محمد الله وطندوست

 

بمناسبت نوروز و بهار سال 1398

 

حرف را از این جا آغاز می کنیم که سال 1398 هجری شمسی سال خوک نامیده شده است. متولدین این سال خصوصیات خوک راخواهند داشت و ما انسان های روی زمین نیز از تاثیرات مثبت و منفی این حیوان متاثر خواهیم بود.

در فرهنگ چینی که نامگذاری سال ها به حیوانات از آنجا ناشی گردیده در مورد خصوصیات خوک گفته شده است :

خوک در درک افکار انسانی به اندازه سگ دانا نیست. عاشق خوردن و خوابیدن و چاق شدن است .از اینرو معمولا نشانگر تنبلی و بد هیکلی است. از حانبی بسیار خوش رفتار است و آزاری به دیگران نمی رساند و می تواند برای مردم ثروت وفراوانی بیاورد. آنها[خوک ها ] از دیر باز سمبول فراوانی و ثروت بوده اند.

افرادی که در سال خوک متولد شده اند ،افرادی صادق و راستگو هستند. آنها ظاهری آرام و قلیبی نیرومند دارند اما کم طاقت اند و استقلال ندارند.

از آنجائیکه از حرف زدن غیر مستقیم و در لفافه خوش شان نمی آید ،غیر احتماعی به نظر می رسند. اما افرادی خوش بین و مقاوم هستند و تا زمانیکه کاملا به آنها نزدیک نشده اید پی به وفاداری و خوش قلبی آنها نخواهید برد.

اینک که خصوصیات سال نو 1398 را متوجه شدیم لازم است در مورد گذشته نوروز و اهمیت این روز در فرهنگ پر بار کشور خویش مختصرا مکث نمائیم :

باید تذکر داد که نوروز جشن مشترک باشنده گان آسیا بوده از چین تا بین النهرین و از جیحون تا دریای سند در طول تاریخ از اهمیت ویژه یی برخورداربوده  است.

این جشن بین الاقوامی که میراث مشترک همه اقوام وتبار ها اعم از تورک ها ،تاتار ها ،تاجیک ها ، فارس ها ،کورد ها ،بلوچ ها و پشتون ها محسوب می گردد. تاریخ طولانی به درازای زیست این اقوام در آسیا داشته به انحصار هیچ قوم خاصی نیست

در مورد منشاء آن اختلاف نظر فراوان وجود دارد. عده یی نوروز را بقایای فرهنگ بابلیان  می دانند . عده یی سومری ها و فنیقی ها را بنیان گذار این روز می خوانند اما در داستان های اساطیری خطه ما یما اولین پادشاه پیشدادیان بلخ را بنیان گذار نوروز محسوب می کنند . بر طبق روایاتی  که فردوسی در شاهنامه نیز آن را بازگو نموده یما که جم نیز خوانده شده زمانیکه از جانب ارباب الانواع به پادشاهی بر گزیده شد ،شهر بلخ را بنا نهاد و برج وبارو های شهر را با بیرق های بلند و رنگین مزین ساخت. او که به زراعت علاقمندی فراوان داشت و گاو آهن نیز از جانب رب النوع به وی اهدا شده بود ،روز اول سال ،روز نوروز را با آماده نمودن زمین به کشت و نهال شانی آغاز نمود و به رعایای خود دستور داد که در سرسبزی و باروری زمین همت گمارند و بلخ بامی را همچون فردوس بیارایند.از آن زمان به بعد نوروز منحیث سمبول رویش ،زایش ،روشنی ،گرما ،محبت ،عشق ویگانگی انسان و طبعیت تجلیل گردید و هر سال با برگزاری مراسم ویژه وبا سرور وشادمانی مورد تکریم قرار گرفت. روایاتی هم که چندان با واقعیت های تاریخی همخوانی ندارد حاکی از آنست که یما یا جم در تخت زرین که بر دوش برده گان و رعایای قوی هیکل گذاشته شده بود و توسط آنان انتقال داده می شد در آذربایجان در میان مردم ظاهر گردید . چون در طلوع و فروغ خورشید انعکاس نور تخت زرین ،چشمان را خیره و جلال شاه را نمایان می ساخت ،مردمان این جلال و شکوه و نور خیره کننده از تخت یما را روز نو پنداشته و آن روز را نوروز نامگذاری کردند

همچنان زردشت این پیامبر راست گو ،راست اندیش و راست کردار را نیز بنیان گذار نو روز می دانند.

