مهرالدین مشید
اختلاف برسرگزنیش هیأت ۲۵۰نفری و لغو نشست قطر
صلح در گرو چانه زنی های داخلی یا چانه زنی های امریکا و طالبان و حامیان آنان
سیاهی لشکر نیاید به کار یکی مرد جنگی به از صد هزار
پس از رای زنی های چند روزه بالاخره فیصله شد که ۲۵۰ تن در ترکیب یک هیأت روز پنجشنبه عازم قطر شود تا با هیأت ۱۵ نفری طالبان به ریاست عباس ستانکزی گفتگو کنند. هرچند سفر هیأت لغو شد و هنوز معلوم نیست که نشست چه وقت برگزار خواهد شد و این هبأت را چه کسی رهبری خواهد کرد؛ اما از قرینه پیدا است که این هیأت بی اتفاق شاید برسر رهبری یک شخص هم به توافق نرسند. هر طوری که باشد، دورنمای ترکیب کنونی آن بی شباهت به ترکیب آیندۀ آن نخواهد بود و احتمال دارد که در صورت برگزاری نشست گفتگو ها را به گونهء پراگنده به پیش ببرند؛ زیرا از ترکیب کلان این هیأت بی اتفاقی و اختلاف آنان پیدا است. این معززان که هر کدام ماشاالله پنج چهار یک خواهند بود و در میان شان یک سیری وجود نخواهد داشت که از رهبری یک پنج چهار یک پیروی کنند و از سویی هم این آقایان هر کله برخیال اند و هرگاه چنین نمی بود، برسر یک هیأت مختصر و لازمی به توافق می رسیدند و با این ترکیب کلان حیثیت مردم افغانستان را بحیث یک ملت بی اتفاق به جهانیان به نمایش نمی گذاشتند. شماری بدین باور اند که تعدادی از این آقایان فکر کرده اند که به عروسی آقای ستانکزی می روند و هر یک تلاش کردند تا در هوتل زیبایی محفل آن جناب را به تماشا بنشینند و تا دریابند که چگونه آنانیکه زنان را در زمان حاکمیت شان در محضر عام شلاق می زدند، با تماشای محفل و دیدن اعضای هیأت زنان وابسته به طالبان پس از ۱۹ سال چه تغییراتی در فرهنگ سیاسی آنان بوجود آمده است. در هر حال، حالا که این آقایان در این مدت بجای چانه زنی بر سر محتوا و اجندای مذاکرات وقت شان را بر سر این ضایع کردند که چه کسی باید رحل سفر به قطر ببندد. دیده شود که در نشست آینده در چانته چه گفتنی برای ۱۵ طالبی دارند که از وحدت نظر کامل برخوردار اند و با قاطعیت و اطمینان به نفس کامل خواست های خود را مطرح می کنند. بعید نیست که علاقمندی شماری به این نشست قبل از همه ادا کردن جماعت در شام پنجشنبه در عقب طالبان بود تا آتش دوزخ بالای شان حرام شود تا با دعای انتحتاری آقای ستانکزی گناهان غصب و غارت های میلیون دالری شان آمرزیده شود و با لمس کردن دستان خون آلود طابان آتش دوزخ بر روی شان حرام می شد. شاید دلیلش این باشد که که طالبان درکنار بسباری از سیاه کاری ها، ضعف ها و وابستگی های استخباراتی شان سخت مخالف غارت گری و فساد مالی بودند و از غارت گران فساد پیشگان در زمان حاکمیت شان نفرت داشتند. هرچند پسان ها شماری از مقام های طالبان نیز به رشوت