محمدآجان غلجی

 

تبصره کوتاه به جعلنامه یی تحت عنوان ( نامه لایق به بارق وپاسخ غیر مترقبه بارق به لایق ) !

-----------------------------------------------------------------------------

هفته گذشته در وبسایت وزین اریایی مطلبی تحت عنوان فوق نظرم را جلب نمود ٬ وقتی انرا مرور کردم پیدا بود که نظم گونه عرضه شده منسوب به شاعر نامدار وطن بارق شفیعی که گویا به جواب شعر سلیمان لایق ( راز و نیاز دو همتا ) تحریر یافته جعلی وبی اساس است  

. گرداننده محترم اریایی جناب جرات صاحب  و برخی نشریه های دیگر ضمن  پی بردن به جعل  آن در اصرع وقت انرا حذف ونشریه  شانرا از لوث آن  مصفا گردانیدند .

در ساده ترین دید میتوان به جعل ان بدلایل زیر پی برد .

یک - در نگاه سطحی به متن نظم گونه مذکور برای هرآدم باسوادی روشن میشود که این نظم نارَس و بی محتوی با اشعار بلند وجا افتاده شاعر بزرگ مرحوم بارق شفیعی زمین تا اسمان فرق دارد وقطعآ قابل مقایسه نیست .

دو - طوریکه به همگان مبرهن است استاد بارق و سلیمان لایق بدلایل معین  با مرحوم ببرک کارمل در قبل و بعد از تحول هفت ثور رابطه خوبی نداشتند  ٬ که عمدتآ طرز دید مختلف سیاسی را در برمیگرفت ٬ استاد بارق که بدون مبالغه  در فهم سیاسی همکلاس وهمردیف کارمل بود ٬برعلاوه سیاست ٬ شخصیتش ابعاد نیرومندو ماندگار دیگری نیز داشت که دسترسی بالا به مسایل فرهنگی از جمله شعر را میتوان نام برد ٬که مرحوم کارمل فاقد ان بود ٬ چنین شخصیت چند بُعدی هرگز زبان و قلم را الوده ستایش شخصیت همردیفش در سیاست نمیکند ٬ او درزمان موجودیت قوای شوروی و اوج قدرت مرحوم کارمل زبان به توصیف وحتی تایید او  نکشود ٬ چگونه امروز که کارمل و سیاست های او زیر ایراد  هر افغان قرار دارد و فجایع چند دهه اخیر را نسبت اوردن قوای شوروی منحیث سراغاز فاجعه  وسوگ  افغان  به او نسبت میدهند  لب به ستایش کارمل باز کندیاپاکیزگی شعر وادب را نادیده بگیرد ؟

سه - مسیح پیکان یا همان دزد چراغ بدست ٬ در جعلنامه اش اوضاع افغانستان در زمان حاکمیت ببرک کارمل را ازنام استاد  بارق چنین گُل و گلزار توصیف میکند ؛  

(….. تنها او بود رهبر بیباک این وطن  

هرگز نبود یاور دزدان اجنبی 

ناموس نداد به دست اجیران اجنبی 

ان رهبر فقید که مرگش فسانه بود 

جنت مکان شعار او بس عارفانه بود 

تابود صلح بود و صفا بود در وطن 

آرامی و خوشی و رفاه بود در وطن …… )

خواننده عزیز قضاوت در زمینه را شما انجام دهید ٬ وقتی قطعات نظامی یک کشور دیگر افغانستان را در قبضه دارد ادعای ٬( ناموس نداد بدست اجیران اجنبی )٬ تا کدام جا صحت دارد ؟ همچنان ادعای بودن صلح و صفا ٬ آرامش و خوشی و رفاه در حاکمیت مرحوم کارمل آنهم در موجودیت قوتهای اجانب وجریان جنگ وطن سوز جز فکاهی بی مزه وادعای صد درصد کِذب معنی دیگری میدهد ؟ اگر این ادعا اندکی هم حقیقت میداشت پس چرا چند ملیون هموطن ما که اکثریت مطلق شان دهقانان دهات و فقیر ترین قشر جامعه بودند این همه رفاه ٬ ارامش وصفا راگذاشته به پاکستان ٬ ایران ودهها کشور بیگانه آواره  میشدند ؟ در همین مقطع هزاران قریه و صدها هزار خانه دهاقین و زحمتکشان در دهات به ویرانه تبدیل شدند   که جعلکاران دیده درا همین فجایع را متاسفانه صلح وصفا ٬ ارامی ٬ خوشی و رفاه میدانند  ؟ میشود دراین مورد بسیار صحبت کرد که برای جلوگیری از دراز شدن مطلب از ان میگزرم زیرا نسل ما شاهد عینی ان برهه خونین وویرانگر است که هنوز زنده اند .

چهار- جناب مسیح پیکان ؟؟؟؟ در عین وقت مرتکب دو جعل میشود ٬ یکی لاتایلاتی در پایین ترین سطح ادبی و اخلاقی را گویا و بخیال خود وگروهکی که بدان منسوب است بنام استاد بارق جا میزند ٬ دو ٬با هویت و شهرت خود نه ٬ بلکه با نام وهویت جعلی به میدان می اید که درحقیقت جعل و جرم مکرر است . نام جعلی یا مستعار خود اصالت و اهمیت یک مساله را دربهترین حالت به نصف پایین می اورد . من گوینده این نظم گونه را دقیقآ میشناسم و این اولین دشنام نامه در حد کوچه و بازارش نیست ٬ همچنان اقایی را که این جعلنامه را تحت نام مستعار مسیح پیکان به اریایی وسایر نشریه های انترنیتی فرستاده است نیک ودقیق میشناسم ٬ او بنام وهویت اصلی اش نیز گاه ناگاهی به نشریه ها ازجمله اریایی مطالبی میفرستد ٬ با وجود این جعلکاری شرم اوری نمیخواهم از انها نام بگیرم وبیشتر بی ابروی شان سازم  .

