عبدالقیوم میرزاده

 

چند سخنی در باب اعتراضات و راهپیمایی های اعتراضی در افغانستان

مبارزه سیاسی از نظر سیاستگزاران و جامعه شناسان انواع و اشکال گوناگونه دارد، هر یکی با الهام از خواسته های فردی و جمعی و حمایت کننده گان بین المللی خویش راه هایی را بر میگزینند تا قدرت سیاسی را تصاحب کنند. یا بزبان ساده تر مبارزه سیاسی عبارت است از صف آرایی گروهی که نظم موجود را بنا بر دلایلی واقعی و غیر واقعی قبول نداشته در مقابل گروهی دیگری که در پی حفظ سلطه خویش بوده و به اشکال متعارف و غیر متعارف این ما مول را به اجرا میگذارند.

در گذشته های دور آنانیکه در صف مخالف حکومت قرار داشتند و در پی تصاحب قدرت بودند بیشتر از راه زور بصورت قهر آمیز بوسیله راه اندازی جنگهای خونین واجرای توطئه در درون دستگاه حاکم مبادرت ورزیده و کمتر راهبردی عمل کرده و به ویژه گی های جامعه شان کمتر توجه داشتند وطرف مقابل شان نیز به همان وسایل قهریه بدفاع از سلطه شان برآمده و با توصل به زور مخالفین خویش را سرکوب خونین  میکردند.

با تشکل احزاب سیاسی که مهمترین سازمان سیاسی در دولت های مدرن بشمار میروند و آنها هستند که نقش پل رابط را بین جامعه و حکومت ایفا کرده و پیوند تنگاتنگ با (دیموکراسی) دارند. بنآ در شرایط حاضراحزاب سیاسی مشخصه اصلی دولت های مدرن بشمار میروند. زیرا این احزاب سیاسی اند که دیمو کراسی را خلق میکنند وادامه دیموکراسی درهر کشوری هم در صورت حضور فعال و مستمر احزاب سیاسی متصور میباشد. احزاب سیاسی غرض احراز قدرت سیاسی درکشور ها برنامه های بسیار جذاب، پر محتوی، در بر گیرنده تآمین منافع اکثریت باشنده گان و تمام ابعاد زنده گی، تحصیل، بهداشت، کار، معیشت، مسکن، باز نشستگی و سایر امور مطرح کرده ولی در زیر تآثیر رهبران و مطالبات کشور های حمایت کننده به شیوه های گوناگون عمل میکنند.

  راه پیمایی، اعتراض و نا فر مانی مدنی یکی از اشکال مسالمت آمیز مبارزه سیاسی است که راه پیمایان، اعتراض کننده گان، مظاهره چیان و اعتصاب کننده گان نه تنها دولت متبوع خویش را از آنچه آنها در اداره واجرای قوانین کشور مطلوب نمیدانند آگاه میگردانند بلکه صدای خویش را به جهانیان نیز اعلام میدارند.

گاندی  بحیث قهرمان این نوع مبارزه  توانست ملت هند را از شر استعمار انگلیس وارهاند ولی چگونه؟

گاندی با الهام از مذهب هندو در گام نخست همه مردم هند مخصوصا پیروانش را به اصول صداقت وعدم خشونت معتقد ساخت و از اینطریق همه ملت هند را بر علیه استعمار انگلیس وفساد گسترده به مبارزه اعتراض آمیز بدون خشونت و نافرمانی از حکومت انگلیسی متحد ساخت.  در انـدیـشـه گاندی برای مبارزه علیه استعمار و فساد که در آنزمان سراپای هند وستان را فرا گرفته بود جایی برای جنگ مسلحانه ، توطئه و جنگ چریکی و یـا تـرور وجـود نـداشـت و معتقد بود که هر فعالیتی باید شفاف، علنی و همراه با حقیقت باشد، به نظر او آن سیاستها و روش هایی مثمر ثمر بود که علنی، شفاف و مردم از آن آگاه باشند، وی با همین عقیده پس از جـنـگ جـهـانـی اول وارد کـنـگـره هـنـد شـد تـا مـبـارزه مـخـفـی خـود را بـه شـکـل دیـگـری ادامـه دهـد. بـا ایـن اقـدام گـانـدی ، نـوعـی عـمـل و اقـدام تـازه در مبارزه سیاسی شـکـل گـرفـت کـه هـر چـنـد بـه طـور کـامـل مـسـالمـت آمـیـز بود، اما باعث شد که به طور کلی از آنچه به نظر او نادرست بود، اطاعت و تبعیت نشود.         