های کلان و تحویل پول به حساب های کلان و گرفتن آن در پشاور عادت داده شدند و اما روی هم رفته باز هم به تناسب جهاد خواران و لیبرال های فاسد، سفید روی تر اند؛ زیرا در ۵ سال حکومت طالبان هیچ غارتگری جرات غصب زمین را نکرده بود و چه رسد به این که در آن زمان سنگی بر سر سنگی بر زوو زمین غارت شده گذاشته شده باشد. شاید از جمله دلایل کم شنوی و ناشنوی حرف های این آقایان از سوی طالبان، همین کارنامه های فساد آلود و ناکارایی های شان در حکومت داری باشد و از این رو چندان به حرف های شماری از این گونه افراد تمایل ندارند و سخن های شان برای آنان مزاحی بیش نباشد. البته به دلیل این که از نظر طالبان و مردم افغانستان جهاد زده ها و لیبرال زده ها و تکنوکرات های نه تنها متهم به حوادث کنونی در کشور؛ بل عاملان اصلی رخداد های کنونی در کشور اند
ممکن هم شماری این را نقدی بجای نسیه پذیرا شده و خواستند تا با دیدار طالبان به گونۀ غیرمستقیم با ولی نعمت قدیم شان تجدید تجدید میثاق کنند. ممکن در این حصه اشتیاق کسانی افزون تر باشد که رهبران طراز اول شان را در گذشته به استخبارات پاکستان در بدل پول و قدرت معامله کردند و آنانی هم از این معامله می خواستند، بیشتر سود ببرند که با گرفتن ۱۲ صد هزار دالر جعلی از آی اس آی جلال آباد را برای طالبان سپردند و بدین وسیله بر تعهد شان بر طالبان تجدید کنند و فرصت را غنیمت شمرده و و برای میثاق ها تازه به سان غلامان زر خرید پیشینه، آماده گی خویش را اعلام نمایند و یا این که شماری عاشق قد و قامت طالبان اند و می خواستند از نزدیک بفهمند که تفاوت میان طالب انتحاری و طالب سیاسی در چیست و هم با نشان دادن خود می خواستند، مهر مهم بودن از سوی طالبان بر جبین شان حک شود و در آینده از امتیاز آن بهره مند شوند.
شماری هم شاید فکر کرده بودند که برای حل معضل چهل سالۀ کشور ترکیب هیأت۲۵۰ نفری هم کم است و دست کم بیشتر از هزار نفر می بودند تا گرۀ دشواری افغانستان را بهتر می گشودند و در میان جدل های داخلی وزنۀ ترازوی گفت و گو ها را به سود طالبان بیشتر سبک و سنگین می کردند، شاید هم شماری اشتیاق تماشای شتر دوانی داشته و یا برای نوش جان کردن غذای خاص قطری "شتر شکم پر" و " قوزی" بی صبرانه لحظه شماری می کردند، با لغو شدن این سفر تیر شان به هدف اصابت نکرد. ګذشته از این که در میان این لیست کسانی حضور دارند که در اصل با صلح مخالف اند و منافع شخصی و استخباراتی شان را در جنگ جستجو می کنند. معلوم است که این افراد از این نشست ها سکویی برای پرش اهداف سیاسی خود سود می برند و هدف اصلی شان تخریب روند صلح است. پس حضور و چیدمان این گونه افراد در این فهرست برنامۀ حساب شده است که ماموریت این هیأت را زیر پرسش ببرد.