مردمان تورک اعم از اوزبیک ها ،تورکمن ها ،قزاق ها ،قیرغیز ها ،آذری ها ،تاتار ها و دیگران معتقد اند که تجلیل از نوروز زمانی اغاز گردید که اجداد تورکان به رهنمائی گرگی از کوه پائین آمدند و در همواری ها جاگزین شدند . چون این روز را اییر گنه قون و یا کون می دانستند که یکی از معانی آن  روز نو است، تجلیل از آن را فریضه خود دانستند و از هزاران سال بدین طرف به گرامیداشت آن می پردازند.

بهر حال از این د استان ها که در بین ملل گونگون قاره پهناور آسیا فراوان است ،بگذریم در پرتو آثار باستانی و نوشته های تاریخی در می یابیم که این جشن در زمان پیشدادیان ،کیانیان و خانواده اسپه در بخدی تجلیل می گردید وبعدا در دربار هخامنشیان نیز معمول گردید. زمانیکه هخامنشیان به  بین النهرین ،یونان و قسمتی از مصر مسلط شدند ،تجلیل از نوروز را دراین مناطق نیز گسترش دادند.

اردشیر بابکان بنیان گذار ساسانی وقتیکه به روم دست یافت ،از دولت روم خواست تا نوروز را برسمیت بشناسند . سنای روم نیز به این خواست شاه ساسانی صحه گذاشت و نو ر وز در روم نیز  تجلیل شد.

بدین ترتیب دیده می شود که این جشن مشترک مردمان آسیا که بعضا تنگ نظرانه به ملیت ،قوم ، تبار و نژاد خاصی مربوط دانسته می شود، به رویت اسناد تاریخی و داستان های اساطیری به همه مردمان آسیا  تعلق داشته جشن مشترک نیاکان و اجداد مردمان این منطقه می باشد.

اعراب که با نوروز و جشن نوروزی بیگانه بودند با یورش در آسیا و سقوط امپراطوری فارس و حکمداران محلی همه داشته های مادی و معنوی این خطه را نابود و نوروز را نیز بدعت آتش پرستان دانستند و از تجلیل آن ممانعت به عمل آوردند.

اما در زمان امویان تجلیل از نوروز دوباره آغاز شد و با ارسال تحایف با ارزش به دربار اموی ها توجه خلفای اموی به این روز جلب گردید. در زمان طاهریان ،صفاریان و سامانیان که حکمداران بومی خطه خراسان بودند تجلیل با شکوه از نوروز دوباره احیا شد و در عهد غزنویان با گرامیداشت از این روز جشن های مفصلی به راه انداخته می شد که تا شش روز دوام می کرد. شاهان غزنوی در روز اول رعایا را به حضور می پذیرفتند و در دربار عام داد خواهی صورت می گرفت . اگر رعیتی حتی از شاه نیز شکایتی می داشت قاضی به آن شکایت رسیده گی می کرد. روز های دوم ،سوم ،چهارم و پنجم به طبقات مختلف اعم از اربابان و بزرگان که دهقانان خوانده می شدند،لشکریان ،روحانیون ،درباریان و خویشاوندان شاه اختصاص داشت که آنان مورد تفقد قرار می گرفتند و در روز ششم شاهان غزنوی با فرزندان و خانواده به عیش وطرب می پرداختند

قابل یادهانی است که تجلیل نو روز در اول حمل بصورت ثابت  از زمان ملک شاه سلجوقی معمول گردیده تقویم جلالی که بنام این شاه مسمی گردیده ،اول حمل را آغاز سال هجری شمسی قرار داده است.

اکنون که مختصری در مورد تاریخ نوروز پرداختیم لازم است مراسم نو روز را نیز بصورت خلاصه مرور کنیم.

در کشور ما افغانستان نوروز با خانه تکانی و تنظیف اغاز گردیده با کشت گندم به سمنک ادامه می یابد . چهارشنبه سوری که یکی از مراسم قبل از نو روز است در ایران بیشتر معمول بوده در بعضی ولایات کشور ما نیز در این اواخر معمول گردیده است . در این مراسم در چهارشنبه اخیر سال آتش افروخته می شود و جوانان اعم از پسران و دختران از روی آتش خیز می زنند و خطاب به اتش می گویند   زردی ما از تو و سرخی تو از ما  یعنی که زرد رنگی  رنج وغم را آتش به نابودی بکشاند و گر ما و محبت و نور را نثار آدمیان نماید.

در شب سال نو سبزی چلو و ماهی از خوراکی های مورد پسند  بوده در خوان هر خانواده گذاشته می شود. همچنان خوردن گوشت مرغ مخصوصا خروس سفید را در این شب میمون می دانند.