گاندی در پیشبرد مبارزه نا فرمانی مدنی خود دو جنبه را پیشنهاد می کرد، نخست اقدام برای مقابله با حکومت استعماری  خارجی و براندازی سلطله بیگانگان در سرزمین هند، دوم مبارزه با مفاسد اجتماعی وانواع فساد دیگر. وی سـرانـجـام مـوفـق شـد بـا هـمـیـن روش ، اتحاد همه تـوده هـای هـنـدی را عـلیـه عـوامـل اسـتـعـمـار انـگـلیـس بـرانـگـیـزد و بـه جـنـبـش گـسـتـرده و مـنـظـمـی تـبـدیـل کـنـد. گـانـدی با احترام به همه ادیان و مذاهب و پرهیز از هر گونه تعصب دینی کـورکـورانـه و بـدون آگـاهـی ، انـسـجـام و اتحاد مردم هند را سرلوحه کار خود قرار داده بود و به این ترتیب نه تنها در سال ۱۹۴۷ توانست استقلال هند را از استعمار انگلیس بدست آورد بلکه تمام مفسدین را که در تحت پلان های شوم انگلیسی موریانه وار سراپای جامعه، اداره و نظام حکومتی هندوستان را فراگرفته بود در میان مردم بی اعتبار ساخته و اداره کشور را از وجود شان پاک گردانید.

در اینجا بطور مختصر به چند راهکار گاندی شما را آشنا میسازم:

عدم پذیرش القاب، عناوین و مشاغل اداری و نظامی در دستگاه انگلیسی – هندی.

تحریم تمام کالا ها و تولیدات انگلیسی بدین ترتیب در سراسر هندوستان پارچه سوزی و سوختاندن تولیدات انگلیسی آغاز شد. گاندی خود آغاز گر پوشش لُنگ در هندوستان شد و آنهم لُنگی که خودش بدست خود آنرا نخ ریسی کرد وبافت. از همین جاست که چرخ نخ ریسی بحیث سمبول و نماد استقلال هند تا کنون در پرچم ملی هند جا گرفت.

اعتصاب یکی از روشهای دیگر مبارزه نا فرمانی مدنی، صادقانه و اجتناب از خشونت گاندی بود او توانست میلیون ها کار گران کارخانجات، معدن کاران، قضات و وکلای محاکم را شامل گروه های اعتصابیون گرداند او برای هر اعتصاب شرط گذاشته بود در صورتی رهبری و اداره اعتصاب را بدست میگیرد که هیچ عمل خشونت آمیز صورت نگیرد وهیچ رشوه ای به هیچ صورت اعتصاب شکن نگردد.

همچنان راه پیمایی یکی دیگر از روشهای مبارزه گاندی بود که بار اول برضد قوانین اخذ مالیه ظالمانه انگلیسی براستحصال نمک از بحر آنرا به اجرا گذاشت، او طی یک راه  پیمایی طولانی در چند ایالت هند اخر الامر داخل بحر شده و مشتی نمک از بحر استحصال کرد و به ویسرای انگلیس با احترام اعلام کرد که مالیه اش را نمی پردازد واین ترتیب نخست راه پیمایان و متعاقبآ همه مردم از او پیروی کردند. با آنکه انگلیسها در این کار شصت هزار نفر را به شمول گاندی زندانی کردند و در  حملات انگلیسها  بر ضد کارخانجات تولید نمک مردم صد ها نفرزخمی وکشته شدند ولی در نتیجه مالیه نمک لغو گردید.  و به همین ترتیب روشهای مبارزه مسالمت آمیز با در نظرداشت قبول مسَولیت ازعواقب  شیوه های مبارزه اش را پذیرفت و هر کدام را بدون خشونت به منصه اجرا گذاشت.

همچنان یورگن هابرماس Jurgen Habermas متولد ۱۸ جون  ۱۹۲۹فیلسوف  و نظریه پرداز نامی آلمان در آثار خویش به کرات در باره نا فرمانی مدنی توضیحاتی داشته و شاخص هایی را در این زمینه ارایه داشته است. او باور دارد که نافرمانی مدنی اعتراضی از نظر اخلاقی مشروع بوده که با وصف تآثیر باور ها، اعتقادات و علایق شخصی در آن منافع جمعی وعمومی جامعه را نیز بازتاب میدهد. این به این معنی است که در نافرمانی مدنی با آنکه عمدآ یکی از هنجار های حقوقی جامعه نقض میگردد اما فرمانبری و اطاعت از کل نظام مراعات شده یعنی اقدام نمادین در نقض قوانین که مسالمت آمیز بودن ابزار اعتراض در نافرمانی مدنی از همین واقعیت نشَت میکند.

هابرماس نافرمانی مدنی را سنگ محک بلوغ نظام دیموکراتیک میداند. یعنی حتی در دیموکراتیک ترین نظام ها که از مشروعیت بسیار بالا برخودار استند هم باید نافرمانی مدنی امر موجه باشد. زیرا در دیموکراتیک ترین حکومت ها هم احتمال تبدیل قوانین مشروع به قواعد نا مشروع وجود دارد.

همچنان جان راولز Jahn Rawls   ۱۹۲۱ – ۲۰۰۲  متفکر وفیلسوف امریکایی  که با نوشتن کتاب نظریه عدالت در باب فلسفه سیاست و اخلاق به شهرت جهانی رسید در باره اعتصابات و نافرمانی های مدنی در این کتاب چنین بیان میدارد: " نا فرمانی مدنی خود را در کنشی علنی، مسالمت آمیز و وجدانی اما مغایر قانون و بسیار معمولآ با هدف تغییر قوانین و یا تغییر سیاست در حکومت متجلی میسازد" او برای قابل توجیه بودن نا فرمانی مدنی سه پیش شرط میگذارد.

-اعتراض و نافرمانی مدنی باییست در مقابله و یا بر علیه مواردی از بی عدالتی آشکار صورت پذیرد.

- همه امکانات قانونی دیگر که شانس پیروزی داشته قبلآ بکار گرفته شده باشد.

- اقدامات نا فرمانی مدنی نباید چنان ابعادی را بخود بگیرد که کار کرد نظم جامعه و قانون اساسی کشور را به مخاطره اندازد.

راولز هم مانند گاندی، و هابرماس و سایرین در باره اعتراضات، راه پیمایی ها و نافرمانی های مدنی تآکید فراوان بر عدم خشونت و خشونت پرهیزی و قانون پذیری دارند و حتی عده از دانشمندان علم اجتماع نا فرمانی مدنی را بنام مبارزه مسالمت آمیز مطلق یا مسالمت جویی مطلق مینامند که هیچگاه با مردمسالاری و دیموکراسی در نقطه مقابل قرار ندارد.

همچنان سایر پیشکسوتان علوم سیاسی و جامعه شناسان که در باره همه انواع مبارزه سیاسی خاصتآ در باره اعتراضات خیابانی، اعتصابات، نا فرمانی های مدنی  کاوش ها وتحقیقات گسترده انجام داده اند همه متفقآ به این نظریه هستند که  اعتراضات، اعتصابات ، مظاهره ها، میتینگ های سیاسی و همه نافرمانی های مدنی با شیوه های عدم خشونت، مسَولیت پذیری، محدود تا سرحد رعایت نظم جامعه، مواد قانون اساسی و با ارایه بدیل های سازنده برای اکثریت اتباع کشور باشد.