گمانه زنی هایی هم وجود داشت که این ترکیب ۲۵۰ نفری سناریوی برای کم اهمیت ساختن نشست قطر است و به به قول معروف معنای آب را گل آلود کردن و ماهی گرفتن را می رساند و ترس این می رفت که سایۀ ستون پنجم در فضای آن سنگینی داشته باشد. تاسف در این است که تعداد زیادی از این لشکر در نشست دو سه کلمه هم به گفتن نخواهند داشت، ، مجال برای گفتن حرف های شان هم به قلت زمانی میسر نبود و کسی هم به حرف شان گوش نمی داد و اما صدها دریغ و درد که ملت افغانستان را به مسخره گرفتند. مردم افغانستان به دستاورد این هیأت امیدوار که نبود و اما نگران بودند که آبروی شان را در این نشست به بازی خواهند گرفت؛ زیرا رسانه ها از اشخاصی دراین لیست یاد کرده اند که ممنوع الخروج اند و پس حضور همچو افراد در یک نشست سرنوشت ساز چه تاثیری بر سرنوشت مردم افغانستان خواهد داشت. از سوی شماری آدم هایی که به تعببری سر شان در گردن های شان می ارزند، از ترس آن که خورد نشوند، از رفتن در این کنفرانس خودداری کردند. بنا براین، این هیأت که حامل اختلاف از کابل بود. این گمانه زنی ها را تقویت می کرد که این هیأت با سپری کردن موجی از اختلاف های خودی در نشست با از دست دادن فرصت بدست آمده با دستان خالی به کابل باز می گشتند و برعکس طالبان در موقعیت بهتری قرار می گرفتند، برنامه یی که از قبل سنحیده شده و این ۲۵۰ نفر از قربانیان این توطیه حساب شده بودند. جالب تر این که گفته شد، هنوز فهرست تکمیل نشده و این جدول مندلیف در حال تکمیل شدن است. این در حالی بود که هنوز هم اختلاف هیأت بر سر افراد حکومتی و غیر حکومتی حل نشده و گران سنگی این هیأت در فراز و فرود چانه زنی های خودی هر روز پریش برانگیز تر می شد و شاهین ترازو به سود طالبان سنگین تر می گردید و پیش از دست یافتن به نقد، نسیه را هم از دست می داد.
از آن چه در بالا پیرامون گروۀ سواران یا پیاده گان بی رکاب ۲۵۰ نفری سخن رفت و هنوز هم معلوم نیست که چه افراد دیگری به این موکب خواهند پیوست و به درازی و خم و پیچ این قافله خواهند افزود تا آشکار شود که سواران این قافله در کجا و پیاده گان آنان در کدام هوتل هایی قطر رحل اقامت خواهند افگند تا آشکار شود که کی ها موکب رو و کی ها موکب دار یا سرپرست سواران و کی ها موکب آرای و کی ها موکب روان یعنی حشم و خدم و کی ها ستارۀ موکب و صاحب لشکر اند و پس از این سره و ناسره کردن ها است که شمشیر زن را در میان شان می توان یافت و این سخن ماندگار فردوسی این بزرگ ترین حماسه سرای جهان " سیاهی لشکرنیاید به کار – یکی مرد جنگی به از صدهزار" در حصه اش تحقق پیدا کند؛ اما صدها دریغ و درد که در آشفته بازار سیاسی افغانستان نه تنها رزم آوری های مردان رزمی مسخ شده؛ بل رستم پهلوانان اش نیز در هاله یی از سیاه کاری ها و فساد گستری ها و قدرت خواهی ها و ثروت انددوزی های یاران نامرد شان به تحریف کشانده شده اند و موکب آنان در گرد و غبار کارنامه های سیاۀ یارانش ازنظر ها غایب شده اند. معلوم بود که سواران و پیاده گان این قافله چه گلی را درنشست قطر به آب می دادند؛ اما ازقدیم گفته اند که آزموده را آزمودن خطا است و گاو شیری را از می توان از برج و بارویش شناخت و با تاسف که بسیاری از این آدم های بدنام از داشتن برج و باروی خوب محروم اند و امید شیردادن آنان را در نشست قطر فرسنگ ها دور از امکان می توان شمرد.
این در حالی است که شماری با نگاۀ خوش بینانه به این ترکیب از آن به عنوان تنوع و تغییر در افغانستان بعد از طالبان یاد کردند و آن را نوعی مانور سیاسی خواندند؛ اما با تاسف که این رنگارنگی را دراین رنگ درشت ۲۵۰ نفری نمی توان سراغ کرد. شاید دلیل این گونه تعبیر نوعی توجیه گری و صفایی دادن به ولی نمعتان باشد تا اصل هدف در پردۀ ابهام باقی بماند؛ زیرا حکومت علاقه داشت که نشست قطر بعد از جرگۀ مشورتی برگزار شود. حکومت برای اشتراک دراین نشست پیش از برگزاری جرگۀ مشورتی به میل یود و از شایعاتی هراس داشت که دراین نشست حکومت موقت طرح نشود. چنانکه یکی از اشتراک کننده گان این نشست گفت ، طرح حکومت موقت هم در این نشست در راه است و شماری اعضای قطر این را مطرح خواهند کرد. از سویی هم حکومت در حالی به جرگۀ مشورتی تاکید دارد که بیشتر گروه ها و نامزد های احتمالی ریاست جمهوری این جرگه را تحریم کرده اند و تحریم ها هنوز هم ادامه دارد و پس از تحریم داکتر عبدالله به شمار تحریم کننده گان هر روز بیشتر افزوده می شود. بنا براین مشوره های آن هم فاقد اعتبار خواهد بود واز قوت اندکی برخوردار خواهد بود.
دراین میان این واقعیت را نباید انکار کرد که این ترکیب کلان نه تنها از وزن این نشست بحیث نشستی که به حل معضل چهل ساله بپردازد، کاست؛ بلکه واضح نشان داد که هنوزدر افغانستان باورمندی به خود مطرح کردن بیشتر بر آوردن صلح و اندیشیدن برای صلح اهمیت دارد. هرگاه این هیأت به هدف اشتراک در کدام کنفرانس می رفتند و آنجا فرصت های کافی برای ابراز نظر می داشتند، ممکن آنقدر ها جای پرسش را نداشت و اما این هیأت برای اشتراک درنشست سه روزه می رفت که روی صلح افغانستان بحث های حیاتی صورت میگرفت. این افراد می توانستند، قبل از رفتن در یک فضای آرام روی مسایل مهم بحث کرده وبه توافق می رسیدند تا چند نفربه نماینده گی از افغانستان برای گفت وگو به قطرمی رفتند. در این صورت نشست بدون هیاهو و در فضای آرام صورت می گرفت و هم چنان فضا بهتر تر برای تبادل نظر آماده می بود و در این صورت فاصله ها برای رسیدن به توافق نزدیک تر می شد، فلسفۀ ذاتی این نشست هم زیر پرسش نمی رفت و از لحاظ ماهیتی هم به چالش نمی رفت.
اهمیت مسأله در این بود که هیأت بجای تنوع و مانور گزینۀ دیگری انتخاب می کرد و در یک ترکیب کم تر به کیفیت نشست می افزودند؛ البته با اجندای خوب و حساب شده که از منافع ملی مردم افغانستان در نشست دفاع کرده می توانستند و در ضمن واقعیت های عینی جامعۀ کنونی افغانستان را به وجه احسن و کامل بیان می کردند. این حرف های خوش بینانه جدا از حرف هایی است که شماری ها این گونه نشست ها را حلال مشکلات ندانسته و با توجه به وابستگی طالبان به پاکستان، امارات، ایران، روسیه و سعودی و سایر حامیان شان می گوبند که بهتر است تا بجای پیمودن این خم و پیچ با پاکستان که حامی اصلی طالبان است، صحبت شود؛ زیرا طالبان حامل پیام پاکستانی ها در نشست قطر اند و از خود پیام خاصی ندارند؛ زیرا آنان می دانند که جلو شان در دست پاکستان است و هرگاه پاکستانی ها خواسته باشند، گلیم طالبان را درچند روز محدود جمع می کنند. ساده ترین راه برای نظامیان پاکستان تهدید طالبان و برچیدن لانه های آنان است که طالبان در برابر این تهدید خیلی ناتوان و شکننده هستند؛ اما از این که زمان به نفع طالبان می چرخد و طالبان و حامیان شان دریافته اند که امریکا در جنگ افغانستان شکست خورده و برای خروج آبرومند بهانه می جوید، از این رو حامیان آنان نمی خواهند که دراین وقت حساس فرصت را از دست بدهند و ناگزیر اند تا دست طالبان را محکم بگیرند و در جبهۀ نظامی و سیاسی آنان را حمایت کنند. چنانکه عملیات فتح به مشورۀ نظامیان پاکستان بوسیلۀ طالبان در افغانستان راه اندازشده است تا سود برد در میدان های جنگ را در میز گفت و گو ها به کف آورند.
