احمد سعیدی
هر کسی روز بهی می طلبد از ایام
علت آنست که هر روز بتر می بینم
به افتضاح کشیدن انتخابات پارلمانی تعلل و جفا کاری بخاطر به تعویق انداختن
انتخابات ریاست جمهوری و قصداً به بن بست کشیدن انتخاب رئیس پارلمان اعتراض
تعدادی زیادی از کاندیدان ریاست جمهوری بخاطر ادامه کار رئیس جمهور بعد از اول
جوزای 1398 ،پا فشاری حامیان رئیس جمهور به ادامه کارش تا برگزاری انتخابات
ریاست جمهوری، به درازا کشیدن مذاکره و مصالحه با طالبان، ادامه حملات انتحاری
و انفجاری، بی اعتمادی های ملی و بین المللی تقرری های نمایشی در وزارت خانه
قیمت افغانی در مقابل دالر که در روز های نخست حکومت آقای اشرف غنی یک دالر
امریکایی در بدل 55 افغانی تبادله میشد امروز یک دالر معادل 81،52 افغانی است
اینها یکی پی دیگری بر همه نابسامانی ها سایه افگنده اند، سوالاتی گفته میشوند
که باید پاسخ یابند.
چرا حکومت وحدت ملی و کمیسیون مستقل انتخابات در تلاش به تعویق انداختن انتخابات ریاست جمهوری اند، چرا رهبران سیاسی ما با توسل به شیوه های غیرقانونی در صدد تمدید عمر حکومت خود اند. کمیسیون مستقل انتخابات و حکومت جهت اصلاحات عمداً فرصت های زیادی را از دست داده است، همین کمیسیون های دست نشانده قصداً تلاش نمودند تا اینکه انتخابات پارلمانی بعد از سال ها تاخیر به افتضاح مطلق کشانده شود و انتخابات پیشروی ریاست جمهوری هم دو بار به تعویق بیفتد.
به عقیده من اکثر این مسئولین شریک جرم اند، حالا هرکس به نوبه خود به اندازه توان و قدرتی که داشته بحرانی را بر بحران افزوده است. در چنین وضعیت افغانستان وارد مرحله جدیدی از بحران فراگیر گردیده است. یکی با تداوم قدرت کمر بسته است تعدادی به رفتن از قدرت تلاش دارند.
باور دارم نه تداوم حکومت وحدت ملی بعد از اول جوزا این مشکلات فراگیر را حل کرده میتواند نه حکومت سرپرست که کاندیدان ریاست جمهوری پیشنهاد نموده اند بلکه تفاهم بخاطر اجماع ملی در راه نجات وطن از همه چیز بهتر و معقول تر است.
سیاسیون قدرت طلب ما به خود آیند دشمن در کمین نشسته است از در تساحل و تسامح وارد معرکه شوند و زیر سقف اتحاد و همدیگر پذیری به مصلحت اندیشی بر مبنای منافع علیای ملی و کشوری متوسل شوند.
خود باور ها خود کامه گی ها ما را بجای نمی رساند گرچه میدانم و باور دارم اکثریت مطلق از سیاسیون ما نسبت به منافع ملی بر عصای قومی، زبانی، سمتی، حزبی، مذهبی زیادتر تکیه دارند، متاسفانه همین سیاسیون چاقوی تیز را هر روز بر سر و صورت خون آلود قانون اساسی و قانون مداری میزنند. من میدانم با در نظرداشت کمی و کاستی های که در قانون اساسی ما وجود دارد در حال حاضر این قانون پاسخگوی همه نابسامانی ها نیست، در شرایط موجود هیچ واقعیت نگری نمیتواند از این حقایق انکار و در درستی این همه نابسامانی ها شک و تردیدی داشته باشد.