در راه اندازی نا فرمانی های مدنی همانطوریکه در جوامع دیموکراتیک هر انسان از سایر انسانها احترام مطالبه دارد و همه شهروندان به ندای وجدان انسانی خویش لبیک گفته و بر حکم وجدان انسانی نباید به سایر انسانها خسارت وارد کند و در هر حالت برخورد متمدنانه نسبت به سایر شهروندان داشته حقوق و آزادی های فردی اتباع جامعه را محترم شمرده  و هر حرکت را در پرتو قانون اساسی کشور خویش تنظیم وراه اندازی کنند.

در افغانستان هم دیروز و هم امروز احزاب سیاسی با اضافه تنظیم های جهادی و قوماندانان جدا شده از پیکره تنظیمهای جهادی که اکنون با زور سلاح و سر نیزه مردم را به گرو گرفته اند به شیوه های منحصر به خود عمل میکردند ومیکنند.

احزاب چپ با وصف داشتن اهداف و برنامه های  بسیار انسانی برای رفاه همگانی در کشور اما در عمل در زیر تآثیر دیکته و اهداف کریملین و پیکن و در تبانی با سازمانهای استخبارات اتحاد شوروی  با راه اندازی کودتا ها زمینه ساز خونین ترین حوادث در کشور گردیدند.

احزاب میانه راست و راست افراطی  بعد ازکودتای سرطان ۱۳۵۲ و کودتای ثور ۱۳۵۷ و بویژه بعد از تجاوز مستقیم قوت های مسلح اتحاد شوروی به افغانستان در بست به پاکستان و ایران فرار کرده پناه برده و در خدمت سازمان های استخبارات نظامی پاکستان و سپاه پاسداران ایران قرار گرفتند. از آنجاییکه  درآنزمان پاکستان خود هنوز سه دهه از موجودیت اش بحیث کشورنگذشته بود و تازه شعله های جنگ بنگال خاموش شده بود که بلاثر آن کشور تازه تشکیل بنگله دیش از پیکر پاکستان جدیدالتشکیل پا به عرصه وجود گذاشت، از پو تانسیل وظرفیتی برخوردار نبود که اوضاع را در اطراف و در داخل افغانستان بر حسب خواست و استراتیژی هایش مدیریت کند بنآ چون پای ابر قدرت چون اتحادشوروی در میان بود و برای ایالات متحده امریکا بهترین فرصت میسر گشته بود تا از یکطرف آبرو واعتبار از دست رفته در جنگ ویتنام را تلافی کند و انتقام آنرا هم از اتحاد شوروی بگیرد. بنآ پاکستان در توافقات پشت پرده با سازمانهای استخبارات امریکا، اروپا و کشور های عربی در قبال افغانستان به این فیصله رسیدند که این کشور ها را در راه نیل به تحقق استراتیژی هایشان در افغانستان همکاری میکند با امتیاز اینکه بدسترس گذاری تمام کمک های نقدی، تسلیحاتی، صحی، ماشینری و لوژستیکی بوسیله سازمان استخبارات نظامی پاکستان ISI صورت پذیرد. به این ترتیب بوسیله این احزاب میانه، راست، راست افراطی که در اواخر سیطره اتحاد شوروی در افغانستان چپ افراطی نیز به این گروه ها پیوست پاکستان توانست در سراسر حوزه سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی افغانستان نفوذ کرده و در تمام شوون زنده گی مردم و حیات سیاسی کشور دست دراز پیدا کند واکنون این شانس را پیدا کرده است تا سالهای  بسیاراز این ریزرف ها بحیث تحقق دهنده اهداف و استراتیژی های خویش در کشورما بهره ببرند  که هیچ حرکتی  سیاسی، اقتصادی، نظامی و استخباراتی مخصوصآ تظاهرات و راه پیمایی ها خارج از اراده آنها صورت نخواهد گرفت. زیرا سازماندهنده گان و برگزار کننده گان این اعتصابات، اعتراضات، راه پیمایی ها و نا فرمانی های مدنی همان هایی اند که نمک خور استخبارات خارجی بوده و همه سنگ اندازی ها را برای بی ثبات سازی اوضاع درونی کشور و اخلال نظم جامعه میباشد.

حالا بیایید دقیقتر موضوع را به کنکاش بگیریم.

مثالهای فراوان عملی از حرکت های تخریبی و بی ثبات کننده استخبارات پاکستان بوسیله عمال افغانی شان وجود دارد که من اینجا به چند مثال اکتفا میکنم.  طالبان که در حقیقت  بحیث یک سازمان سیاسی – نظامی وجود خارجی نداشته بلکه عبارت از گروه هایی از مردم عادی مهاجر و غیر مهاجر تربیت یافته در مدارس مذهبی پاکستانی اند که در تحت پلانهای معین و اهداف تاکتیکی و استراتیژیکی پاکستان در همکاری مستقیم اداره CIA ایالات متحده آمریکا  به یک وظیفه معین گماشته شده بعد از عملیات متذکره دو باره به مردم عادی تبدیل گشته و به کار روزمره خویش برمیگردند، به یک ولسوالی و یا یک پاسگاه امنیتی و یا هر محل دیگر حمله میکند این حمله و یا تمام حملات دیگر طالبان با هر اهداف تاکتیکی که صورت گیرد مهمترین آن تآمین بی ثباتی، تضعیف پایه های حکومت مرکزی و ایجاد تزلزل و هراس افگنی در راس و قاعده حکومت و در میان مردم افغانستان میباشد که حملات انتحاری هم از این قاعده مستثنی نیستند. که همه بهترین توجیه کننده دوام نیرو های خارجی در کشور نیز میباشند. اما در طرف دیگر تحت عنوان حرکت های خودجوش که بسیار مضحک و خنده آور است تظاهرات و راه پیمایی هایی سازمان داده میشود و شعار های مرگ بر حکومت و یا برچسپ های بی کفایتی، نا توانی و نا کار آمدی علیه حکومت حمل میگردد. تآثیرات و نتیجه کاراین طرف که گویا خود را مظلوم و حق تلف شده جا میزند در سراپای کشور و حوزه قدرت دولتی چیست؟

همچنان اهداف بی ثباتی و تزلزل پایه های حکومت تا سرحد فرو پاشی نظام حکومتی را در پی دارد این حرکت ویا حرکت های مشابه به نفع کی می انجامد؟ یک مرور مختصربه این حرکت ها بوضاحت میرساند که در هردو طرف معامله پاکستان وشرکای بین المللی اش قرار داشته آنها هستند که این همه را مدیریت میکنند و از آن نفع میبرند که مردم بیچاره، بیسواد و کوتاه فکر ما گروگان های بیش در دست آنها نیستند.

من خود شاهد زنده چند مورد اعتراضات و راه پیمایی های از این قبیل در شهر کابل بودم که برای اختصار بحث یکی آنرا در اینجا به توضیح میگیرم.

در سال ۱۳۸۹  تری جونزکشيش کلیسايی در شهر گينزويل فلوريدا طرحی را ارایه کرده بود که در سالگرد حملات  ۱۱ سپتامبر همانسال باییست نسخه هایی از قران کریم سوزانده شود. که بعدآ طی مصاحبه مبسوطی با شبکه تلویزیونی NBC امریکا گفت ما هرگز نه تنها چنین کاری نمیکنیم بلکه خواهان کار مشترک با جامعه اسلامی امریکا میباشیم. ولی در افغانستان، من اتفاقآ روزی در ولسوالی پغمان ولایت کابل در یک دعوت خانواده گی بودم که نماز جمعه را در یکی از مساجد آن ولسوالی ادا کردم. ملا امام مسجد جوان بود که سن اش از سی عبور نمیکرد با بسیار حرارت وشدت در باره سوزاندن قران از جانب کشیش امریکایی بحث میکرد و لبه تیز و پر حرارت صحبت اش غرض تحریک مردم برای یک بلوای عمومی بود او در صحبت هایش هرگز نمیگفت که علیه امریکایان قیام کنید بلکه مردم را تنها میشوراند و تحریک میکرد که این عمل بی جواب نماند. قرار معلومات از دوستان تقریبآ در اکثریت مساجد کشور کم وبیش همین وضع جریان داشته است.

