم بحران هم برای آنها کشنده نیست و حتی برخی منافع نظیر روی آوردن بیشتر کشورهای آسیای میانه به روسیه برای جلب حمایت نظامی و امنیتی آن و درنتیجه حفظ و گسترش نفوذ آن کشور در آسیای میانه را به همراه دارد .
از سوی دیگر متاسفانه طوریکه رهبری حکومت وحدت ملی برای صلح طرح و اجندای مدون ندارد اپوزیسیون سیاسی نیز در جلسات صلح با طالبان و کشورهای منطقه خیلی بی برنامه بودند و بزرگترین چیزی را که به مخالفین هم دولت افغانستان و هم اپوزیسیون در همه مذاکرات انتقال داده اند اختلاف و عدم همپذیری بوده و بس از سوی دیگر متاسفانه از چند بدینسو هرکس و هر گروه تلاش دارند تا خود را به طالبان پیوند دهد به عقیده من بهتر است بخاطر جلو گیری از رشد سیاسی طالبان از شرکت زیاد در جلسات با طالبان که حالا خیلی مغرور شده اند خود داری شود چون این جلسات با طالبان جز ضعیف ساختن اراده مردم افغانستان و ناتوان شدن دولت و بر عکس قوی ساختن طالبان و حامیان شان دیگر هیچ نتیجه ای ندارد به باور من در حال حاضر نه دولت افغانستان و نه اپوزیسیون سیاسی هیچ یک توانمندی آنرا ندارند که این وضعیت بحرانی را مدیریت نمایند و برای مردم افغانستان امید های نوید بخشی را به ارمغان بیاورند در چنین وضعیتی چه باید کرد خاموشی یا حرکت راه دیگری که برای نجات افغانستان از این بحران به باور من وجود دارد تشکل نیرو های خوشنام و باورمند به منافع ملی است.
به فکر من افغانستان برای برون رفت از بحران و پيامدهای جنگ ، به نفی اخلاقی ،
فکري و اجتماعي خشونت و جنگ و ارايه ی يک طرح جامع انديشه يی و سياسی توانا
براي درهم شکستن دور و تسلسل این بحران نياز دارد که متاسفانه تا هنوز ما
نداریم باور دارم تشکل نیرومندی که بتواند راه شکستن استقطاب ها را باز کرده و
آن را با همبستگی و همگرايی تعويض کند و به اين ترتيب تنوع موجود در جامعه ی
افغانستان را به منبع غنا مبدل سازد و بدون توسل به زور ، تحميل و تهديد و
عوامل بالقوه تنش آور آن را ريشه کن سازد؛
باوری که پيامدهای مخرب فکری و روانی جنگ را بزدايد و وقار و اعتماد به نفس را
در بین مردم و سرزمین ما احيا کند
باوری که تکثر عقيدتی ، فکری و سياسی را به حيث يک امر عادی بپذيرد و با ترغيب
گفت و شنود ، احترام متقابل و بردباری ميان دارنده گان افکار گوناگون ، اين
تکثر را به محرک فرهنگ تفکر، منبع غناي فکري و سد اساسي در برابر بازتوليد
استبداد فکري و فرهنگي، مبدل سازد
باوری که از تجدد ، دموکراسي ، عدالت و رفاه اجتماعي يک تعريف ملی ارايه کند و
يا در واقع اين باور ها ، ارزش ها و اصول را بومي بسازد و فراهم آوری همه
امکانات و زمينه هاي لازم براي رشد ظرفيت هاي اقتصادي افغانستان ، فارغ از
هرگونه تعصب انديشه يي و سياسي را منظور نمايد
به باور من مردمان وطن دوست این سرزمین اگر توانایی دارد باید برای چنین تحولی
کمر همت ببندد؛ نه این که هیزم بیار کوره ی تداوم و بازتولید جنگ ، خشونت و
نفرت باشد. هيچ كس نه مي تواند بگويد كه چنين كاري از ما ساخته نيست
.
گذشته را هیچکس دگرگون کرده نه می تواند. از گذشته تنها می توان درس گرفت. و
هیچ منطقی سالم این را نه می تواند مجاز بداند که امروز و آینده را قربانی
گذشته کنیم. اعتراف به اشتباهات فاجعه آور گذشته مشکل ترین بخش هفتخوان رفتن به
سوی آینده ی بهتر است.