آیا مردم افغانستان شایسته یک نظام ملی و مترقی اند یا شایسته یک نظام واپسگرا و خود کامه، با فرا رسیدن اول جوزا که یک روز باقی مانده وضعیت شاهد
آرایش جدیدی از نیروها خواهد بود؟ واضح دیده میشود که گرایش اساسی این حرکت ها عوض همبستگی بسوی پراگنده گی روان است.
از سیاسیون ابن الوقت جا طلب و تمرکز گرا و خود کامه نه توقعی دارم و نه از آنها امیدی برای نجات وطن از این بحران اما در این میان کسانیکه از وضعیت تحلیلی دارند وقلب شان بخاطر وطن می تبد آیا قادر هستند که کوشش های خود را برای عبور از از این بن بست و پراگندگی به سوی انسجام سیاسی و ملی ببرند در چنین حالتی موقف همه دیگر اندیشان چیست؟ چه نقشی را میتوانیم بازی کنیم آیا ما پاسخ قانع کننده ای برای این همه درد و رنج و مصیبت های مردم خود داریم آیا یکبار دیگر تجارب سال های جنگ داخلی را تجربه میکنیم آیا منافع ملی بر منافع شخصی قومی و زبانی بر ما ارجیحت دارد ما چرا بی آنکه از زندگی و واقعت های غیر قابل تردید درس بگیریم، همان نسخه های کهنه خود خواهی و خود پرستی را دوباره برای کاهش درد وطن تجویز می کنیم، با گسست و بی اعتمادی که در بین حاکمیت بوجود آمده آیا ما رشته های خود را دوباره پنبه کرده میتوانیم تا تکه ای تافتۀ برای مردم خود بافته باشیم آیا جا دارد در مورد ماهیت نظامی سیاسی موجود تجدید نظر شود. تا جایکه بتوانیم مفهوم و ماهیت حاکمیت انحصاری موجود را یک سره رد کنیم.
مردم ما باید بدانند انحصار قدرت برای افغانستان کشنده و رقت بار است وابستگی یک جانبه ای دولت افغانستان به جامعه بین المللی جز از بحران نیست آیا دنیا تا لحظات آخر متحد وفادار به افغانستان باقی مانند.
آیا بالاخره، و پس از تعلیق طولانی، سوال عبور از پراگندگی بسوی انسجام و وحدت ملی امکان پذیر است یا عامل این همه بدبختی ها سیاسیون نا عاقبت اندیش این سرزمین نیستند.
بیایید عاقلانه بی اندیشیم اضافه تر از سه دهه ادامه جنگ و ویرانی در افغانستان، نتیجة سیاستهای قدرتهای منطقهای و میدان رقابت ابرقدرتهای جهانی و بی کفایتی و خود کامه گی رهبران سیاسی ما نبوده است آیا باشنده گان کابل جنگهای داخلی گروههای مجاهدین را در مقابل یکدیگر را فراموش کرده اند ترویج برادر کشی را کی ها به ما آموخته است که در شرایط موجود مردم افغانستان بیشترین آسیب را از این جنگها در خاک خود میبینند.
متاسفانه بخاطر ادامه این جنگ تعدادی زیادی از هموطنان ما در در داخل و خارج، مورد استفاده ابزاری قرار میگیرند.
به عقیده من با تفاهم و هم پذیری خیلی چیز های از دست رفته را میتوان دوباره بدست آورد.
در حال حاضر کشور و مردم ما از وضعیت خوب برخوردار نیستند از همه هموطنان گرامی بخصوص از نهاد های ممثل،جامعه مدنی ، روشنفکران، علما روحانیون احزاب و شخصیت های سیاسی و اجتماعی و بالاخره همه عزیزان که قلب شان بخاطر افغانستان می تپد صمیمانه تقاضا مینمایم که بدون هر نوع حب وبغض بنام مردم وسلامت کشور صدای شانرا در دفاع از عدالت دیموکراسی، صلح وثبات وتکمیل پروسه مشروعیت و قانون پذیری رساتر سازند.