احمد سعیدی
انگیزه های بحران در افغانستان
متاسفانه دولت و مردم افغانستان با مشکلات و بحران های گوناگون گرفتار است این همه نابسامانی ها از مجاری مختلف میتواند مورد بحث قرار گیرد. بدبختانه طوریکه دیده میشود تعدادی زیادی ارگان های ملی وبین المللی فعال در افغانستان به نوع در ایجاد انگیزه های این بحران نقش دارند.
اضافه تر از 18 سال از سقوط نظامی خود کامه طالبانی میگذرد. زمانیکه گروه طالبان خطر جهانی محسوب میشدند زمانی بود که این گروه بر قصر های جارتی امریکا حمله کرده بودند با عجله بعد از این حمله جامعۀ جهانی در رأس آمریکا برای ریشه کن کردن گروه طالبان القاعده و دیگران تروریستان بین المللی با ساز برگ نظامی طبل جنگ را نواختند و با صد ها هزار نیروی جنگی وارد افغانستان شدند اما هرگز یا نخواستند یا نتوانستند مؤفق به نابودی گروه طالبان گردند. در اوایل صرف توانستند طالبان والقاعده را طور مؤقت از صحنه بخصوص از شهر ها دور کنند .به این معنی که طالبان با هجوم نیروهای بین المللی از قدرت خلع وبه دهات وکوه ها وآنطرف مرز افغانستان پرا گنده وپناهنده شدند.وهیچ فردی کلیدی طالبان در آن زمان نه اسیر ونه هم نابود شد. به عقیده من گروه طالبان و حامیان بیرونی شان بخصوص پاکستان در کمین نشسته منتظر اوضاع بودند تا زمینه ظهور مجدد آنها مساعد ودوباره وارد صحنه شوند که شدند حالا باید به این سوالات جواب داده شود که چرا طالبان بعد از شکست همه جانبه دوباره به یک قوت مطرح ظهور نموده میخواهند یکبار دیگر رهبری افغانستان را عهده دار شوند. از چندی بدینسو امریکا در تلاش است تا زمینه خروج آبرومندانه خویش را از طریق مذاکره و مفاهمه با طالبان زمینه سازی کند .
در قدم اول مشکل امنیتی:
دولت خود در چندین مورد مشکل آفرین بوده که طور فشرده به آن اشاره میکنیم. گماشتن ونصب افراد کم تجربه وبی کفایت در ولایات آشوب زده. آنعده والیانیکه در بین مردم محبوبیت وپایگاه نداشته اند بجای امنیت مردم را از دست داده اند.
دولت فکر کرده بود طالبان نابود شده اند در حالیکه طالبان نابود نه که رانده شده بودند.دولت پولیس کافی مجرب تربیت شده با مورال وآ شنا به جغرافیا کشور در اوایل نداشت.بناء طالبان دوباره از کوه ها به مناطق وقراء دور دست بخصوص ولایان جنوب وجنوب غرب پایان شدند ومردم را به گروگان گرفتند .از خانه سرمایه وزمین های زراعتی بخاطر زرع کوکنار استفاده کردند وآهسته آهسته به تشکیل صفوف خود پرداختند .
از سوی دیگرخود سری نیروهای بین المللی یکی از دلائل عمده افزایش بحران در افغانستان بوده است همزمان با ظهور مجدد طالبان نیروهای ناتو در رأس آمریکا پروسه انگیزه دهی در صفوف طالبان ومردم محل را آغاز کردند.واین انگیزه دهی آنها تلاشی خانه ها زنان ودست زدن به کالاهای زنانه بمباردمان خانه های مردم عادی محافل عروسی مساجد وزیارت ها واماکن مقدس و هتک حرمت با عنعنات و رسم و رواج های پسندیده مردم افغانستان، از طرف دیگر ایجاد پولیس محلی یا اربکی نیز مشکل دیگری بوده است نیرو های اربکی نه انگیزه ای داشته اند و نه تجربه ای و نه مورال چنانچه طالبان نیرو های اربکی را یک نیرو نه بلکه یک طعمه وشکار فکر میکردند.هر گز ازین نیرو ها نمیترسند وبا جسارت تمام بدون هراس این نیروها را مورد حمله قرار میدادند و خلع سلاح میکردند بیشترین تجهیزات نظامی را طالبان از همین نیرو ها گرفته اند.
متاسفانه ار گان های مدعی حقوق بشر، جامعۀ مدنی، آزادی بیان ودموکراسی: دفتر حقوق بشر یوناما وبرخی ارگانها اماتور دیگر با ایجاد فرهنگ سیاسی جدید و شعار های قبل از وقت مانند جنایتکاران جنگی و نام بردن از القاب وعناوین نا آشنا چون اومانیسم وسکولورالسم وفمینیست میترائیسم و ده ها نام های نا آشنا و تقلیدی از غربی ها عدۀ را نسبت به آیندۀ دولت پیروز مشکوک و آنها را عوض حمایت از دولت بر ضد دولت قرار دادند.