پنج -  جناب گویا مسیح پیکان بفرمایند وبا پیش کشیدن بُرهان  بگویند این نظم گونه یا دشنام نامه یی راکه به شاعر والای وطن مرحوم بارق شفیعی برچسپ زده اند از کجاوچگونه بدست اورده اند ؟ درحالیکه استاد لایق ازان خبر ندارد ٬ فرزند و خانواده استاد بارق از چنین چیزی آگاهی ندارند ٬ پس این اقا در قبر مخاطب و همراز مرحوم استاد بارق بوده  واز انجا بدست اورده اند یا چطور ؟ 

شش - با سو استفاده از اعتماد گردانندگان ٬ فرستادن مطالب جعلی غرض نشر در ویبسایتهاباعث صدمه زدن به اعتبار نشریه ها نیز میشود که خود یک عمل غیر اخلاقی وزشت است  .

هفت - کاپی توضیح رد جعل اقای مسیح پیکان ذریعه محترم  پرویز بارق شفیعی فرزند استاد سخن بارق شفیعی که در برگه فیسبک خویش گذاشته اند  را نیز ضمیمه وبا خوانندگان  شریک  میسازم .

چگونه کسانی و چرا دست به جعل  وتذویر اینچنینی میزنند ؟

یک گروهک چند نفری  مفتری و عقده یی  معتاد به جعل که خود را گویا پیرو مرحوم ببرک کارمل قلمداد میکنند که این دو اقا گوینده این سفسطه وفرستاده ان به اریایی وچند نشریه دیگر  از ان  جمله اند ٬ اینها به زعم شان در دفاع از ببرک کارمل  شیوه پناه بردن به جعلیات را پیشه کرده اند ٬ بیخبر از اینکه جعل در بهترین حالت مدت کوتاهی برای برخیها فریبنده است و درنهایت به نتایج معکوس می انجامد . این گروه اگر واقعآ به ببرک کارمل وفادار اند و دروغ نمیگویند ٬ دفاع از دوست داشته شان حق ایشان است ٬ ولی با شیوه های معمول ٬ معقول ٬ انسانی و اخلاقی نه با جعل و افترا ٬ یقین دارم اگر ببرک کارمل زنده میبود در مورد دفاع ناکام اینچنینی  گروهک مفتری برحال خود میگریست واینها را نفرین میکرد ٬ زیرا او این درک و فراست را داشت که این شیوه دفاع راهش به ترکستان است و ستوده جاهلان جاهلان اند . به نفع گروهک مذبور است تا از خواب گران بیدار و با زمان همگام شوند ٬ اختلاف نظر و عقیده در جوامع دموکراتیک یک اصل است که با حفظ اختلاف میتوان با اخلاق ٬ انسان وشایسته نیز بود . اختلاف انها با سلیمان لایق یا هر کس دیگر وبه هردلیلی بجا ٬ ولی در اختلاف نیاز به دسیسه و جعل در چیست ؟ اگر اینها بر حقانیت گفتار و کردارببرک کارمل ومواضع خود شان  باورمند اند راه های مشروع زیادی برای بیان این حقانیت وجود دارد که میتوان چون ادم های اهلی و متمدن بدان توصل جست تا رفتن در بیراهه ٬ از جمله میتوانند با سلیمان لایق در مناظره تلویزیونی حاضر واز خود و دوست داشته شان بدفاع مشروع وانسانی بپردازند ٬ در وسایل اطلاعات جمعی با پیش کشیدن دلیل وبرهان حقانیت شانرا تثبیت کنند . واما این دوستان متاسفانه بیراهه را انتخاب کرده وبر دُهل جعل و تذویر میکوبند و از افترا حض میبرند بیخبر از انکه با این طرز رفتار به خود و حتی مرحوم کارمل بی اعتباری و روسیاهی کمایی میکنند .

 دلیل چنین رفتار میتواند دو چیز باشد ٬ اول اینکه اینها دوستان نادان وبیمقدار کارمل اند که در عالم جهالت باعث بدنامی او میگردند . دوم انکه اینها وابستگان اجانب در چهره پیروان ان مرحوم مامور وظایفی برای بدنام ساختن  وگران کردن بار ملامتش در اذهان مردم اند .

این گروه انگشت شمار پسکوچه های فیسبُک که به مدد تکنیک امروزی  هر کسی بدان دسترسی دارد رابا نشر مکرر جعل و افترا چنان پُر از تعفن و گند ساخته اند که با ادمیت و اخلاق انسانی هیچ سازگاری و قُرابتی ندارد ٬ مگر شیوه سیاسی واخلاق ببرک کارمل همین بود ؟ سیاستی که ایشان مدعی اش هستند همین است ؟ تهذیب سیاسی چنین است ؟

داوری درمورد کردار این گروه را به خوانندگان و مردم میگزارم . برای انها ارزوی سلامتی روانی وبازگشت به سراط المستقیم را دارم .

 

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت