دکتورعلی احمد کریمی

 

آینده دموکراسی در افق خونین افغانستان!

 یکی از مسایل چالش برانگیز وپر جاذبه درکشور های جهان در باره واژه دموکراسی ومردم سالاری است . دموکراسی برابر است بافرمانروایی ویا حاکمیت مردم در سرنوشت خود،دموکراسی حاصل یک روند تاریخی ودرازمدت است،دموکراسی ویرانگری وبی بند و باری نیست،دموکراسی سازندگی،دیگر اندیشی،همبستگی ملی و هم پذیری است،دموکراسی تنگ نظری و دشمن تراشی نیست، دموکراسی انسان سالاری است،دموکراسی ایدئولوژی نیست و نمی تواند فرمان دهد تا انسان را بکشد، در دموکراسی مردم حق وتو را براجرات و تصامیم ضد مردمی و منافع ملی دارد ،آزادی ودیعه الهی است،انسانها آزاد وبرابرآفریده شده اند و از کرامت ها ارزش‌ها وحقوق مساوی برخوردارند،انسان آزاد مالک حقوق طبیعی خود" حق زندگی،حق کار،حق مالکیت حق اصالت فردی و.و..."  است و قانون طبیعی قانون عدم تجاوز است،نقض حقوق طبیعی انسانها مترادف به نقض حقوق بشر وکرامتها وارزشهای انسان است که دولتها بر اساس اعلامیه حقوق بشر متعهد گردیده اند که از نقض حقوق بشر خودداری وررند،  دولتهای پوپولیست وعده حق اعطای حقوق طبیعی را به مردم می دهند در حالیکه حقوق طبیعی حق خدا داد افراد جامعه است و افراد جامعه هیچ نیازی به نماینده ای ندارد که وعده این حق را به آنها بدهد،مردم دولت را انتخاب می نمایند تا حقوق طبیعی آنان پایمال و مالکیت خصوصی آنان تاراج نگردد ،دردموکراسی هر انسان مالک زندگی خود است و حق دارد هرکاری که بخواهد در زندگی خود انجام بدهد مشروط براینکه به زندگی وحقوق دیگران تجاوز نه نماید . بزرگ‌ترین رکن دموکراسی انتخابات آزاد است، اما درجهان معاصر انتخابات آزاد و مخصوصا در کشورهای که دموکراسی را نو تمرین می نمایند به بازی پر توطئه و دسیسه جویی های بزرگ سیاسی به خاطر گرفتن قدرت تبدیل گردیده است ودر این بازی بزرگ تنها کسانی اشتراک می ورزند که از پشتوانه بزرگ مالی و ارتباطات مهم بر خوددار باشند و نامزد باید دروغ بگوید وبه وعده های کاذبانه مردم را به پای صندوق های رای جلب نماید،چناچه سیاستمداران که فطرت وذات قدرت طلبی دارند در سخنرانیهای خود درباره وحدت ، مردم سالاری ،حاکمیت قانون و تساوی طلبی های بشر دوستانه گلو پاره می نمایند اما درعمل پیرو تفرقه افگنی وتبعیض اند،لذا در شرایط دموکراسی نوپا مانند افغانستان انتخابات به اصطلاح آزاد بخاطر مشروعیت بخشیدن رژیم های دست نشانده صورت میگرد و نتایج انتخابات به رای واراده مردم ارتباط ندارد ودر آن صورت ،ملت برده بیش نیست زیرا هرچند سال یک بار اجازه دارد اربابی برای خود انتخاب نماید ومردم هیچکاره اند،پاسدار، گرگ وفرمانروا ومردم گوسفند وبرده میگردند وبه گفته زنده یاد غبار پدر تاریخ معاصر کشورما" ملت افغانستان بعد از هر غسل خون و آتش همان پیراهن چرکین گذشته را برتن می کنند" غبار مانند یک نابغه مغز وروان تاریخ گندیده استبداد های سیاسی واختناق های مذهبی را کشف نموده است اگر این سخن پدر تاریخ افغانستان را یک لیدر و تاریخ نویس کشور پیشرفته می گفت نقل محافل حلقه های سیاسی و جامعه شناسان میگردیدو سرمشق تحقیقات علمی در دانشگاه ها می شد .نتایج انتخابات در سالهای آخر نشان داد که ملت افغانستان نه تنها از حقوق طبیعی خود محروم گردیدند بلکه به زنده ماندن قانع گردیده اند و علاقمند نیستند تا با پیراهن چرکین وداع نمایند. بعد از هیجده سال تمرین دموکراسی دراثر انتخابات قلابی پارلمان کشور به مرکز اصلی اختلافات قومی تبدیل گردیده است که این گونه رفتار های ماجراجویانه افق دموکراسی را درآینده نیز خونین تر خواهد گردانید،دیده میشود که نمایندگان از نیمه راه رسیده از دموکراسی و انسان سالاری هراس دارند و چنان وحشیانه وغیر مسئولانه رفتار می نمایند که گویا عمدا کمر به تجزیه کشور بسته اند.
دموکراسی در افغانستان در خطر است.بحران های سیاسی،اقتصادی،اجتماعی وبی امنیتی عمیق تر گردیده است،غاصبان قدرت و ثروت با انتقام جویی لجوجانه عرصه را بروی میانه رو ها تنگ گردانیده است، احزاب سیاسی نه فقط به دلیل تمایل به وفا داری اعضا، بلکه به اساس سنتهای پوشالی قومی،زبانی، مذهبی و حتی خانوادگی عمل می نمایند،قوم،زبان و مذهب پایه اعتقادات سیاسی را تشکیل می دهد. احزاب در راست و چپ، مومن و کافر و خودی و غیر خودی تقسیم گردیده است و اشخاص بیسواد و تشنه به قدرت با اندیشه های جاه طلبانه به زور و زر افغانستان را ازیک ملت به دولت تبدیل نموده اند.مردم افغانستان مانند طبیعت سر سخت و سلحشور آن طبع آزاد دارند،تاریخ ادبیات وفرهنگ کشور ما عالی ترین سرود آزادی در تاریخ وادبیات جهان است ولی استبداد های سیاسی و اختناق های مذهبی مانع این ظرفیت های عظیم فطری و طبیعی گردیده است تا بطور اهلی مسیر تکامل را طی و از وحشت گام بسوی تمدن بگذاریم. طبع آزاد داشتن قشنگ است،اما آزادی جنگ،خودسری،تبعیض بی احترامی به انسان وکرامتهای انسانی نیست،آدمهای بد کار آزاد نبستند .تاموقعیکه گرد های خونین نفاق، تفرقه افکنی،تبعیض های سیاسی ،زبانی ،مذهبی وبی عدالتی های اجتماعی ازجغرافیای کشور ما زودوده نگردد، متاسفانه افق دموکراسی نیز در اقلیم کشور ما خونین وتاریک باقی خواهد ماند.

دکتورعلی احمد کریمی -  امریکا

 

 

 


بالا
 
بازگشت