دید وباز دید از بزرگان خانواده در روز اول نوروز ،سمنک پزی ،پوشیدن لباس جدید و یا پاک وشسته ،مسابقات ورزشی اعم از بزکشی ،کشتی گیری ،مرغ جنگی ،بودنه جنگی ،سگ جنگی  ،قوچ جنگی ، تقدیم نوروزی به نامزدان و دریافت هدیه خورد سالان از بزرگسالان از مراسم نوروزی محسوب می گردد.

جشن هولی یا جشن رنگ ها که با رقص و پای کوبی و موسیقی همراه است و به اشتراک زن ،مرد پیر ، جوان و طفل  در رورز های بهاربر گزار می گردد، از مراسم شکوهمند هندوان است که در کشور ما نیز برادران اهل هنود آن را تجلیل می کنند

کوزه شکستن منحیث سمبول نابودی اشیای استعمال شده و جاگزینی لوازم جدید در  قدیم معمول بوده امروز چندان مورد توجه قرار ندارد. همچنان نوروز خوانی ،دریافت نامه نوروزی از جانب مدرسین مکاتب خانگی و تقدیم پول به ملای مکاتب خانگی از مراسمی است که امروزه متروک گردیده است.

در افغانستان روز نوروز در ولایات مختلف با مراسم گوناگون بصورت رسمی و نیمه رسمی جشن گرفته می شود.

میله گل سرخ که به اشتراک ده ها هزار انسان در مزار شریف در جوار زیارت منسوب به حضرت علی بر گزار می گردد،با برافراشتن جنده مولا علی آغاز و بعد از چهل روز با پائین کردن جنده خاتمه می یابد. در این جشن هموطنان از نقاط مختلف کشور حتی از کشور های همسایه اشتراک می ورزندو میله گل سرخ را به میزبانی مزاریان مهمان نواز تجلیل می نمایند.

در کابل بر علاوه تجمع  مردم در زیارت سخی ،در مندوی کابل توغ بر افراشته می شودو مردم جوقه ،جوقه در شهر گردش می کنند و محافل خوشی بر پا می دارند

در ولایت سرپل روز پنجم حمل در زیارت امام یحی بن زید مراسم خاصی برگزار می گرددد و در امام صاحب قندوز که به قولی سر امام یحی آنجا انتقال یافته است ،مراسم تجلیل و تکریم بر گزار می شود.

در ولایات و شهر های دیگر کشور نیز مردم با سپورت ها و بازی های عنعنوی ،بازدید از قبور خانواده گی ،تدویر محافل و مجالس و افراشتن بیرق و توغ در مندوی ها و محلات خاص از این روز بزرگداشت بعمل می آورند

همچنان روز نوروز ویا هم دوم حمل بنام روز دهقان از جانب دهقانان ،مردم و ارگان های دولتی تجلیل می گردد. دهقانان حیوانات تربیه داده شده و حاصلات زراعتی و باغداری خود را به دید مردم قرار می دهند و در بادام باغ کابل با تدویر غرفه های مختلف از فراورده های زراعتی و تولیدات وطنی این روز را گرامی می دارند.

گلگشت در ارغوان زار های گلدره و شکر دره کابل و بالاخره انجام سیزده به در، مراسم پایانی نوروز محسوب می گردد. اما سبزه کوبی ،میله وشادی و اجرای ورزش های عنعنوی تا زمانیکه گرمی طاقت فرسای تابستان مجال بیرون رفتن از خانه و همزیستی با طبعیت را محدود نکند ،ادامه می یابد و مردم از همآغوشی با طبعیت لذت می برند.

اکنون که مختصری در مورد مراسم نوروزی صحبت شد لازم است تذکر داده شود که نوروز بنا به پیشنهاد کشور اوزبیکستان در سال 2009 در یونسکواین سازمان فرهنگی و تعلیمی ملل متحد مورد بحث قرار گرفت و پیشنهاد آذربایجان مبنی به رسمیت شناسی این روز در سال 2010 در مجمع عمومی ملل متحد به تصویب رسید. امروز در پهلوی  سه صد ملیون وارثین شایسته این جشن عنعنوی و تاریخی ،همه بشریت در سراسر جهان نوروز را پاس می دارند و به آن ارج می گذارند 

بر ماست تا این جشن تاریخی و روز همزیستی وپیوند انسان با طبعیت را که بهیچ وجه جنبه سیاسی ،عقیدتی ،و تحمیلی ندارد به شایستگی تجلیل کنیم و نگذاریم که کوردلان بیگانه از فرهنگ با صدور فتوا های احمقانه به تحریم آن بپردازند و یکی از عنعنه های پر افتخار نیاکان ما را مصادره نمایند

 

 

 


بالا
 
بازگشت