محمد علی مهرزاد
خشونت وتجاوزبه حریم مقدس ناموس وطن تا کی!؟
تاریخ کشورما بسیارمسایل و حوادث ، گاهی خوب وگاهی بد را در قلب خونین خود جای داده است ؛ ولی امروز به ندا آمده است که آدم نماهای بد با طینت شیطانی در فکرویرانی ارزشهای اسلامی وملی اند، البته نه بخاطراینکه صرف ادمهای بد اندیش وبد کنش وجود دارد ؛ اما خطراز انجا ناشی می شود که آدمهای خوب وبا وجدان انسانی سکوت می کنند عامل این خشونت را در کجا باید جستجو کرد؟ در نژاد، مذهب ، نظامهای مستبد وعیاش ، ویا در سیستم سرما یه داری جهان خوارویا درنظام کمونیستی که اخلاق ود ین را مانع پیشرفت می داند،ویا در حکومات که بر پا یه تبار گرایی وقبیله سالاری استوار است ،ویا درجبهات کاذب شخصیت سازی هفتگا نه وهشت گا نه که در کشورهای ایران وپاکستان ساخته وبافته شدند، وبرجان وشرافت مردم تاختند ویا در شرایط بد اقتصا دی و سیا سی ، واجتماعی ویا سنت های دست و پاگیر، وبا لاخره در باورهای زهر آگین که توسط مزدوران استعمار در لباس مذهب که خارج از مرز به خورد مردم مسلمان افغانستان دادند.؟
شما تصورکنید اگردزدی به خانه شما حمله کند وآثاث خانه شمارا بدزدد ، یا اگر جیب بری در سرک جیب شمارا بزند ، شما فوری به پولیس شکایت می کنید وخواستار پی گیری ماجرا می شوید ؛ اینک جرمی اتفاق افتاده برای همه روشن است ؛ اما اگر زنی مورد تجاوز قرار بگیرد ، نه تنها جسم او بلکه روح او د چار ضرباتی خواهد شد که شاید تا ابد قابل ترمیم نباشد ...ولی او می تواند به سا دگی شکایت کند ؟ چگونه می تواند ثا بت کند که آنچه اتفاق افتاده بر خلاف میل وی ویا زور یا تهدید به زور انجام شده است ؟وبا شرم وننگ اجتماعی چه خواهد کرد. ؟
اکنون که اقتصادانان وسیا ست مداران ، در حل مسایل اجتماعی کوتا امده اند ؛ وحتی برای بحران های اقتصادی وسیاسی به بن بست رسیده اند وابراز نگرانی می کنند ، در حالیکه بحران اخلاقی بحیث بسترو ما در کلیه بحرانات دیگر از نوع اقتصاد ، سیا ست، روابط اجتماعی همگی بدون تردید دنبا له رو او هستند ، چه انسان در سرنوشت خام خود تمایلش ان است که هرچه د لش خواست به انجام برساند ، چرا تا حا لا قانون وعرف نتوانسته جوابگوی آرامش درونی بشررا ارضا کند ، ولی اخلاق از عوا طف انسانی مایه می گیرد ، هنوز با این همه فراز وفرود اتفاقات غیرقابل جبران وناگوار در کشورما به شکل سا زمان یافته می خواهد راه خودرا توسط شبکه های استخباراتی ودشمنان اسلام با ز کند .!؟
این یک امر مسلم وقبول شده است که خشونت نه تنها از منظراصول اسلامی واخلاقی امری کاملاً وذاتاً ناروا وخلاف منش انسان وانسانیت است ؛ بلکه پیامد نا گواروابعاد گسترده ان اثرات ماندگار در روح وروان انسان بجا می گذارد ،یعنی توسل به آن وتحت هرنوع شرا یطی اخلاقاً زشت ونادرست وغیر انسانی است . خشونت ورزی ، تجاوزجنسی ویا تعرض جنسی خلاف کرامت انسا نی است ، خشونت حس نفرت وانتقام جویی را در قربانی خشونت بر می انگیزد واورا همه وقت به فکر اسیب متقابل می اندازد ، این حمله تلافی جویا نه بدون شک به نوبه خود به اتش تنفر وانتقام گیری را بیشتر شعله ورمی سازد . این نوع رفتار های خشونت آمیز وتجاوز به حریم شرافت وکرامت مرد وزن ، نها یتاً بنیان وشیرازه اجتماعی را ویران می کند ، با هزار درد وتا سف که درین سه دهه اخیر این حالت خشونت وتجاوزوتعرض رفته رفته جامعه را سنگدل واز فضایل شریف انسانی تهی سا خته است ؛ سکوت در مقابل خوی ومنش خشن وعاری از انسا نیت عده ای بدون تردید به جنون فکری وروانی وغریزه جنسی حیوانی دچار وکا ملاً بیما ر؛ جفای است به حق طبقه ای اسیب پذیر جامعه زن در افغانستان .
از طرف دیگر فرهنگ ما اصولاً پرده ای سیا وتاریک بر مسایل جنسی کشیده ومعنا یی رابطه جنسی سالم وشرعی را روشن نمی کند؛ چنانچه معنای تجاوزرا به روشنی باید برای مردم توضیح دا د ونباید مردم در تاریکی با قی بمانند ،وجرم بودن ان باید پذیرفته شود .بدبختی اینجاست که اصلاً ما برای استفاده از زور وخشونت در رابط جنسی غیر مشروع به آن پیما نه ای که کلیت و جامعیت داشته باشد تعریف درست نداریم ؛ اگرچه قانون خشونت علیه زنان در ین اواخر پاس شده ولی عدم درک از قانون نظر به عدم توانا یی ارگانهای تنفیذ قانون مبنی بر اگاهی جامعه راه طولا نی در پیش است.
