خوشه چین

 

زندگی

زندگی حق طبعی است.

ازهرطریقی که میتوانی آبرومندانه وشرافت مندانه زندگی بکن.
با کسب رضایت.
مگرنه به پیمانه حذف حیات دیگران.

دانایی که تبلوردهنده شعور شخص نباشد.
نادانی بهترازدانایی است.
همین دانشمندان اجیران بیگانه کشورما را به تباهی کشانده اند.

درکشورم
سه چیز بلای جان خود آدم میگردد.
زیبایی ،آزادی خواهی واستقلالیت فکری،دانایی وآگاهی.

به چشم نگاه کنید منظره اش چون نقشه افغانستان اشک ازمیانش جاری است.
چشم

مادروطن است.
بالاترازچشم ابرو پیشانی فرق سر را برده اند.
خانگک‌ تزارخراب تابه بخاراوثمر قند ماراگرفتند.
پایین از چشم بینی ودهن لب ودندان گوشهای مارا گرفتند
خانگک انگلیس خراب تابه سرحد هند خاک مارا ازما جدا کردند.
این طرف طرف غرب مشهد ونیشا پوروزاهدان را ازما گرفتند.

عرق

برگ که رنگش زرد درپایان سال میگردد.
وظیفه شناس میوه رابـــاعث کمال میگردد.
حیف میوه به ثمر رسیــده که بــــــی هوده
حاصل عــــرق باغبان نصیب دلال میگردد.

 

من پتره گرهستم پتره میکنم شکستگی هار ه با آب طلا که تبدیل به منظره ای زیبا شود.
اگرجام است برای نوشیدن آب.
اگرکاسه است برای نوشیدن سوپ مزه دار.
اگرغوری است برای خوردن قابلی پلو.
من توان پتره کردن درز،میان، امین ،کارمل ،را داراهستم من توان پتره کردن درزمیان ،کارمل ونجیب را دارم.
من پتره کردن میان پشتون و تاجک را دارم من پتره کردن میان شیعه و سونی را دارم.
این جدایی هارا با دید خرد وتناب آب طلای عمق وجدان بخیه میزنم وملعمه کاری مینمایم.
تا باشد از زمین بکروبایر عیاران نهال شرافت قد بکشد ومیوه نجابت به پختگی برسد.

مانع اصلی

مانع اصلی حرکت نسل جوان پیش رونده توهستی.

شماها که کارنامه های کارمل امین ونجیب را به نمایش می گذارید.
وزخم ناشی ازبرخوردهای گذشته را تازه میکنید بدان معنی است تابوت میت هنوزدفن نگردیده است.
اگرتودیروز توان داشتی باید حفاظتش میکردی کنون که ازاثرغفلت داد و واویلا مینمایی یعنی مانع اصلی حرکت نسل جوان پیش رونده توهستی.

ارزش خودرا

آنان که ازخود چیزی را عرضه کرده نمی توانند.
به پول های میمانند که ارزش خودرا بعد ازکودتا ها و پادشاه گردشیها ازدست داده اند.

پشک به سگ گفت

اوسگ برادر، تو ازدست این دزدان جفیده جفیده نفست برآمد ومه ازدست موشها میاو میاوکرده جان دادم

نگور زمانی که غوره است.
استفاده کنی،مواد زهری را ازوجود بیرون میسازد.
در هنگام پختگی نوش جان کنی اشتهای شوربای تند چهاریکاری را در تو تحریک مینماید.
شربتش را که نوش جان کنی پیرامون زندگی ات را زیبا می بینی احساس شادمانی مینمایی.
زمانی که پیر شد(کشمش) مانند انسانهای پخته سال استاد کار گردیده صاحب نظر، شیرینی اش بیشتر و بیشتر بیشترتر میگردد.

راهی که آمده بودیم
راه خوب بود ولی سیلاب حادثه جنگ سرد تخریبش کرد پل وپلچکش را باخود برد.هرآن کس که بعد ازما آمدند نا فهمیده غرق شده اند.
ضروراست که آزادامه حرکت درین راه پرهیز کرد.متحدانه راه جدید کانکریتی اعمارنمود.

انسانهای باشعور

مبارزه شعورمیخواهد.