فردای آنروز یعنی روز شنبه تنها از سمت پغمان هزاران تن خشمگین با نعره های " الله اکبر" با چوب و تبر و ..... به سمت میرویس میدان در حرکت بودند و از دو راهی پغمان تا میرویس میدان صد ها عراده وسیله نقلیه، صد ها دوکان، ترمیم گاه ها را سوختاندندو همه را شکستند وریختند و هر کسی مقاومت میکرد با چوب وتبر مقابل میگردید که در اواخر راه پیمایی افراد مسلح نیز با ایشان همراه گردید. این بخش را که من شاهد اش بودم تنظیم سیاف مسَولیت راه اندازی آنرا داشت ولی در تمام ساحات شهر کابل و همه ولایات کشور وضع به همین منوال و بد تر از آن بود تا سرحدی که در بعضی از ولایات چون بدخشان، تخارو چند ولایت دیگر که همین اکنون دقیفآ بخاطر نمی آورم عساکر امریکایی با تظاهر کننده گان درگیر شدند که در اثر این درگیر یها عده کشته وزخمی گردید و به ارزش میلیارد ها افغانی برای مردم وتآسیسات عام المنفعه خساراتی ببار آورد. این تظاهرات را در سرتا سر افغانستان همین تنظیم های جهادی به هدایت مستقیم اداره استخبارات نظامی پاکستان ISI راه اندازی کردند. و ده ها  و صد ها تظارات و راه پیمایی هاییکه یا منافع یک شخص در آن متصور بوده ویا استخبارات کشورهای خارجی آنرا فرمایش داده و بوسیله عمال وگماشتگان شان آنرا پیاده میکنند هیچکدام بدون قربانی از میان مردم بیگناه ما و میلیارد ها افغانی خسارات مالی وجانی به پایان نرسیده است.   

از طرفی یکعده دیگر که در بیشه های مخملی در اروپا وامریکا لمیده اند مردم را از طریق دنیای تکنالوژیک خاصتآ فییسبوک به تظاهرات، راه پیمایی ها و حتی قیام عمومی  دعوت میکنند و از اصطلاحات بسیار مقدس به این حرکت ها و جنایات که پاکستان وشرکایش در کشور ما در هردو طرف راه اندازی میکنند استفاده میبرند که بسیار تحریک کننده است. بدون اینکه این آقایون برای یک لحظه فکر کنند که در همچو شرایطی که آنها مردم را تشویق به اعتراضات سرتا سری، اعتصابات عمومی، نا فرمانی های مدنی و قیام میکنند کی کشور را مدیریت خواهد کرد؟ یقینآ هیچ الترناتیفی به غیر از طالب نیست که به قول رسانه های غربی بیش از نیمی کشور را اداره میکنند و همانطوریکه در بالا تذکار دادم  که طالب هاهم بحیث سازمان سیاسی - نظامی وجود خارجی نداشته این استخبارات نظامی پاکستان است که قدرت را بصورت کامل در دست گرفته وشما دانسته و ندانسته در این پیروزی ISI سهیم بزرگ گرفته ایید. هنوز خاطره جنایت سال ۱۳۷۱ خلای قدرت در مخیله ها باقیست و گورقربانیان این حوادث هنوز نمناک است. چرا ما اوضاع را با سنجه های منطقی ارزیابی نمیکنیم؟

اما بیایید نگاهی به (مبارزه) امروز احزاب سیاسی ساخت امریکا در زیر سیطره امریکا در کشور بیاندازیم. در این قسمت ابتدآ لازم میدانم توضیح مختصر در باره موضع امریکا و دموکراسی وارد اتی اش ارایه کنم تا آقایون که از اروپا و امریکا فرمان تظاهرات، اعتصابات، خشونت ورزی و سقوط حکومت را صادر میکنند ببینند که این ره تا بکجاست.

