حفیظ حازم
متن سخنرانی در محفل بزرگداشت از کارکرد های فرهنگی,سیاسی, مدنی و اجتماعی ایشان
ما در شرایطی از فرهنگ و فرهنگیان و داشته های فرهنگی مان تجلیل بعمل میآوریم که جهان در آشفته بازار گلوبالیزم و مادیات پرستی و خودخواهی ها غرق بوده و کشورو مردمان ما در بحران و قحط عاطفه واحساس بسر میبرند.
کشورو مردمان ما اسیر تروریزم, بدخواهی,جنگ و طرد ودفع همدیگر اند. در همچو شرایط سنگین ترین بار مسوولیت غرض روشنگری بدوش نخبه ها, وطن پرستان و فرهنگیان میباشد.
تقلای روشنگرو روشنفکر, رفاه همگانی و زندگانی با سعادت مردمان ماست. تلاش ما یافتن مرزی است که ازین بحران دود و جنگ رهایی بیابیم.
عملکرد های ما ریشه در حقیقت عریان کردارهایمان دارد. و این وظیفه ماست که بخاطر حفظ و رسیدن به هویت, آزادی, حریت و داشته های فرهنگی مان بی امان مبارزه کنیم و روی پاهای خود مان سخت در زمین خشک و ناسپاسی ها بیآیستیم.
درین عرصه اگر تعهدی داشته باشیم و از ته دل بدان باورمند باشیم, میتوانیم با اعتماد به نفس, بیشتر داخل این فرضیه شویم.
هنوز اندیشه های میان تهی و گمراه کننده ذهنیت مردم ما را در طناب های عنکبوتی خود پیچیده, وقتی دنیا به فکر تسخیر فضا است, وقتی علم و تخنیک هر روز قله جدیدی را بالا میرود و جهان ما دهکده تر میشود, در کشور من جدال بر سر آنست که ثواب انتحار بیشتر است یا چند بار به حج رفتن؟ این میرساند که کار روشنگر درین مرزوبوم چه سنگین و دشوار است.
من امروز کمتر میخواهم از درد هایمان بگویم, بلکه امشب میخواهم با خود مان باشیم, شعر بسراییم, سرود بخوانیم, بهمدیگر عشق بورزیم و قدر لحظه ها را بدانیم.
امروز تصور میکنم بدون شما, اعضای خانواده ام, هم صنفی هایم, همکارانم, هم شهری هایم, هم وطنانم و خوبانی که در یکی از مقطع های حیات با من همسفر بوده اند, شاید هیچ لحظا یی اینجا نبودم و نمی توانستم بدین شیوه زندگی بکنم.
قدر تمام مهربانی ها, دلسوزی ها و کوشش و تلاشی که شما ها برای من و زندگی من کرده اید میدانم و به خاطر آن میخواهم از شما سپاس گزار باشم.
انسانها بطور طبیعی گرایش به خیر و نکو کاری دارند و کار نیک و پسندیده را می ستایند و از نیکوکار سپاس گزار اند. اینگونه اعمال نیک و پسندیده در زندگی انسانی و به ویژه اصلاح و بهبود رفتار اجتماعی مفید بوده و بسیار تاثیر گزار است. کار در عرصه اجتماعی و کار با مردم مشکل ترین و حوصله زا ترین و در ضمن دوست داشتنی ترین کار هاست.
در این نزدیک به سه دهه یی که در هالند زندگی دارم, بخش بزرگ حیاتم را با مردم و هموطنان در غربتم همسفر و همگام بوده ام, کار های اجتماعی و مدنی انجام داده ام که اینها همه زمینه ساز همکاری, شناخت بیشتر, دوستی و رمینه گسترش کار های فرهنگی برایم بوده است.
هدف از این کار باهمی آن بوده که خوبتر و بهترهم میهنانم را بشناسم, با آنها باشم و درروز های دشوار حیات شان در کنار شان بآیستم.
کار اجتماعی برایم مدزسه بزرگی بود تا درین عرصه قدم گزاشتم, راه های دیگر حیات جالبیت شانرا روز تا روز برایم از دست میدادند و من هر روز عاشق این مکتب و این مدرسه میگشتم.
من تا ابد سپاس گذار شما هستم, بابت همه چیز هایی که بمن آموختید و مرا رهنمون بوده اید. من از شما ها عشق ورزیدن, محبت کردن و دوست داشتن را آموختم.
من نمی توانم از شما آنطور که بایسته شماست و برای کمکی که به من, افکار من وبینشم کرده اید تشکر کنم.
من واقعآ قدر دان شما هستم, بابت همه زحمات و سختی هایی که در روزگاران دشوار حیات برایم انجام داده اید, تا به من کمک کنید که در اینجا و با شما باشم.
از شما برای همدلی و همیاری که برای پیشرفت, آموزش و اعتلایم کرده اید متشکرم. از اینکه برایم معرفت خرچ کرده اید سپاس مندم.
من میخواهم که شما بدانید, چقدر ارزش حمایت های شما را میدانم. من نمی توانم بابت این همه هدیه فوق العاده به اندازه کافی از شما ها تشکر بکنم.
این باعث افتخار من بود که قسمتی از یک روز ویژه شما باشم. و بسیار خوشحالم که بخشی از جشن امروز و با شما هستم.
شما عزیزان اهل محبت وبرایم دوست داشتنی هستید .
با درود ها حفیظ حازم