از طرف دیگر حکومت ویا قوۀ إجرائیه نیز به نوبه خود در بحران آفرینی کوتاهی نکرده است. وجود فساد واختلاس تجاوزات جنسی بی عدالتی در ادارات حکومت وناکامی ار گانهای مبارزه با مواد مخدر به زایش وتشدید بحران در افغانستان نقش با سزای داشته است.در یک نظام کفایت اداری وجود نداشته باشد مردم به مشکلات گوناگون مواجه میشوند همین اکنون بیکاری وفقر بحران است که کتلۀ بزرگ از مردم را بدامن دشمن انداخته است.
اما در مورد بحران سیاسی: دولت افغانستاناز جهات مختلف به بحران سیاسی مواجه است.نخست از رهگذر خارجی ها که بنام دوست یاد میشوند همین خارجی ها بخصوص امریکایی ها در ساختار نظام سیاسی مداخله نموده گاهی قبل از دولت استراتیژی سیاسی دولت را به چالش میگیرند.مثلا مسئله جنگ وصلح قبل از دولت از حنجرۀ خارجی ها بگوش ها طنین انداز میشود دولت آگاهی ندارد نماینده امریکا آقای خلیلزاد با طالبان برای مردم افغانستان تعین سرنوشت مینماید که باور مردم را نسبت به استقلال دولت کاهش داده. وهم اختلافات دورونی نظام وبر خورد دوگانه در رسوایی های اخیر پارلمان حکومت و دولت را به بحران سیاسی مواجه ساخته است.
با وجود وعده های مکرر آقای رئیس جمهور غنی بخاطر اقتصاد بهتر و شگوفا اما بحران اقتصادی فراگیر که دامنگیر مردم ماست حاجت به استدلال نیست.دولت ما در حال تقلید از پالیسی اقتصادی کشور های جهان را آغاز کرده که تا کنون نتیجه ای مطلوبی را ببار نیاورده برنامۀ اقتصاد بازار آزاد شاید مفکورۀ خوب باشد اما بجایش.در کشوریکه سکتور خصوصی به شکل ما فیائی عمل میکند سپردن مقدرات مردم به دست مافیائی اقتصادی بدون حاکمیت وکنترول هم بحران است وهم فاجعه. که راه حل را به متخصصین اقتصادی باید حواله شود که نشده.
از سوی دیگر بدبختانه بحران فرهنگی دموکراسی مهار گسیختۀ فرهنگی در کشور باعث هجوم سر سام آور فرهنگ بیگانه در کشور شده است .در مطبوعات أعم از رادیو وتلویزیون نشریه ها وسایت های انتر نتی هیچگونه قاعده اخلاقی وجود ندارد دشنام دادن، توهین، تحقیر و اتهام بستن ها آنچه که وجود دارد همانا قطب بندی فر هنگی زبانی، قومی، سمتی در ابعاد مختلف که نهایت نگران کننده است.
اما در مورد انتخابات ریاست جمهوری:
بشمول رئیس جمهور آقای غنی در حدود 17 نفر کاندیدای ریاست جمهوری شده اند طوریکه از اجراات و عملکرد های کمیسیون مستقل انتخابات دیده میشود این کمیسیون هرگز هرگز توان آنرا ندارد که انتخابات ریاست جمهوری را با تاریخ اعلان شده برگزار کند اگر انتخابات برگزار هم شود پر از تقلب و غیر شفاف خواهد بود با اعلان نتایج پر تقلب یکبار دیگر کشور بطرف بحران خطر ناک دیگری خواهد رفت که در حال حاضر پیشبینی آن غیر ممکن است بعضی اوقات حکومت فکر میکند با تقرر این وزیر و آن وزیر با تقرر این جنرال و آن جنرال با تقرر این والی و آن والی شاید مشکلات حل گردند یا شاید بعضی از تقرری ها برای کمپاین انتخاباتی باشد اما به عقیده من راه حل اساسی این عملکرد ها نیست، بلکه بدون یک تغییر بزرگ در استراتژی های داخلی و خارجی و تعهد صادقانه بخاطر خدمت گذاری به مردم دیگر راه حل وجود ندارد.
مسئولین نظام باید بدانند و باور داشته باشند که مشکل موجود تنها ادامه جنگ نیست بلکه مشکل اساسی فساد گسترده و سیستماتیک در داخل نظام است نه تنها دولت افغانستان باید خود را از چنگ فساد بیرون بکشد، بلکه باید بطور علنی فساد پیشه گان را محاکمه نماید متاسفانه برعکس تاکنون فساد و عاملین فساد حمایت میشود. با ادامه این وضعیت نمیتوان در انتظار روز های بهتری بود .