سوال اینجاست که همه ما از جمله از دولت گرفته تا به اصطلاح اپوزیسیون، از هنرمندان گرفته تا روشنفکران ومدافعین به اصطلاح حقوق بشردر این مورد صرف در تئوری نه در عمل در طی محافل نمادین وتجملی خشونت های جنسی را تقبیح می کنیم؛ولی آ نچه مهم است ایفای مسئولیت های وجدانی اسلامی وملی در برابر ناموس وطن واز (( عفت عمومی)) انطوریکه مقام والای این قشر اسیب پذیر ایجاب می کند دفاع واز جریحه دار شدن احساس پاک شان جلوگیری کنیم . در حالیکه از سازمان ملل متحد گرفته تا سازمانهای ملی وبین المللی از جمله ( حقوق بشر) و(جامعه مدنی) همه در پی آنند که تا از حقوق زنان دفاع کنند ؛ پس درین اوضاع واحوال بخصوص به اثر جنگهای تحمیلی در سه دهه اخیردر افغانستان زیاد ترین صد مه را طبقه ی زن متحمل شد؛ ایا چگونه می توانیم مفهوم واقعی خشونت علیه زنان را چون عدالت انتقالی ومحاکمه مجرمین جنگی سه دهه اخیرمسکوت وبه آرشیف ( ارگ شریف) محبوس وزندانی شده است به سادگی از کنار آن بگذریم .!؟ شما می دانید که پیامد فاجعه بار جنگهای تنظیمی در افغانستان یکی از مسایل غیرقا بل انکار است که درقدم اول تندرستی وسلامتی جسمی وروانی زنان را نشانه گرفت وتا اکنون حیات این طبقه را تهدید می کند (( خشونت غیر قابل کنترول))است که زمینه ای ابتلا به بیماری ( ایدز) تنهایکی از پیا مد های (( اچ-آی –وی)) در جامعه ما نیز مانند جوامع دیگر بشدت در حال شیوع وآلودگی به ویروس احتمالی ان است .اگر به گذشته دور نگاه کنیم در جوامع قبل از اسلام تجاوزوتحقیرزنان همواره وجود داشته ولی اسلام عزیز یگانه دینی است که کرامت ومقام والای زنان را تثبیت نمود وامروز وجدان بیداربشری وبالاتر از ان اسلام عزیزتجاوزوتعرض راعلیه زنان به عنوان جنایتی خشن محکوم وعواقب وپیامد ناگوار وغیر قابل جبران انرا روشن ساخته است .
درسه دهه اخیرجنگهای سران تنظیم ها درکا بل ، زنان به عنوان غنایم جنگی در هنگام جنگ ((تصرف)) می شدند واین کا ر برای تشدید انتقام گیری وایجاد ترورووحشت در کابل وو لایات مرسوم شد ؛ این روند با درد ودریغ دردهه های بعدی تا اکنون به شکل خشونت وتجاوز به حریم مقدس زنان کشوردر منا قشات نظامی رسماً تداوم یافت. ولی خوشبختانه این عمل غیر انسانی به عنوان (( جنایت جنگی )) درمجامع ملی وبین المللی شناخته شدـ ولی آنچه تا حالا بی جواب مانده ـ عدم اجرای محاکمه مجرمین جنگی وبفراموشی سپردن عدالت انتقالی در افغانستان است.
پنهان ما ندن میزان واقعی تجاوز وجود دارد ـ ازجمله ایجاد خانه های امن خود گویای از شرم ونشان دهنده ای وضع نا به هنجار اجتما عی عمل خشونت آمیز نیروهای اهریمنی است ـ نبود گفتمان اجتماعی وفضای گفتگو خود سا نسوری حاصل از شرم قربانی سانسور حکومتی وتلاش سیستما تیک برای پنهان نگاه داشتن مسایل جنسی ومشکلات اجتماعی می باشد . چه این پدیده شوم تا هنوز در لاک ابهام قرارداده شده که تا چه پیمانه در جامعه ما فاجعه می افریند.
اسیبهای ناشی از(( تجاوزجنسی)) جنایت وعمل خشونت باریست که گاه به گاه به مرگ قربا نی می انجامد ـ ودر صورت ادامه حیات مشکلات جنسی وروانی فراوانی را برای این قربانیان تجاوز جنسی به همراه دارد ـ البته برشمردن این همه اسیب ها ی حاصل از تجاوز بحثی طولانی و تخصصی را می طلبد که از حوصله این قلم با لاتر است .
ما به این باور هستیم که خشونت ـ عملی ویرانگراست واصولاً اگرنباشد در آنصورت خشونت بحساب نمی اید ـ ولی چگونه می توان با این خشونت وویرانگروتباه کن به دست آورد های انسانی واجتماعی سا زنده ودر عین حال ماند گا ر رسید وبه نسل امروز فردا جه نوید و امیدی می توان از یک جامعه سالم که پایبند ارزشهای اسلامی وملی باشد داد.؟درست است که ما ازخشونت وتجاوزبی زار ونفرت داریم ؛ اما توجه کنید که هرگز فعلاً ما احساس مصئونیت نمی کنیم ـ باید عدم خشونت را آموزش داد وتمرین کرد چرا با تغیر وتبدیل مهرهای دولتی وجاینشین کردن عده ای راه چاره اساسی نیست ؛ باید نظامها ی سازش گر وفرصت طلب ووابسته را از بیخ وبن با قیام ملی وفعالیت های فرهنگی ومدنی به شکل داد. سرتا سری سازماندهی و براه انداخت واز ریشه آنرا تغیر بنیادی