خوشه چین

 

آخرین دروغ

اگرسیاست را ازشرافت تخلیه نمایی به آن مینماید که دربین آب گنده شناورباشی.

همه این وآن وما ومن
می آورندتورا به سخن
چه طلسمی است که گریبان گیراست مسول
رسالت مند ی تو بگوعلت را چرا کشتی به جای گندم تو ارزن.؟

آخرین دروغی که گفتی دیگر بس کن.
این مطلب انتقادی که می نویسم برای تحقیر و توهین نیست.
برای بیدارشدن از خواب غفلت است.
من بخاطر تو،حلقه، دسته، گروه، و جزیره ای حزب، گریه میکنم، وتو به رخ من می خندی.
تو یک مزرعه هستی مزرعه ای از بزرشده ازتخم های صداقت وشرافت.
زمین برهنه ات را با تکۀ سبز پوشش بده لاله های (سرخ حقیقی ات) خود به خود قد می کشند چهره نمایی می نمایند.
بعد خودت مبدل به سمت میشوی.
گوش کن پیامی که ازسمت نونهالت به صدا می آید.

به مشامت بوی ازصلح بهارمی آید

بوی ازگلــــهای شگفتۀ عیارمی آید

بگوسخن پردازتشنه های صلح را

ازگذشت ومداروبخشش وکـــــرم

میرویند گلها

 کنارکنارمی آید.

عفونت،دفن میگردد ریشه درآن

شفافیت وحقیقت آشکارمی گردد

گریه کردم

یکی ازمردان کارکشته برایم گفت گرچه مردان را عادت نیست که گریه کنند مردان به جای گریه کردن به فکرچاره برمی آیند.

ازش پرسیدم چطور؟درجواب برایم گفت،درآغازجوانی برای ما تخیل و تفکر داده شده بود،منظره ترسیم گردیده بود،منظرۀ خیلی زیبا،منظرۀ،راه رفتن به این منظرۀ زیبا را نشان داده بودند  به سوی جامعۀ فارغ ازاستثمارفرد توسط فرد جامعۀ که درآن همه دست آوردهای علوم بشری درجهت رفآ همگانی(نه اینکه برای ویرانی طبعیت وکشتن انسان).

این منظره مارا به سمت خود تشویق نمود ازهمه امتیازات شخصی صرف نظرکردیم مکتبش را خواندیم الفبایش را وجملات وکلماتش را خواندیم ازان فراوان مطالب اخلاقی وانسانی آموختیم.

آموختیم که دزد نباشیم،دروغ گونباشیم ،ریا کارنباشیم ،فساد پیشه وبداخلاق ورشوت خورببار نیاییم ،حکم اجباردرمیان نبود عشق وعلاقه وفاداری بود.

هدایت ازبالابه پایین رعایت میگردید ازینکه اعتماد درمیان بود(اعتماد پیاده می آید سواره میرود).

بعدازرسیدن به قدرت سیاسی حرف ازگفتاربه کرداربرعکس، گلیم غم را درهرخانه هموارنمود.

آهسته آهسته فضای بی اعتمادی قدم به قدم سوی بی اعتمادی جوانه زد قد کشید دیوارهای بلند وضخیم بین طرفین اعمارگردید این بی اعتمادی ها راه را به دشمنی کشانید دشمنی ره را به سقوط رسانید.

اوسیاست ساز

توباید بدانی که عواقب بعدی حالات موجود وگذشته ناشی ازبی توجوهی خودت.

تورا نکوهش تاریخی مینماید.

توراگوش کشان، کشان، کشان درمیدان میکشاند برای تومی فهماند توسیاست سازنیستی توماجراجوهستی.

توباید سیاست سازی می بودی که دوباره مکتبت را باوسایل مدرن تهداب میگذاشتی.

به جای رفتن دردهن دروازۀ کرزی واشرف غنی احمد زی به امید اینکه ازپول های باد آورده چیزی نصیبت گردد.

همین لحظه درمیان توده های ملیونی به حیث باشرف ترین دولت مداران ثبت وراجسترمیباشید.

چنان نشود که شما به شمارانگشت ضریب(شمال&جنوب)را باحقوق مساوی عامل شکست وویرانی وفاجعۀ کشوربشناسند.

وعیاران نوین انقلابی را مسؤل سازماندهی چنان مکتبی بسازند.

که شعارش تنها آزادی،استقلال برمحور(بینش ودانش)انسان وطنم واجب الاحترام است.

بگرداند.  

مکتبی که تورا ستارۀ شرق معرفی کرد،تورا درطول حاکمیت های گذشته به حیث نیروی رهروان انکشاف وترقی برمدارج عالی میشناسند.

عیاران نوین انقلابی را برآن است که بفهمانند مارا ازشرکت درحاکمیت درنظامی که ازان بوی اشغال به مشام میرسد بپرهیزند.

اگرپرسیده شود خودت بانظامی که تحت اشغال اتحادی شوروی بود رفتی وحدت سیاسی وتشکیلاتی کردی.

بلی قبول دارم.

درآن وقتی بود که اتحاد شوروی سابق باروبستره خودرا بسته بود به مجرد پیوستن باحزب (ح، د، خ، ا) هفت غندش برآمد متباقی طبق تقسیم اوقات درشرف برگشت بودند حزب ودولت درحالت دفاع مستقلانه ازتمامیت ارضی کشورآمادگی میگرفت.

بلی ما آمدیم وحدت کردیم به حزب وطن(ح،د،خ،ا) روحیه دادیم به ارزش معنوی اش افزودیم برایش قوت بخشیدیم.

برخیزکه پامال میشوی

اوسیاست سازافغانستان توخواب استی یابیدار؟اگرخواب هستی بیدارشوویا اگربیدارهستی حرکت کن.بروببین پیکر پرخون کشورت را،کشوری بامجموعه ای عناصرباهم پیوسته ازلحاظ اخلاق فرهنگ مدنیت های مختلف موقعیت جغرافیایی دارای آسمان آبی و«مهر» تابنده ازفضا،دارای منظرۀ با سلسله کوه های سربه فلک دره های ووادیهای سرسبزوشاداب،ذخیره گاه آب حیات،سنگ  های قیمتی و معادن به ارزش هزاران درهزارملیارد دالردست ناخورده درشکم برای زایش زیربنای اقتصادی وپویایش روبنایی علم وهنروفن ازعمق ذره به سمت وسوی کاینات.

برخیزچون آفتاب شرق طلوع کن که تاریکی های واهمه آفرین رخت سفرببندند بتاب حرارت بده محبت بکن که ازباریدن رحمت الهی برسرتخم های بذرشده ازخواب طولانی وحشت سرد زمستان به استقبالت چشم بازکنند،لب خند بزنند بغل بازکنند.

لاله های آزاد حقیقت سرخ خویش را باساقۀ سبز وبرگ های پهن عریض به نمایش بگذارند.

 تمسق های لعل آقا
یک زمانی آدم هوشیاری بنام‌( لعل آقا) درقریه ای نهال تمسق در باغ خود غرس کرده بود.
این درختان تمسق به به ثمرآمدند.
مشهورشده بود به نام تمسق های لعل آقا می گفتند که تمسق های لعل آقا مزه دار بود.
مگر این تمسق های جانکیری خیلی بد مزه میباشند

آهنگ است پیام زمان بشنو.
تخنیک مبارزه است.
ها ها ها هااااااااااا
یک قدم به عقب دو قدم به پیش.
کنون وقت آن است توبرخیز
دل حریفت را بساز، ریز، ریز، ریز.
چرخ بزن دوربخور.
بعد از عقب گرد.
بانوک پنجه
پیش برو دم دهل بگیر
برسر کرو(دم دم دم) برو به پیش. دپلقم دپلقم،دپلقم دپلقم
ملاق بزن.

.

 

 


بالا
 
بازگشت