شهلا لطيفی
در گذشه های دور
صدای من خاموش بود
دستان من تهی از جسارت
چشمان من فاقد هوش بود
در گذشته های دور
قلب من زیر سقف دودی یاس تندتر میتپید
هوای زمستانی برایم سردتر
روزهای تابستانی بر پوستم داغتر بود
در گذشته های دور
ناچار
به دو کودکم روی میآوردم
همه دردها و نداشته هایم را به چشمان آن دو پیوند میزدم
در گذشته های دور
من دیگر شاداب نبودم
دستان من ضعیفتر از گنجشک مجروح
قلب من ستمدیدهتر از سرزمین مغلوب بود
در گذشته های دور
برای رهایی از بند، نفس نفس میزدم
ولی
با آن همه نیاز
تنها و پابرجا
میدانستم که روزی این روزهای سخت افسانه خواهند شد
شهلا لطیفی
هشتم آگوست
۲۰۱۹(میلادی)
Shahla Latifi
August 8th, 2019
+++++++++++++++++++
دو سروده تازه:
من چرا بیشتر برای خود و از خود شعر میگویم؟
چون «من», معنی شعر را حقیقی میکند
چون«من»، نماد صلح دیروز و تمدن امروز است
من، صدای آرام دختران دهکده
رویایی زنان قربانی خشونت است
من، زیبایی مشرق
بوی سیب باغ چهاردهی زمین است
من، چراغ لرزان به دست دختری ترسیده از وحشت
شفق خموش هر صبح زنی در قفس است
لهذا,«من»
با مستی
با راستی
هر روز
نغمه عشق سر میدهم
چون «من»، تو هستم ای زن ستم دیده ای روزگار تلخ!
شهلا لطیفی
چهارم ماه جون ۲۰۱۹(میلادی)
Shahla Latifi
June 4th, 2019
https://www.facebook.com/shahla.wallizada
~~~~~~~~~~~
من به پروانه ها میمانم
به پروانه های شاد باغچه دهکده
من به آفتاب میمانم
به گرمی خورشید روی گلهای خشک شده
من
زنی امروز
دختری از دهکده
به آن درختی میمانم که در میان کوچه قدیم “واصل آباد” هنوز نفس میکشد
و هر روز و هر شام با خورشید و ستاره ها
یادهای پاک دختری را
که لحظه های شاد و کامیابی را زیر سایه اش میگسترد
جشن میگیرد
شهلا لطیفی
ششم ماه مه ۲۰۱۹(میلادی)