عبدالقیوم میرزاده

 

گفتار اخیر ترامپ  یاوه سرایی است؟

مورخ ۳ اپریل ۲۰۱۹ هلند

دونالد ترامپ رییس جمهور امریکا در ملاقات مورخ  ۳ اپریل اش با ینس ستولتنبرگ سرمنشی سازمان پیمان اتلانتیک شمالی (ناتو) که برای اشتراک در مراسم بزرگداشت از هفتاد سالگی این سازمان جنگی به واشنگتن رفته است در باره جنگ افغانستان وقیحانه گفت" جنگ بی پایان افغانستان ۱۹ ساله شد ..... این جنگ تاسف بار .... و در بسا حالات مضحک است". که ستولتنبرگ در جواب این بیان ترامپ در سخنرانی خویش برای اعضای کنگره امریکا در مقر کنگره بیان داشت: " بدون حفظ دستاوردهای ۱۷ سال اخیر در افغانستان، هیچ صلحی در این کشور پایدار نخواهد بود. افغانستان پس از فروپاشی طالبان، راه طولانی را در راستای تامین حقوق زنان پیموده است که در هر نوع توافق صلح با طالبان، باید به آن احترام شود. ....ناتو از روند صلح و مصالحۀ افغانی حمایت می‌کند... ولی برای اینکه صلح پایدار باشد، باید روی دستاوردهای ما استوار باشد... ناتو شرایطی را برای پیشرفت‌های اجتماعی و اقتصادی در افغانستان فراهم کرد و آموزش و حقوق بشر را به زنان و دختران آورد. حقوق آن‌ها باید حفظ شود. ...... امریکا و ناتو یکجا به افغانستان رفته اند و در مورد آیندۀ این ماموریت نیز با هم تصمیم خواهند گرفت. ......برای مبارزه با تروریزم و تهدیدهایی که از این ناحیه متوجه آزادی و دموکراسی در جهان است، نیاز است تا پیمان ناتو بیش از این تقویت شود. ......... پیمان ناتو از زمان تاسیس تا حالا موفقانه عمل کرده، اما موفقیت در گذشته، به معنای تضمین موفقیت در آینده نیست. ........ ما در گذشته بر اختلاف‌ نظرات خود فایق آمده ایم و نیاز داریم که در آینده نیز چنین کنیم. چون ما به اتحاد خود در آینده بیشتر از این نیاز خواهیم داشت."  قبل از آنکه در باره جنگ افغانستان و این گفته ترامپ بررسی و توضیحی بنگارم در طول اندکی بیش از دو سال ریاست جمهوری ترامپ به نظریات اش در باره جنگ افغانستان توجه بفرمایید:

ترامپ حتی قبل از ریاست جمهوری اش در کارزار تبلیغاتی برای انتخابات ریاست جمهوری اش موجودیت قوای امریکا در افغانستان را بیهوده و جنگ افغانستان را بی حاصل توصیف کرده بود وحتی در همانزمان هم طی تویتی نوشته بود که سربازان ما از این جنگ بیهوده باز گردانده شود و  مطلبی که از همانزمان در دیدگاه های ریس جمهور امریکا مشهود بود همانا غیبت مسله افغانستان در سیاست های مطروحه اش در کارزار تبلیغاتی برای ریاست جمهوری بود. اما موصوف بعد از پیروزی در انتخابات  در زیر فشار نظامیان امریکایی که اطلاعات در باره چگونگی فعالیت امریکایان در جنگ افغانستان را برایش جمع آوری میکردند و سناتوران جمهوری خواه خاصتآ جان مک کین با سفر هایش به افغانستان و منطقه به ترامپ نظر داد که: " تاریخ نشان داده که طرف های جنگ زمانی پای میز مذاکره حاضر می‌شوند که متوجه باخت خود شوند. برای کشاندن پای طالبان و شبکه حقانی به میز مذاکره، باید توان حملاتی این گروه‌ها بر شهرها از آنها گرفته شود و در عین زمان، موضع و پایگاه‌های آنها مورد حمله قرار گیرد " در اکتوبر سال ۲۰۱۷ استراتیژی جدید امریکا برای جنگ افغانستان را اعلام و طی آن تصریح شده بود که نیرو های امریکا در افغانستان بدون کدام جدول زمانی باقی خواهد ماند و در این استراتیژی بر عوامل فشار بالای پاکستان برای قطع حمایت از تروریست ها نیز تآکیداتی به عمل آمده بود.  او همچنان کمی بعد تر از اعلام استراتیژی جدید امریکا  در یکی از تویت های خود نوشت "برای جلوگیری از سقوط افغانستان بدست طالبان ممکن است قوای ایالات متحده امریکا برای همیشه در افغانستان باقی بماند" اما در دسمبر ۲۰۱۸ بصورت نا گهانی در میان حیرت جامعه جهانی بدون در نظرداشت همان استراتیژی جدید  تصمیم بر خروج نیمی از قوایش را ازافغانستان اعلام کرد. استعفای جیمیز ماتیس وزیر دفاع امریکا بیان صریح مخالفت نظامیان امریکایی و یا بهتر است بگوییم بخشی از نظامیان امریکایی با طرح های ترامپ و حامیان نظامی اش در قبال استراتیژی های سیطره جویانه  امریکا میباشد. ودر میان غیر نظامیان امریکایی بیانات لیندزی گراهام سناتور جمهوری خواه خروج قوای امریکا از افغانستان را استراتیژی خطرناک توصیف کرده و اضافه کرده است که ما به سمتی میرویم که تمام دستاورد های خویش را از دست میدهیم و این مسیر به یازدهم سپتامبر دوم منتهی میگردد. همچنان مایک کوگلمن معاون اداره تحقیقات  آسیایی مرکز تحقیقاتی ویلسن امریکا نیز خروج امریکا از افغانستان را به معنی پیروزی طالبان و شکست امریکا در این جنگ دانسته و متذکر شده است که حتی اگر امریکا از راه مذاکره هم در قبال طالبان خروج اش را بپذیرد به معنی شکست امریکا در این لشکر کشی میباشد. همچنان ترامپ در صحبت تیلفونی که به مناسبت عید میلاد مسیح با سربازان امریکایی مستقر در افغانستان داشت گفت: " ما در حال مذاکره بسیار قوی در افغانستان هستیم که بسیاری از مردم در باره آن هیچی نمیدانند....... ما نمیدانیم که این روند موفق میشود یانه؟ کسی نمیداند. اگر چیزی اتفاق بیافتد، عالی خواهد بود و من بسیار خوشحال میشوم". او همچنان بتاریخ ۳ جنوری سال روان در یک جلسه کابینه ایالات متحده امریکا این سوال را در برابر حکومت امریکا مطرح کرد که: " چرا کشورهای منطقه به جای ایالات متحده امریکا در افغانستان نمی‌جنگند؟ ...... هند، روسیه و پاکستان باید در افغانستان بجنگند. چرا ما در آنجا هستیم، ۶۰۰۰ مایل دورتر از افغانستان؟ " البته که من در این جا غرض اختصار سخن از نظریات فراوان سایر نظریه پردازان امریکایی را در قبال مسایل جنگ افغانستان و چگونگی موجودیت قوای امریکایی در کشور ما  که با نظریات ترامپ همخوانی ندارند ذکر نکرده ام، اما از تحلیل این همه بیانات و نظریات ارایه شده آنچه در نگاه اول مشهود است دوگانگی و تقابل دو نظر متضاد در دستگاه اداره ایالات متحده امریکا و مراجع سیاستگزاری آنکشور میباشد ونا آگاهی  رییس جمهور از سیاست های پنهان در چوکات استراتیژی های امریکا برای مسایل بین المللی میباشد که جولان رییس جمهور در میان این دو سیاست متضاد که او را به مسخره ای تبدیل کرده که تقریبآ همه روزه اداره ریاست جمهوری مصروف تفسیر، توضیح و تصحیح بیانات متضاد و تویت های های وی میباشند کاملآ هویدا میباشد. فعالیت های خلیل زاد در این راستا حکایت گر بعد نزدیک سازی دو نظر حاکم در اداره امریکا را در قبال مسایل افغانستان میرساند اگر ایالات متحده امریکا قوایش را از افغانستان طبق نظر ترامپ قسمآ بر گرداند نیروی تضمین کننده برای تحقق استراتیژی هایش در این منطقه داشته باشد، آنچه برای کشور ما بسیار خطرناک و حیثیت حیاتی دارد این است که نیروی تضمین کننده امریکا یعنی طالبان دست پرورده و قسم یاد کرده پاکستان اند که با تمام نیرو و امکانات اش از وضع ایجاد شده برای منافع دراز مدتش  در منطقه و افغانستان بهره برداری میکند، اگر رییس جمهور امریکا  و تیم نظریاتی اش به این باور رسیده اند که دیگر پرداخت مخارج جنگ افغانستان بر دوش مالیه دهنده گان امریکایی سنگینی میکند و باییست قوایش از افغانستان خارج گردانیده شود، پس چرا خلیل زاد را گماشته اند تا حکومت طالب را دوباره بر مردم ما یا بصورت کامل و یا قسمی تحمیل کنند؟ خلیل زادی که در راه منافع کمپنی های نفتی یونیکال و برایداس در سال ۱۹۹۶ طالبان این گروه تروریستی متحجرساخت سازمان استخبارات نظامی پاکستان ISI   را بر سرنوشت مردم ما حاکم ساخت و در سال ۲۰۰۱ بنابر اقتضای استراتیژیک آنها را مسول فرو ریختاندن برج های دو گانه نیویارک به جهانیان معرفی کرده و از زمین و هوا بر آن تاخته ویکعده از  نیرو های کار آمد اش را به گوانتانامو و عده دیگر را به کویته و پشاور پاکستان  انتقال دادند و در عوض بیش از یک میلیون انسانهای بی بند و بار، دزد و قطاع الطریق را مسلح ساخته و بر سرنوشت مردم ما حاکم ساختند و در طول این نزده سال چه بلا هایی نبود که بر سر مردم ما نیاوردند و حالا ورق دو باره بر گشته و همان سازمان تروریستی که تا این دم در لیست تروریزم بین المللی سازمان ملل متحد قید میباشند به شریک استراتیژیک تبدیل گشته و مدت هاست که با ایشان مشغول رایزنی میباشند.  ودر همین راستا مضحک خواندن جنگ تحمیلي که از چهار دهه بدینسو از جانب همین سیاستگذاران جهانخوار، متحدین  و سلف شان  بر کشور  و مردم  ما تحمیل گردیده است و در نتیجه برای مردم ما میلیون ها قربانی و نابودی همه زیر ساخت های کشور ما را در قبال داشته بسیار وقیحانه و دور از از تمام نورم های حقوق بشری میباشد. آنها در عوض اینکه سر تعضیم به ملت افغانستان و قربانیان این تجاوزات صریح بر کشور  و مردم ما  فرود آورند آنرا مضحک میدانند. این سیطره گران در جریان بازی بزرگ شان با رقبای بین المللی  کشور ما را آماج دهشت وو حشت مجاهد، طالب، داعش و سایر متعصبین سیاسی، ملی و مذهبی قرار دادند و از بیسوادی و نا آگاهی مردم ما برای سیطره جویی های درازمدت شان بهره برداری سوء کرده و و تا توانستند تخم نفاق و برادر کشی را کاشتند و حالا که منطقه را به آتش تبدیل کردند، بوسیله هلیکوپتر هایشان داعشیان را به محلات مورد نظر شان جابجا کردند، قدرت دفاعی کشور ما را به نازل ترین سطح آن در برابر تجاوزات خارجی رسانیدند و انقطاب های بزرگ ملی، اجتماعی، مذهبی و سیاسی را بر مردم ما تحمیل کردند داد بیهوده بودن جنگ  را نوحه سرایی میکنند.  آنها به این پرسش مردم در برابر نظریات زلمی خلیل زاد در مصاحبه با رادیوی آزادی بتاریخ سوم اپریل تجربه حکومت های دهه ۱۹۸۰ و حکومت های مجاهدین و طالبان در دهه ۱۹۹۰ همه ناکام بودند  چه جواب دارند که کی ها و با چه اهدافی این حکومت ها را با صرف میلیارد ها دالر بر مردم ما تحمیل کردند؟  در این مصاحبه زلمی خلیل زاد با رادیوی آزادی  همچنان تلویحاٌ جلسه طالبان در ماسکو را منحیث تلاش های منطقوی برای تآمین صلح در افغانستان مورد تایید قرار داده یاد آور شد که: " تلاشهای پاکستان  و روسیه را مثبت ارزیابی میکنم و امریکا در صدد انحصار دیپلوماسی روند صلح افغانستان نیست و ما از تلاشهای منطقویی برای تآمین صلح و ثبات در افغانستان  پشتیبانی میکنیم."

از ارزیابی این همه تجاوزات پنهان و آشکار، نفاق افگنی های سیاسی، ملی، مذهبی، جفا ها، بی حرمتی نسبت به حاکمیت ملی، تمامیت ارضی و با سوء استفاده از زور و موقف بین المللی غرض جلوگیری خصمانه از حق مردم ما برای تعین سرنوشت شان به چنین استنباط میرسیم که عامل و یا عومل را  در خود فروشی و و سیله قرار گرفتن عناصر داخلی نوکر منش، نازل بودن سطح درک مردم و حلقات سیاسی و اجتماعی از منافع ملی و تزلزل عناصر داخل حکومت  و اجزای حکومت که از هر دو عامل و یا فکتور یاد شده متاثر میباشند جستجو کرد. در شرایط حاضر که واقعآ حاکمیت ملی، تمامیت ارضی و دستآورد های دیموکراتیک که به قیمت خون میلیون ها باشنده این سرزمین بدست آمده است لازم بر این است تا همه ملت چون یک تن واحد در برابر این همه تجاوزات و بی حرمتی ها در کنار دولت خویش ایستاده و با صدای رسا به جهانیان برسانند که تعین سرنوشت مردم ما وظیفه کشور های خارجی نه بلکه وظیفه مردم افغانستان میباشد. همکاری های بین المللی ما بر پایه منافع جانبین باییست استوار باشد نه اینکه ذلت، خواری و محرومیت از آزادی های فردی  و اجتماعی را بنام صلح بر ما تحمیل کرده و اهانت ها را بر ما روا دارند.

 

 


بالا
 
بازگشت