بررغم این همه بدبینی ها باز هم نباید زیاد بدبین بود و بجای شگون بد گرفتن این شعر لسان الغیب" اگر نمرده به فتوای من بر او نماز کنید" با تمسک جستن به این شعر" آنکه ناموخت از گذشت روزگار – هیچ ناموزد زهیچ آموزگار" بر نتایج نشست قطر خوش بین بود. این به معنای آن است که چرخ های زمان را نمی توان، دست کم گرفت، حساب تازه روی آن باز نکرد و بل عقربۀ خوش بینی های آن به کلی پشت پا زد. با دل خوش کردن به این امیدواری به کوتاه آمدن های معقول و منطقی این هیأت امیدوار شد تا شاهین ترازوی گفت و گو ها و داوری های آنان در راستای منافع ملی، وحدت و اقتدارملی سنگین تر شود و به این ترتیب نشست قطر را فال نیک گرفت و با خوش تعبیری این سخن " بعید نیست که از خانۀ هندو هم قرآن بیرون شود" به نتایج مثبت آن امیدوار بود، به فیصله های آن دل بست و برای صلح و ثبات در کشور جنگ زدۀ ما چراغ امیدواری ها را روشن تر دید و بر آن آذین آرزو های شاد و دل خوش کننده را بست و برای رسیدن به صلح واقعی در کشور دعای خیر نمود. حال که نشست "بین الافغانی" میان سیاسیون و نمایندهگان جامعه افغانستان با طالبان که قرار بود روز سی و یکم ماه حمل سال روان هجری خورشیدی در دوحه، پایتخت قطر، برگزار شود، بحاطر مخالفت حکومت قطر با فهرست اشتراک کنندهگان این نشست، در آخرین ساعات برگزاری آن، لغو شد که لغو آن امید ها برای صلح را پرپر نمود. طالبان و حکومت افغانستان یکدیگر را متهم به لغو این نشست کردند و حتا گفته هایی وجود دارد که لغو این سفر از سوی قطر در تفاهم با امریکا صورت گرفته است که گویایی پهلو های پنهان گفت و گو های صلح افغانستان به حساب می رود. مرکز مطالعات بشری و مناقشات در دوحه میگوید که تلاشها برای حل اختلافهای به میان آمده و برگزاری این نشست در آینده ادامه دارند.
دیده شود که نشست چه زمانی برگزار خواهد شد و هیأت کابل چه اجندا برای آن در دست خواهد داشت و آیا با به حرکت درآمدن دوبارۀ کاروان چند صد نفری به قطر و اشتراک در نشست چه پیام خوشی برای مردم افغانستان خواهند داشت. دیده شود که با لغو این نشست عقربۀ زمان صلح افغانستان را در نشست های آیندۀ قطر چگونه رقم خواهد زد و آیا صلح افغانستان در گرو چانه زنی های حکومت و گروه های سیاسی است و یا در گرو چانه زنی های امریکا و کشور های دخیل در منازعۀ افغانستان بویژه پاکستان و امارات و سعودی در قطر می باشد. در این میان آنچه مسلم است، این که کار دست ما رفته است و خارجی ها اند که به تن ما لباس صلح می برند و به خواست خویش آن را می دورند و ما تنها نظاره گریم وبس. چنانکه دیدیم که چگونه قطر لیست خود را بر حکومت ومردم افغانستان می خواست، تحمیل کند و . در همین حال خلیل زاد با ابراز تاسف از عدم برگزاری این نشست، آماده گی خود را برای کمک به این روند اعلان کرده است. این در حاالی است که تنها دشواری های یاد شده در کنار تنش ها و عدم نظر واحد در درون رهبران حکومت نیست که پای صلح افغانستان را لنگ ساخته و سرنوشت صلح را به ابهام کشانده است؛ بلکه نبود اجماع داخلی و اجماع منطقه یی و اختلاف میان حکومت افغانستان و حامیان و شرکای این حکومت نیز روند صلح را به چالش کشیده است. این چالش ها دست به دست هم داده و نشست های صلح پیرامون افغانستان در هر کشوری به شمول مسکو و قطر را جانبدارانه و طرف آلود خوانده شده و زیر پرسش رفته اند. یاهو