در کدام یک از این اعتراضات، اعتصابات، راه پیمایی ها و نا فرمانی های مدنی در افغانستان که احزاب سیاسی ساخت آمریکا و تنظیم های جهادی ساخت پاکستان آنرا راه اندازی میکنند و از مردم از همه جا بیخبر ما بحیث نقش های نمادین سوء استفاده میکنند، اصول را که گاندی مسَولانه برای ملت هند بازگویی و تبلیغ میکرد و یا سایر دانشمندان علوم اجتماع و سیاست بحیث سنجه های حقوقی و راهکار سیاسی برای اعتراضات، اعتصابات و نافرمانی های مدنی اجتناب ناپذیر میدانند عملی و در نظر گرفته اند؟   

سامویل هانتینگتون Samuel P. Huntington (۱۹۲۷ – ۲۰۰۸ ) متخصص علوم سیاسی آمریکا که چندین سال استاد دانشگاه هاروارد بود و تا زمان مرگش سمت همآهنگ کننده  بنیاد طرح امنیتی برای شـورای امـنیت ملی ایالات متحده آمریکا را که عالیترین مرجع سیاست گزاری امریکا است عهده دار بود. او از نظریه پردازان اصلی کاخ سفید بشمار میرود که با نوشتن کتاب برخورد تمدن ها و موج سوم دیموکراسی شهرت جهانی هم پیدا کرد و نظریات اش تا اکنون یکی از موضوعات داغ دانشگاه های معتبر جهان میباشد. او بود که برخورد های اسلام با عیسیویت را وهمچنان برخورد سایر تمدن ها را اجتناب ناپذیر قلمداد کرد. سامویل هانتینگتون با الهام از راهکار موفق  گاندی در برابر شکست سیطره انگلیس در نیم قاره هند تیوری را برای رهبران امریکا تدوین کرد تا دولت ها و رژیم های غیر وابسته به امریکا یا آنهاییکه زیر بارسیاست ها و فرمان های امریکا نمیروند، را سقوط داده و بجایش حکومت های پوشالی دست نشانده اش را بقدرت برساند. او در کتاب موج سوم دیموکراسی خویش شیوه ها و چگونگی راه های سرنگونی نظامهای مستقل غیر وابسته به امریکا را به مردم (نا راض) این کشور ها در حقیقت به غلامان حلقه بگوش امریکا ارایه میدهد. او موج اول دیموکراسی را از انقلاب فرانسه و جنگهای استقلال طلبانه امریکا بین سالهای ۱۸۲۸ – ۱۹۲۶  تا بروز فاشیزم آلمان و ایتالیا رقم میزند.

او همچنین عقیده دارد که موج دوم دیمو کراسی از آغاز جنگ جهانی دوم و اشغال کشور های آلمان غربی، ایتالیا، اتریش، کوریا و سایر کشورآغاز گردید و تصریح میکند که بر خلاف موج اول که عوامل اقتصادی – اجتماعی عامل دیمو کراسی شدن بودند در موج دوم بیشترینه عوامل سیاسی – نظامی در این دیمو کراسی تآثیر گذار بودند و دکتورین مبارزه با کمونیزم اساس این موج دیموکراسی را تشکیل میداد.

به قول هانتینگتون آغاز موج سوم دیموکراسی  از کودتای افسران جوان پرتگال در ۲۵ اپریل ۱۹۷۴ که بنام انقلاب گل میخک شهرت یافت  آغاز گردید که همه اروپا ی شرقی را در نوردید و نهایتآ منجر به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی گردید  او اکثرکودتا ها را که در دوران موج سوم دیموکراسی همه از بیرون یعنی ایالات متحده امریکا هدایت شده اند نوعی نا فرمانی مدنی میداند و طی چند راهکار عملی توضیح میدهد که چگونه همه حرکت های مخالف حکومت های مستقل را میتوان  مدیریت کرد. او به عناطر وابسته به امریکا در این کشور ها رهنمود ها و دستورالعمل هایی از این قبیل میدهد:

-       پایه های سیاسی خود را استوار نگهدارید، هر چه سریعتر هواخواهان دیموکراسی غربی را در مقامهای کلیدی دستگاه قدرت، حزب، اردو و پلیس جابجا سازید.

-       از مشروعیت قهقرایی استفاده کنید،  روال کار های روزمره  رژیم را سبو تاژ کنید، با اعطای امتیازات نمادین اعتماد گرو های موثر قومی و فرقویی را جلب کنید.