اومبارزین و فعالان شکست خورده
شما این طرف وآن طرف دروازه هارا دق الباب کردید که اگرازدربار سرمایه دار چیزی را نصیب شوید.
به اندازه پر کاه ارزش تان را تعین نکردند.
تصورپایین معلم است معلم خوب که شمارا تعلیم میدهد.
درگذشته ارمان تان مصرف شخصیت سازی گردید.
زخمش هنوز خشک نگردیده است طرفین مصروف بدورد گفتن میباشند.
این بار به دورارمان حلقه بزنید.
تا که اززورخود باخبرشوید.

انگور زمانی که غوره است.
استفاده کنی،مواد زهری را ازوجود بیرون میسازد.
در هنگام پختگی نوش جان کنی اشتهای شوربای تند چهاریکاری را در تو تحریک مینماید.
شربتش را که نوش جان کنی پیرامون زندگی ات را زیبا می بینی احساس شادمانی مینمایی.
زمانی که پیر شد(کشمش) مانند انسانهای پخته سال استاد کار گردیده صاحب نظر، شیرینی اش بیشتر و بیشتر بیشترتر میگردد.

دریور

دریور پشت سر ماشین(موتر، تیاره، وکشور) باید ازلحاظ صحی کامل باشد.
فوق العاده از استعداد عالی برخوردار باشد.
قوه ممیزه نرمال داشته باشد عواقب تصمیم خودرا به سنجش بگیرد.
تا باعث فاجعه نگردد.

شیطان

استاد،خرد مند، دانشمند،به آدرس کسی اطلاع می گردد که کلماتش درتمام دوره های زندگی اش تغیر نداشته باشد.
اگردرحرف وکلما تش تغیرآمد.
بدان که از(شیطان) وظیفه گرفته است.

اوبرادر.

اوبرادرمی فهمی؟

نه بردارنمی فهمم.

خیرچطورشود که بفهمیم؟

بروازاستاد تجربه بپرس.

استاد تجربه کی است؟

آن که پیرشده است کمرش خمیده است شکست وریخت فراوان دیده است بازهم افتیده است وخیسته است سرانجام به منزل رسیده است.

پس فهمیدم که همه پیرهاره استاد نمی گویند به آدرس آنها می گویند که پیرشد میرنه.

برای کسانی که اقرارمیکنند به خطاهای خود واعتراف مینمایند به اشتباهات خود چون دانۀ گندم ازنو جوانه میزنند تاکه خرمن بسازند.

مسؤلیت

همه وظایفی که بعد از آزادی انجامش فرض است.
نباید از قبل درباره اش فکرکرد.
فکرکردن قبل ازوقت زمان گیراست.

کشت خزانی درتابستان آینده درومیشود.
ببین حقیقت سفید روی تخته سیا حرکت تباشیراست.

ازالف الی یا

ازصنف اول الی یونورستی
بدانید که هرلحظه درتغیرجهان نقش دارد.

کشفیات علوم زمان به زمان مخلوط ومرکب چون مصاحبۀ وایبر وختشب.
درک زمان آموختنش مسولیت زن ومردجوان وپیراست.

باید درآموزشش غفلت صورت نگیرد.
عیارکیست؟.

 مردیست که سینه ی خودرا سپر کند
در حفظ خاک وناموسش. از خود. گذر کند
از.بهرنیشهای خون.آلوده ی.خارخار.میهنش
برنیمه شهر.سوخته و.ماتمسرای غریبان سفرکند
معتصم بالله خلیلی

 

پالان

دالر سبز چون علف سبز به پلان است .
چراندن گوسفندبه منظوردنبه کلان است.
دهقان ماهمراه جوره‌ گاوقلبه میکند بردیگران.
خروقاطر بارمیبرند درپشتش پالان است.

عیار
عیار ببار ازمیان ابرتیره بهار
مساوی برجنگل وسنگ‌ وشدیار.
قطره شوجرعه شوجویچه وموج جویبار.
سیلان سیلان خودرا بسیلان برو به کشت زار.

عیبی ندارد!
اگرامروز،نرسیدم فرداها میرسم.
رسیدنم حتمی است چراکه توقف نمی کنم.

برنمیگر دم
ازراه برنمیگردم نمیگردم نمیگردم
ازراه سوی هدف هرگزبر نمیگردم
انسان آزادم چون عقاب لانه دارم.
تیزبین باهوش دشمن بشرنمیگرم.
عیارم آزاده وطن درفکررفآ عامه.
مصروف این داستان لربرونمیگردم.
دین فروش نیستم وناموس فروش
درین پیچیدگی روانم برنمی گردم

 

 

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت