صمد كارمند
برای تغییر بايد به پا شد!
دهه ها است كه با هم جنگيديم،زخم زديم و زخم خورديم،جنگ ما را ويران و از همديگر دور ساخت،بهترين های ما را گرفت،با هزاران ناامیدی سوختيم و ساختيم.
يكی را فاشيست،ان دگری را لنده غر و سومی را بيگانه خواندند در نتيجه شكستيم،ريختيم و بيشتر از ديروز محتاج اين و آن شديم.
تيكه داران قومی،زبانی و مذهبی بخاطر بقا و حفظ قدرت و ثروت خويش بيشتر از گذشته اتش جنگ را افروختند و ما چک چک كرديم،خائنين را تقدير و تروريستان را برادر خطاب،فرش سرخ را در قدم های جنايتكاران بنام صلح هموار كردند،بيسوادان و صاحبان زر و زور را شايسته دانسته والی،وكيل و وزير ساختند،جنگ سالاران را لايق مقام های ارشد نظامی دانسته و فرزندان راستين نظامی را خانه نشين و يا فرار دادند،قدرت را در محور خود و تيم خويش حفظ و خود را ميراث خور جهاد دانسته هر انچه بهتر و خوب بود ویژه خود دانستند.
بنام دموكراسی،دموكراسی و شايسته سالاری را به افتضاح کشانیده و سرنوشت مردم را به مسخره گرفتند،
بلاخره ارزش های انسانی و انسانيت را فراموش و افغانستان جايگاه خون و دهشت شد.
هر روز قربانی و از دست دادن بهترين های ما،قربانی هايكه نه پايان دارد و نه هم پايان داده ميشود، قربانی بخاطر هيچ و اينده تاريک با هزاران درد و زخم.
خواننده عزیز!
بياييد از درس ها و تجارب گذشته ی تلخ بياموزيم،به پا شويم به هر انچه بد و زشت بود و است نه بگويم،به انانيكه بد كردن و در چنگال جهالت و جنايت باقی مانده اند دگر اعتماد و باور نداشته باشيم.معامله گران قوم،زبان،دين و مذهب را نفرين كنيم.
راه نجات در كنار همديگر بودن،بيدار شدن،هوشيار شدن و با هم گام گذاشتن در جهت عبور از تاريكی ها و باز كردن دريچه نور بمنظور تامين صلح،ارامش،تحقق عدالت ،عدالت اجتماعی و زنده گی با همی است.
اگر تغيير نخوريم و تغيير ندهيم بيشتر از گذشته لقمه چرب تروريزم و اهداف بيگانه گان ميشويم.
به گفته سهراب سپهری؛
"چشمها را بايد شست
جور ديگر بايد ديد"
بگذار كودكان ما بازیچه ی جهالت،وحشت،دهشت،ترور و بدبختی های امروز و فردا نشوند.
بگذار زنان ميهن ما با اشک و ناله دگر چادر ماتم و اندوه را به سر نكنند.
بگذار افغانستان را بدون برترگرایی برای همه و با همه بسازيم.
پيروز ميشويم... نه فورأ.. اما حتمأ...!