-       به تدریج هواخواهان وبرگزیده گان خود را ترقی دهید وبه این ترتیب تعداد هواخواهان خود را بیشتر و تعداد مخالفین تانرا روز تا روز کمتر سازید.

-       حریف های تند مزاج و افراطی و آنهاییکه تغییرات شما را نمیپذیرند منزوی کرده، از پا در آورده و بیرحمانه از سر راه تان بردارید.

-       در فرآیند (دیموکراسی) ابتکار عمل را در دست داشته و همواره جهشی و با قدرت عمل کنید و در برخورد با گروه های رادیکال مخالف هیچگاه از روشهای دیموکراسی استفاده نکنید.

-       احزاب معتدل و مسَول را که گروه های اصلی وکلیدی و نظامیان آنها را قبول داشته باشند و تهدیدی بشمار نروند تشویق کنیدو

-       قرآیند دیموکراسی را  به مردم و لایه های مختلف جامعه بحیث مرحله طبعی، اجتناب نا پذیر و ضروری معرفی کنید که گویا سیر نورمال تاریخ است.

-       رژیم را در مسائلی که مورد توجه عام اسـت مـانند فساد و خشونت مورد حمله قرار بدهید. هرگاه رژیم در اقداماتش موفق بود، این گـونـه حـمـلات بـی تـاءثـیـر مـی مـانـد. امـا اگـر مـوفـق نـبـود، در آن حـال مـهـم تـریـن اهـرم فـشـار بـرای فـروکـشـیـدن آن از سـریر قدرت و بزرگ کردن و نمایاندن عدم مشروعیت آن خواهد بود.

-       فـرمـانـروایـان و حاکمان  حکومت هارا با گذشت زمان تـشـویـق کـنـیـد کـه از دمـوکـراسـی بـه عـنوان بهترین جانشین رژیم حاضر، حمایت کنند. بـکـوشـیـد سـران مـخـالف ، کـارشـنـاسـان طبقه متوسط، پیشوایان دینی و رهبران احزاب سـیـاسـی را بـه سـوی خـود جـلب کـنـنـد. گـروه مـخـالفـان هـر قـدر ((مـحـتـرم تـر)) و ((مسئول تر)) به چشم آیند، گردآوری حامیان آسان تر خواهد بود.

-       جنـرالهـا  و قوماندانان موثر را آمـاده و بـا خـود همراه نمایید، چون وقتی بحران فرا رسد، حمایت نظامیان مـی تـوانـد سـودمـنـد بـاشد. اما تنها چیزی که به آن نیاز دارید این است که نظامیان به دفاع از شما آماده باشند.

-       عـدم خـشـونـت را تـبـلیـغ نـمـایـیـد ولی خـود هیچگاه بـه آن عمل نکنید، یعنی دست به خشونت بزنید. با این کار علاوه بر دیگر اقدامات ، بهتر و آسان تر می توانید نیروهای امنیتی را به سوی خود جلب کنید.

این است توصیه هایی ساموُیل هانتینگتون نظریه پرداز امریکایی برای آنهاییکه دیموکراسی امریکایی را در کشور ما نهادینه میسازند که آقای زلمی خلیل زاد فعلآ مشاور خاص رییس جمهر امریکا در امور افغانستان مصروف عملی ساختن این روند میباشد. او در کتاب خویش تحت عنوان "فرستاده" از تجارب خویش در زمینه عملی کردن بدون قید وشرط این توصیه های هانتینگتون در افغانستان، عراق و سایر نقاط جهان با افتخار فراوان یاد آوری میکند.

 

ماخذ ها:

کتاب " در جستجوی حقیقت"  نوشته مهاتما گاندی ترجمه خجسته کیا منتشره مرکز نشر تهران.

کتاب " نظریه عدالت" نوشته جان راولز ترجمه علی رضا اسد پور و حسین اعلامی.

کتاب " برخورد تمدن ها" نوشته ساموُیل هانتینگتون ترحمه محسن گلانی منتشره انتشارات علم.

کتاب " موج سوم دیموکراسی" نوشته ساموُیل هانتینگتون ترجمه احمد شهسا  منتشره انتشارات روزنه.

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت